آرتاشس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 10 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/232029/آرتاشس
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
2
آرْتاشِس [ārtāšes]، یا ارتکسیاس، صورت ارمنی اردشیر، نام 3 تن از شاهان ارمنستان در دورۀ اشکانیان:
جانشین پدرش، ارشک اول و بنیانگذار آرتاکساتا، پایتخت باستانی ارمنستان بزرگ. آنتیوخوس سوم در 212قم نخست خشیارشا، شاه ارمنستان را به تحتالحمایگی خود پذیرفت و پس از ازدواج با خواهر او، وی را بهکمک همسرش به قتل رسانید و پساز تقسیم ارمنستان به دوساتراپی شرقی (حوالی آرتاکساتا) و غربی (سوفِنه)، دست سردار خود، آرتاشس را برای تسلط بر بخش شرقی بازگذاشت. آرتاشس متصرفات خود را به ضرر ماد و ایبری (گرجستان) وسعت بخشید(استرابن، V/323-325)و پس از پیروزی رومیها بر آنتیوخوس به رومیها پیوست و خود را شاه خواند (مایر، «شکوفایی...»،50). سپس هانیبال، از اهالی کارتاژ، نزد آرتاشس آمد و مشاور و معلم او شد و پس از یافتن محلی مناسب با تصویب آرتاشس شهر آرتاکساتا را برای پایتختی او ساخت (پلوتارک،II/81-82). کمی پیش از 164قم آنتیوخوس چهارم به ارمنستانحملهبرد و آرتاشس را اسیرکرد و او ناگزیر از پذیرفتن سروری آنتیوخوس بر ارمنستان شد (دیودُروس، 355-357). بیشتر گزارشی که موسى خورنی (II/86-88) با تردید دربارۀ آرتاشس میدهد، با اینکه کوشش میکند تا به مورخان ناشناختۀ یونانی تکیه کند، به هیچوجه موافق با واقعیتهای تاریخی نیست. او آرتاشس را مردی متکبر، جنگجو، بزرگتر از اسکندر و فاتح لیدی و اسیرکنندۀ کرزوس میداند و با اینکه خود اشاره میکند که این وقایع مربوط به کورش است، نظر میدهد که یا داستان کورش دروغ است و یا اینکه پای کرزوس دیگری در کار است! نوشتۀ موسى خورنی دربارۀ نوع رابطۀ آرتاشس با شاهان اشکانی، و همچنین پیروزی او بر شرق و غرب و انتقال مجسمههای آسیایصغیر و یونان به پایتخت ارمنستان نیز باورکردنی نیست(نیز نک : اشپیگل، III/204-205). از همینروی، به دیگر مطالب مفصل مربوط به آرتاشس در «تاریخ ارمنستان» موسى خورنی (II/87-110) نیز اعتماد چندانی نیست. به گزارش او آرتاشس در مرند درگذشته است (II/110).
بزرگترین پسر اَرْتَه وَزْده(آرتاوازد) (ﻫ م). پس از دستگیری ارتهوزده که در34 قم بهدعوت فریبکارانۀ آنتونیوس وکلئوپاترا به اسکندریه رفت و درآنجا به زنجیر کشیده شد، آرتاشس از چنگ آنتونیوس گریخت و احتمالاً به کمک اشکانیـان به تخت شاهی ارمنستان دست یافت (تـاسیـت، III/387-389). کمی بعد، آنتونیوس به ارمنستان دستیافت و آرتاشس به فرهاد، شاه اشکانی پناه برد (دیو،V/421-423؛ دبواز، 134). ظاهراً آنتونیوس پس از بازگشت از این سفر، میان سالهای34 و33قم ارتهوزده را اعدام کرد (نک : همو،134-135). پاولی تاریخ اعدام ارته وزده را30قم مینویسد (1326/(1)II). سپسآنتونیوس پسر خردسالخود، آلکساندر را پادشاه ارمنستان، ماد و پارت خواند. اندکی بعد، اشکانیان به یاری آرتاشس برخاستند و با ارتهوزده (ﻫ م، بهجز ارتهوزده، پدر آرتاشس)، پادشاه ماد به جنگ پرداختند. پادشاه ماد به یاری سپاهیان رومی در این جنگ پیروز شد، اما پس از فرا خوانده شدن سپاهیان رومی، فرهاد چهارم در نبردی دیگر ماد را به تصرف خود درآورد و چون ارمنستان نیز از دست روم خارج شد، آرتاشس دوباره به تخت خود در ارمنستان دست یافت و ارتهوزده، ناگزیر به اُکتاویانوس آوگوستوس، امپراتور روم پناهنده شد که ارمنستان کوچک را به او واگذارد (دیو، V/431-432,VI/45؛ دبواز،134-135). سپس آرتاشس از آوگوستوس تقاضای استرداد برادرانش، و ازجملهتیگران را کرد که هنوز در اسارت آنتونیوس بود. آوگوستوس به سبب کشتار رومیانِ بازمانده در ارمنستان به فرمان آرتاشس، تقاضای او را نپذیرفت (دیو، VI/45). حدود 20قم که نارضایی مردم ارمنستان از آرتاشس به نهایت خود رسیده بود از آوگوستوس تقاضا کردند تا تیگران را به جای برادر به سلطنت انتخاب کند. آوگوستوس تیگران را با سپاهی به سرداری تیبِریوس روانۀ ارمنستان کرد، اما پیش از رسیدن تیگران به ارمنستان، آرتاشس در سال 20قم به وسیلۀ بستگانش کشته شده بود (تاسیت، III/387-389؛ دیو، VI/303).
پسر شاه پُنتُس، پُلِمُن اول، حکومت تیگران دیری نپایید ودر 18م تیبریوس، امپراتور روم پسرخواندۀ خود، گِرمانیکوس را با اختیارات تام بهشرق فرستاد. گرمانیکوس با موافقت بزرگان ارمنستان زنون را، که کودکیاش را در ارمنستان بهسر برده، و با آداب و رسوم ارمنیان آشنا بود، با نام آرتاشس به سلطنت ارمنستان گمارد (تاسیت، III/475؛ نیز نک : استرابن، V/511؛ پاولی، II(1)/1326-1327). آرتاشسسوم در 35م درگذشت (تاسیت، IV/207، نیز حاشیۀ 1؛ دیو، VII/251).
Debevoise, N. C., Political History of Parthia, New York, 1968; Dio, Roman History, tr. E. Cary, London, 1955; Diodorus of Sicily, Bibliotheca Historica, tr. F. R. Walton, London, 1968, vol. XI; Meyer, E., «Blüte und Niedergang des Hellenismus in Asien», Der Hellenismus in Mittelasien, ed. F. Altheim and J. Rehork, Darmstadt, 1969; Moise de Khorène, «Histoire d'Arménie», Collection des historiens anciens et modernes de l'Arménie, tr. V. Langlois, Paris, 1869; Pauly; Plutarch, Grosse Griechen und Römer, Zürich, 1965; Spiegel, F., Erânische Altertumskunde, Amsterdam,1971;Strabo,The Geography,tr.H.L. Jones, London, 1961; Tacitus, The Annals, tr. J. Jackson, London, 1969, 1970. پرویز رجبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید