استعاره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 1 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/234721/استعاره
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
یا عصر سکاکی (د 626 ق) که در آن، دانشهای اسلامی از جمله دانشهای بلاغی طبقهبندی میشود (برقوقی، 2) و مسائل بلاغت در مفتاح العلوم به سه بخش تقسیم میشود: تشبیه (نک : سکاکی، 332-354)؛ مجاز که شـامل استعاره نیز میشـود (نک : همو، 356-364) و کنـایه (نک : همو، 402-422). همچنین سکاکی استعاره را به شش قسم تقسیم میکند: مصرحه، تخییلیه، محتمله، بالکنایه، اصلیه و تبعیـه (نک : ص 373-380).
یا عصر خطیب قزوینی (د 739ق) و تفتازانی (د 791ق) که نخست، خطیب آراء سکاکی را در اثر معروف خود، التخلیص (= تلخیص المفتاح) خلاصه میکند و آراء بنیادی جرجانی را بدان میافزاید و در اثر دیگر خود الایضاح به شرح مختصر این آراء میپردازد (برقوقی، 4) و بدینسان در جهت تنقیح و تکمیل آراء بلاغی تلاش میورزد. سپس تفتازانی با نوشتن دو شرح بر التلخیص موسوم به المطول و شرح المختصر کار را به پایان میرساند.طبقهبندی استعاره به گونهای که در بخش موضوعی مطرح شد، حاصل کوشش خطیب و تفتازانی است (نک : خطیب، التلخیص، 292- 328؛ تفتازانی، المطول، 364-381). بلاغتنویسان دورانهای بعد تا روزگار معاصر، آثار خود را براساس آثار خطیب و تفتازانی و بهویژه براساس المطول و شرح المختصر تألیف کردهاند (برای نمونه، نک : فقیر دهلوی، 30-38؛ تقوی، 183-192؛ آقاولی، 162-172، رجایی، 292-304).
نخستین آثار بلاغی به زبان فارسی دو سده پس از تألیف کتب بلاغی به زبان عربی، یعنی در سدۀ 5ق پدید آمد. آثار بلاغی به زبان فارسی را میتوان، به طور کلی به دو گروه تقسیم کرد:
شامل سه اثر که در فاصلۀ سدههای 5 تا 7 ق پدید آمد. این آثار عبارتاند از: ترجمان البلاغه تألیف محمد بن عمر رادویانی (د 475ق/ 1082م)؛ حدائق السحر فی دقائق الشعر از رشید وطواط (د 573 ق/ 1177م) و المعجم فی معاییر اشعار العجم از شمس قیس رازی (سدۀ 7 ق). در این سه اثر اولاً، استعاره از منظر مجاز تعریف شده، و طبقهبندی از آن بهدست داده نشده است؛ ثانیاً، شواهدی که بدانها استشهاد شده است، جمله شواهد تشبیه بلیغ (= اضافه تشبیهی) یا استعارۀ مکنیه (= اضافۀ استعاری) است، مثل: طراز ملاحت، آستین جمال، چشمۀ خورشید، شکم خاک، گله روزگار، باز هیبت، چشم آب، تیغ کوه و همانندان آنها (رادویانی، 40-43؛ رشید وطواط، 28-30؛ شمس قیس، 317-319)؛ ثالثاً، شواهدی از استعارۀ مصرحه ذیل عنوان تشبیه کنایت، یعنی تشبیهی که به قول صاحب المعجم «خالی باشد از حروف تشبیه» (همو، 308) جمع آمده است تا تشبیه کنایت هم استعارۀ مصرحه را دربرگیرد، هم شامل صنایعی شود که در عرف اهل بلاغت تشبیه مضمر و تشبیه بلیغ خوانده میشود؛ چرا که این هر سه از جمله تشبیهاتی است که از حروف تشبیه خالی است. چنین به نظر میرسد که این نظریهپردازان بلاغی از استعاره تلقی خاصی داشتهاند (همانجا؛ نیز نک : رشید وطواط، 45-46؛ رادویانی، 49).
شامل آثاری است که از سدۀ 8 ق/ 14م تا روزگار حاضر پدید آمده است. این آثار را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
آثاری است که به تقلید از سه اثر کهن، بهویژه حدائق السحر تألیف شده است. در این گونه آثار، خاصه در آثاری که تا سدۀ 13ق/ 19م فراهم آمده است، کمترین سخن تازه در باب استعـاره در میـان نیسـت (بـرای نمونـه، نک : رامی تبریزی، 34-35؛ تاج الحلاوی، 47-48؛ کاشفی، 104-105؛ هدایت، 11-14). تنها در یک اثر متعلق به سدۀ 9ق، ضمن تعریف استعاره از منظر مجاز و ذکر مثال معروفِ «شیر استعاره از مرد دلیر»، آمده است: «میان استعارت به این معنی [= استعارۀ مصرحه] و تشبیه کنایت، فرقی ظاهر نیست» (حسینی، 254-255، 260).در آثار تألیف شده در سدۀ 14ق/ 20م بحث از استعاره کاملتر و روشنتر میشود و به معنا و مفهومی که در المطول و شرح المختصر آمده است، نزدیکتر میگردد. چنانکه در درّۀ نجفی (تألیف 1330ق/ 1912م) ضمن تعریف استعاره از منظر مجاز، بیآنکه به استعاره مکنیه و مصرحه تصریح شود، نخست، مثال معروف استعارۀ مکنیه، یعنی «اَظفار مَنیّه = چنگال مرگ» (نک : سکاکی، 378-379؛ خطیب، همان، 325-327؛ تفتازانی، همان، 381-382) ذکر میشود و در پی آن به بیتی استشهاد میگردد که متضمن چهار استعارۀ مصرحه است: «برقی گرفته در کف و ابری به پیشرو/ ماهی نهاده بر سر و چرخی به زیر ران» (معزی، 170-171). همچنین شمسالعلما گرکانی (1262-1345ق/ 1846-1926م) با آنکه به شیوۀ متقدمان از تشبیه کنایت در معنایی که استعارۀ مصرحه را نیز دربرگیرد، سخن میگوید (ص 134) به استعاره از منظر تشبیه مینگرد و آن را به تحقیقیه (= مصرحه)، بالکنایه (= مکنیه) و تخییلیه (= ملازم مکنیه) تقسیم میکند (همو، 56-58). سرانجام، همایی با حذف تشبیه کنایت در معنای استعارۀ مصرحه، از فهرست تشبیهات (نک : فنون...، 230-239) و تفکیک اضافۀ تشبیهی (= تشبیه بلیغ) از اضافۀ استعاری (= استعارۀ مکنیه)، ضمن نقد سخن شمس قیس در المعجم (همان، 255) بحثی کوتاه از استعاره، هماهنگ با معنایی که از این صنعت در بخش موضوعی مطرح شد، بهدست میدهد و استعاره را به مصرحه، مکنیه، تخییلیۀ ملازم مکنیه و مرشحۀ ملازم مصرحه تقسیم میکند (همان، 249-253).
آثاری است که سابقۀ آن، ظاهراً به گزارش آملی از بلاغت، به زبان فارسی، اما با شواهد عربی در کتاب نفائس الفنون (نک : 97-100)، باز میگردد. این آثار با توجه به مفتاح العلوم سکاکی و براساس المطول و شرح المختصر تألیف تفتازانی فراهم آمده است. در بیشتر این آثار، شواهدی از شعر و نثر فارسی و غالباً همراه با تجزیه و تحلیل، بر شواهد عربی افزوده شده، و تا حدی به اثر، جنبۀ ابتکاری بخشیده است. در اغلب این آثار، استعاره، غالباً بهگونهای که در بخش موضوعی گزارش شده، و با همان تقسیمات و گاه با حذف و تلخیص بحث و بررسی شده است. تألیف اینگونه آثار از عصر صفوی (از سدۀ 10ق/ 16م) در ایران، و بهویژه در شبهقارۀ هند مورد توجه خـاص قرار گـرفت (برای نمونه، نک : آرزو، 82-91؛ مازندرانی، 280-287؛ فقیر دهلوی، 31-47) و در روزگار معاصر، تقریباً از حدود کمتر از یک سده پیش، در ایران به اوج رونق و شکوفایی رسید و تا روزگار ما ادامه و استمرار یافت (برای نمونه، نک : آقاولـی، همانجا؛ تقوی، 179-189؛ رجایی، 285-315؛ آهنی، 155-173؛ همایی، معانی و بیان، 181-191). نوگراییِ آغاز شده از دوران تجددخواهی و سپس مشروطهطلبی، که در نیمۀ دوم سدۀ 13ق/ 19م آغاز شد، و ارتباط با فرهنگ و ادب غرب و فرهنگ عربی متأثر از غرب، در مباحث بلاغت از جمله استعاره نیز تأثیر نهاد. انتخاب زبانی متفاوت با زبان متداول در گزارشهای بلاغی، همراه با اصطلاحات فرنگی، یا معادلهای فارسی آنها (نک : شفیعی، صور، فهرست، 689 بب ، موسیقـی شعر، پانزده ـ هفده)؛ تقسیم استعارۀ مکنیه به سه شکل: انسانانگاری یا تشخیص؛ حیوان انگاری، و طبیعتانگاری (نک : شمیسا، بیان، 159-160، بیان و معانی، 60-62؛ شفیعی، صور، 149 بب )، بحث از مقولات موسوم به استعارهگونهها، یعنی سمبل که در فارسی از آن به مظهر، نماد و رمز تعبیر میشود. تمثیل (ه م)، اسطوره (ه م)، و آرکی تایپ با معادلهای فارسیِ کهن الگو، صورت نوعی، سنخ باستانی، نمونۀ ازلی، صور ازلی و صور اساطیری (نک : شمیسا، همان، 69-73)، ازجمله آثار نوگراییِ برآمده از ارتباط با فرهنگِ غرب، در زمینۀ بلاغت بهطور عام و در باب استعاره بهطور خاص، به شمار میآید. این نوگرایی که همچنان در جریان است، نزد آگاهان به بلاغت سنتی، آثاری مطلوب بهبار آورده، و موجب تحول و تکامل بلاغت شده است.
ابن خلدون، مقدمه، دارالفکر، بیروت، بیتا؛ آرزو، علیخان، عطیۀ کبرى و موهبت عظمى، بهکوشش سیروس شمیسا، تهران، 1381ش؛ اعتصامی، یوسف، «یادداشتهای پدر شاعر»، مجموعه مقالات و قطعات اشعار، تهران، 1355ش؛ آقاولی، عبدالحسین، درر الادب، شیراز، 1340ش؛ آملی، محمد بن محمود، نفائس الفنون، بهکوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1377ق، ج 1؛ آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، 1360ش؛ برقوقی، عبدالرحمان، مقدمه بر التخلیص خطیب قزوینی (نک : هم ، خطیب قزوینی)؛ تاج الحلاوی، علی بن محمد، دقایق الشعر، بهکوشش محمدکاظم امام، تهران، 1341ش؛ تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المختصر، انتشارات نجفی، قم، بیتا؛ همو، المطول، مکتبة الداوری، قم، بیتا؛ تقوی، نصرالله، هنجار گفتار، اصفهان، 1363ش؛ تهانوی، محمد اعلى، کشاف اصطلاحات الفنون، بهکوشش آلویس اشپرنگر، کلکته، 1862م، ج 2؛ جرجانی، عبدالقاهر، اسرار البلاغة، بهکوشش شیخ محمد عبده، دارالمعرفه، بیروت، بیتا؛ جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ حافظ، دیوان، بهکوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، 1381ش؛ حسینی، عطاءالله محمود، بدایع الصنایع، بهکوشش رحیم مسلمانیان قبادیانی، تهران، 1384ش؛ خطیب قزوینی، محمد، الایضاح فی علوم البلاغة، قاهره، 1390ق/ 1971م؛ همو، التلخیص فی علوم البلاغة، بهکوشش عبدالرحمان برقوقی، قاهره، 1904م؛ رادویانی، محمد بن عمر، ترجمان البلاغه، بهکوشش احمد آتش، تهران، 1362ش؛ رامیتبریزی، حسن بن محمد، حقایق الحدائق، بهکوشش محمدکاظم امام، تهران، 1341ش؛ رجایی، محمدخلیل، معالم البلاغه، شیراز، 1353ش؛ رشید وطواط، محمد، حدایق السحر فی دقائق الشعر، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1308ش؛ زوزنی، حسین بن احمد، المصادر، بهکوشش تقی بینش، مشهد، 1345ش، ج 2؛ سعدی، بوستان، بهکوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1363ش؛ سکاکی، یوسف بن ابیبکر، مفتاح العلوم، بهکوشش نعیم زرزور، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، بهکوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1359ش؛ شفیعیکدکنی، محمدرضا، صور خیال در شعر فارسی، تهران، 1358ش؛ همـو، مـوسیقی شعـر، تهـران، 1368ش؛ شمـسالعلمـاء گـرکـانـی، محمدحسیـن، ابـدع البدایع، بهکوشش حسین جعفری، تبریز، 1377ش؛ شمس قیس رازی، محمد، المعجم فی معاییر اشعار العجم، بهکوشش سیروس شمیسا، تهران، 1373ش؛ شمیسا، سیروس، بیان، تهران، 1370ش؛ همو، بیان و معانی، تهران، 1384ش؛ طالب آملی، کلیات اشعار (دیوان)، بهکوشش طاهری شهاب، تهران، 1346ش؛ طیبی، حسین بن محمد، التبیان فی البیان، بهکوشش توفیق فیل و عبداللطیف لطفالله، کویت، 1986م؛ عبدالواسع جبلی، دیوان، بهکوشش ذبیحالله صفا، تهران، 1339ش، ج 1؛ علیخان مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، بهکوشش شاکر هادی شکر، نجف، 1389ق/ 1969م؛ فرهنگ آنندراج، نوشتۀ محمد پادشاه، بهکوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1355ش؛ فقیر دهلوی، میرشمسالدین، حدائق البلاغة، لکهنو، 1872م؛ کاشفی، حسین، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، بهکوشش جلالالدین کزازی، تهران، 1369ش؛ کروچه، بندتو، کلیات زیباشناسی، ترجمۀ فؤاد روحانی، تهران، 1350ش؛ مازندرانی، محمدهادی، انوارالبلاغه، بهکوشش محمدعلی غلامینژاد، تهران،1376ش؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، بهکوشش مهدی نوریان، اصفهان، 1364ش، ج 1؛ معزی، نجفقلی، درۀ نجفی، بهکوشش حسین آهی، تهران، 1355ش؛ نظامیگنجوی، مخزنالاسرار، بهکوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1313ش؛ هدایت، رضاقلی، مدارج البلاغه، شیراز، 1355ش؛ همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، 1361ش، ج 1؛ همو، معانی و بیان، بهکوشش ماهدخت بانو همایی، تهران، 1370ش؛ نیز:
Abrams, M. H., A Glossary of Literary Terms, Boston, 1999; Aristotle, «On Poetics», The Works Aristotle (vol. II), Great Books of the Western World, ed. R. M. Hutchins, Chicago, 1994; Cuddon, J. A., A Dictionary of Literary Terms and Literary Theory, Oxford, 1998. اصغر دادبه
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید