برقانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228581/برقانی
پنج شنبه 4 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
بَرْقانی، ابوبکر احمد بن محمد بن غالب خوارزمی (336-رجب 425ق/947- ژوئن 1034م)، محدث و فقیه شافعی، و صاحب یکی از برجستهترین «مستخرج»ها بر صحیحین. وی منتسب به برقان، قریهای در خوارزم است (ﻧﻜ : سمعانی، 1/323؛ نیز ﻧﻜ : یاقوت، 1/570). نخستین و مهمترین اثر در میان منابع شرح زندگی برقانی، تاریخ بغداد خطیب است که منابع دیگر، در بیشتر موارد به نقل از این اثر پرداختهاند. ابوبکر در برقان رشد کرد و بر اساس سخنی از ذهبی، وی از حدود سال 350ق در دیار خود به دانش اندوزی روی آورد (17/464). او در خوارزم نزد مشایخ زمان خود ابوالعباس احمد بن حمدان نیشابوری، محمد بن علی حَسّانی و احمد بن ابراهیم بن حَباب به فراگیری حدیث پرداخت (خطیب، تاریخ...، 4/373؛ سمعانی، همانجا؛ ابنعساکر، 5/196). پس از آن برقانی سفری طولانی به شهرهایی چون مرو، هرات، نیشابور، اسفراین، جرجان، بغداد و دمشق و مصر را آغاز کرد و نزد بزرگان زمان خود همچون ابوالحسن دارقطنی، محمد بن جعفر بُندار، ابوعلی ابن صَوّاف و ابوبکر بن مالک قطیعی در بغداد، ابوبکر اسماعیلی در جرجان، بشر بن احمد حیری در نیشابور، ابوالفضل ابن خمیرویه و ابومنصور ازهری در هرات، عبدالله بن عمر ابن علیک و ابصغر سعدی در مرو حدیث شنید (ﻧﻜ : خطیب، همان، 4/373-374، ابن عساکر، 5/197؛ سمعانی، 1/323؛ ابننقطه، 1/186؛ ذهبی، 17/464-465). برقانی در حدیث و فقه شافعی مهارتی تمام یافت و نویسندگان طبقات شافعیه همچون سبکی و ابواسحاق شیرازی نام او را در شمار فقیهان یاد کردهاند (ﻧﻜ : ابواسحاق، 127؛ سبکی، 4/47).سرانجام، برقانی در بغداد ساکن شد و افزون بر فراگیری علوم، به تدریس نیز پرداخت. از مهمترین شاگردان و راویان او در این دیار، باید به خطیب بغدادی اشاره کرد که ستایش و تمجید بسیار این شاگرد، از استاد خود (همان، 3/374)، نشاندهندۀ بهرهوری فراوان از اوست. از شمار شاگردان و راویان پرشمار او، افزونبر خطیب، میتوان از بزرگانی چون حمزۀ سهمی مؤلف تاریخ جرجان، و نیز ابوبکر بیهقی، ابواسحاق شیرازی، ابوالمعالی ثابت بن بندار بقال، ابوالفضل محمد بن عبدالسلام، ابوعبدالله صوری، ابوالفضل عیسی بن احمد همدانی و ابویعلى محمد بن احمد عبدی بصری یاد کرد (ﻧﻜ : خطیب، سمعانی، همانجاها؛ ذهبی، 17/465؛ ابنعساکر، 5/196؛ ابن ناصرالدین، 1/458). در این میان، روایت برقانی از شاگردش، خطیب بغدادی، خود موضوعی درخور توجه است و این مطلب در برخی بررسیهای علم حدیث در موضوع روایت «اکابر از اصاغر» نمونهای مناسب به شمار میرود (مثلاً ﻧﻜ : ابنصلاح، مقدمة، 521). بر همین پایه خطیب و ذهبی، این مطلب را دارای ارزش یافته، مرویاتش از خطیب را در زمان خود وی، نشان از همت و مرتبۀ عالی وی دانستهاند (ﻧﻜ : خطیب، همانجا؛ ذهبی، 17/467).برقانی چنانکه خود نیز در شعری بیان کرده، گرایش شدیدی به آموزش حدیث داشته، و گردآوری آن را تا زمان مرگ خود دنبال میکرده است (خطیب، همان، 4/375-376). وی در مجلس درس ابوبکر اسماعیلی، جزو کوشاترین شاگردان بهشمار میرفته است و سهمی میگوید که برقانی در محضر استاد، با سرعت سخنان وی را مینوشته، و یادداشت بر میداشته است؛ در حالی که گویا دیگران، از روی نسخۀ برقانی استنساخ میکردهاند (ﻧﻜ : ص 110-111؛ منصور، 1-154).ستایشهایی که از برقانی دربارۀ تواناییهایش در حدیث، فقه، ادبیات عرب و دیگر علوم شده (مثلاً ﻧﻜ : خطیب، همان، 4/374)، بهویژه در زمینههای گوناگون علوم حدیث قابل بررسی است. خطیب بغدادی در الکفایة (ص 67، 110، ﺟﻤ)، به عنوان اثری در علم حدیث و ابن صلاح در مقدمۀ خود (ص 197، 415، ﺟﻤ)، از آراء، روایات و حکایات برقانی بهرهها بردهاند. او در مقام فردی آگاه در این زمینه، مرجع بوده، و به پرسشهای دانش پژوهان پاسخ میگفته است؛ برای نمونه خطیب بغدادی به پرسشی که دربارۀ تفاوت میان اجازه به معنی عام آن و اجازه به صورت مکاتبه، از وی شده بود، اشاره کرده است (همان، 334). توضیحات برقانی دربارۀ تفاوت اصطلاحاتی در نحوۀ تحمل حدیث همچون «اخبرنا»، «حدثنا» و «سمعت»، و نیز کیفیت روایت از شیخ، بدون «عرض»، نمونههایی از نظریات وی در این امور است (ﻧﻜ : همان، 239؛ ابن صلاح، همان، 317-318).با بررسی برخی آراء برقانی در علم حدیث باید گفت که وی در جایگاه شاگرد ابوبکر اسماعیلی، در بیشتر موارد بدون آنکه از تلاش برای آموزش چگونگی روایت صحیح عدل کند، از روشهای آسانگیرانۀ استاد استفاده میکرده، و آن را مذهب و شیوۀ خود قرار میداده است. از این دست است شیوۀ او در مبحث عدم عرضۀ مکتوب راوی بر «اصل» استاد که در این مقام، وی روایت را مجاز ــ دانسته است، شروط بر آنکه به هنگام روایت، راوی به این عدم عرضه اشاره کند (ﻧﻜ : خطیب، همانجا؛ ابنصلاح، همان، 377-378).برقانی انبوهی از روایات و احادیث را از بزرگان، به ویژه اصحاب حدیث از جمله سفیان ثوری، شعبة بن حجاج، عبدالله بن عمرو و عبدالملک بن عمیر، بیان بن بشر و مطر وراق و بسیاری دیگر از مشایخ گردآوری بوده است (خطیب، تاریخ، 4/374). او در فقه نیز بسیار توانا بود و او را فقیه محدث دانستهاند و ابوبکر اسماعیلی او را در فقه اصحاب حدیث ستوده است (ابنصلاح، طبقات...، 364؛ ذهبی، 17/467).از مهمترین وجوه اشتها برقانی، چنانکه گفته شد، تصنیف و تخریج او از صحیحی است. جایگاهی که صحیح بخاری و مسلم خیلی زود بدان رسیدند، دیگر محدثان را به تألیف آثاری از این دست واداشت (ﻧﻜ : کتانی، 20ﺑﺒ). انبوهی از مستخرجات از صحیحین، همچون روایت برقانی از المستخرج على صحیح البخاری اثر استادش، ابوبکر اسماعیلی (ﻧﻜ : ذهبی، همانجا)، از آن زمان در دست است. در این میان، یکی از مهمترین آثار در این زمینه تخریج ابوبکر برقانی بر صحیحین با عنوان المسند است که به ویژه در شرق سرزمینهای اسلامی دارای جایگاه ارزشمندی است. این اثر را ابناثیر در جامعالاصول خود، بهعنوان یکی از اساسیترین آثار دربارۀ صحیحین یاد کرده است (1/19). از این کتاب نسخههایی در برخی از کتابخانههای جهان همچون چستربیتی (آربری، ﺷﻤ 3890؛ نیز ﻧﻜ : GAS, S, I/259) یافت میشود. گفتنی است که دهلوی صاحب حجةالله البالغة به نقد ارزش این اثر پرداخته است (ﻧﻜ : 282؛ نیز ﻧﻜ : طباطبایی، 153).برقانی در علم رجال نیز دست داشته، و ضمن مجموعهای با عنوان سؤالات ابیبکر البرقانی و جوابات الدار قطنی، پرسشهایی را دربارۀ محدثان مختلف مطرح کرده، و پاسخ آن را آورده است (GAS, I/229). این اثر را عبدالرحیم محمد احمد قشقری در پاکستان (1404ق) به چاپ رسانده است. افزون بر اینها کتابی در تاریخ با نام التبیان فی اخبار بغداد (بغدادی، 1/74) به او نسبت داده شده، و ابن صلاح نیز از کتابی با عنوان اللقط از وی در مقدمة بهره برده است (ص 407). در انتها روایات فراوان خطیب بغدادی در الکفایة از او (ص 67، 110، ﺟﻤ)، و نیز روایات کتاب المعجم ابوبکر اسماعیلی، و العلل ابویحیى زکریا ساجی توسط او، شایستۀ یادکردن است (ﻧﻜ : اسماعیلی، 1/305-307؛ کتانی، 148).
ابناثیر، مبارک، جامع الاصول، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1404ق/1984م؛ ابن صلاح، عثمان، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش محییالدین علی نجیب، بیروت، 1413ق/1992م؛ همو، مقدمة، به کوشش عایشه عبدالرحمان بنت شاطئ، قاهره، 1409ق/1989م؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415ق/1995م؛ ابن ناصر الدین، محمد، توضیح المشتبه، به کوشش محمد نعیم عرقسوسی، بیروت، 1414ق/1993م؛ ابن نقطه، محمد، التقیید، بیروت، 1407ق/1986م؛ ابواسحاق شیرازی، ابراهیم، طبقات الفقهاء، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1401ق/1981م؛ اسماعیلی، احمد، المعجم، به کوشش زیاد محمد منصور، مدینه، 1410ق/1990م؛ بغدادی، هدیة؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتبالعربی؛ همو، الکفایة، حیدرآباد دکن، 1357ق؛ دهلوی، ولی الله، حجةالله البالغة، به کوشش سید سابق، قاهره، دارالکتب الحدیثة؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1403ق/1983م؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرى، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمد محمود طناحی، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق/1988م؛ سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، بیروت، 1407ق/1987م؛ طباطبایی، کاظم، مسندنویسی در تاریخ حدیث، قم، 1412ق؛ کتانی، محمد، الرسالة المستطرفة، بیروت، 1332ق؛ منصور، زیاد محمد، مقدمه بر المعجم (ﻧﻜ : ﻫﻤ، اسماعیلی)؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Arberry; GAL, S; GAS.فرامرز حاجمنوچهری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید