اربلی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229666/اربلی
شنبه 18 اسفند 1403
چاپ شده
7
اِرْبِلی، ابوالحسن بهاءالدین علی بن عیسی بن ابیالفتح هكّاری (د 693ق/ 1294م)، محدث، شاعر و ادیب امامیمذهب. پدر او فخرالدین عیسى حاكم اربل و نواحی آن بود و در شهر ریاستی داشت (ابن فوطی، تلخیص، 4 (3)/ 274). تاریخ تولد اربلی دانسته نیست. از گزارش دیدار وی در كودكی با ابنظهیر حنفی شاعر (د 637ق) در موصل (نك : اربلی، التذكرة...، 76)، بر میآید كه تولد او باید در دهۀ سوم سدۀ 7ق روی داده، و بخشی از دوران كودكی را در موصل گذرانده باشد؛ خاصه كه پدر او اصلاً منسوب به هكاریه (در شمال موصل) بود (ابنفوطی، همانجا). اربلی بعدها نیز در این شهر با كسانی چون نجمالدین یحیى موصلی شاعر در 662ق دیدار كرده است (اربلی، همان، 123-124). وی در اربل نیز با شمسالدین احمد غزّی شاعر، بدرالدین یوسف دمشقی و یكی از پسران ابن سناءالملك (ه م)، محافل و مباحث ادبی داشته است (نك : همان، 108، 151، 153). او در دیوان انشای اربل، چندی به دبیری پرداخت (ابن شاكر، 3/ 57). در پی سقوط بغداد، اربل نیز به محاصرۀ مغولان درآمد (نك : رشیدالدین، 2/ 716). موصل هم در رمضان 660 به دست مغولان سقوط كرد (نك : همو، 2/ 730). اربلی در گریز از اوضاع متشنج اربل و موصل پیشتر در رجب همان سال به بغداد آمده، و در سلك خدم و حشم و همكاران علاءالدین عطاملك جوینی قرار گرفته، و سمت دبیری انشا یافته بود (اربلی، همان، 41-42). از آن پس، به استثنای سفرهایی كوتاه، اربلی تا پایان عمر در بغداد در خانهای مشرف بر دجله سكنی گزید (ابنفوطی، الحوادث...، 366). اربلی همواره در سفر و حضر در ملازمت عطاملك جوینی بود (وصاف، 104) و خود از همراهی با او در سفر به بَیان (در سواد بصره و شرق دجله) و طیب (میان واسط و خوزستان) گزارش داده است (نك : رسالة...، 85 -86). در 680ق، حاسدان كه از نفوذ و مقام خاندان جوینی اندیشناك بودند، در پی زمینه چینی قبلی، نزد اباقاخان زبان به سعایت گشودند و عطاملك را متهم به اختلاس اموال دولت كردند. ازاینرو اموال وی مصادره، و خود او دربند شد. پس از یك ماه عطاملك و یاران او چون اربلی را در بند، به حضور ایلخان فرستادند. اربلی كه بیتابانه در اندیشۀ عطاملك بود، وی را به ابیاتی تسلی داد و او نیز در ابیاتی وی را به صبر خواند. پیش از رسیدن این گروه به اردوی ایلخان، خبر یافتند كه اباقاخان در پی بیماری درگذشته است. چون احمد تگودار ایلخان شد، سخن چینان كیفر دیدند و عطاملك مقام پیشین بازیافت و اربلی تا وفات وی (681ق) در ملازمت او بود (نك : وصاف، 91 - 109؛ شعرانی، 1/ 7- 8). از آن پس نیز اربلی با حشمت و جاه و جلال (نك : ابن شاكر، همانجا) تا 687ق در مقام و موقع خویش باقی بود. در این سال سعدالدولۀ یهودی كه بعداً به وزارت ارغون خان رسید (نك : رشیدالدین، 2/ 819)، به بغداد آمد و امور اشراف در عراق بدو واگذار شد. در پی آن گروهی از مناصب خویش عزل شدند و برخی به قتل رسیدند (نك : ابن فوطی، الحوادث، 454). اربلی نیز مدتی از كار بركنار شد، اما پس از قتل سعدالدوله در 690ق، منزلت خود را باز یافت (ابنشاكر، همانجا؛ نیز نك : رشیدالدین، 2/ 824 - 825) و 3 سالِ پایان عمر را در آرامش به سر برد. پیكر اربلی را پس از درگذشت در خانۀ بزرگ او دفن كردند (آقابزرگ، الذریعة، 18/ 47) و مردم به زیارت قبر او میرفتند، اما چندی بعد آنجا به تملك كسانی دیگر درآمد (امینی، 5/ 452) و امروز آن خانه ویران شده است و اثری از آن بر جای نیست (جبوری، 17- 18). در منابع متأخر، گاه از اربلی با عنوان وزیر یاد شده است و گفتهاند كه او وزیر یكی از آخرین خلفای عباسی بود، ولی بعداً از وزارت كناره گرفته، و به تألیف و تصنیف پرداخته است (نك : افندی، 4/ 166، 168؛ زنوزی، 2/ 660؛ خوانساری، 4/ 341)؛ اما چنین نسبتی در هیچ یك از منابع كهن نیامده است. اربلی نزد دانشمندانی نامدار علم اندوخته، یا اجازۀ روایت گرفته است، از آن جملهاند: رضیالدین ابوالهیجاء علی بن حسن اربلی، استاد ادب و صرف و نحو (اربلی، التذكرة، 76، 137)؛ رضیالدین علی ابن طاووس كه با او دربارۀ تفسیر دعای امام كاظم (ع) مباحثه كرده (همو، كشف...، 3/ 42-43) و از او روایت كرده است (همان، 1/ 347)؛ محمد بن یوسف گنجی شافعی كه اربلی دو كتاب كفایة الطالب فی مناقب علی بن ابیطالب و البیان فی اخبار صاحب الزمان را در دو مجلس نزد او خواند (جلسۀ پایانی: 648ق در اربل) و از وی اجازۀ روایت گرفت (همان، 1/ 108، 3/ 265). اربلی در ذكر اخبار امام علی (ع) و امام مهدی (ع) از این دو كتاب نقل كرده است (همانجا)؛ علی بن محمد بن محمد بن وضاح شهرابانی از بزرگان حنبلیان (همان، 1/ 14، 363، 2/ 75) و جلالالدین بن عبدالحمید بن فخار موسوی حائری كه در 676ق از او اجازۀ روایت گرفته است (همان، 1/ 363-364). اربلی كتاب الذریة الطاهرۀ ابوبشر دولابی را از او به اجازه روایت كرده است (همان، 2/ 155، 1/ 363-364)، محییالدین یوسف بن یوسف بن یوسف ابن زیلاق كاتب (همو، التذكرة، 80). اربلی از كسان دیگر نیز روایت كرده است: ابو محمد عبدالرزاق بن عبدالله عزالدین رسعنی حنبلی (همو، كشف، 1/ 77، 84)، رشیدالدین ابو عبدالله محمد بن ابی القاسم (همان، 2/ 372)، برهان الدین ابوالحسین احمد بن علی غزنوی (خوانساری، همانجا)، علی بن انجب (امینی، 5/ 446) و ابن شعار كمالالدین مبارك بن احمد موصلی (ابن فوطی، تلخیص، كتاب الكاف، 241-242). كسانی نیز از او دانش آموختهاند. به گفتۀ ادفوی، اربلی در بغداد مجلسی داشت كه در اول و آخر روز بر پا میشد و فضلا در آنجا گرد میآمدند و میان آنان بحث و گفتوگو میشد (نك : قیسی، 20). ابن فوطی نیز از شاگردان این مجالس است (ابن فوطی، همان، 4(2)/ 756، جم). علامۀ حلی و برادرش رضیالدین علی نیز از راویان او به شمار میآیند (امینی، 5/ 447). همچنین كسانی از اربلی اجازۀ روایت گرفتهاند: مجدالدین فضل بن یحیى طیبی، كاتب او كه طی مجالسی (پایان آنها در 691ق) كتاب كشفالغمه را از او استماع كرده است (نك : اربلی، همان، 3/ 343)؛ دیگر علم الدین ابومحمد اسماعیل بن عزالدین موسی از سادات علوی است كه این كتاب را بر او خوانده است (ابنفوطی، همان، 4(1)/ 570 -571؛ نیز نك : اربلی، همان، 2/ 71-72). دربارۀ اعتقادات اربلی روایات گوناگون است: ابن شاكر (3/ 57) از گرایش وی به تشیع سخن گفته، و فضل الله بن روزبهان خنجی در ابطال نهج الباطل گفته است كه همۀ امامیان، علی بن عیسی را از بزرگان و علمای خود میدانند (نك : شوشتری، 1/ 29). دیگران نیز او را از علمای امامیه و از محدثان بزرگ شیعه برشمردهاند (مجلسی، 1/ 29؛ خوانساری، 4/ 341) و وی را ثقه و صدوق خوانده، و نیك ستودهاند (مجلسی، 1/ 10؛ حر عاملی، امل...، 2/ 195، وسائل...، 20/ 43). با این حال، برخی شاگردان میر داماد تعبیر وی در شرعة التسمیة را اشاره به توقف میر داماد در امامیبودن اربلی دانسته، و او را زیدی مذهب خواندهاند (نك : افندی، 4/ 169). افندی بی هیچ تردید او را شیعۀ امامی دانسته، اشاره میكند كه وی در كشف الغمه از جمله در بیان احوال مهدی(ع)، به این امر تصریح كرده است. به گفتۀ وی آنچه موجب این توهم شده، تألیفی به نام كشف الغمه از یكی از علمای زیدیه است كه افندی آن را در تبریز دیده بوده است (همانجا). از اینها گذشته، استوارترین منبع برای اظهار نظر دراینباره، كتاب كشف الغمۀ خود اوست. اربلی در چند جای این كتاب، گفتوگوهایی را كه صورت جدل و محاجه دارد، طرح كرده، و در آن خود را از پیروان تشیع (معشرالشیعه) بر شمرده، و به طعن و ایراد و اعتراض مخالفان پاسخ گفته است. این پاسخها بیتردید مینمایاند كه باید از موضع یك شیعۀ امامی ارائه شده باشد (برای مثال، نك : 1/ 85، 340، 2/ 52، 86- 88). افزون بر این، او خود را صریحاً هواخواه و پیرو راه و مذهب اهل بیت(ع) خوانده، و آن را مایۀ فخر و مباهات خویش دانسته است (همان، 1/ 3 - 5). بجز مهارت اربلی در حدیث، شخصیت ادبی وی نیز در خور توجه است. او از خردسالی به شعر و ادب متمایل بود. برخی از ابیاتی كه وی در كودكی و نوجوانی سروده است، در التذكره دیده میشود (ص 155-156). ابنشاكر از او بهعنوان منشی، كاتب زبردست، شاعر و مترسل یاد كرده (همانجا)، و ابن عماد (5/ 383) نظم و نثر او را ستوده است. اربلی در كشف الغمه كه حاكی از وسعت مهارت او در فنون ادب است، به مناسبتهای مختلف ابیاتی در غزل، وصف، مدح و رثا، با قلمی سیال و اسلوبی گیرا آورده است (بحرالعلوم، 2/ 193). بخش دیگر شعر او وصف خمر و اندكی مجون است. سرودههای وی اگرچه متكلف است، ولی رونق، لطافت، شیرینی، اصالت و استواری دارد (فروخ، 3/ 662؛ جبوری، 24). اربلی به نوشتۀ خود، با عطاملك جوینی (نك : رسالة، 85-86)، ابنصلایا ( التذكرة، 110) و دیگران مشاعره و مناشده و نشستهای ادبی داشته است (نك : همان، 54، 80 -81، 85، جم ، رسالة، 75). او گاه بالبداهه شعر میسرود. از این دست، شعری است در تفضیل نرگس بر گل سرخ در مقابله با تفضیل گل سرخ بر نرگس (نك : التذكرة، 237، نیز نك : 104). از ابیات او دربارۀ كسان، مدیحهای است برای شمسالدین محمد جوینی ( رسالة، 135) و دیگر قصیدهای در رثای نصیرالدین طوسی (ابن فوطی، الحوادث، 380-381). اربلی از راویان شعر امام علی(ع) است (امینی، 2/ 26) و خود غدیریهای (رائیه) دارد (همو، 5/ 444- 445؛ اربلی، كشف، 1/ 270-271) كه در شمار ابیات نیك و لطیف است.
1. التذكرة الفخریة. این كتاب به درخواست فخرالدین ابومنصور منوچهر پسر ابوالكرم همدانی نایب علاءالدین عطاملك جوینی فراهم آمده، و مشتمل است بر گزیدههایی از شعر و ادب كه مؤلف در آن به شرح لغات و ایضاح معانی پرداخته، و به او منسوب ساخته است (نك : ص 42-43). اربلی در این كتاب بیشتر به اشعار نوپردازان معاصر خود نظر دارد، چه به زعم وی، اشعار متأخران معانی نزدیك به فهم و الفاظی سالم و متناسب دارد و روش آنان در تلطیف الفاظ و معانی و زیبایی سبك و نیل به غرض و دوری از لغات مهجور، از قدما نیكتر و به طبع اهل عصر سازگارتر است (نك : ص 43). اربلی به درخواست فخرالدین پارهای دوبیتی، موالیا و موشح نیز بر آن افزود (ص 42-43)، اما كاتب و تعلیقهنویس كتاب تا زمان فراغ از كتابت نسخه (14 رمضان 693) نتوانسته بود بر این بخش ضمیمه دست یابد (همان، 296). گفته میشود كه اربلی این كتاب را در 671ق به انجام رسانده است (ابنفوطی، تلخیص، 4(3)/ 419). اگر چه دانسته نیست كه مؤلف چه مدت دست اندركار این اثر بوده، ولی خود گزارشی از دیدار با نجمالدین یحیی شاعر موصلی در 662ق در موصل به هنگام گردآوری این مجموعه به دست داده است (ص 123-124). مؤلف در این كتاب، غنا و اصوات مغنیان را بررسی كرده، و اشاراتی دارد كه حاكی از آشنایی دقیق اوست. جز این در هر باب مقدمهای بر اسلوبی آمیخته به سجع و ترسل آورده، و توان هنری خویش را آزموده است. او الفاظ و عبارات و گاه آراء قدما را نقد و ارزیابی كرده است و از شباب، خضاب، مشیب، غزل، نسیب، خمر، وصف بهار، گلها و گیاهان سخن دارد و ابیات و اشعاری را در این مجموعه گرد آورده كه از دیوانهای پراكندۀ شعراست و گاه به شرح حال آنان پرداخته كه در دیگر منابع به دست نمیآید (قیسی، 14، 16). این كتاب به كوشش نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن در بیروت (1407ق/ 1987م) به چاپ رسیده است. 2. رسالة الطیف (بغدادی، 2/ 89: طیف الانشاء)، كه از آثار ارزشمند نثر اربلی است و متضمن اخبار و اشعار شعرای عرب جاهلی و اسلام و برخی معاصران مؤلف و مجموعاً 413 بیت است كه پارهای از ابیات نیك مؤلف در آن آمده است. اربلی در این كتاب به تقلید از سید مرتضی در طیف الخیال دستزده، و در بسیار جاها در وصف طیف، درازی شب عاشقان، رنج و شب زندهداری و كوتاهی شب وصال با نظم و نثر راه او را پیموده، و همچون او، پارهای از شعر ابوتمام طائی و بحتری را آورده است. رسالة الطیف گردشی فكری در عالم خیال است كه مؤلف در آن، میان اسلوب «مقامهنویسی» واسلوب «طیفالخیال» جمع كرده، و گوشۀ چشمی به رسالة الغفران معری دارد (جبوری، 32). اگرچه بیشتر كتاب گزیدههایی از قطعههای شعری و ابیات شعراست، اما مؤلف این گزیدهها را با اسلوب سنگین صناعی ربط داده است كه توان و زیبایی از آن نمودار است (فروخ، 3/ 662). نگارش این كتاب به دست یاقوت بن عبدالله در شعبان 674 در بغداد پایان یافته است (نك : ص 158). این كتاب به كوشش عبدالله جبوری در بغداد (1388ق/ 1968م) به چاپ رسیده است. 3. كشف الغمة فی معرفة الائمة، كتابی است مشهور و ارزشمند در احوال و اخبار پیامبر اكرم(ص)، فاطمه(ع) و ائمۀ اثنا عشر(ع). مؤلف در این كتاب راه ایجاز و اختصار پیموده (نك : 3/ 86)، و در هر باب به عادت و شیوۀ خود ابتدا روایات را از طریق اهل سنت و سپس از طریق شیعه روایت كرده است (نك : 2/ 75). در پایان هر باب نیز قصایدی در مدح و یا رثا مندرج ساخته است (برای ابیاتی در مدح امام باقر(ع)، نك : 2/ 364). مؤلف، این كتاب را در 2 جزء تألیف كرده است. جزء اول با زندگی پیامبر اكرم(ص) آغاز میشود و با احوال حضرت علی(ع) پایان مییابد. اربلی این جزء را در 3 شعبان 678 به انجام رسانده است (نك : 2/ 70). جزء دوم نیز با اخبار فاطمه(ع) آغاز میشود و با احوال امام مهدی(ع) پایان میپذیرد. وی این جزء را در 21 رمضان 687 به پایان آورده است (نك : 3/ 343؛ قس: آقابزرگ، طبقات...، 107- 108 كه 682ق آورده است). حر عاملی (وسائل، 20/ 43) و مجلسی (1/ 10، 29) این كتاب را ستوده، و از منابع تألیفات خویش برشمردهاند. افندی نسخهای صحیح و كهن از آن را به همراه پارهای تعلیقات كفعمی و حواشی میرزا ابراهیم همدانی دیده است (4/ 172-173) كه متضمن اجازه نامۀ شیخ علی كركی به برخی شاگردانش بوده، و كركی آن را از روی نسخۀ علامه (مورخ 706ق) نوشته و علامه نیز نسخۀ خود را از نسخۀ اصل مصنف تصحیح كرده بوده است. از كشف الغمه ترجمههایی به فارسی صورت گرفته كه از آن جمله است: ترجمۀ فخرالدین علی بن حسن زواری در 938ق با عنوان ترجمة المناقب برای امیر قوامالدین محمد (استوری، 15 /(1) I) كه با مقدمۀ ابوالحسن شعرانی و تصحیح ابراهیم میانجی همراه متن اصلی در تبریز (1381ق) در 3 جلد چاپ شده است (برای اطلاع از دیگر ترجمههای كتاب و نسخههای آن، نك : افندی، 1/ 177؛ آقابزرگ، الذریعة، 4/ 139؛ منزوی، 6/ 4439-4441؛ استوری، 1260 / (2) ,210 / (1)I). همچنین كشف الغمه توسط شرف الدین یحیی بن حسین بحرانی یزدی همراه با اضافاتی تلخیص شده است (افندی، 5/ 343؛ آقابزرگ، همان، 4/ 425). متن عربی این كتاب بارها به چاپ رسیده است: ازجمله نخستینبار با شرح محمدعلی خوانساری، تهران، 1294ش؛ با مقدمۀ جعفر سبحانی و به كوشش هاشم رسولی محلاتی، تبریز، 1381ق، در 3 جزء؛ پارهای از آن با عنوان حیاة الامامین زینالعابدین و محمد الباقر(ع) با مقدمۀ محمدحسین كاشف الغطا، نجف، 1951م؛ قسمت دیگر آن با عنوان حیاة الامام جعفر الصادق(ع)، نجف، 1951م. اربلی این كتاب را از منابعی چند برگرفته، و فرصت بازنگری منابع را نیافته است (نك : 3/ 343). از جملۀ منابع متنوع او، آثار نویسندگان شیعه و سنی چون خطیب خوارزمی، گنجی شافعی، ابوبشر دولابی، ابن علقمی، راوندی، جنابذی و ابن بطریق است (نك : 1/ 84، 108، 338، 339، 2/ 155، 353؛ آقابزرگ، طبقات، 108).
جلوة العشاق و خلوة المشتاق. نسخههایی از این كتاب در كتابخانۀ ملی پاریس (دوسلان، شم 3551) و نیز كتابخانۀ ریكاردیانا در فلورانس موجود است ( GAL, S, I/ 713).
1. دیوان شعر (حر عاملی، امل، 2/ 195). بجز آثار چاپشدۀ اربلی كه حاوی ابیات نغز و لطیف اوست، گزیدههایی از شعر او را ابن فوطی ( الحوادث، 380-381)، ابنشاكر (3/ 58 -60)، ابنعماد (5/ 383) و حر عاملی (همانجا) آوردهاند. اربلی قصاید فراوانی در مدح ائمه(ع) دارد كه بخشی از آنها را در كشف الغمه آورده است. پارهای از این ابیات را محمد بن طاهر سماوی نجفی (د 1370ق) در كتابی مستقل با عنوان دیوانالاربلی گرد آورده كه نسخهای از آن (20 صفحه) به خط او در كتابخانۀ سیدمحسن حكیم در نجف موجود است (جبوری، 24). 2. رسالههایی چند (حر عاملی، همانجا). 3. المقامات الاربع، كه شامل مقامههای بغدادیه، دمشقیه، حلبیه و مصریه است (ابنشاكر، 3/ 57، حاشیه؛ ابنعماد، همانجا؛ بغدادی، 2/ 535). 4. نزهة الاخبار فی ابتداء الدنیا و قدر القوی الجبار (فروخ، 3/ 662؛ قس: كحاله، 7/ 163: نزهةالاخیار فی...؛ نك : حاجی خلیفه، 2/ 1938-1939، كه نام مؤلف را علاءالدین علی بن عیسی اردبیلی ذكر كرده است).
1. الاربعین، در حدیث (نك : محدث، 2/ 1158). 2. برهة من الدهر (بغدادی،1/ 180). 3. الثاقب فی المناقب (نك : افندی، 4/ 173؛ خوانساری، 4/ 343، كه این كتاب را از عمادالدین فقیه طوسی دانسته است). 4. حدائق البیان فی شرح التبیان، در معانی و بیان. عباس عزاوی به اشتباه این كتاب را به او نسبت داده است (قیسی، 21).
آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة، قرن 7، به كوشش علینقی منزوی، بیروت، 1972م؛ همو، الذریعة؛ ابن شاكر كتبی، محمد، فوات الوفیات، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1974م؛ ابن فوطی، عبدالرزاق، تلخیص مجمع الآداب، ج 4، بهكوشش مصطفی جواد، دمشق، 1962-1967م؛ همو، همان، كتاب الكاف، به كوشش محمد عبدالقدوس قاسمی، لاهور، 1358ق/ 1939م؛ همو، الحوادث الجامعة و التجارب النافعة، به كوشش مصطفی جواد، بغداد، 1351ق؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق؛ اربلی، علی، التذكرة الفخریة، به كوشش نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ همو، رسالة الطیف، به كوشش عبدالله جبوری، بغداد، 1388ق/ 1968م؛ همو، كشف الغمة، به كوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، 1381ق؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، قم، 1401ق؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، 1387ق/ 1967م؛ بحرالعلوم، محمد صادق، تعلیقات بر تكملة الرجال عبدالنبی كاظمی، نجف، مطبعة الآداب؛ بغدادی، ایضاح؛ جبوری، عبدالله، مقدمه بر رسالة الطیف (نك : هم ، اربلی)؛ حاجی خلیفه، كشف؛ حر عاملی، محمد، امل الآمل، به كوشش احمد حسینی، قم، 1362ش؛ همو، وسائل الشیعة، به كوشش محمد رازی، بیروت، 1389ق؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، 1391ق؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به كوشش بهمن كریمی، تهران، 1338ش؛ زنوزی، محمدحسن، ریاض الجنة، نسخۀ خطی كتابخانۀ ملی تبریز، شم 3578؛ شعرانی، ابوالحسن، مقدمه بر كشف الغمة اربلی، به كوشش ابراهیم میانجی، تبریز، 1381ق؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق، قم، مكتبة آیتالله مرعشی نجفی؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1984م؛ قیسی، نوری حمودی، مقدمه بر التذكرة الفخریة (نك : هم ، اربلی)؛ كحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1957م؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ محدثارموی، جلالالدین، تعلیقات نقض، تهران، 1358ش؛ منزوی، خطی؛ وصاف، تاریخ، بمبئی، 1269ق؛ نیز:
De Slane; GAL, S; Storey, C. A., Persian Literature, London, 1970. محمدرضا ناجی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید