استاین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 25 اسفند 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/234116/استاین
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
3
اِستاین \ [e]stāyn\ ، سِر مارک اورِل (1862-1943م/ 1241-1322ش)، ایرانشناس، باستانشناس و پژوهشگر زبانهای شرقی. استاین در شهر بوداپست در خانوادهای اهل فرهنگ از یهودیان مجارستان به دنیا آمد و پس از آغاز تحصیل در زادگاهش، در 10 سالگی به شهر درِسدِن رفت و در آنجا زبانهای لاتین، یونانی، فرانسوی و انگلیسی را فراگرفت. از راه این زبانها و ادبیات کلاسیک آنها بود که با لشکرکشی اسکندر مقدونی به شرق آشنا شد؛ موضوعی که تا پایان عمر دربارۀ آن به پژوهش پرداخت (تامِس، 72؛ طاهری، 172).
دیگر انگیزه و عامل علاقهمندی استاین به شرق و پژوهش دربارۀ آن، آشنایی با هموطنش، آرمینیوس وامبِری، بود که پیشتر سفری ماجراجویانه به امیرنشینهای آسیای میانه کرده بود. در پی این آشنایی و تشویق وامبری، استاین از 1879م در دانشگاههای وین و لایپزیگ و سپس توبینگِن به فراگیری زبانهای هندی و ایرانی پرداخت و در 1884م از دانشگاه توبینگن درجۀ دکتری زبانشناسی دریافت کرد. آنگاه از 1885 تا 1887م در دانشگاه آکسفرد و موزۀ بریتانیا پژوهش دربارۀ زبانهای باستانی ایران و تاریخ هند را آغاز کرد و در پی آن، در زادگاهش نیز دانشهای دیگری چون جغرافیا و نقشهبرداری را فراگرفت (اُلدِم، 81؛ سایکس، 5؛ نیز نک : فرهنگ...، ذیل استاین).استاین در1889م به قصد سفر به هندوستان بار دیگر به لندن رفت. در این شهر و همچنین در آکسفرد، او با سه تن از بزرگترین پژوهشگران آن روزگار به نامهای لرد لیِری، سر هنری یول، و سر هنری راولینسِن آشنا شد. راولینسن که خود از نخستین رمزگشایـان خط میخی فارسـی باستان بود، بهویژه پس از خواندن نخستین اثر استاین با عنوان «تصویر ایزدان زردشتی بر روی سکههای هندی و سکایی»، وی را تشویق کرد و به آیندۀ درخشانش امیدوار ساخت (تامس، سایکس، همانجاها؛ طاهری، 173-174).آنگاه استاین بیهیچ اندوختهای راهی هندوستان شد و در بمبئی مدتی در پی یافتن شغل بود؛ سرانجام در دانشگاه لاهور شغل دفترداری یافت و سپس ریاست مدرسۀ علوم شرقی نیز به او واگذار شد که تا 1899م در این مقام باقی بود (تامس، سایکس، همانجاها؛ طاهری، 174). استاین که تابستانها در کشمیر اقامت داشت، به پژوهش دربارۀ تاریخ این منطقه پرداخت. حاصل کار وی در این دوره تصحیح و ترجمۀ کتابی دربارۀ گاهشماری شاهان کشمیر (1892م)، و نگارش کتابی مهم با عنوان «جغرافیای باستانی کشمیر» (1899م) بود (الدم، همانجا). وی همچنین در همین دوران فهرست نسخههای خطی سنسکریت یکی از کتابخانههای جامو و کشمیر را تهیه و منتشر کرد (تامس، 73؛ فرهنگ، همانجا).از اواخر سدۀ 19م با کشف آثار مهم باستانشناختی در ترکستان چین و ارسال آنها به کلکته و سن پترزبورگ، توجه بسیاری از پژوهشگران برانگیخته شد. استاین نیز که در صدد پژوهش در این زمینه بود، نخست در 1898م به همراه گروهی از نظامیان انگلیسی راهی ماورای رود سند شد (تامس، همانجا) و سپس بر اثر پذیرش تابعیت انگلستان در 1900م، با دریافت کمک و امکاناتی از دولت هند، راهی سفری اکتشافی به ترکستان شد. پس از یک سال سفر و کاوش در کوهها و صحراهای این منطقه، از جمله در دندان اویلیق، نیا و اِندِره، آثار هنری و نوشتههای بسیاری بهدست آورد که از جملۀ آنها نوشتههایی کهن به خط خروشتی و نیز به زبانهای پراکریت (از زبانهای عامیانۀ هندی) بود (استاین، «اکتشافات...»، سراسر اثر؛ الدم، 82؛ طاهری، 176). او در پی آن، چند کتاب منتشر کرد که یکی از آنها «گزارش مقدماتی سفر اکتشافی باستانشناختی و نقشهبرداری در ترکستان چین» بود که در 1901م انتشار یافت؛ سپس اثر دیگری با عنوان «ویرانههای مدفون در شنزارهای ختن» (1903م) منتشر کرد و سرانجام، نتایج پژوهشهای دقیق و علمی خود را در کتابی جامع مطرح ساخت که با عنوان «ختن باستان» (1907م) انتشار یافت (الدم، طاهری، همانجاها؛ تامس، 74؛ نیز نک : استاین، «ویرانههای مدفون...»، vii).استاین در دومین سفر اکتشافیاش که میان سالهای 1906 تا 1908م روی داد، دامنۀ پژوهشهای خویش را گستردهتر ساخت. وی بهویژه در نیا، میران، لولان، و دون هوانگ، آثار ارزشمندی از اسناد، نقاشیها و بافتهها و لوازم خانگیای را بهدست آورد که برخی از آنها به نخستین سدههای میلادی تعلق داشتند و همگی به طرز شگفتآوری سالم مانده بودند (الدم، همانجا؛ نیدِم، I/ 45, 68). استاین شرح این سفر و نتایج حاصل از آن را در کتابی آورد که با عنوان «ویرانههای صحرای ختا» بهسال 1912م در لندن منتشر شد (طاهری، همانجا).استاین پس از آنکه در 1904م در ادارۀ مطالعات آثار باستانی هندوستان، ریاست منطقۀ شمال غربی و بلوچستان را یافت، علاوه بر انتشار مقالاتی در نشریات مهم علمی، بیشتر وقت خود را صرف سفرهای اکتشافی کرد (تامس، همانجا). وی در این دوره یکی از مهمترین آثارش را تألیف، و با عنوان سِریندیا (1921م) در 5 جلد منتشر کرد: 4 جلد از این کتاب متن گزارشها و اسناد مربوط به اکتشافات در غارهای هزار بودا و نقشههای آن را دربر داشت و یک جلد بزرگ دیگر با عنوان «هزار بودا»، دربرگیرندۀ تصویرهایی رنگی بود (الدم، تامس، همانجاها).سومین سفر اکتشافی استاین در ترکستان، میان سالهای 1913-1916م صورت گرفت. در این سفر وی بسی پیشتر رفت: در امتداد حاشیۀ جنوبی صحرای ختا تا خَره خوتو در شرق، و از کوههای نانشان در بالای گانْسو، و از منطقۀ خطرناک پِئیشان به دزونگاری (ژونگائِری) در شمال، و از پیرامون تیانشان تا کاشغر، و از طریق کوههای پامیر به سمرقند رسید؛ سپس جیحون را بهسوی جنوب پیمود و از راه هرات به سیستان آمد و پیرامون افغانستـان را ــ کـه سالها ورود بـدان ممنـوع بود ــ طی کرد و سرانجام به بلوچستان بازگشت (تامس، الدم، همانجاها؛ نیز نک : سایکس، 5-6).
استاین شرح این سفر و سفر پیشین و یافتههای علمی آنها را در 1928م در کتابی با عنوان «درون آسیا» در 4 جلد (3 جلد متن و یک جلد مجموعۀ نقشهها) منتشر کرد (الدم، همانجا).پس از پایان سفر سوم، استاین دیگر نتوانست اجازۀ سفر به منطقه را از مقامات چین دریافت کند (تامس، همانجا) و طی مدتی که سرگرم تألیف «درون آسیا» بود، به چند سفر باستانشناختی کوتاه از جمله در اَدینه رفت و در موهنجودارو، در درۀ سند، موفق به کشف آثاری از هزارۀ سوم پیش از میلاد شد که توجه بسیاری را برانگیخت (الدم، 83).استاین که پیش از این نیز پیوسته علاقۀ دیرین خود را در زمینۀ تحقیق دربارۀ مسیر لشکرکشی اسکندر پی گرفته بود، در پایان سفر سوم، و طی سالهای 1915-1916م در سیستان آثاری کشف کرد که مشابهت آنها با یافتههای باستانشناسان در شوش و گوادَرِ مکران، او را بر آن داشت تا راهی دیگر نقاط ایران شود (همانجا).استاین از 1927م، به مدت10 سال، به چندین سفر اکتشافی دراز دست زد: از پنجاب تا بلوچستان و کرانۀ مکران و از آنجا تا کوههای بختیاری و از فارس تا دریاچۀ ارومیه و از آنجا به کردستان، لرستان، خوزستان و عراق سفر کرد و آثار مهمی از دورههای گوناگون، به ویژه از دورۀ نوسنگی و عصر مفرغ ایران به دست آورد. او نتایج این پژوهشها را در چند مقاله و دو کتاب با نامهای «عملیات اکتشافی باستانشناختی در شمال غربی هند و جنوب شرقی ایران» (1937م) و «راههای باستانی غرب ایران» (1940م) منتشر ساخت (الدم، همانجا؛ طاهری، 178؛ نیز نک : اسناد...، 52-53، 55، 326-332؛ تاراج...، جم ).استاین هنگام سفر در ایران همچنان در اندیشۀ یافتن مسیر اسکندر بود و از جمله در 1931م مسیر وی از کرمان به بمپور را تعیین کرد. وی همچنین در سال بعد در میناب و بوشهر نیز به کاوش پرداخت و آثاری از دورههای پیش از تاریخ کشف کرد (طاهری، 179).در 1930م استاین یک بار دیگر امکان سفر به قلمرو چین را یافت و تا شینجیانگ (سینکیانگ) و مغولستان داخلی رفت، اما بهسبب تغییر نظر مقامات چینی، مجبور به بازگشت شد (الدم، همانجا)؛ آنگاه در صدد یافتن محل دژهایی برآمد که رومیان در برابر اشکانیان و ساسانیان در سرزمینهای عراق، سوریه و اردن ساخته بودند. وی پس از یک سفر اکتشافی به وسیلۀ هواپیما در 1929م، تا 1935م به بررسی این مناطق پرداخت و نقشههایی فراهم آورد و سپس طی سفرهای اکتشافیِ زمینی، یافتههایش را تکمیل کرد. در نتیجۀ این پژوهشها او توانست محل دقیق بسیاری از شاهراهها، دژها و مراکز پاسداری، آبانبارها، لولههای آب و سنگهای مسافتسنج را که رومیان از اروندرود تا بندر عقبه ایجاد کرده بودند، کشف و معرفی کند. نتایج این پژوهشها که در دو مقالۀ مفصل طی سالهای 1938 و 1940م در «نشریۀ جغرافیایی» انتشار یافت، برای استاین شهرت جهانی به ارمغان آورد (طاهری، 184؛ برای فهرست آثار استاین، نک : فرهنگ، همانجا).در 1943م استاین سرانجام موافقت دولت افغانستان را برای کاوشهای علمی در خاک آن کشور، یا به تعبیر خود او در «آریانای باستان»، بهدست آورد، و در حالی که طرحهای بسیاری برای کار در افغانستان داشت، راهی این کشور شد، امابه هنگام ورود به کابل دچار بیماری سینهپهلو شد و در 26 اکتبر همان سال، در اوج شهرت، بر اثر این بیماری درگذشت (الدم، 84؛ طاهری، 190).استاین در طول نیم سده کاوش پیوسته در شرق تقریباً از سوی همۀ مجامع علمی، از جمله انجمن جغرافیایی و انجمن آسیایی سلطنتی انگلستان، تقدیر و ستایش شد و توانست جوایز و نشانهای علمی آنها را دریافت کند. به او لقب سِر نیز داده شد (الدم، 85؛ طاهری، 190-191). استاین که در دوران تحصیل، چند زبان اروپایی را فرا گرفته، و از منابع آنها در کارهای پژوهشی خود بهره جسته بود، در 1919م نیز از دانشگاه پنجاب درجۀ دکتری زبانهای شرقی را به دست آورد و هنگام کار در شرق نیز چندین زبان شرقی، از جمله فارسی و سنسکریت، را بهخوبی فرا گرفت و در آنها پیشرفتهای شایانی کرد ( فرهنگ، همانجا). او تقریباً در هر کشوری که به کاوش میپرداخت، زبان مردم آن را میدانست؛ جز زبان عربی که وی همواره ندانستن آن را کاستی کار خود میخواند، ولی هرگز فرصت آموختنش را نیافته بود (طاهری، 187).
اسناد هیئتهای باستانشناسی در ایران (1254-1345ش)، بهکوشش مرضیه یزدانی، تهران، 1380ش، شم 43-44؛ تاراج میراث ملی: هیئت انگلیسی ارل اشتین، بهکوشش داود کریملو، تهران، 1382ش، ج 3؛ تامس، فردریک ویلیام، «سر مارک اورل اشتین»، روزگار نو، لندن، 1945م، س 4، شم 5؛ طاهری، ابوالقاسم، سیر فرهنگ ایران در بریتانیا یا تاریخ دویست سالۀ مطالعات ایرانی، تهران، 1352ش؛ فرهنگ خاورشناسان، ویراست 2، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، 1376ش بب ؛ نیز:
Needham, J., Science and Civilisation in China, Cambridge, 1975, vol. I; Oldham, C. E. A. W., «Obituary Notice, Sir Aurel Stein», JRAS, 1944; Stein, M. A., «Archaeological Discoveries in the Neighbourhood of the Niye River», ibid. (Jul. 1901); id., Sand-buried Ruins of Khotan, London, 1903; Sykes, P. M., «Sir Aurel Stein, K.C.I.E», Journal of the Royal Central Asian Society, 1944, vol. XXXI.عسکر بهرامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید