آریستیپوس مهین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 3 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/233412/آریستیپوس-مهین
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
آریسْتیپوسِ مِهین [ārīstīpūs-e mehīn]، آریستیپوس کورِنهای (ح 435-355قم)، یکی از اعضای محفل سقراط که پس از مرگ او (399قم) مکتب کورِنهای را بنیاد نهاد. او عمدتاً به اخلاق عملی علاقهمند بود و به ویژه به دو مفهوم لذت و الم توجه داشت و آنها را بخشی از جنبشهای آگاهـانۀ بدنـی میدانست؛ لذت را یـکی از عنـاصر عمدۀ خوشبختی میشمرد، اما برای فضیلت نیز ارزش ذاتی قائل بود و بر اهمیت مطالعه و ورزش به عنوان وسایل تسلط بر نفس تأکید میکرد. آریستیپوس پسر آریتادِس در کورِنه چشم به جهان گشود و در خردسالی به آتن برده شد. او در آنجا به همنشینی سقراط درآمد و به محافل سوفسطاییان رفت و آمد پیدا کرد. پس از مرگ سقراط در سفرهای متعدد به سیراکوز و آسیای صغیر، کورَنت (کورینتوس)، مِگارا و اِژین (آیگینا) به تدریس فلسفه روی آورد و احتمالاً در اواخر عمر به کورنه بازگشت و شاید در همانجا مکتب کورنهای را تأسیس کرد و به آموزش فلسفه به دخترش آرِته پرداخت. او را نباید با نوهاش آریستیپوس کهین (ز ح 380 قم) اشتباه کرد که دومین جانشین وی در رأس مکتب مذکور بود. در برخی از مآخذ آمده است که آریستیپوس (شاید به تقلید از سقراط) هیچ ننوشت؛ ولی موثقترین کسانی که از او خبر دادهاند، گزارش میکنند که چند دیالوگ و یک فقره تاریخ لیبی در 3 دفتر نگاشته است. عنوانهای نوشتهها از علاقهای شدید به اخلاق عملی و نیز توجه به فن بلاغت و تاریخ و ادبیات و صَرف و معناشناسی حکایت میکنند. استدلال او را در اثبات اینکه هیچ چیزی نیست که از لحاظ اخلاقی علیالسویه باشد، میتوان حمل بر علاقۀ بسیار وی بـه اخلاق نظری کرد. آریستیپوس فراگرفتن ریاضیات و فیزیک را رد میکرد، ولی میپذیرفت که منطق چون توان دیالکتیکی ما را افزایش میدهد، ممکن است سودمند باشد.کمتر اعتقادی را میتوان با اطمینان به آریستیپوس نسبت داد. ظاهراً او دارای آراء تفصیلی در معرفتشناسی نبوده است. نظریۀ مکتب کورِنهای را در این زمینه احتمالاً نوۀ او صورتبندی کرده است. در عوض، توجه وی کاملاً به دو مفهوم لذت و الم معطوف بوده، و آنها را زیرعنوان کلی «پاثه»، یعنی انفعالات یا کارپذیریها، آورده، و در ردیف جنبشهای جسمانی نرم و خشن توصیف کرده است که مؤدی به حسیات میشوند. انفعالات به علت ماهیت جنبشی خود، زودگذرند، بدین معنا که حرکتهای مرتبط با آنها به مرور از بین میروند. از این حیث، آریستیپوس را میتوان پیشگام ذهنیتگرایی مکتب کورنهای دانست.در مورد آراء اخلاقیِ آریستیپوس، شواهد مختلف وجود دارد. بر طبق یکی از روایتها، او لذتگرا بود و لذت جسمانی را در هر لحظه غایت اخلاقی میدانست؛ و این عقیده محور آموزۀ اخلاقی نوۀ وی و شاخۀ سختکیش مکتب کورنهای شد. ولی دستۀ دیگری از راویان میگویند: آریستیپوس هرگز از هیچ آموزۀ اخلاقی دفاع نکرد، بلکه به دلیل درسهای متعددش دربارۀ لذایذ و زندگی لذتپرستانه احساس میشد که لذتگرا ست. روایت اخیر به ادلۀ قوی متکی است، زیرا آریستیپوس معتقد بود که فضیلت واجد ارزش ذاتی است و این عقیده با لذتگرایی محض و قول به اینکه لذتِ لحظهایِ زودگذر یگانه خیرِ بالذات است، منافات دارد. او بر اهمیت مطالعه و ورزش و تسلط به نفس تأکید داشت و اینها همه جنبههایی غیر از لذتجویی دارند؛ لذتهای جسمانی را تنها به شرطی توصیه میکرد که به تسلط به نفس لطمه نزنند. او زندگی را کل واحدی میشمرد، نه سلسلهای از ماجراهای منفصل لذتبخش، کما اینکه میگفت: هدف من «آسودهترین و خوشایندترین زندگی» است. اینگونه شواهد حکایت از آن دارند که آریستیپوس قائل به «اِئودایمُنیا» بود و لذت را یکی از عناصر عمدۀ خوشبختی میدانست و به خوشبختی در چارچوبِ وضعِ لذتبخشی مینگریست که در سراسر عمر ادامه داشته باشد.این برداشت از خوشبختی در نگرشهای اجتماعی و سیاسی آریستیپوس ــ کـه ویژگی آنها فردگـرایی محض بـود ــ تأثیر داشت. لازمۀ آنگونه آزادی که او برای خویشتن میخواست، مردود شمردن وضع شهروندی و سر باز زدن از قبول هرگونه تکلیف و مسئولیت در قبال هر شهری بود. به نظر وی، بخشی از بالاترین خوشبختی در این بود که شخص «در هر سرزمینی مانند بیگانهای زندگی کند». (148)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید