اخباریان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228648/اخباریان
چهارشنبه 29 اسفند 1403
چاپ شده
7
اَخْباریان، در فقه متأخر امامی گروهی كه به پیروی از اخبار و احادیث اعتقاد دارند و روشهای اجتهادی و اصول فقه را نمیپسندند. در مقابل آنان فقیهان هوادار اجتهاد قرار میگیرند كه با عنوان «اصولی» شناخته میشوند. بدون لحاظ عنوانهای «اخباری» و «اصولی» تقابلِ این دو گونه نگرش به فقه امامی در سدههای نخستین اسلامی ریشه دارد. در مطالعۀ جناح بندیهای مكاتب فقهی امامیه در 3 قرن آغازین میتوان جناحهایی را باز شناخت كه در برابر پیروان متونِ روایت به گونههایی از اجتهاد و استنباط دست مییازیدهاند. سدۀ 4 ق/ 10م را میتوان اوج قدرت مكتب حدیث گرای قم محسوب داشت، به گونهای كه فقیهان اهل استنباط چون ابن ابی عقیل عمانی و ابن جنید اسكافی در اقلیت قرار میگرفتند. از برجستگان فقیهان حدیث گرا در این دوره، میتوان كسانی همچون محمد بن یعقوب كلینی (د 328 یا 329ق/ 940 یا 941م)، علی ابن بابویۀ قمی (د 328 ق)، ابن قولویه (د 368 یا 369ق/ 979م) و محمد ابن بابویۀ قمی (د 381ق/ 991م) را بر شمرد كه در تألیف كهنترین مجموعههای فقهیحدیثی نقش عمدهای ایفا نمودهاند (نك : ه د، اجتهاد؛ نیز مدرسی طباطبایی، 34 به بعد). از سوی دیگر با ظهور شیخ مفید (د 413ق/ 1022م) و در پی او سیدمرتضی (د 436ق/ 1044م) و شیخ طوسی (د 460ق/ 1068م) و تألیف نخستین آثار در اصول فقه امامیه، حركتی نوین در فقه امامی رخ داد كه تا قرنها گرایش فقها به استنباط را بر حدیثگرایی برتری داد. به هر روی تقابل این دو گرایش در جای جای آثار عالمان یاد شده، به چشم میخورد. در اوائل المقالات شیخ مفید از فقیهان اهل استنباط با تعبیر مطلق «فقها» و از حدیثگرایان با تعبیرهای «اهل النقل»، «اصحاب الآثار» و تعبیرهای مشابه بارها یاد شده است (نك : ص 19، 23، جم ). در رسالهای از سیدمرتضى، تعبیر فقیهانِ «اصحاب حدیث» در مقابل فقیهانی به كار رفته است كه روش اصولی داشته، و مورد حمایت مؤلف بودهاند (ص 18). كاربرد اصطلاح اخباری برای پیروان متون روایات و اخبار، نخستینبار در نیمۀ نخست سدۀ 6ق/ 12م در ملل و نحل شهرستانی به چشم میآید (1/ 147) و به دنبال آن در كتاب نقض عبدالجلیل قزوینی رازی، عالم امامی سدۀ 6ق دو اصطلاح اخباری و اصولی در برابر یكدیگر قرار گرفتهاند (ص 256، 300-301). مكتب فقیهان اهل حدیث كه در اواخر سدۀ 4 و نیمۀ نخست سدۀ 5ق با كوشش فقیهان اصولگرا ضعیف گردید، وجود محدود خود را در مجامع فقهی امامیه حفظ نمود، تا آنكه در اوایل سدۀ 11ق/ 17م بار دیگر به وسیلۀ محمد امین استرابادی (د 1033 یا 1036ق/ 1624 یا 1627م) در قالبی نو مطرح شد (نك : مدرسی طباطبایی، 57) كه لبۀ تیز حملات خود را متوجه پیروان گرایش غالب در فقه امامی، یعنی جناح اصول گرایان ساخت. باید به این نكته نیز اشاره كرد كه برخی معتقدند ابن ابی جمهور احسایی (زنده در 904ق/ 1499م) از جمله كسانی بود كه راه را بر اخباریان هموار گردانید. او در رسالهای با عنوان العمل باخبار اصحابنا، به اقامۀ ادلهای در این زمینه پرداخته بوده است (نك : حر عاملی، امل...، 2/ 253؛ خوانساری، 7/ 33). با عنایت به پیشینۀ تاریخی اخباریگری، در واقع رواج و اطلاق عنوان اخباری بر گروهی خاص و با معنی و اصطلاح مشخص امروزی آن از سدۀ 11ق و با ظهور پیشوای حركت نوین اخباری، یعنی محمد امین استرابادی كه برخی او را با صفت «اخباری صلب» وصف كردهاند (بحرانی، 117)، آغاز شده است. دربارۀ وی به عنوان مؤسس مكتب اخباری در میان شیعیان متأخر گفتهاند: او نخستین كسی بوده است كه باب طعن بر مجتهدان را گشود و امامیه را به دو بخش اخباریان و مجتهدان (= اصولیان) منقسم گردانید (كشمیری، 41؛ تنكابنی، 321؛ بحرانی، همانجا). استرابادی نخست در سلك مجتهدان بود و از صاحب مدارك و صاحب معالم اجازه أخذ كرد و مدتی خود از طریقۀ ایشان تبعیت میكرد، اما دیری نگذشت كه از روش استادانش روی برتافت و بر ضد گروه مجتهدان برخاست (نك : استرابادی، 2؛ نیز خوانساری، 1/ 120). برخی چنان میپندارند كه كلیۀ گامهایی كه او برداشت، نتیجۀ تأثیر افكار استادش میرزا محمد استرابادی بر وی بوده است (همانجا؛ نیز نك : استرابادی، 11، جم). محمد امین تعالیم خود را در كتابی با عنوان الفوائد المدنیه تدوین كرده كه در میان آثار او، اثری شاخص است و از مهمترین منابع در باب نظرات او و بهطوركلی اخباریان محسوب میگردد. علاوه بر محمد امین استرابادی، از پیروان تندرو و متعصب مكتب اخباری در سدۀ 11ق باید از عبدالله بن صالح بن جمعۀ سماهیجی بحرانی صاحب منیةالممارسین، نام برد كه به كثرت طعن بر مجتهدان شهره بود (خوانساری، 4/ 247؛ تنكابنی، 310). شیخ یوسف بحرانی او را از اخباریان شمرده، و افزوده است كه وی به اهل اجتهاد بسیار ناسزا میگفت، درحالیكه پدرش ملا صالح اهل اجتهاد بود (ص 98). از دیگر رهبران تندرو اخباریان، ابو احمد جمالالدین محمد بن عبدالنبی، محدث نیشابوری استرابادی (مق 1232ق/ 1817م)، معروف به میرزا محمد اخباری بود كه از مجتهدان نامدار اصولی مانند میرزا ابوالقاسم قمی، شیخجعفر نجفی كاشف الغطاء، میرسیدعلی طباطبایی، سیدمحمدباقر حجتالاسلاماصفهانی و محمدابراهیم كلباسی به زشتی یاد میكرد و با آنان دشمنی آشكار داشت (خوانساری، 7/ 127 به بعد؛ نفیسی، 250). میرزا محمد هرگز از ابراز مخالفت آشكار با علمای اصول، چه در گفتار و چه در نوشتار، خودداری نمیكرد و همین امر سبب شد تا حكم قتلاوتوسط علماومجتهدانبنامآن زمان ازجمله سیدمحمد مجاهد، پسر میرسیدعلیطباطبایی و شیخموسی، پسر شیخجعفر كاشفالغطاء و سید عبدالله شبر و نیز شیخاسدالله كاظمینی امضا گردد (نك : هد، اخباری).در میان كسانی كه شیوۀ محمد امین استرابادی را پسندیدند و به اخباریگری گرایش پیدا كردند، فقیهان بزرگی را میتوان یافت كه در عین اعتقاد داشتن به مكتب اخباری، دارای اعتدال و میانهروی بودند و از شدت لحن و ستیزه جویی اخباریان تندرو پرهیز میكردند كه از آن جمله شیخ یوسف بحرانی (د 1186ق/ 1772م) شایستۀ ذكر است. او كه به سبب تألیف كتاب الحدائق الناضره به «صاحب حدائق» شهرت دارد، به اتفاق منابع گرچه ظاهراً اخباری بود، اما تعصب و تندروی نداشت و شیوۀ فقهی او روشی میانه بین اخباریان و اصولیان بود (كشمیری، 279؛ تنكابنی، 271؛ مدرس، 3/ 360). بحرانی خود مدعی بود كه در شیوۀ فقهی بر مسلك محمدتقی مجلسی است كه حد وسط میان اخباریگری و اصولیگری است (نك : كشمیری، 283). در این میان وحید بهبهانی از مخالفت با شیخ یوسف بحرانی پرهیز نداشت و مردم را از خواندن نماز جماعت با او نهی میكرد؛ درحالیكه صاحب حدائق حكم كرد كه نماز خواندن به امامت وحید بهبهانی صحیح است. چون شیخ یوسف را خبر دادند كه وحید دربارۀ وی چنین میگوید، اظهار داشت كه «تكلیف شرعی وی همان است كه او میگوید و تكلیف شرعی من نیز این است كه بیان داشتم و هریك از ما بر آنچه خداوند بر آن مكلفمان ساخته است، عمل میكنیم» (نك : مامقانی، 2/ 85). از علمای اصولی نجف اشرف و سایر شهرهای عراق در زمان شیخ یوسف بحرانی، به سبب نفوذ اخباریان، كمتر نامی برده میشد. از دیگر سو اخباریان هم به قدری تندروی كرده بودند كه پیشوای آنان، شیخ یوسف بحرانی هرجا كه مناسب میدید، آنان را از ادامۀ این روش ناپسند كه موجب بروز شكاف میان شیعیان و نزاع میان علمای اصولی و اخباری میشد، برحذر میداشت. از دیگر اخباریان میانهرو، سید نعمت الله جزایری شوشتری (د 1112ق/ 1700م) است كه گفته شده، با اینكه اخباری بوده، در تأیید و نصرت مجتهدان و هواداران ایشان و ارج نهادن به اقوال آنان اهتمام تمام داشته است (مدرس، 3/ 113). گفتنی است كه برخی، ملامحسن فیض كاشانی (د 1091ق/ 1680م) را نیز در عداد اخباریان نام بردهاند (مثلاً: خوانساری، 6/ 85). فیض كاشانی خود گوید: مقلد قرآن و حدیثم و نسبت به غیر از قرآن و حدیث بیگانهام (ص 196). شاید بتوان این سخنان فیض را نمایانگر تمایل او به اخباریگری دانست. او همچنین معتقد بوده است كه عقول مردمِ عادی ناقص و غیر قابل اعتماد و فاقد حجیت است (فیض كاشانی، 169-170). محمدتقی مجلسی (د 1070ق/ 1660م) نیز از پیروان میانهرو و متعادل مكتب اخباری بوده، و چنانكه گفته شده، آموزشهای محمدامین استرابادی را صریحاً تأیید میكرده است (EI2, S, 57). از دیگر اخباریان میانهرو اینان را میتوان ذكر كرد: ملا خلیل بن غازی قزوینی (د 1089ق/ 1678م) كه از معاصران شیخ حر عاملی، محمدباقر مجلسی و ملامحسن فیض كاشانی و از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد بود و با اجتهاد كاملاً مخالفت میورزید و آن را انكار میكرد (خوانساری، 3/ 270؛ تنكابنی، 263)؛ محمد طاهر قمی (د 1098ق/ 1687م) (مدرس، 4/ 489)؛ شیخ حرعاملی (د 1104ق/ 1693م) كه در خاتمۀ كتاب معروفش وسائل الشیعه به اخباری بودن خود اشاره كرده، و ادلهای در این زمینه اقامه نموده است (20/ 105-112). مبارزۀ اصولیان و اخباریان كه از سدۀ 11ق آغاز گردید و با تندرویهای اخباریان ادامه یافت، در نهایت از سوی مجتهدان و در رأس ایشان آقا وحید بهبهانی (د 1205ق/ 1791م) به مبارزهای جدی و منسجم برضداخباریگری تبدیل شد (صالحی، 1/ 25؛ مدرسی طباطبایی، 60). در زمان وحید بهبهانی، شهرهای عراق بهویژه كربلا و نجف، پایگاه اخباریان بود و ریاست ایشان را در آن زمان شیخ یوسف بحرانی برعهده داشت. در همان حال طرفداران اصول و اجتهاد شدیداً در انزوا قرار گرفته بودند، تا اینكه وحید به كربلا مهاجرت كرد (خوانساری، 2/ 94،95) و به مبارزهای جدی و شدید بر ضداخباریگری پرداخت. او در كنار بحثها و استدلالهای علمی خود در رد اخباریگری و اثبات طریقۀ اجتهاد و ضرورت به كارگیری اصول در استنباط احكام شرعی، از برخوردهای عملی نیز در راه مبارزه با اخباریگری رویگردان نبود، و چنانكه گفته شد، نمازگزاردن به امامت شیخ یوسف بحرانی پیشوای اخباریان را تحریم كرد (نك : مامقانی، همانجا). در پی اقدامات وحید بهبهانی و دیگر فقیهان اصولی برجستۀ آن زمان، اصولیان از انزوا به درآمدند و در برابر اخباریان به قدرت رسیدند. از جمله كتب وحید كه در رد اخباریان و دفاع از مجتهدان به رشتۀ تحریر در آمده، رسالةالاجتهاد و الاخبار است. وحید بهبهانی را به سبب مبارزۀ نظری و عملی شدید و طولانیش با اخباریان، مروج مذهب و ركن طایفۀ شیعه و پایۀ استوار شریعت در سدۀ 13 ق و نیز مجدد مذهب و مروج طریقۀ اجتهاد دانستهاند (نك : خوانساری، 2/ 94). پس از وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری (د 1281ق/ 1864م) را باید بنیان گذار علم اصول فقه دانست. از او نقل شده كه گفته است اگر امیناسترابادی زنده بود، این اصول را میپذیرفت (اعتمادالسلطنه، 137؛ مدرس، 1/ 191-192؛ مدرسی طباطبایی، 61). از دیگر مبارزان بر ضد اخباریان، شیخ جعفر نجفی كاشف الغطاء (د 1227 یا 1228ق/ 1812 یا 1813م) است كه از مخالفان میرزا محمد اخباری بود و در همین راستا رسالهای با عنوان كشف الغطاء عن معائب میرزا محمد عدو العلماء تألیف كرد. او این رساله را برای فتحعلی شاه قاجار فرستاد تا از حمایت میرزا محمد دست بردارد (خوانساری، 2/ 202؛ نیز ه د، اخباری). رواج اخباریگری در سدههای 11 تا 13ق بیشتر در شهرهای مذهبی ایران و عراق و نیز در بحرین و هندوستان بوده است (حائری، 86). از جمله شهرهایی كه در ایران پایگاه مهمی برای پیروان این مكتب به شمار میرفت، قزوین بود، زیرا در عصر رواج اخباریگری بیشتر بخش غربی این شهر، جایگاه اخباریان بود كه از شاگردان و مریدان ملاخلیل قزوینی (د 1089ق) به شمار میآمدند (صالحی، 1/ 26)، اما پس از مبارزات اصولیان با اخباریان و ضعف روزافزون اخباریگری، دامنۀ نفوذ این مكتب نیز بسیار محدود گردید. امروزه تنها جایی كه آثار اخباریگری به شكل آشكار در آنجا دیده میشود، برخی از مناطق خوزستان (به ویژه خرمشهر و آبادان) است. سید نعمت الله جزایری در منبع الحیاة و ملارضی قزوینی در لسان الخواص اختلافات عمده میان اخباریان و اصولیان را ذكر كردهاند. همچنین عبدالله بن صالح سماهیجی بحرانی در منیة الممارسین 40 فرق میان اخباریان و اصولیان را بر شمرده است. شیخ جعفر كاشف الغطاء نیز در الحق المبین فرقهای میان اخباریان و اصولیان را مورد بررسی قرار داده، و نیز میرزا محمد اخباری در كتاب الطهر الفاصل به 59 فرق اشاره كرده است. سیدمحمد دزفولی در فاروق الحق اختلافات را به 86 رسانیده است و حر عاملی نیز در فائدة 92 از الفوائد الطوسیه، به ذكر اختلافات این دو گروه پرداخته است. اینك به برخی از عمدهترین این اختلافات اشاره میشود: اخباریان اجتهاد را حرام میدانند، اما اصولیان آن را واجب كفایی و حتی برخی از آنان واجب عینی میدانند، چنانكه ملامحمدامین استرابادی در كتاب الفوائدالمدنیه منكر اجتهاد شده، و گفته است كه روش علمای پیشین اجتهادی نبوده است (ص 40)؛ اخباریان ادله را به كتاب و سنت منحصر میدانند و بر خلاف اصولیان، اجماع و عقل را حجت نمیشمارند؛ اخباریان تحصیل احكام از طریق «ظن» را منع كرده، برخلاف مجتهدان جز «علم» را حجت نمیدانند؛ احادیث نزد اخباریان بر دو نوع صحیح و ضعیف است، اما در آثار مجتهدان اخبار بر 4 نوع صحیح، موثق، حسن و ضعیف تقسیم میشود؛ اصولیان مردم را به دو گروه مجتهد و مقلد تقسیم میكنند، اما اخباریان همۀ مردم را مقلد معصوم میشمارند و تقلید از غیرمعصوم را مجاز نمیدانند؛ اصولیان ظاهر قرآن را حجت میدانند و آن را بر ظاهر خبر ترجیح میدهند، اما اخباریان تمسك به ظاهر كتاب را تنها در صورت وجود تفسیری از معصوم مجاز میشمارند؛ اخباریان كلیۀ اخبار كتب اربعه را صحیح و قطعی الصدور میدانند، اما اصولیان همۀ این احادیث را صحیح نمیدانند؛ اخباریان حسنوقبح عقلی را میپذیرند، اما برخلاف اصولیان، احكام مستقل عقلی را حجت شرعی نمیشمارند؛ اصولیان هم در شبهۀ حكمیۀ تحریمیه و هم در شبهۀ حكمیۀ وجوبیه اصالتالبرائه را جاری میدانند، اما اخباریان تنها در مورد دوم با آنان موافقند؛ اخباریان بر خلاف اصولیان در هنگام تعارض اخبار، ترجیح را با تمسك به برائت اصلیه جایز نمیشمارند، چنانكه استرابادی در فوائد المدنیه میگوید: من معتقدم كه تمسك به برائت اصلیه بهطوركلی، تا پیش از اكمال دین صحیح بود، لیكن پس از آنكه دین به سر حد كمال رسید، برای برائت مزبور محلی باقی نماند، زیرا اخبار متواتر از ائمه در هر واقعهای كه مردم نیازمند بدان هستند، رسیده و تا روز قیامت حقایق موضوعات ثابت گردیده و نیز برای هرگونه اختلافی كه دو نفر با هم دارند، حكمی تعیین شده است (ص 106)؛ اخباریان گونههایی از قیاس چون قیاس اولویت، قیاس منصوصالعله و نیز تنقیح مناط را كه اصولیانآنها را معتبر میشمارند، در شمار قیاسهای نهیشده دراحادیث شمردهاند و آن را باطل میانگارند (دزفولی، 3 به بعد؛ خوانساری، 1/ 127-130؛ نیز نك : امین، 3/ 223). دربارۀ ارتباط مسلك شیخیان با اخباریان نظرات گوناگونی وجود دارد. گرچه بزرگان شیخیه خود منكر هرگونه ارتباط با اخباریان هستند، اما مخالفان ایشان قائل به نوعی ارتباط ریشهای میان شیخیه و اخباریهاند و معتقدند كه پیدایی مسلك شیخیه متأثر از اندیشۀ اخباریگری بوده است (رازی، 1/ 168). همچنین برخی معتقدند كه شیخیان نه كاملاً پیرو اصولیان بودهاند و نه كاملاً پیرو اخباریان، بلكه مسلك آنان راهی میان اصولی و اخباری بوده است (نك : ه د، شیخیه). این نكته قابل ذكر است كه در حوالی نیمۀ دوم سدۀ 20 م تحقیقات دربارۀ اخباریان بسیار فزونی یافت. اخباریان و در كنار آن اصولیه مورد توجه پژوهشگران اروپایی قرار گرفتند. در 1958م اسكارچا در مقالهای با عنوان «دربارۀ مباحثات میان اخباریان و اصولیانِ امامیۀ ایران» به تفصیل آراء و نظرات آنان را نقد و بررسی كرد و به بیان برخی اختلافات میان ایشان پرداخت. پس از وی مادلونگ در 1980م طی مقالهای در ذیلِ «دائرةالمعارف اسلام» ضمن تحقیق، به شناساندن این فرقه پرداخت (نك : EI2, S). كولبرگ نیز در 1985م مقالهای با عنوان «اخباریان» تألیف كرد ( ایرانیكا).
استرابادی، محمدامین، الفوائد المدنیة، چ سنگی؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به كوشش محسن امین، بیروت، 1403ق؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، چ سنگی، كتابخانۀ سنائی؛ بحرانی، یوسف، لؤلؤةالبحرین، به كوشش محمدصادق بحرالعلوم، قم، مؤسسۀ آل البیت؛ تنكابنی، محمد، قصص العلماء، تهران، 1369ق؛ حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت ایران، تهران، 1360ش؛ حر عاملی، محمد، امل الآمل، به كوشش احمد حسینی، نجف، 1385ق؛ همو، وسائل الشیعة، بیروت، 1389ق؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، 1391ق؛ دزفولی، فرجالله، «فاروق الحق»، در حاشیۀ حق المبین؛ رازی، محمد، آثار الحجة، قم، 1332ق؛ سیدمرتضی، علی، «رسالۀ فی الرد علی اصحاب العدد»، رسائل الشریف المرتضی، قم، 1405ق، ج 2؛ شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به كوشش محمد بن فتحالله بدرانی، قاهره، 1357ق/ 1936م؛ صالحی، عبدالحسین، مقدمه بر غنیمة المعاد فی شرح الارشاد (موسوعة) برغانی، تهران، مطبعۀ احمدی؛ فیض كاشانی، محسن، ده رساله، به كوشش رسول جعفریان، اصفهان، 1371ش؛ قزوینی رازی، عبدالجلیل، نقض، به كوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، 1331ق؛ كشمیری، محمدعلی، نجوم السماء، چاپخانۀ جعفری، 1303ق؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1350ق؛ مدرس، محمدعلی، ریحانةالادب، تبریز، 1346ق؛ مدرسی طباطبایی، حسین، مقدمهای بر فقه شیعه، ترجمۀ محمدآصف فكرت، مشهد، 1368ش؛ مفید، محمد، اوائل المقالات، قم، 1413ق؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورۀ معاصر، تهران، 1335ش؛ نیز:
EI2, S; Iranica. احسان قیصری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید