بدلیسی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228459/بدلیسی
یکشنبه 19 اسفند 1403
بِدلیسی، ابو یاسر عمار بن یاسر بن مطربن سحاب، عارف سدۀ ۶ق/ ۱۲م، مشهور به عمار یاسر بدلیسی و ملقب به ضیاءاالدین. تاریخ ولادت و زادگان او دانسته نیست، اما با توجه به نسبت «بدلیسی»، به احتمال در بدلیس (ﻫ م) زاده شده است.عمار یاسر از شاگردان و تربیتیافتگان شیخ ابونجیب ضیاءالدین سهروردی (د۵۶۳ق/ ۱۱۶۸م) بود. او پس از طی مراحل سیر و سلوک نزد ابونجیب، از خلافی او شد، تا آنجا که در نیمۀ دوم سدۀ ۶ق در شمار مشایخ بزرگ به حساب میآمد. نجمالدین کبرێ (د۶۱۸ق/ ۱۲۲۱م)، عارف بزرگ و بنیانگذار طریقۀ کبرویه، از جمله مریدان او بود که پس از بهره جستن از بابافرج تبریزی (ﻫ م)، جهت تکمیل و کسب بیشتر معرفت (ح ۵۸۰ق/ ۱۱۸۴م) به خدمت عمار یاسر بدلیسی رسید، به سلک اراتمندان او درآمد و از او خرقۀ تبرک دریافت کرد (نجمالدین، ۲۲۷-۲۲۸؛ علاءالدوله، چهل مجلس، ۲۲۸-۲۲۹؛ یافعی، ۴/ ۴۰-۴۱؛ جامی، ۴۲۱؛ خوارزمی، ۱/ ۱۱۸؛ خواندمیر، ۳/ ۳۵-۳۷؛ ابنکربلایی، ۲/ ۳۰۸). نجمالدین کبرێ در کتاب فوئحالجمال از او به بزرگی یاد کرده است (همانجا).جامی بدلیسی را بسیار ستوده، و در وصف او گفته است: «در تکمیل ناقصان و تربیت مریدان و کشف وقایع ایشان، کمال تمام داشته است» (همانجا) و نیز محمد نوربخش او را «ولی مرشد» عالم به «علوم ظاهر و باطن» و یکی از اولیای زمان خودش خوانده است (ﻧﻜ : ابن کربلایی، ۲/ ۳۳۵).شیخ عمار یاسر، در بدلیس وفات یافت و در همانجا نیز به خاک سپرده شد (علاءالدوله، «تذکرة...»، ۳۱۹؛ ، ابن کربلایی، همانجا). سال وفات او را به اختلاف ۵۸۲ق/ ۱۱۸۶م (غلام سرور، ۲/ ۱۲؛ معصوم علیشاه، ۲/ ۱۰۸؛ استخری، ۱۸۹) و نیز بین سالهای ۵۹۰ تا ۶۰۴ق/ ۱۱۹۴ تا ۱۲۰۷م دانستهاند (همانجا؛ ایرانیکا، GAL. I/ 567; IV/ 77).بدلیسی نظریۀ خاص و جدیدی در تصوف ارائه نکرد و تنها به نشر و تعلیم سنت رایج صوفیه پرداخت (ایرانیکا، IV/ 78). نجمالدین کبرێ به نقل از استادش آورده است: «هرگاه وارد خلوت شدی به یک اربعین تنها اکتفا مکن، بلکه با خود بگو که پس از انجام اربعین هم از خلوت بیرون نخواهم رفت» و پس از آن گفت «آنچه ایراد شد نکتۀ دقیقی است که جز آنها که به سرحد کمال و بلوغ رسیدهاند، دیگران متوجه آن نمیباشند» (ص ۱۹۱).بدلیسی بر تصریح نیت قبل از وارد شدن به خلوت تأکید میکرد (ﻧﻜ : جامی، ابن کربلایی، همانجاها). وی بر آن باور بود که با رسیدن بنده به مقام کمال، باطن او چون آخرت و ظاهر او چون دنیا میشود و از آن پس با قلب خود در آخرت و با جسم خویش در دنیا خواهد بود؛ پس انسان کامل به هر آنچه بر دیدۀ سر بنگرد، به چشم دل خدا را در آن یا با آن و یا پیش از آن میبیند، زیرا دل برای خداوند و برای شنخات او آفریده شده است و هرگاه از ما سوی الله فارغ گردد، جز نظر به خداوند برای او مشغولیتی نمیماند (استخری، ۱۹۴).
۱. بهجة الطایفه. مؤلف در این کتاب به بحث دربارۀ موضوعات عرفانی پرداخته است. نسخهای از این اثر در کتابخانۀ برلین موجود است (آلوارت، ﺷﻤ 2842). ۲. صومالقلب، یا صومالقلوب. بدلیسی در این اثر به مسائل کلی عرفانی و نیز همانطورکه از نام آن آشکار است، پیرامون «قلب» صحبت کرده است. از این کتاب نیز نسخهای در همان کتابخانه موجود است (همان، ﺷﻤ 3133).
ابنکربلایی، حافظ حسین، روضاتالجنان، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش؛ استخری، احسانالله علی، اصول تصوف، تهران، کانون معرفت؛ جامی، عبدالرحمان، نفحاتالانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش؛ خوارزمی، حسین جواهرالاسرار، به کوشش محمدجواد شریعت، اصفهان، مشعل؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ علاءالدولۀ سمنانی، احمد، «تذکرةالمشایخ»، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ش؛ همو، چهل مجلس، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۶ش؛ غلامسرور لاهوری، خزینةالاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق؛ معصوم علیشاه، محمد معصوم، طرادق الحقایق، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش؛ نجمالدین کبرێ، احمد، فوائح الجمال، ترجمۀ محمدباقر ساعدی خراسانی، تهران، ۱۳۶۸ش؛ یافعی، عبدالله، مرآةالجنان، بیروت، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۰م؛ نیز:
Ahlwardt; GAL; Iranica.محمدجواد شمس
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
چاپ شده
11
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید