اخلاق
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228680/اخلاق
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
7
اَخْلاق، عنوان شاخهای از علوم انسانی كه در آن از ارزش خویها و رفتارهای آدمی بحث میشود. باید دانست كه این علم نگرشی تاریخی بر خویها و رفتارهای انسان به عنوان اموری واقع، یا كوششی برای كشف علل و عوامل طبیعی آنها نیست، بلكه مطالعۀ آنهاست از این حیث كه هریك در نظام ارزشی معین از چه جایگاهی برخوردارند. نظامهای اخلاقی به عنوان مجموعههایی مشتمل بر ارزشها و در بردارندۀ دستورهایی برای اتصاف به خویهای نیك و انجامدادن اعمال پسندیده و دوری گزیدن از خویها و كردارهای ناپسند، درمیان بسیاری از ملل باستانی دیده میشود و شكلگیری آنها به عنوان علم اخلاق در تمدنهای گوناگون عهد باستان، از جمله ایران و یونان،مسیری موازی را طی كرده، و آثاری اخلاقی با سبكهایی متفاوت پدید آورده است. با ظهور اسلام و پایگرفتن حوزۀ فرهنگی گستردۀ آن، اخلاق نیز به عنوان شاخهای از علوم انسانی توجه متفكران مسلمان را به خود جلب كرد و زمینهای برای پدید آمدن میراثی گرانمایه در طول 14 قرن تاریخ فرهنگ اسلامی گشت. اخلاق اسلامی با مكاتب گوناگون آن، در مبانی ارزشی خود بر فرهنگ قرآنی و تعالیم نبوی اتكا داشت، اما این امر مانع از آن نبود كه متفكران مسلمان در بسط و گسترش تعالیم نخستین اخلاقی، و نیز در سبك و اسلوب تدوین آثار خود از میراث پیشینیان بهره گیرند.
آنچه در طبقهبندی علوم اسلامی با عنوان اخلاق فلسفی شناخته میشود و در تقسیم علوم حِكمی، یكی از 3 بخش حكمت عملی بهشمار میآید، عملاً با حركت ترجمۀ آثار فلسفی یونان به زبان عربی در جهان اسلام پای گرفته است. اخلاق فلسفی اسلامی، در مسیر شكلگیری خود، بیشترین تأثیر را از نوشتههای فلاسفۀ نامدار یونان برگرفته، و تا حدودی نیز از حكمت فرزانگان ایران باستان تأثیر پذیرفته است.
در سدههای نخستین اسلامی كوشش گستردهای برای ترجمۀ آثار فرهنگ ایرانی از زبان پهلوی به زبان عربی صورت گرفت كه متأسفانه بیشتر آنها ازمیانرفته، و در مآخذ قدیم عربی فقط به نام بعضی از آنها اشاره شده است. در این بخش به اختصار به برخی از متون اخلاقی یا نوشتههای مربوط به حكمت عملی كه از پهلوی به عربی ترجمه شده است، اشاره میشود. ایرانیان عصر ساسانی علاقۀ وافری به مضامین اخلاقی ازقبیل پندواندرز داشتهاند و پندها و اندرزها را علاوه بر كتب بر روی صخرهها مینوشتهاند تا برای آیندگان محفوظ بماند. ابنمقفع در مقدمۀ «الادب الكبیر» به همین معنی اشاره میكند (ص 64). بهعلاوه، ایرانیان همیشه پندهاواندرزهای اخلاقی را در تزیین لباسها، حاشیۀ فرشها، كنارۀ سفرهها، لبۀ آلات و ظروف، بر روی شمشیرها و آلات جنگی، بر سر در خانهها و حتی بر گرد گوهرها مینوشتهاند. خلاصه اینكه توجه فراوان به آداب و مواعظ و حكم از مشخصات بارز فرهنگی ایران پیش از اسلام بوده است، تا بدانجا كه برخی مواعظ و حكم منسوب به تنی چند از فیلسوفان یونانی مانند سقراط، فیثاغورس، افلاطون، ارسطو، دیوجانس و دیگران را برگرفته از روح حكمت ایرانی دانستهاند. بعضی از اینگونه سخنان حكمتآمیز در مجموعههایی بهنام «اندرزنامه» یا «پندنامه» گردآوری شده است و هرچند برخی از آنها متعلق به سدههای نخستین اسلامی است، ولی شكی نیست در اینكه مأخذ آنها مربوط به ایران پیش از اسلام است. مهمترین این پندنامهها كه متن پهلوی، یا برگزیدههایی از آن، یا لااقل عناوین آنها در دست است، اینهاست: اندرز آذرپاد مهر اسپندان؛ اندرز زرتشت پسر آذرپاد مهر اسپندان؛ اندرز آذرپاد زرتشتان نوۀ آذرپاد مهر اسپندان، كه این 3 به ترتیب موبد موبدان ایران در روزگاران شاپور دوم (310- 379 م)، اردشیر دوم (379-383م) و یزدگرد اول (399-420م) بودهاند (نك : بدوی، 32-34)؛ اندرز اوشنر داناك؛ اندرز بخت آفرید؛ اندرز بزرگمهر؛ اندرز آذر فرنبغ؛ اندرز پوریوتكیشان؛ اندرز خسرو قبادان؛ اندرز داناكان به مزدیسنان؛ اندرز پیشینیكان؛ اندرز وهزاد فرخو پیروز؛ اندرز دستور بران به وهدینان و متون دیگر. این پندها و اندرزها با عنوان موعظه، وصیت، ادب، حكمت و یا غالباً به صورت جمع مواعظ، آداب، وصایا و حكم به عربی ترجمه شده است. موضوع بعضی از این كتابها تزكیه و تهذیب نفس و موضوع برخی دیگر آداب كشورداری و وظایف فرمانروایی است. متن پهلوی بعضی از این اندرزنامهها موجود است، یا لااقل عنوان آنها در متون پهلویِ موجود ذكر شده است. متون پهلویی كه اینك در دست ماست، در مقایسه با آنچه در سدههای نخستین اسلامی از پهلوی به عربی ترجمه شده، اندك است و از حیث كمیت و كیفیت قابل قیاس با آثار ترجمه شده در آن دوران نیست. مترجمان ایرانی چون ابن مقفع سهم عظیمی در ترجمۀ این آثار داشتهاند و حتى بعضی از این آثار به عربی به نظم كشیده شدهاند. مثلاً بلاذری كتاب عهد اردشیر را به شعر عربی درآورد (نك : ابنندیم، 126) و ابان بن عبدالحمید لاحقی (ه م) به تشویق یحیی بن خالد برمكی كتاب كلیله و دمنه را به شعر عربی ترجمه كرد. از بزرگانی كه در زبان پهلوی پندها و اندرزها به آنان منسوب است، از پادشاهان، هوشنگ، بهمن، انوشروان و هرمز؛ از موبدان، آذرباد؛ و از وزیران، بزرگمهر را میتوان نام برد. افزون بر این، مواعظ و حكمی از منوچهر، اردشیر بابكان، شاپور و چند تن دیگر در این منابع نقل شده است (نك : بدوی، 33- 38). از كتابهایی كه در زمینۀ ادب و اخلاق از پهلوی به عربی ترجمه شده است، جاویدان خرد ترجمۀ عربی نامۀ هوشنگ است كه به نام اخیر نیز شهرت دارد و حسن بن سهل آن را از پهلوی به عربی ترجمه كرده است. ابوعلی مسكویه كتاب جاویدان خرد یا الحكمةالخالدۀ خود را براساس آن نوشته، و در آغاز كتاب خویش به نامۀ هوشنگ اشاره كرده است (ص5). كتاب دیگری كه در این موضوع از پهلوی به عربی ترجمه شده، حكم لبهمن الملك است. بهمن كه در اوستا «وهومنه» (= به منش) است (نك : پورداود، 88 -89)، نام پسر اسفندیار فرزند گشتاسب از پادشاهان كیانی است. اما نام دیگر این بهمن اردشیر است كه به اردشیر دراز دست معروف بوده، و در بهمن یشت ــ از نوشتههای پهلوی ــ به نام «كی ارتخشر» خوانده شده، و در مآخذ اسلامی بهصورت «كی اردشیر» ذكر شده است. لفظ بهمن پس از تؤم شدن با اردشیر بهصورت «بهمن اردشیر» درآمده است. این كتاب گزارشی از مجلس پادشاه است كه در آن حكیمان فرزانه به پرسشهای او در مسائل اخلاقی پاسخ دادهاند (نك : ابوعلی مسكویه، همان، 61 به بعد). سومین كتاب در این زمینه مواعظ آذرباد ترجمۀ عربی كتاب اندرز آذرپاد است كه قطعۀ دیگری نیز از وی به عنوان «قال حكیم الفرس آذرباد» بهجای مانده است. آذرباد كه نام كامل او را «آذربد مهرسپندان» ذكر كردهاند، موبد موبدان ایران در زمان شاپور دوم ساسانی است كه در ادبیات اخلاقی این دوره به علم و حكمت شهرت داشته است (نك : بدوی، 33-34). از آثار دیگر آداب بزرجمهر، ترجمۀ عربی پندنامۀ بزرگمهر است كه ابوعلی مسكویه گزیدهای از متن عربی آن را در كتاب جاویدان خرد نقل كرده است (ص 29-41). گفته شده است كه این پندنامه برای نخستینبار در زمان نوح بن منصور سامانی از عربی به فارسی ترجمه شده، و فردوسی در شاهنامه آن را منظوم ساخته است (6/ 183-193). بخش دیگر از اینگونهترجمهها حكم و مواعظ منسوب به انوشروان است كه از میان آنها یكی كتاب المسائل است كه در جاویدان خرد ابوعلی مسكویه با عنوان «حكم تؤثر عن انوشروان» روایت شده است (ص 49-61) و دیگری خطابۀ انوشروان است كه بهوسیلۀ همو در كتاب تجارب الامم نقل گردیده است (1/ 111-114). ابنندیم هم به رسالهای با عنوان المسائل التی انفذها ملك الروم الی انوشروان علی ید بقراط الرومی اشاره كرده كه محتملاً قطعۀ دیگری از همان كتاب بوده است (ص 378). در ادبیات فارسی نیز منظومهای به نام راحةالانسان، یا پندنامۀ انوشروان معروف است كه موضوع آن پندهایی نوشته بر تاج انوشروان بوده است. از آثار دیگری كه در این زمینه میتوان نام برد، كتاب الادب الصغیر ترجمۀ ابن مقفع است. این كتاب شامل قطعههای كوچك و بزرگی در موضوع ادب و اخلاق و تربیت دوران ساسانی است. از دیگر ترجمه های ابن مقفع الادب الكبیر و الیتیمه است كه در فهرست ابن ندیم از آنها یاد شده است (ص 132). افزون بر اینها، در فهرست ابن ندیم نام 44 كتاب ذكر شده كه بخش عمدۀ آنها ترجمه یا اقتباس از آثار پهلوی است. از آن میان میتوان این كتابها را نام برد: كتاب مهر آذر جشنس (نامۀ موبدان موبد به بزرگمهر پسر بختگان)، عهد كسری الی ابنه هرمز، عهد كسری الی من ادرك التعلیم من بیته، عهد كسری الی ابنه الذی یسمی عین البلاغة و سیرة اردشیر (ص 377- 378). غیر از كتب مواعظ و حكم، كتابهای دیگری با عنوان المحاسن، محاسن الآداب، محاسن الاخلاق، اخبار، سیر، وصایا، عهود، مكاتبات، توقیعات، خطابات و رسائل در دست است (نك : ه د، ادب) كه شامل مباحث ارزندۀ اخلاقی مربوط به دورۀ ساسانیان و ایران باستان میشود.
از متون مهم اخلاقی كه مستقیماً از یونانی ترجمه شده، آثاری است از جالینوس، فرفوریوس، ارسطو و افلاطون. این آثار در شكل دادن كتب اخلاقی در جهان اسلام سهم مهمی داشته، و بر نظر فیلسوفان و متكلمان اسلامی دربارۀ ماهیت فعلاخلاقی، فضیلت و رذیلت، نظریۀ سعادت، ماهیت خیر و شر اخلاقی و جز آنها تأثیر گذارده است. از مهمترین متون اخلاقی كه به وسیلۀ حنین بن اسحاق از یونانی به عربی ترجمه شده، كتاب فی الاخلاق جالینوس است كه اصل یونانی آن مفقود شده، و متن عربی آن كه به شكل مختصر بهدست ما رسیده، محتملاً تلخیص ابوعثمان دمشقی از آن كتاب است. بیرونی در رسائل و نیز مسعودی در التنبیه و الاشراف (ص 113)، ابوسلیمان سجستانی در صوان الحكمه (ص 271-276)، و ابوالحسن طبری در المعالجات البقراطیه و مروزی در طبایع الحیوان از آن نقل كردهاند. همچنین حنین بن اسحاق جوامع كتب افلاطون تألیف جالینوس را كه تلخیص كتابهای جمهور، تیمایوس، نوامیس و برخی دیگر از رسائل افلاطون است، به عربی ترجمه كرده است (ابن ابیاصیبعه، 1/ 101). وی كتابی با عنوان جوامع كتاب النوامیس داشته كه ابن میمون در شرح كتاب الفصول بقراط از آن استفاده كرده است. فارابی نیز كتاب نوامیس افلاطون را تلخیص كرده است. جالینوس كتاب دیگری با عنوان جوامع طیماوس فی العلم الطبیعی دارد كه حنین بن اسحاق آن را به عربی برگردانده است (همانجا). دو كتاب دیگر در علم اخلاق با عنوان فی تعرف الرجل عیوب نفسه و فی ان الاخیار ینتفعون باعدائهم در كتب اسلامی به جالینوس نسبت داده شده است (همو، 1/ 100-101) و از منابع كتاب «طب روحانی» محمد بن زكریای رازی (ص 35) و تهذیب الاخلاق ابوعلی مسكویه (ص 160) است. از مهمترین كتابهای ارسطو در علم اخلاق، كتاب اخلاق نیكوماخس است كه نزد دانشمندان اسلامی به نیقوماخیا و نیقوماخیه معروف بوده، و متن یونانی آن بهوسیلۀ اسحاق بن حنین به عربی ترجمه شده است. دو شرح مهم به عربی، یكی بهوسیلۀ فارابی و دیگری بهوسیلۀ ابن رشد بر این كتاب نوشته شده است. فارابی در كتاب الجمع بین رأیی الحكیمین، و ابوالحسن عامری در السعادة و الاسعاد (ص 201) و ابوعلی مسكویه در تهذیب الاخلاق (ص 53) و ابنباجه در تدبیر المتوحد (ص 68، 73، جم ) از اخلاق نیكوماخس یاد كردهاند. صاعد اندلسی در طبقاتالامم دو كتاب در اصلاح اخلاق به ارسطو نسبت میدهد: یكی كبیر و دیگری صغیر (ص 26). قفطی در اخبار العلماء از شرح فرفوریوس بر كتاب اخلاق نیكوماخس كه مشتمل بر 12 مقاله بوده است، نام میبرد كه بهوسیلۀ اسحاق بن حنین به عربی ترجمه شده است (ص 31). این شرح اكنون در دست نیست، ولی در تهذیب الاخلاق ابوعلی مسكویه (ص 84) از آن نام برده شده است. همچنین قفطی (ص 33) و ابن ابی اصیبعه (1/ 58) از كتاب اخلاق اودیموس ارسطو نام بردهاند (نیز نك : صاعد اندلسی، همانجا). از اینرو، میتوان گفت كه كتاب اخلاق اودیموس ارسطو نزد برخی از مؤلفان مسلمان شناخته بوده است، اما اكنون ترجمۀ آن در دست نیست. از سومین كتاب منسوب به ارسطو در علم اخلاق، یعنی «كتاب اخلاق كبیر»، اثری در متون اسلامی دیده نمیشود. جالینوس حلقۀ رابط در انتقال آراء اخلاقی افلاطون، و فرفوریوس حلقۀ اتصال در انتقال آراء نوافلاطونی به جهان اسلام است. كتاب اثولوجیا (ه م) در انتقال آراء نوافلاطونی در فرهنگ اسلامی، خاصه در مسائل مابعدالطبیعی و اخلاقی تأثیر بسزایی داشته است و باعث تلفیق آراء ارسطویی و افلاطونی و یا تفسیر نوافلاطونی بعضی از آراء مابعدالطبیعی و اخلاقی ارسطو گردیده است.
از حدود سدۀ 3ق مجموعههای اخلاقی كه بیشتر مشتمل بر كلمات قصار حكمای یونانی بود، به جهان اسلام راه یافت و مواعظ و حكم و تعالیم اخلاقی آنها از همان آغاز موردتوجه قرار گرفت. یكی از مهمترین این مجموعهها كتاب نوادر الفلاسفه است كه به وسیلۀ حنین بن اسحاق از متون یونانی گردآوری، و به عربی ترجمه شد. این كتاب مشتمل بر مواعظ اخلاقی حكمای یونان بود و در تألیفات اخلاقی دورههای بعد بسیار تأثیر نهاد. ابویعقوب كندی از معاصران حنین مجموعهای از مواعظ و حكم منسوب به سقراط را در مجموعهای با عنوان الفاظ سقراط گرد آورد. رسالهای به همین نام از حنین بن اسحاق وجود دارد، با این تفاوت كه در رسالۀ كندی شخصیت سقراط با دیوجانس كلبی مشتبه شده است، ولی رسالۀ الفاظ سقراط حنین بن اسحاق عاری از چنین خلط و التباسی است. از دیگر مؤلفان در زمینۀ اخلاق، ابوالحسن عامری است. كتاب السعادة و الاسعاد وی شامل موادی است كه از ترجمههای مختلف اقتباس شده است. كتاب الامد علی الابد وی شامل مواعظ و حكم حكما از زمان لقمان تا زمان خود عامری است (نك : ه د، ابوالحسن عامری). از تألیفات مهم دیگر باید از كتاب صوان الحكمة ابوسلیمان سجستانی نام برد كه شامل مواعظ، آداب و وصایای اخلاقی منسوب به فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو، اسكندر، بقراط و جالینوس است (نك : ه د، ابوسلیمان سجستانی). مجموعۀ دیگر، كتاب الكلم الروحانیه من الحكم الیونانیه نوشتۀ ابوالفرج ابن هندوست كه شامل منتخباتی از مواعظ و حكم مؤلفان یونانی، از جمله شاعران و فیلسوفان است (نك : ه د، 5/ 126). از كتب بسیار ارزنده در این موضوع جاویدان خرد یا الحكمة الخالده تألیف ابوعلی مسكویه است. این كتاب شامل وصایای پادشاه ایران هوشنگ به فرزند خویش و نیز آداب فرس، هندیان، عربها و یونانیان، اقوال سقراط مقتبس از نوادر الفلاسفۀ حنین، تعلیمات هرمسی، وصایای افلاطون به شاگرد خود ارسطو، وصایای ارسطو به شاگرد خود اسكندر، «وصایای ذهبیۀ» فیثاغورس و «لوح قابس افلاطونی» است. شاید یكی از مهمترین مجموعهها در زمینۀ اخلاق یونانی در عالم اسلام كتاب مختار الحكم مبشر بن فاتك از علمای مصری سدههای 4 و 5 ق باشد. این كتاب شامل مواعظ و نصایحی از هرمس الهرامسه، هُمر، سولون، زنون، بقراط ، فیثاغورس، دیوجانس كلبی، سقراط، افلاطون، ارسطو، اسكندر، جالینوس و بعضی از نویسندگان گمنام یونانی است. برخی از عبارات این كتاب برگرفته از كتاب نوادر الفلاسفۀ حنین، زندگی فیلسوفان تألیف دیوگنس لائرتیوس، رسالۀ فایدون افلاطون و اخلاق نیكوماخس ارسطوست، در عین اینكه منشأ برخی دیگر از گزارشهای آن مجهول است.
امروزه عالمان اخلاق میان علم اخلاق و فلسفۀ اخلاق فرق مینهند. در فلسفۀ اخلاق، مسائل تحلیلی دربارۀ مفاهیم اخلاقی و مبادی اولیۀ علم اخلاق موردبحث قرار میگیرد؛ معانی كلمات به دقت تحلیل میشود؛ نسبت بین مفاهیم اخلاقی بررسی میگردد و در روشها و ملاكهای ارزیابی و شناخت هریك بحث میشود؛ در حالی كه در علم اخلاق موارد و مصادیق این مفاهیم و احكام بیشتر موردتوجه قرار میگیرد. میتوان گفت: قضایایی كه در علم اخلاق موردبحث قرار میگیرد، قضایای درجۀ اول اخلاقی، و قضایای موردبحث در فلسفۀ اخلاق، قضایای ورای اخلاقی است. به تعبیر دیگر میتوان گفت كه در فلسفۀ اخلاق مفاهیم و یا احكام لابشرطی كه حجیت قضایا یا مفاهیم اخلاقی (علم اخلاق) بر آنها مبتنی است، موردبحث قرار میگیرد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید