استخاره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230055/استخاره
چهارشنبه 6 فروردین 1404
چاپ شده
8
اِسْتِخاره، عنوانی عام برای آنگونه از آداب دينی كه با انجام دادن آنها، شخص انتخاب احسن را از خداوند میطلبد. استخاره در لغت، طلب و خواستن بهترين در امری است (نك: ابنمنظور، ذيل خير)، اما در اصطلاح دينی، واگذاردن انتخاب به خداوند در كاری است كه انسان در انجام دادن آن درنگ و تأمل دارد. گاه در روايات، استخاره مشاورهای با خداوند دانسته شده است (مثلاً نك: برقی، 598؛ ابن بابويه، 1/ 562). در منابع دينی از ديرگاه دربارۀ استخاره گفت و گو شده، و برای آن، آدابی از دعا، نماز و ذكر بيان گرديده است. استخاره كردن در امری كه در شرع، حكمی روشن دارد، روا نيست و تنها در كارهای مباح يا در انتخاب ميان دو مستحب، نيكو و پسنديده است (نك: ابن طاووس، 167- 168، 172 به بعد؛ ابن حجر، 11/ 154). از برخی روايات چنين برمیآيد كه در دورۀ پيش از اسلام، نوعی «استخاره از الله» در ميان عرب معمول بوده است (نك: ابن سعد، 8/ 171؛ ابوالفرج، 19/ 92)، ولی دربارۀ چگونگی آن شرحی داده نشده است. از نخستين نمونههای عمل به استخاره در دورۀ اسلامی روايتی از حضرت علی (ع) است، مبنی بر اينكه چون پيامبر (ص) وی را به يمن فرستاد، او را بر بهكارگيری استخاره، آنگاه كه تصميمگيری دشوار گردد،ترغيب كرد (طوسی، امالی، 1/ 135). همچنين به هنگام رحلت حضرت رسول (ص) و بروز اختلاف نظر ميان صحابه در كيفيت دفن آن حضرت، بهدنبال دو كس فرستادند كه يكی به شيوۀ مكيان زمين را میشكافت و يكی بهروش مدنيان لحد میساخت؛ آنگاه عبارت «اللهم خِرْلِرَسولِك» را بر زبان آوردند و امر را بر آن نهادند كه هر يك زودتر رسد، روش او را بهكار بندند (نك: ابن سعد، 2(2)/ 74- 75؛ ابن ماجه، 1/ 496؛ نيز نك: مجلسی، 22/ 518، 529). استخاره و طلب كردن بهترين از خداوند نزد مذاهب گوناگون اسلامی امری پسنديده شمرده شده، و در اين باره احاديثی چند از پيامبر (ص) و ائمۀ اطهار (ع) نقل شده است (نك: احمد بن حنبل، 1/ 168؛ برقی، 598 -599 ). در حديثی نبوی به روايت جابر به چگونگی نماز استخاره پرداخته شده است. در اين حديث كه از منابع اساسی در مباحث فقهی مربوط به نماز استخاره بهشمار میآيد، دعای ويژهای نيز برای تعقيب اين نماز آمده است (مثلاً نك: احمد بن حنبل، 3/ 344؛ بخاری، 7/ 162؛ ترمذی، 2/ 345-346). در منابع اماميه به علاوه، احاديث ديگری به نقل از ائمه(ع) در آداب نماز استخاره آمده است (نك: كلينی، 3/ 470 به بعد؛ ابن بابويه، 1/ 562 -563؛ طوسی، تهذيب...، 3/ 179 به بعد). نماز استخاره نزد فقيهان از نمازهای مستحب يا مسنون شمرده شده است (مثلاً نك: ابن ادريس، 1/ 313؛ سيد بكری، 1/ 257). بهاتفاق مذاهب فقهی، نماز استخاره دو ركعت است و بنا بر قول مشهور نزد مذاهب گوناگون، بهتر آن است كه در قرائت اين نماز پس از فاتحۀ الكتاب، در ركعت نخست سورۀ كافرون و در ركعت دوم سورۀ اخلاص خوانده شود (مثلاً نك: غزالی، 1/ 185؛ نووی، «الاذكار»، 3/ 354؛ ابن عابدين، 1/ 506؛ بدون تصريح به ترتيب: كلينی، 3/ 472؛ ابن بابويه، 1/ 562). در يك روايت امامی نيز قرائت سوره های حشر و رحمن در ركعت نخست و سورههای معوذتين و اخلاص در ركعت دوم توصيه شده است (نك: كلينی، 3/ 470؛ طوسی، همان، 3/ 180). افضل آن است كه نماز استخاره در اماكن مقدس چون مساجد و مشاهد گزارده شود (نك: شهيد اول، ذيل نماز استخاره؛ نيز نك: عوفی، 1/ 210 ). در روايات اماميه، نمونههايی از توصيه به اقامۀ اين نماز در مسجد النبی(ص) (كلينی، 3/ 471) و نيز بهجای آوردن آداب استخاره در مشهد امام حسين (ع) (حميری، 28) وارد شده است. علاوه بر استخاره با گزاردن نماز، استخاره به معنی دعا به درگاه خداوند و طلب بهترين، در فرهنگ اسلامی جايگاه ويژهای داشته است؛ گفتنی است كه ابن ادريس (1/ 314) با ياد كردن اين نكته كه استخاره در زبان عرب اساساً به معنای دعاست ،بر اين جايگاه تأكيدی ويژه داشته، و بر لزوم پيراستن سنت استخاره از زوائد توصيۀ اكيد كرده است (نيز نك: سطور بعد). دعای 33 از صحيفة سجاديه نيايشی برای استخاره است و در آن از خداوند درخواست میشود تا آنچه مشيت و خواستۀ حق است، الهام فرمايد. در جوامع روايی به آداب و سنن استخاره پرداخته شده، و رواياتی در اين باب به نقل از پيامبر اكرم و ائمۀ اطهار گردآوری شده است (نك: شوكانی، 189-190؛ حرعاملی، 3/ 204-221؛ مجلسی، 88/ 222-242). آثار مستقلی نيز بهخصوص از سوی عالمان امامی در موضوع استخاره تأليف شده است كه از آن ميان می توان به طور خاص كتاب فتح الابواب از ابن طاووس را ياد كرد ( برای كتابشناسی اين آثار، نك: خفاف، 47- 55؛ نيز برای يك تأليف كهن با عنوان الاستخارة و الاستشارة، نك: نووی، تهذيب...، 1(2)/ 256). گفتنی است كه در برخی منابع علاوه بر نماز استخاره و دعا، به روشهای خاصی نيز در اين مورد اشاره شده كه گاه سنديت آنها مورد بحث و تأمل بوده است:
نخست بايد به روايت اليسع قمی از امام صادق (ع) اشاره كرد كه به موجب آن شخص استخاره كننده به هنگام آماده شدن و قيام برای نماز، مصحف را میگشايد و به نخستين امری كه در آن می بيند، عمل میكند (طوسی، تهذيب، 3/ 310؛ كفعمی، 391، بدون اشاره به نماز ). در شيوهای ديگر كه طبرسی بدون ذكر مستند، آن را آورده است، شخص پس از بهجای آوردن نماز مخصوص و دعا، مصحف را می گشايد و 7 برگ را شمرده، پاسخ خود را در برگ هفتم و سطر يازدهم می جويد (نك: طبرسی، حسن، 324؛ نيز ابن طاووس، 277). از اشارات جسته و گريخته در منابع برمیآيد كه چنين روشهايی نزد گروههايی از اهل سنت نيز تداول داشته است (مثلاً نك: همو، 156، به نقل از دعوات مستغفری؛ ابن حاج، 1/ 278؛ زبيدی، 2/ 285-286). در حديثی از امام صادق (ع) از تفأل به قرآن كريم نهی شده است (كلينی، 2/ 629) و گاه در بيان وجه آن چنين گفتهاند كه مراد از تفألِ منهی ، استفسار و پيش بينی حوادث آينده به قرآن است، يا اينكه در نهی نظر به تشبه به مردم جاهليت در تفأل و تطيّر بوده است. ملاك نهی هرچه باشد، برخی از علما سعی داشتهاند تا فرقهايی را ميان تفأل به قرآن و استخاره به آن قائل شوند (مثلاً نك: فيض، 5/ 1416-1417). گفتنی است كه برخی از عالمان اهل سنت نيز با پرداختن به مسألۀ تفأل به قرآن، آن را به دور از سنت دانسته، و مورد نقد قرار دادهاند (ابن حاج، زبيدی، همانجاها).
در يكی از روشهای استخاره با رقاع دو دستور «اِفْعَل » و «لا تَفْعَل » بر دو رقعه نوشته میشود و استخاره كننده با بهجای آوردن آدابی خاص يكی از آن دو را بر می دارد و به مقتضای آن عمل می كند (نك: كلينی، 3/ 473؛ طوسی، همان، 3/ 182؛ نيز نك: طبرسی،احمد،314). در روشی ديگر 6 رقعه بهكار میرود و آنچه در 3 رقعه متفقاً دستور «افعل» آيد، بدان عمل میشود (نك: كلينی، 3/ 470؛ طوسی، همان، 3/ 181؛ نيز نك: طبرسی، حسن، 256). روايت نخست بدون ضبط اسناد به يكی از ائمه(ع) منسوب گرديده، و روايت دوم از امام صادق(ع) نقل شده است. ابن ادريس (1/ 313-314) و محقق حلی (ص 304) استخاره با رقاع را مورد انتقاد قرار داده، و برگرفته از اخبار غيرمعتبر دانستهاند. شيخ مفيد نيز بر شذوذ اين اخبار و ضعف اسناد آن اشاره نموده است (نك: ص 219). برخی نيز چون علامۀ حلی (1/ 128) و شهيد اول (همانجا) اين انتقاد را وارد ندانسته اند .
در اين نوع استخاره، پس از خواندن دعايی مخصوص، به اندازۀ يك قبضه از تسبيح را جدا كرده، دانه ها را دو دو میشمارند؛ در صورتی كه بازمانده يك باشد، امر مورد نظر را خوب میانگارند. برپايۀ آنچه شهيد اول (همانجا) يادآور شده، اين نوع «استخاره به عدد» در سدههای نخستين اسلامی رواج نداشته است؛ تنها ابن طاووس (272-273) بر پايۀ روايتی كه از امام غايب (ع) نقل كرده، استناد اين سنت را به ائمه (ع) باز گردانيده است (نيز نك: كفعمی، 391-392؛ صاحب جواهر، 12/ 172-173).
ابن ادريس، محمد، السرائر، قم، 1410ق؛ ابن بابويه، محمد، من لايحضره الفقيه، به كوشش علیاكبر غفاری، قم، جماعۀ المدرسين؛ ابن حاج، محمد، المدخل، قاهره، 1401ق/ 1981م؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، فتحالباری، بولاق، 1301ق؛ ابنسعد، محمد، كتاب الطبقات الكبير، بهكوشش زاخاو و ديگران، ليدن، 1321ق؛ ابن طاووس، فتح الابواب، بهكوشش حامد خفاف، قم، 1409ق؛ ابن عابدين، محمد، ردالمحتار، بولاق، 1272ق؛ ابن ماجه، محمد، سنن، بهكوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1952-1953م؛ ابن منظور، لسان؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بولاق، 1285ق؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ بخاری، محمد، صحيح، استانبول، 1315ق؛ برقی، احمد، المحاسن، به كوشش جلالالدين محدث ارموی، تهران، 1328ش؛ ترمذی، محمد، سنن، بهكوشش احمد محمد شاكر و ديگران، قاهره، 1356ق/ 1937م؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشيعة، بيروت، 1391ق؛ حميری، عبدالله، قرب الاسناد، تهران، 1369ق؛ خفاف، حامد، مقدمه بر فتحالابواب (نك: هم ، ابن طاووس)؛ زبيدی، محمد، اتحاف السادة المتقين، قاهره، 1311ق؛ سيدبكری، ابوبكر، اعانة الطالبين، قاهره، 1356ق؛ شوكانی، محمد، تحفة الذاكرين، بيروت، عالمالكتب؛ شهيد اول، محمد، الذكری، چ سنگی، 1271ق؛ صاحب جواهر، محمدحسن، جواهر الكلام، بيروت، 1401ق/ 1981م؛ صحيفة سجاديه؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، بهكوشش محمدباقر خرسان، نجف، 1386ق/ 1966م؛ طبرسی، حسن، مكارم الاخلاق، بهكوشش محمد حسين اعلمی، بيروت، 1392ق/ 1972م؛ طوسی، محمد، امالی، بيروت، 1401ق/ 1981م؛ همو، تهذيب الاحكام، بهكوشش حسن موسوی خرسان، نجف، 1379ق؛ علامۀ حلی، حسن، مختلف الشيعة، تهران، 1323ق؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به كوشش ادوارد براون، ليدن، 1324ق/ 1906م؛ غزالی، محمد، احياء علومالدين، قاهره، 1289ق؛ فيض كاشانی، محمدمحسن، الوافی، اصفهان، 1406ق؛ كفعمی، ابراهيم، المصباح، تهران، 1349ش؛ كلينی، محمد، الكافی، بهكوشش علیاكبر غفاری، تهران، 1391ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، 1403ق/ 1983م؛ محقق حلی، جعفر، المعتبر، چ سنگی، 1318ق؛ مفيد، محمد، المقنعة، قم، 1410ق؛ نووی، يحيی، «الاذكار»، همراه الفتوحات الربانية ابن علان، بيروت، 1398ق/ 1978م؛ همو، تهذيب الاسماء و اللغات، قاهره، 1927م.
عبدالامير سليم
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید