آرخیلوخس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 14 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/232383/آرخیلوخس
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
2
آرْخیلوخُس [ārxīloxos] (اش سدۀ 7قم)، از سرایندگان نخستین اشعار یونانی به جا ماندهای که میتوان آنها را سرودههایی شخصی دانست. آرخیلوخس فرزند پدری آزاده و مادری برده بود و به سبب همین موقعیت اجتماعی مادرش، نتوانست اموال پدر را به ارث ببرد؛ بنابراین، درصدد برآمد که سرنوشت خود را در سپاهیگری بیازماید. او با دختری به نام نئوبوله پیمان زناشویی بست، ولی لوکامبِس، پدر دختر، احتمالاً به سبب نسب آرخیلوخس، این قرار را به هم زد. آرخیلوخس این رفتار لوکامبس را در اشعاری تند و گزنده پاسخ گفت. تکههایی از یکی از اشعار او بر جا مانده که به شیوۀ افسانههای حیوانات نگاشته شده است؛ در این شعر، عقاب و روباهی، همانند لوکامبس و آرخیلوخس، پیمان دوستی میبندند، اما عقاب عهد خود را میشکند و تولههای روباه را نابود میکند. پس، روباه از زئوس میخواهد که انتقام او را بگیرد و در نتیجه فرزندان عقاب نیز تلف میشوند. اشعاری نیز از او دربارۀ نئوبوله وجود دارد که وی را در آینده به صورت پیرزنی نفرتآور تصویر کرده است.شاید آرخیلوخس به سبب آنکه طرد شده بود، زادگاهش، جزیرۀ پاروس را ترک گفت و در لشکرکشی برای تصرف جزیرۀ تاسُس، نزدیک سواحل تراکیه، شرکت کرد. شایان توجه است که آرخیلوخس، برخلاف نویسندگان پیش از خود، هیچ افتخاری در جنگ نمیدید. در شعری که هُراس بعدها از آن تقلید کرد، آرخیلوخس دربارۀ عمل ننگین رها کردن سپر خویش به قصد نجات جان خود، میگوید: «مهم نیست، همیشه میتوانم سپری دیگر بیابم».بنابر روایتی، آرخیلوخس در نبردی بین اهالی تاسس و سربازان اهل ناکسُس به هلاکت رسید. او در کیش فردگرایی در ادبیات که در آن، احساس و تفکر جایگزین شعر پهلوانی میشود، پیشگام بود. (204)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید