اسکیاپارلی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 9 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/235351/اسکیاپارلی
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِسکیاپارِلّی \ [e]skiyāpārelli\ ، جووانی ویرجینیو (1835-1910م/ 1250- 1328ق)، اخترشناس نامدار ایتالیایی و پژوهشگر تاریخ نجوم که گزارشهایش از سطح مریخ بحثهایی را دربارۀ احتمال وجود زندگی در آن سیاره برانگیخت.
اسکیاپارلی در ساویلیانو (در استان کونئِو در دولتشهر پیِمونته) زاده شد. تحصیلات ابتدایی را نخست نزد پدر و مادر و سپس در مدارس همان شهر گذراند. سپس، برای تحصیل در رشتۀ مهندسی عمران به شهر تورینو رفت و در 1854م از تحصیل فارغ شد (آبِتی، آنتونیو، 313؛ آبِتی، جورجو، 159-160؛ ماتسوکاتو، 114). سپس دو سال به تدریس ریاضیات و تحصیل اخترشناسی و زبانهای نو پرداخت و در این میانه، چندان به این علوم دل بست که تا پایان زندگی، آنها را رها نکرد. در 1857م دولت پیمونته او را به رصدخانۀ برلین فرستاد تا نزد یوهان فرانتس اِنکه (1791-1865م)، اخترشناس آلمانی، تحصیلات خود را در نجوم پی گیرد. وی به موازات تحصیل نجوم، نزد دیگر استادان آن شهر به تحصیل در دیگر شاخههای علوم، همچون ریاضیات، فیزیک و جغرافیا، پرداخت. از آوریل 1859 چندی را در رصدخانۀ پوتسدام گذراند و در ژوئن همان سال به رصدخانۀ پولکُوو در سن پترزبورگ رفت و نزد فریدریش گئورگه ویلهلم اشترووه (نک : ه د، اشترووه، خاندان) و فریدریش آوگوست تئودور وینِکه (1835-1897م) به تحصیل پرداخت. در 31 اوت 1859، هنگامی که همچنان در رصدخانۀ پولکوو مشغول بود، دولت پیمونته او را، پس از فرانچسکو کارلینی (1763-1862م)، به سمت اخترشناس دوم رصدخانۀ برِرا در میلان گماشت؛ اما او در ژوئن سال بعد به آنجا رفت (ماتسوکاتو، 115؛ بوفُنی، 935؛ آبتی، آنتونیو، همانجا؛ آبتی، جورجو، 160؛ دالبیر، 38-39). اسکیاپارلی در 29 آوریل 1861، با بهرهگیری از ابزارهای ابتدایی و قدیمی (تلسکوپی با دهانۀ 4 اینچ)، یکی از سیارکهای منظومۀ شمسی را کشف کرد و آن را سیارک شصت و هشتم نامید. او بیدرنگ در نامهای به پیِترو آنجِلّو سِکّی (1818-1878م) از وی خواست تا رصدهای او را تأیید کند (بوفنی، 935, 937-938). در 12 مۀ همان سال مقالۀ اسکیاپارلی دربارۀ این سیارک منتشر شد (اسکیاپارلی، «کشف...»، 207-208، نیز «رصد دوبارۀ...»، 219)، که بهعنوان شصت و نهمین سیارک کشفشدۀ منظومۀ شمسی، هِسپِریا (به معنی سرزمین غربی، نامی که یونانیان باستان به سرزمین ایتالیا داده بودند) نام گرفت (اسکیاپارلی، «رصد هسپریا»، 383، «تقویم هسپریا»، 317). این کشف اعطای عنوان کاوالیِره مائوریتسیانو (شوالیۀ سنموریس) از سوی دولت پادشاهیِ نوبنیاد ایتالیا به او، و پشتیبانی دولتی را برای خرید ابزارهای بهتر برایش در پی داشت. در 1862م، یک سال پس از شکلگیری ایتالیای نوین، اسکیاپارلی، که اینک اخترشناسی نامدار بود، در سمت ریاست رصدخانۀ بررا، جانشین کارلینی شد (آبتی، آنتونیو، 314؛ آبتی، جورجو، همانجا؛ ماتسوکاتو، 115-117؛ بوفنی، همانجاها؛ کینیچی، 401؛ دالبیر، 39). اسکیاپارلی در ادامۀ پژوهشهایش دربارۀ دنبالهدارها و پژوهشی نظری دربارۀ آنها، که از هنگام آغاز بهکار در رصدخانه بررا آغاز شده بود، دریافت که بارشهای شهابی، بهویژه دو بارش شهابی برساوشی و اسدی، هنگامی رخ میدهند که زمین در حرکت سالانۀ خود از منطقهای میگذرد که اجزای متلاشیشدۀ دنبالهدارها در آن فراوان است. اسکیاپارلی شرح رصدها و جزئیات فرضیۀ خود را دراینباره در مقالههایی در مجلۀ «اخبار نجومی» (برای نمونه، اسکیاپارلی، «رصد دنبالهدارها ... 1862م»، 117-118؛ «رصد دنبالهدارها ... 1864م»، 83-84، «دربارۀ ارتباط ... »، 331-332) و نیز چندین نامه از 1861 تا 1878م برای سِکّی نوشت (بوفنی، ff. 935). او شرح کامل نظریۀ خود را، مبنی بر ارتباط مستقیم میان اجزای باقیمانده از دنبالهدارها و بارشهای شهابی، در 1871م در کتابی با عنوان «پیشنهاد نظریۀ نجومی دربارۀ شهابها»، منتشر کرد (نسخۀ دستنویس به ایتالیایی بود که گئورگ فون بوگوسلاوسکی آن را به آلمانی درآورد؛ بوفنی، 950). پس از بارش شهابی فوقالعادۀ 27 نوامبر 1872، که بر اثر گذر زمین از مدار دنبالهدار بیلا رخ داد و اَلِگزَندِر استیوارت هِـرشِل آن را برپایۀ فرضیۀ اسکیاپارلی پیشبینی کرده بود (رصدهای هرشل نیز به نوبۀ خود در رسیدن اسکیاپارلی به این فرضیه مؤثر بود، نک : هالیس، passim)، اسکیاپارلی در سه نامه به شرح این پدیده و نظریۀ خود دربارۀ آن پرداخت. او در نامۀ سوم دراینباره آورده است: «بارشهای شهابی از دنبالهدارها پدید میآید و عبارت است از ذرات بسیار خردی که... بر اثر نیروی متلاشیکنندۀ خورشید و سیارهها از هستۀ تشکیلدهندۀ دنبالهدارها جدا، و در مدار آنها برجای مانده است». فرضیۀ اسکیاپارلی در چندین مورد بهطور کامل تأیید شد(آبتی، آنتونیو، 315؛ آبتی، جورجو، 160-161؛ ماتسوکاتو، 117؛ بوفنی، 935-936). فیودُر آلکساندرُویچ برِدیخین (1831-1904م)، اخترفیزیکدان نامدار روس، در تأیید، بسط و تکمیل نظریۀ اسکیاپارلی نقشی مهم داشت (فینکلشتاین، 573؛ برای مشخصات 27 مقالۀ اسکیاپارلی دربارۀ دنبالهدارها نک : بوفنی، 956-959).اسکیاپارلی از 1877م با بهرهگیری از ابزاری انکساری، که مِرتس آن را ابداع کرده بود، و از ابزارهای پیشین وی به مراتب بهتر بود، رصد مریخ را آغاز کرد. وی با این ابزار که دارای عدسی شیئی 8 بود، سطح مریخ را هنگام قرار داشتن در مقابلۀ بزرگ، رصد کرد و به بررسی عوارض سطح آن پرداخت تا از این راه بتواند محور دَوَران مریخ را تشخیص دهد. او در 1878م یافتههای خود را از سطح مریخ روی نقشهای پیاده کرد (برای این نقشه نک : لِین، «جغرافیدانان ... »، 482). وی با اشاره به اینکه مریخ نیز، همچون زمین، اقیانوسها و قارههایی دارد، همۀ اخترشناسان را شگفت زده کرد. از این هنگام تا 1886م و به موازات کوشش بسیاری از اخترشناسان اروپایی برای تأیید فرضیۀ اسکیاپارلی، او نیز هر 26 ماه یک بار، که مریخ به کمترین فاصلۀ خود با زمین میرسید، رصدهای خود را تکرار، و جزئیات نقشۀ خود را بیشتر، و اخترشناسان دیگر را نیز مشتاقتر میکرد. آنهایی که نتوانسته بودند آبراهها (کانالها)ی سطح مریخ (بهرام) را رصد کنند، دو دسته شده بودند: گروهی بر آن بودند که اسکیاپارلی اشتباه کرده است و گروهی دیگر، از بخت بد، کمی قدرت بینایی، ناکارآمدی ابزارها و بدی محل رصد خود مینالیدند (لین، همان، 480-490، «جنونِ...»، 199). از جمله چارلز ادوارد بِرتِن (1846-1882م) در مقالۀ «نکاتی دربارۀ سیمای مریخ در 1882م»، اقلیم نامساعد جزیرۀ ایرلند را مانع رصد خود دانست (pp. 301-305) و در یادداشتی کوتاه در همان سال اظهار امیدواری کرد که در مقابلۀ بزرگ 1884م بتوان در شرایطی بهتر، وجود این آبراهها را بررسی کرد (همو، «آبراههای روی...»، 142). بههرحال، نتایج بهدستآمده از رصدهای برتن از 1879م در تأیید وجود آبراههای سطح مریخ و نیز افزایش شمار آنها اهمیتی ویژه داشت (همو، «آبراههای مریخ»، 116؛ نیز کلارک، passim). سرانجام در 1886م، با تأیید وجود این آبراهها از سوی فرانسوا تِربیِ بلژیکی (لین، «جنونِ»، 209) از یک سو، و آنری ژوزف پروتَنِ فرانسوی (1845-1904م) و همکارش، لویی تولون (1829-1887م)، از سوی دیگر، (پروتن، «رصد ...»، 324-329؛ نیز تأیید این رصدها در 1888م توسط دو نفر اخیر، نک : همو، «آبراههای...»، 213-215)، بسیاری از اخترشناسانْ فرضیۀ اسکیاپارلی را دراینباره پذیرفتند. اسکیاپارلی رویهمرفته تا 1890م، 7 مقابلۀ بزرگ مریخ را رصد کرد که 4 رصد نخست با دستگاه انکساری 218 میلیمتری مرتس و 3 رصد بعدی با دستگاه انکساری 488 میلیمتری مرتس ـ رِپزُلد بود (بِرناگوتسی، 157؛ آبتی، جورجو، 161). رصدهای اسکیاپارلی موجب شد که برخی به وجود حیات هوشمند در مریخ باور داشته باشند. پِرسیوال لُوِل (1855-1916م)، اخترشناس آماتور آمریکایی، یکی از پیروان سرسخت این نظریه بود، چندان که برای اثبات این نظریه، به هزینۀ خود، برای پژوهش دربارۀ مریخ، در 1894م رصدخانهای در آریزونا بنیاد نهاد. او از 1896م با بهرهگیری از دوربین عکاسی، افزون بر تأیید وجود همۀ کانالهایی که اسکیاپارلی بدانها اشاره کرده بود، ضمن یافتن 116 کانال جدید، عوارض جغرافیایی بیشتری نسبت به اسکیاپارلی بر سطح مریخ یافت و چنین پنداشت که کانالهای آبیاری را بر سطح مریخ یافته است و آن را نشانۀ وجود موجودات هوشمندی در این سیاره دانست (هثرینگتن، passim؛ اشتراوس، 38, 44 - 45؛ گروسِر، 176). او تا اندکی پیش از درگذشت اسکیاپارلی، پیوسته در اینباره با او نامهنگاری میکرد (مانارا، 12-16). در 1930م اوژِن آنتونیادی (1870-1944م)، یکی از رصدگران نامدار مریخ، تأکید کرد که اسکیاپارلی با رصدهای پرشمارش، از لحاظ دقت، از همۀ کسانی که ابزارهایی همتای ابزارهای او داشتهاند، پیشی گرفته است (آبتی، جورجو، 161-162).
اسکیاپارلی در فاصلۀ 1882-1883م به رصد کیوان (زحل) و بهویژه حلقههای آن پرداخت (اسکیاپارلی، «دربارۀ برخی...»، 221-224، «حلقههای کیوان»، 235-238). او 8 سال نیز به رصد سیارۀ تیر (عطارد) و مطالعۀ لکههای تاریکی پرداخت که به شکل نوارهای سایهدار، بر سطح عطارد دیده میشوند و در 1889م مقالهای دربارۀ دورۀ تناوب حرکت وضعی این سیاره نوشت. بر پایۀ یافتههای اسکیاپارلی، دورۀ تناوب حرکت وضعی این سیاره دقیقاً برابر با دورۀ تناوب حرکت انتقالی آن، و برابر با 9693/ 87 روز بود (همان، 241-250؛ نیز هولدِن، «خبر...»، 79-82). این مقدار، سالها مورد تأیید اخترشناسان دیگر بود، اما در 1965م پِتنِگیل و دایس، با بهرهگیری از ابزارهای بسیار پیشرفته، دریافتند که دورۀ تناوب حرکت وضعی عطارد 65/ 58 روز (یعنی 3/ 2 دورۀ تناوب حرکت انتقالی آن) است (دِفرانچِسکو، 146-150).اسکیاپارلی، همزمان با پژوهش دربارۀ سیارۀ تیر، ناهید (زهره) را نیز رصد میکرد. از جمله در 6 دسامبر 1882 گذر این سیاره را از برابر خورشید، از میلان (نک : اسکیاپارلی، «عبور زهره...»، 137-142) رصد کرد و اِستانیسلائو فِرّاری نیز همزمان با او این کار را از رم انجام داد (pp. 253-254). اسکیاپارلی بهویژه میکوشید تا دورۀ تناوب حرکت وضعی سیارۀ ناهید را نیز بیابد. او با بررسی لکههای ناهید، این دورۀ تناوب را تقریباً 7/ 224 روز بهدست آورد (نک : هولدن، «دربارۀ دورۀ ...»، 246-247؛ دالبیر، همانجا؛ آبتی، جورجو، 162؛ ماتسوکاتو، 116-117). اسکیاپارلی دربارۀ ستارگان دوتایی نیز به پژوهش پرداخت و برخی ستارههای دوتایی معروف را سالها رصد کرد (آبتی، جورجو، دالبیر، همانجاها). اسکیاپارلی در 1900م، پس از 40 سال پژوهش پیوسته در زمینۀ اخترشناسی نظری و رصدی، به درخواست خود، بازنشسته شد و ازآنپس، بیشتر اوقات خود را به پژوهش دربارۀ تاریخ اخترشناسی، که در طول این سالها از آن غافل نمانده بود، اختصاص داد. کارلو آلفونسو نالّینو، خاورشناس و پژوهشگر نامدار تاریخ اخترشناسیِ دورۀ اسلامی، در روزگار ریاست اسکیاپارلی، از سوی رصدخانۀ برِرا مأمور تصحیح، ترجمه و شرح زیج بَتّانی شد. اسکیاپارلی در کار ترجمۀ این اثر به لاتین و نیز افزودن نکات توضیحی گوناگون بر برخی از فصلهای آن، با نالّینو همکاری کرد که در ضمنِ ترجمۀ نالینو از 1899 تا 1907م در میلان منتشر شد (نالینو، 64). برخی از آثار اسکیاپارلی دربارۀ تاریخ اخترشناسی که فرصت انتشارشان را یافت، عبارتاند از: 1. «افلاک هممرکز اِئودوکسوس، کالیپوس و ارسطو»، که متن اصلی در 1875م و ترجمۀ آلمانی آن در 1877م منتشر شد؛ 2. «اسلاف فکری کُپِرنیک در روزگار باستان: پژوهشی تاریخی» که ترجمۀ آلمانی آن در 1876م در لایپزیگ منتشر شد؛ 3. «اخترشناسی در عهد قدیم»، که به اشارات عهد قدیم به زمین و آسمان، صورتهای فلکی، ستارگان و دیگر مسائل نجومی میپردازد. ترجمۀ انگلیسی این اثر با اصلاحات و افزودههای نویسنده در 1905م در کیمبریج منتشر شد. اسکیاپارلی بر آن بود که اثر بزرگی در تاریخ اخترشناسی روزگار باستان بنویسد، و برای فراهم آوردن آن، متنهای اصلی عبری، آشوری، یونانی و لاتین را مطالعه کرد؛ اما فرصت انتشار آنها را نیافت. مجموعۀ پژوهشهای وی در اینباره در 1925تا 1927م، همراه با آثاری که پیشتر به آن اشاره شد، بهکوشش شاگردش، لوئیجی گابا، در 3 جلد به چاپ رسید. جلد نخست این مجموعه به بررسی اخترشناسی در عهد قدیم (روایت ایتالیایی کتابی که پیشتر ذکر شد)، نجوم بابلی و یونان باستان میپردازد. در این بخش، اسکیاپارلی از جمله کوشیده است با بررسی رصدهایی که بابلیها ثبت کردهاند، دربارۀ ظهور و خفای زهره، روزگار انجام آنها را بیابد (نویگباوئر، 59). در آغاز جلد دوم (بازچاپ «افلاک متحد المرکز...»)، اسکیاپارلی بر پایۀ سخنان ارسطو در کتاب لاندای متافیزیک (مابعدالطبیعه) و شرح استادانۀ سیمپلیکیوس، مدل افلاک هممرکز ائودوکسوس را تقریباً بهطور کامل بازسازی میکند و نشان میدهد که این مدل برای نشان دادن رجوع مریخ و زهره ناکارآمد است (یاوِتس، «نقشی نو...»، 69, 75, 86-90، «دربارۀ افلاک ...»، 221-278؛ وان دِر واردِن، 116؛ نیز درایر، 87 ff.؛ مانچا، 264, 274-280؛ تامسن، 171-174). این جلد با مطالبی دربارۀ گاهشماری نجومی ـ هواشناختی یونانی (مشابه علم انواء نزد اعراب کهن) پایان مییابد. جلد سوم نیز مشتمل بر مقالههایی دربارۀ گاهشماری مصر باستان، رصدهای بابلی، کشف تقدیم اعتدالین و نجوم اِبَرخُس (هیپارخوس) است (آبتی، جورجو، همانجا). اسکیاپارلی افزون بر عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم لینچهای و انجمن سلطنتی اخترشناسی بریتانیای کبیر، تنها فردی بود که عضو پیوسته یا افتخاریِ فرهنگستانهای روسیه، آلمان (پروس)، اتریش و فرانسه بهشمار میرفت (همو، 160؛ آیتکِن، 164-165). وی به دریافت نشان زرین از دولتهای ایتالیا، انگلستان و آلمان، دو جایزۀ لالاند از انستیتو فرانسه (آبتی، جورجو، 159) و نشان اخترشناسی بروس از انجمن اخترشناسی اقیانوس آرام در 1902م (دالبیر، 37-42) مفتخر شده بود. وی در 4 ژوئیۀ 1910 در میلان درگذشت (آبتی، آنتونیو، 313؛ آبتی، جورجو، همانجا؛ ماتسوکاتو، 114).
مآخذ:
Abbetti, A. & G. Abbetti, «Giovanni Virginio Schiaparelli», Astrophysical Journal, 1910, vol. XXXII; Abetti, G., «Schiaparelli», DSB, vol. XII; Aitken, R. G., «Giovanni Virginio Schiaparelli», Publications of the Astronomical Society of the Pacific, 1910, vol. XXII, no. 133; Bernagozzi, A. et al., «Observing Mars with Schiaparelli's Telescope», Proceedings of the III European Workshop on Exo-Astrobiology, Mars: The Search for Life, Madrid, Nov. 2003; Buffoni, L. et al., «G. V. Schiaparelli and A. Secchi on Shooting Stars», Memorie della Società Astronomia Italiana, 1990, vol. LXI, no. 4; Burton, C. E., «The Cannals of Mars», Astronomical Register, 1880, vol. XVIII; id., «Cannals on Mars», ibid., 1882, vol. XX; id., «Notes on the Aspects of Mars in 1882», Scientific Transactions of the Royal Dublin Society, 1883, vol. I; Chinnici, I., «The Società degli Spettroscopisti Italiani: birth and evolution», Annals of Science, 2008, vol. LXV(3); Clerke, A. M., «Burton, Charles Edward (1846–1882)», Oxford Dictionary of National Biography, Oxford, 2004; Defrancesco, S., «Schiaparelli's Determination of the Rotation Period of Mercury: A reexamination», Journal of the British Astronomical Association, 1988, vol. XCVIII, no. 3; Dolbeer, J., «Address of the Retiring President of the Society in Awarding the Bruce Medal to Professor G. V. Schiaparelli», Publications of the Astronomical Society of the Pacific, 1902, vol. XIV, no. 83; Dreyer, J. L. E., History of Astronomy from Thales to Kepler, Cambridge, 1906; Ferrari, S., «Ingresso di Venero sul disco solare osserrato in Roma il 6 Dicembre 1882», Astronomische Nachrichten, 1883, vol. CIV, no. 2488; Finkelstein, A. M. & Y. D. Medvedev, «The first Russian astrophysicist: On the 175th Anniversary of the Birth of Academician F. A. Bredikhin», Herald of the Russian Academy of Sciences, 2006, vol. LXXVI (6); Grosser, M., «The Search for a Planet beyond Neptune», Isis, vol. LV(2); Hetherington, N. S., «Lowell, Percival», American National Biography Online, www.anb.org/ articles/ 13/ 13-01024.html (Feb. 2000); Holden, E. S., «Announcement of the Discovery of the Rotation Period of Mercury», by M. Schiaparelli», Publications of the Astronomical Society of the Pacific, 1890, vol. II (7); id., «On the Rotation Time of the Planet Venus by Professor G. V. Schiaparelli», ibid., 1980, vol. II (10); Hollis, H. P., «Herschel, Alexander Stewart (1836–1907)», Oxford Dictionary of National Biography, Oxford, 2004; Lane, K. M. D., «Geographers of Mars: Cartographic Inscription and Exploration Narrative in Late Victorian Representations of the Red Planet», Isis, 2005, vol. XCVI; id., «Mapping the Mars Canal Mania: Cartographic Projection and the Creation of a Popular Icon», Imago Mundi, 2006, vol. LVIII(2); Manara, A., «Mars in the Schiaparelli-Lowell's correspondence», Memorie della società astronomica Italiana (Journal of the Italian Astronomical Society) : Supplement, 2005, vol. VI; Mancha, J. L., «Right Ascensions and Hippopedes: Homocentric Models in Levi ben Gerson′s Astronomy: I. First Anomoly», Centaurus, 2005, vol. XLV; Mazzucato, M. T., «Giovanni Virginio Schiaparelli», Journal of the Royal Astronomical Society of Canada, 2006, vol. C (3); Nallino, C. A., introd. to Opus Astronomicum by al-Battani, Milan, 1903 (repr. Frankfurt am Main, 1997); Neugebauer, O., «The Chronology of the Hammurabi Age», Journal of the American Oriental Society, 1941, vol. LXI, no. 1; Perrotin, M., «Les canaux de Mars: Nouveaux changements observes sur cette planète», Astronomie, 1888, vol. VII; id., «Observations des canaux de Mars», Bulletin Société Astronomique de France, 1886, vol III; Schiaparelli, G. V. , «Beobachtung der Hesperia (69)», Astronomische Nachrichten, 1862, no. 1373; id., «Beobachtungen und Elemente des Cometen II. 1862», ibid., 1862, no. 1376; id., «Beobachtungen, Elemente und Ephemeride des Cometen III. 1864», ibid., 1865, no. 1494; id., «Elemente und Ephemeride der Hesperia (69)», ibid., 1862, no. 1364; id., «Entdeckung eines neuen Planeten (68)», ibid., 1861, no. 1309; id., «Fortgesetzte Beobachtungen des in Mailand entdeckten Planeten (68) Hesperia», ibid., 1861, no. 1310; id., «The Rings of Saturn», Observatory, 1883; id., «On some Observations of Saturn and Mars», Observatory, 1882, vol. V; id., «Ingresso di Venere sul disco solare, osservato a Milano il 6 Dicembre 1882», Astronomische Nachrichten, 1883, no. 2481; id., «Sur la relation qui existe entre les comètes et les étoiles filantes» ibid., 1867, vol. LXVIII(20-21); Strauss, D., «Percival Lowell, W. H. Pickering and the Founding of the Lowell Observatory», Annals of Science, 1994, vol. LI (1); Van der Waerden, B. L., «Greek Astronomical Calendars: II. Callippos and his Calendar», Archive for the History of Exact Science, 1984, vol. XXIX(2); Yavetz, I., «A New Role for the Hippopede of Eudoxus», Archive for the History of Exact Sciences, 2001, vol. LVI, no. 1; id., «On the Homocentric Spheres of Eudoxus», ibid., 1998, vol. LII, no. 3; Thomason, N., «Could Lakatos, Even with Zahar's Criterion for Novel Fact, Evaluate the Copernican Research Programme?», The British Journal for the Philosophy of Science, 1992, vol. XLIII, no. 2. یونس کرامتی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید