صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / حذیفة بن یمان /

فهرست مطالب

حذیفة بن یمان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 5 آذر 1398 تاریخچه مقاله

حُذَیفَةِ بْنِ یَمان، ابوعبدالله (د ۳۶ ق / ۶۵۶ م)، صحابی مشهور پیامبر (ص) از انصار. وی از قبیلۀ عدنانی سعد العشیرة، تیرۀ بنی‌عَبس بود، اما خانوادۀ او از طریق حِلف، از قبیلۀ اوسی بنی عبدالاشهَل، در یثرب شمرده می‌شدند (نک‍ : کلبی، ۴۴۰، ۴۴۷). پدرش حسیل نام داشت و شهرت یمان، از آنِ پدر حذیفه یا یکی از نیاکان او ست (همو، ۴۴۰؛ واقدی، ۱ / ۲۳۳؛ بلاذری، انساب ... ، ۱ / ۳۸۹، فتوح ... ، ۳۰۶-۳۰۷).
حذیفه و پدرش، پس از هجرت پیامبر (ص) به یثرب، به اسلام درآمدند (ابن‌حجر، الاصابة، ۱ / ۳۳۲) و او پذیرفت که از انصار شمرده شود (ابن‌قتیبه، ۲۶۳؛ دربارۀ پیوند برادری میان او و عمار یاسر، نک‍ : ابن‌سعد، ۳ / ۲۵۰). حذیفه در غزوۀ بدر شرکت نکرد (همو، ۷ / ۳۱۷؛ مسلم، ۵ / ۱۷۷؛ نیز نک‍ : ابن‌اثیر، ۱ / ۳۹۱)، اما با پدر و برادرش در غزوۀ احد حضوریافت (ابن‌سعد، ابن‌اثیر، همانجاها؛ نیز نک‍ : خطیب، ۱ / ۱۶۱؛ ابن عبدالبر، ۲ / ۷۲۶). در غزوۀ خندق، اندکی پیش از آنکه مشرکان دست از محاصره بکشند، حضرت رسول (ص) حذیفه را مأمور کرد تا از وضع ایشان آگاهی‌یابد (ابن‌هشام،۲ / ۷۱۲-۷۱۳؛ واقدی، ۲ / ۴۸۸-۴۹۰؛ نیز نک‍ : ابن‌سعد، ۲ / ۶۹). هنگام بازگشت از تبوک، چون شماری از منافقان قصد جان پیامبر‌ (ص) کردند، آن حضرت حذیفه را فرستاد تا ایشان را پراکنده کند (واقدی، ۳ / ۱۰۴۲-۱۰۴۳).
حذیفه پس از وفات حضرت رسول‌ (ص)، در جریان فتوح بخشهایی از سرزمین ایران شرکت داشت؛ گرچه روایات در این باب، در جزئیات هم‌داستان نیستند. وقتی در خلافت عمر بن خطاب، ابوموسى اشعری در نواحی خوزستان مشغول تاخت و تاز بود، عمار بن‌ یاسر عامل کوفه، گروهی از کوفیان را به یاری او گسیل داشت که، ازجملۀ آنان حذیفة بن‌ یمان را باید یاد کرد، که بر جناح چپ سپاه فرماندهی یافت (بلاذری، همان، ۳۸۰؛ دربارۀ سکونت حذیفه در کوفه، نک‍ : ابونعیم، معرفة ... ، ۲ / ۲۶). 
در ۱۹ یا ۲۱ ق / ۶۴۰ یا ۶۴۲ م، چون خلیفه عمر، نُعمان بن مُقرِّن مُزَنی را به نبرد با ایرانیان گسیل داشت، حذیفه را نیز جانشین او قرار داد (بلاذری، همان، ۳۰۲؛ نیز نک‍ : خلیفه، ۱ / ۱۴۳-۱۴۴؛ طبری، ۴ / ۱۱۵، ۱۱۹، ۱۲۷). پس از کشته شدن نعمان، حذیفه از فرماندهان فاتح نهاوند به‌شمار رفت (بلاذری، همان، ۳۰۴-۳۰۶؛ نیز نک‍ : طبری، ۴ / ۱۱۶، ۱۳۲؛ ابن‌حُبَیش، ۲ / ۳۲۷). حذیفه در نواحی نهاوند بود که حکومت آذربایجان یافت و بدان سوی لشکر کشید. وی به اردبیل درآمد و گرچه مرزبان آن ناحیه لشکری گران از اهالی شهرهای گوناگون گرد آورده بود، سرانجام، حذیفه با تحمیل شرایطی، با آنان صلح کرد و شهرهای دیگری را در آن نواحی به دست آورد، اما خلیفه او را عزل کرد (بلاذری، همان، ۳۲۵-۳۲۷).
در روایت ابوعبیده، فتح دوبارۀ شهرهایی از ناحیۀ جبال همچون دینور و همدان، در حدود سال ۲۲ ق / ۶۴۳ م، به حذیفه نسبت داده شده است (نک‍ : خلیفه، ۱ / ۱۴۸، ۱۶۰). وی همچنین از سوی عمر مأموریت یافت زمینهای ماورای دجله را به منظور محاسبۀ خراج، مساحی کند (بلاذری، همان، ۲۶۹؛ نیز نک‍ : طبری، ۴ / ۲۳، ۱۳۹؛ یعقوبی، ۲ / ۱۷۴). روایاتی نشان می‌دهند که حذیفه احتمالاً از سوی عمر والی مدائن هم بوده (طبری، ۳ / ۵۸۸؛ نیز نک‍ : خطیب، ۱ / ۱۶۲؛ ذهبی، ۲ / ۳۶۳)، و توسعۀ بنای مسجد این شهر به دست او، احتمالاً در همین دوره صورت گرفته است (بلاذری، همان، ۲۸۹؛ ابن‌فقیه، ۲۶۳).
حذیفه در لشکرکشیهای دورۀ عثمان نیز شرکت داشت: وقتی سعید بن‌ عاص در ۳۰ ق / ۶۵۱ م از کوفه عزم خراسان کرد، حذیفه در سپاه او بود و هم در این سفر، در فتح طبرستان شرکت جست (طبری، ۴ / ۲۶۹؛ نیز نک‍ : خلیفه، ۱ / ۱۷۵؛ ابن‌حبیش، ۲ / ۴۰۶؛ سهمی، ۴۷). سپس عثمان او را به نواحی مرزی ارمینیه گسیل داشت و حذیفه به بردعه رفت و عاملان خویش را به نقاط گوناگون فرستاد، اما اندکی بعد، به دستور خلیفه بازگشت (بلاذری، همان، ۲۰۴؛ نیز نک‍ : طبری، ۴ / ۲۸۱؛ یعقوبی، ۲ / ۱۹۴؛ ابن‌فقیه، ۵۹۰).
در پاره‌ای از روایات مربوط به حوادث اواخر عهد عثمان که غالباً به عنوان نشانه‌هایی از ناخشنودی از اعمال خلیفه تلقی می‌شود، از حذیفه هم نام برده شده است؛ مثلاً گفته‌اند او همراه شماری دیگر، خواهان عزل ولید بن‌ عقبه از ولایت کوفه بوده (یعقوبی، ۲ / ۱۹۰)، یا همراه مالک اشتر نخعی، در بیابان ربذه بر پیکر صحابی تبعیدی، ابوذر غفاری نماز گزارده است (همو، ۲ / ۲۰۱). با این همه، سخنان منسوب به او نشان می‌دهد که به‌رغم انتقاد از عثمان، از همکاری در جریانی که به قتل خلیفه انجامید، تبری می‌کرده است (بلاذری، انساب، ۴ / ۴۴، ابن‌عساکر، ۱۲ / ۲۹۵). روایاتی نیز نشان می‌دهد که او مردم مدائن را به بیعت با امام علی (ع) تشویق‌کرد (نک‍ : بلاذری، همان، ۲ / ۱۰۰، ۱۵۵؛ مسعودی، ۳ / ۱۳۱)، اما اندکی بعد در مدائن درگذشت (ابن‌سعد، ۶ / ۱۵؛ نیز نک‍ : خلیفه، ۱ / ۲۰۰؛ بلاذری، فتوح، ۲۸۹؛ ابن‌عساکر، ۱۲ / ۳۰۰-۳۰۲).
گور حذیفه در مدائن، از دیرباز شناخته شده (قزوینی، ۴۵۳؛ حمدالله، ۳۳؛ هروی، ۷۶)، و زیارتگاه بوده است (مثلاً‌ نک‍ : ادیب ـ الملک، ۱۳۴-۱۳۵). در ۱۳۵۰ق / ۱۹۳۱م، بـازماندۀ جسد او و یکی دیگر از اصحاب، برای جلوگیری از صدمۀ ناشی از طغیان رود دجله، طی مراسمی به مقبرۀ سلمان فارسی انتقال یافت (جواد، ۲۲، حاشیۀ ۱؛ حسنی، ۱۰۸؛ نیز نک‍ : حرزالدین، ۱ / ۲۳۹؛ مظفر، ۸۲-۸۳؛ زاره، 59 / II). 
حذیفه از حضرت رسول (ص) احادیثی نقل کرده است (نک‍ : احمد‌ ابن‌‌حنبل، مسند، ۵ / ۳۸۲ بب‍ ؛ ابونعیم، همان، ۲ / ۲۹-۳۰؛ مزی، تحفة ... ، ۳ / ۲۱ بب‍ ( و کسانی چون جابر بن عبدالله انصاری و جندب بن عبدالله بَجَلی و دیگران از او روایت کرده‌اند (مزی، تهذیب ... ، ۵ / ۴۹۷؛ ابن‌حجر، تهذیب ... ، ۲ / ۲۲۰؛ نیز نک‍ : ابن‌عساکر، ۱۲ / ۲۵۹). بخشی از مآخذ نیز به فضایل او اختصاص یافته (همو، ۱۲ / ۲۶۸-۲۷۱) و ازجمله، او را صاحب سرِّ پیامبر (ص) خوانده‌اند (نک‍ : خطیب، ۱ / ۱۶۱-۱۶۲؛ ابن‌عساکر، ۱۲ / ۲۷۲-۲۷۳؛ ذهبی، ۲ / ۳۶۱). همچنین گفته‌اند که او به عثمان پیشنهاد کرد تا برای جلوگیری از اختلاف در قرائات، نسخۀ واحدی از قرآن کریم تهیه شود (بخاری، ۶ / ۹۹؛ نیز نک‍ : ابن‌ندیم، ۲۷).
به حذیفه اقوالی در زهد یا آداب صوفیانه منسوب شده (نک‍ : احمد بن‌ حنبل، الزهد، ۲۲۴؛ ابن‌عساکر، ۱۲ / ۲۸۹-۲۹۳)، و ضمن سخن از ارتباط او با اهل صُفّه (ابونعیم، حلیة ... ، ۱ / ۳۵۴)، جایگاه خاص او در میان اصحاب پیامبر (ص)، مورد تأکید قرار گرفته است (نک‍ : همان، ۱ / ۲۷۰ بب‍ ؛ مناوی، ۱ / ۵۰-۵۱؛ نیز نک‍ : ابوطالب، ۱ / ۱۵۰).
از حذیفه روایات بسیاری در فضایل امیرالمؤمنین علی و اهل بیت (ع) نقل شده است (ابن‌بابویه، ۱۳۵؛ مفید، ۱ / ۱۰۳؛ نیز نک‍ : محمد ابن‌سلیمان، ۱ / ۱۵۲، ۲ / ۲۵۸؛ ابن بطریق، ۱۷۱؛ فرات‌کوفی، ۷۵). در آثار شیعۀ امامیه، حذیفه جایگاهی خاص دارد: او را در شمار اصحاب امام علی (ع) و از «ارکان» دانسته (کشی، ۳۸؛ طوسی، ۶۰؛ برای تفصیل، نک‍ : شیبی، ۱ / ۵۰، بب‍ (، و روایاتی حاکی از منزلت او نقل کرده‌اند (کشی، ۶-۷؛ نیز نک‍ : قمی، ۲ / ۱۲۸ بب‍ ؛ خویی، ۴ / ۲۴۵-۲۴۶). در این زمینه، پیوند حذیفه با سلمان فارسی و شهر مدائن، از منظر شیعی قابل توجه است؛ به‌ویژه که به نظر می‌رسد، فرزند حذیفه، سعد در مدائن بر شیعیان سروری داشته، و سلیمان بن صرد خزاعی در جریان قیام توابین، پس از واقعۀ کربلا، از او یاری خواسته است (دربارۀ مکاتبات آن دو و خروج سعد به سوی عین‌الورده، نک‍ : طبری، ۵ / ۵۵۵-۵۵۷؛ نیز نک‍ : کلبی، ۴۴۷، نیز حاشیۀ ۴)، اما سعد بن ‌حذیفه به سببی که روشن نیست، از یاری توابین بازماند؛ سپس به مختار ثقفی پیوست و از جانب او مأموریتی به وی محول شد (طبری، ۵ / ۶۰۵، ۶ / ۷- ۸، ۳۴؛ قس: مسعودی، همانجا، که روایتی مبنی بر کشته‌شدن او در نبرد صفین آورده است). 
به روایت مسعودی، حذیفه فرزند دیگری به نام صفوان داشت که در صفین در سپاه امام علی (ع) بود و در این نبرد کشته شد (همانجا؛ دربارۀ دیگر بازماندگان حذیفه، نک‍ : طبری، ۳ / ۴۸۷؛ سمعانی، ۴ / ۱۰۰؛ یاقوت، ۲ / ۶۲۱؛ مجلسی، ۱۰۴ / ۱۵۷؛ دربارۀ انتساب قبری در مصر به عبدالله بن حذیفة بن یمان، نک‍ : یاقوت، ۴ / ۵۵۴).

مآخذ

ابن‌اثیر، علی، اسد الغابة، قاهره، ۱۲۸۰ ق؛ ابن‌بابویه، محمد، الامالی، قم، ۱۴۱۷ق؛ ابن‌بطریق، یحیى، العمدة، قم، ۱۴۰۷ ق؛ ابن‌حبیش، عبدالرحمان، الغزوات، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۲ ق / ۱۹۹۲ م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، الاصابة، قاهره، ۱۳۲۸ ق؛ همو، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۵ ق؛ ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی‌محمد بجاوی، قاهره، مطبعة النهضة؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ ق / ۱۹۹۵ م؛ ابن‌فقیه، احمد، البلدان، به کوشش یوسف هادی، بیروت، ۱۴۱۶ ق / ۱۹۹۶ م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰ م؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش سهیل زکار، بیروت، ۱۹۹۲ م؛ ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، قاهره، ۱۹۶۱ م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، قاهره، ۱۳۵۱ ق / ۱۹۳۲ م؛ همو، معرفة الصحابة، به کوشش محمد حسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنی، بیروت، ۱۴۲۲ ق / ۲۰۰۲ م؛ احمد بن حنبل، الزهد، بیروت، ۱۴۱۴ ق / ۱۹۹۴ م؛ همو، مسند، بیروت، دارصادر؛ ادیب‌الملک، عبدالعلی، سفرنامۀ عتبات، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، ۱۳۶۴ ش؛ بخاری، محمد، صحیح، بیروت، ۱۴۰۱ ق / ۱۹۸۱ م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس عظم، دمشق، ۱۹۹۷- ۱۹۹۸ م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵ م؛ جواد، مصطفى و احمد سوسه، دلیل خارطة بغداد، بغداد، ۱۳۷۸ ق / ۱۹۵۸ م؛ حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، به کوشش محمد حسین حرزالدین، نجف، ۱۳۹۱ ق / ۱۹۶۴ م؛ حسنی، عبدالرزاق، العراق قدیماً و حدیثاً، صیدا، ۱۳۷۷ ق / ۱۹۵۸ م؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، تهران، ۱۳۶۲ ش؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، ۱۹۴۹ م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۷ م؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، ۱۹۸۳ م؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ ق / ۱۹۸۶ م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۴ ق / ۱۹۶۴ م؛ سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، بیروت، ۱۴۰۷ ق / ۱۹۸۷ م؛ شیبی، کامل مصطفى، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲ م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، رجال، به‌کوشش جواد قیومی اصفهانی، قم، ۱۴۱۵ ق؛ فرات‌کوفی، تفسیر، به‌کوشش محمد کاظم، تهران، ۱۴۱۰ ق / ۱۹۹۰ م؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، بیروت، ۱۴۰۴ ق / ۱۹۸۴ م؛ قمی، عباس، سفینة البحار، تهران، ۱۴۱۴ ق؛ کشی، محمد، اختیار معرفة الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ ش؛ کلبی، هشام، جمهرة النسب، به‌کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۹۸۶ م؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ ق / ۱۹۸۳ م؛ محمد بن سلیمان کوفی، مناقب الامام علی بن ابی طالب (ع)، به‌کوشش محمدباقر محمودی، قم، ۱۴۱۲ ق؛ مزی، یوسف، تحفة الاشراف، به کوشش عبدالصمد شرف‌الدین، بمبئی، ۱۳۸۹ ق / ۱۹۶۹ م؛ همو، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، ۱۹۸۸ م؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، ۱۹۷۰ م؛ مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، دارالفکر؛ مظفر، عبدالواحد، سلمان المحمدی، نجف، ۱۳۷۱ ق؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، ۱۴۱۳ ق؛ مناوی، محمد، الکواکب الدریة، به کوشش محمد ادیب جادر، بیروت، ۱۹۹۹ م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶ م؛ هروی، علی، الاشارات الى معرفة الزیارات، دمشق، ۱۹۵۳ م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹ م؛ نیز:


Sarre, F. and E. Herzfeld, Archäologische Reise im Euphrat-und Tigris- Gebiet, Berlin, 1920.
بخش تاریخ