ابوخالد واسطی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226465/ابوخالد-واسطی
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ شده
5
ابوخالد واسطی، عمرو بن خالد قرشی (د پس از 145 ق / 762 م)، از اصحاب خاص زید بن علی و گردآوردندۀ كهنترین مجامیع فقهی و حدیثی در مذهب زیدی. خاندان او از نخستین ساكنان شهر واسط ــ كه تاریخ بنای آن را از 83 ق فراتر نمیرود ــ بودند. او خود در كوفه سكنی گزید و در نزدیكی مسجد سماك منزل داشت (نك : كشی، 232). نسبت قریشی او از آنجاست كه با تیرۀ بنی هاشم از قریش رابطۀ ولاء داشته است (بخاری، التاریخ، 3(2) / 328؛ ابن ابی الرجال، 3 / گ 97 الف). در سند روایتی منفرد به او نسبت «همذانی» نیز داده شده است (ابن عدی، 5 / 1776) كه خطا به نظر میرسد. ولادت ابوخالد را میتوان در ربع پایانی سدۀ نخست هجری برآورد كرد. بر پایۀ یك سند روایی، او از حسن بصری (د 110 ق / 728 م) حدیث شنیده بود (نك : كوفی، 1 / 330). وی همچنین مدت زمانی پیش از وفات امام باقر (ع) در 114 ق، به طور پیوسته یا گسسته در مدینه ملازمت آن امام را داشته و از ایشان دانش آموخته است. رجالشناسان امامی او را در زمرۀ اصحاب امام باقر (ع) به شمار آوردهاند (برقی، 11؛ طوسی، رجال، 128، 131) و احادیث بسیاری به روایت ابوخالد از آن امام در كتب امامیه، زیدیه و اهل سنت دیده میشود (مثلاً نك : همو، تهذیب، 4 / 161؛ درست واسطی، 165؛ احمد ابنعیسی، 1 / 168 جم ؛ ابوطالب هارونی، 275؛ بحشل، 216). همچنین به تصریح یحیی بن مساور از شاگردان ابوخالد، او پیش از آمدن زید بن علی به كوفه، مدت 5 سال (ح 115-120 ق / 733- 738 م) همه ساله پس از گزاردن حج، چند ماهی در مدینه مجاورت میگزید و از صحبت زید بهرهمند میشد. او پس از آمدن زید به كوفه نیز تا هنگام شهادت وی، از یاران خاص او بود (نك : مسند، 381-382). در اثناء مسند زید (ص 186، 219) تعبییراتی از ابوخالد وجود دارد كه نشان میدهد وی مدت زیادی صحبت زید را درك كرده و بخشی از استنادات او از زید در سالهای پایانی زندگانی وی در كوفه بوده است (همان، 103، 427). طولانی بودن مدت همراهی او با زید در منابع دیگر زیدی نیز تـأیید شـده است (مثلاً نك : اجازات، گ 96 الف، به نقل از قاسم بن عبدالعزیز بغدادی). در جریان قیام زید بن علی در 122 ق / 740 م كه زید به همراه بسیاری از یاران خود به شهادت رسید، ابوخالد جان به سلامت برد و از آن پس به عنوان تنها میراث بر تعلیمات زید شناخته شد (نك : مسند، 380؛ ابن ابی الرجال، 3 / گ 96 ب). به روایتی، در همین اوان امام صادق (ع) ابوخالد را به عنوان نمایندۀ خود برای رسانیدن كمك مالی به بازماندگان اصحاب زید برگزید (مفید، 269)، ولی در دیگر گزارشها، به جای ابوخالد از عبدالرحمن بن سیابه نام برده شده است (نك : كشی، 338؛ ابنبابویه، امالی، 276). در این دوره، ابوخالد بهسان یكی از رهبران زیدیه (نك : ناشئ اكبر، 42؛ كشی، 231) میتوانست نقش بسزایی در شكلگیری فرهنگی زیدیان دیده میشود. وكیع بن جراح (ز 127 ق) میگوید: ابوخالد چندی در همسایگی ما در كوفه میزیست و سپس به سبب نامناسب بودن اوضاع آنجا به واسط كوچ كرد (ابنعدی، 5 / 1774؛ نیز نك : ابنحبان، 2 / 76). در صورت اعتماد بر این گزارش میتوان تخمین زد كه ابوخالد در دهۀ چهارم سدۀ 2 ق،كوفه را به مقصد واسط ترك گفته باشد. دست یافتن عباسیان به خلافت، هواداران اهل بیت (ع) را خوشایند نبود و ابوخالد در دیداری كه چندی پیش از 145 ق / 762 م با محمد بن عبدالله نفس زكیه ــ احتمالاً در مدینه ــ داشته، از فشـار روزافزون بر همكیشـان خود شكایت كرده است (نك : ابوطالب هارونی، 206). در این دیدار، نفس زكیه، ابوخالد را به مهاجرت از عراق به محیطی آزادتر فراخوانده است (همانجا) و شاید برای اجابت دعوت او بود كه ابوخالد راهی حجاز شد؛ چه در جریان قیام نفس زكیه در مدینه (145 ق)، از ابوخالد واسطی در زمرۀ همراهان وی یاد شده است. حضور او در این قیام كه یكی از بازماندگان قیام زید و از یاران نزدیك او بود، از نظر معنوی میتوانست بسیار حائز اهمیت باشد (نك : ابوالفرج، 197). در منابع به كشته شدن یا زنده ماندن ابوخالد در جریان این قیام اشارهای نشده، ولی گویا وی پس از آن مدت درازی نزیسته است. اینكه بخاری در یكی از آثار خود نام ابوخالد را در ردیف درگذشتگان 110-120 ق آورده است (ابن حجر، 8 / 27)، پایهای ندارد.در میان شیوخ ابوخالد، بجز شخصیتهای یاد شده، میتوان از محمد بن عمر بن علی بن ابی طالب، حبیب بن ابی ثابت، ابوهاشم رمانی و عاصم بن ابی النجود نام برد، حتی در پارهای اسانید روایت او، مشایخ متأخرتر كوفه چون فطر بن خلیفه و سفیان ثوری نیز دیده میشوند (نك : مزی، 14 / 108؛ برای تكمیل فهرست او، نك : كوفی، همانجا؛ ابنبابویه، ثواب، 68؛ المنصور بالله، 5 / 313). در میان كسانی كه از او بهره گرفته و حدیث شنیدهاند، به ویژه باید از ابراهیم ابن زبرقان، نصر بن مزاحم، حسین بن علوان و یحیی بن هاشم سمسار یاد كرد كه در انتقال آثار وی به آیندگان نقش اساسی ایفا كردهاند (نك : نصر بن مزاحم، 134؛ نیز نك : دنبالۀ مقاله). علاوه بر آنان، در اسانید روایات نام كسانی چون یحیی بن مساور حناط، حصین بن مخارق، درست بن ابی منصور، محمد بن سنان، اسرائیل بن یونس، حسن بن ذكوان، ابوحفض ابار، عطاء بن سائب و سعید بن زید (برادر حماد، نك : ه د، ابن درهم) به عنوان راوی ابوخالد دیده میشود (برای فهرستی از راویان، نك : مزی، 14 / 108- 109؛ برای تكمیل، نك : درست واسطی، همانجا؛ فرات كوفی، 152؛ كلینی، 2 / 75، 6 / 528؛ ابنبابویه، امالی، 436- 437، «عقاب»، 262، فقیه، 4 / 294؛ خزاز، 299؛ حاكم نیشابوری، 41؛ ابوطالب هارونی، 65، 70؛ المرشد بالله، 1 / 137، 2 / 103).رجالشناسان اهل سنت به طور كلی در برابر ابوخالد موضعی سخت اتخاذ كرده و با الفاظ گوناگون به تضعیف او در حدیث پرداختهاند: رجالیان بغداد چون احمد بن حنبل، یحیی بن معین و در پی آنان ابوداوود را كذاب خوانده و كسانی چون ابن راهویه و ابوزرعۀ رازی او را به جعل حدیث متهم ساختهاند، ولی گروهی دیگر همچون بخاری، مسلم، نسائی، ابوحاتم رازی و ابوعورانه، تنها با الفاظی چون «متهم» و «متروك الحدیث» از او یاد كرده و از نسبت مستقیم كذب یا جعل به وی پرهیز كردهاند (نك : یحیی بن معین، 3 / 315، جم ، بخاری، الضعفاء، 168؛ مسلم، 1 / 7؛ نسائی، 175؛ عقیلی، 3 / 268- 269؛ ابن ابی حاتم، 3 / 230؛ ابن حجر، همانجا). ابن ماجۀ قزوینی از صاحبان صحاح سته در برخی آثار خود به نقل احادیث ابوخالد واسطی پرداخته است (مزی، 14 / 110) كه خود به گونهای از خوشبینی او نسبت به ابوخالد حكایت دارد. در میان امامیه، ابن فضال كوفی او را ثقه شمرده (كشی، 232) و احادیث فراوانی از طریق وی در كتب اربعۀ امامی نقل شده است (نك : سطور بعد)؛ با این حال رجالشناسان امامی در دورۀ میانه صرفاً برپایۀ مذهب، او را در شمار «ضعفا» جای دادهاند (نك : علامۀ حلی، 241؛ ابن داوود، 488). اما زیدیه خود، ابوخالد را موثقترین راوی به شمار آوردهاند و بر پایۀ اظهار نظری كهن از یحیی بن مساور، زیدیان هرگز در ثقه بودن ابوخالد تردید روا نداشتهاند و برآنند كه هر كس وثاقت او را خدشهدار سـازد «ناصبی» یا «رافضی» است (نك : مسند، 381؛ نیز اجازات، همانجا؛ عزالدین، 177؛ ابن ابی الرجال، 3 / گ 97 الف). سیاغی یادآور شده كه امامان زیدیه در طی قرون بر حجیت روایت ابوخالد و فضیلت او متفق بودهاند و در این باره برخی از سخنان آنان را نقل كرده است (1 / 44، 47- 48). برخلاف غالب زیدیان، به نظر نمیرسد زیدیان بتری كوفه در سدۀ 2 ق كه نزدیكی زیادی با مكتب غیرشیعی اصحاب حدیث داشتند، نسبت به روایات ابوخالد از زید خوشبین بوده باشند؛ شاید از همین روست كه یحیی بن آدم، از پروردگاران مكتب حسن بن صالح بن حی، با وجود نقل روایات متعدد از امامان باقر و صادق (ع) و نقل روایتی از طریق حسین پسر زید بن علی در الخراج (ص 31، 78، جم )، به فقه زید بن علی كه از طریق ابوخالد روایت میشد، بیاعتنا بود و به رغم زیدی بودن، روایتی از زید در كتاب خود نیاورده است.دربارۀ مذهب ابوخالد، در منابع رجالی اهل سنت سكوتی فراگیر دیده میشود، ولی در منابع رجالی ـ حدیثی امامیه گاه به طور مجمل از زیدی بودن ابوخالد سخن به میـان آمده (نك : درست واسطی، همانجا؛ كشی، 231) و گاه با بیدقتی از وی به عنوان یك رجل عامی (اهل سنت) دارای گرایش به اهل بیت (ع) (كشی، 390) یا یك زیدی بتری (طوسی، رجال، 131) یاد شده است. در منابع فرقهشناختی، نام ابوخالد در عرض كسانی چون فضیل بن زبیر رسان، ابوالجارود و منصور بن ابی الاسود به عنوان رهبران زیدی قائل به نص و نزدیك به امامیه آمده است (نك : ناشئ اكبر، همانجا؛ نوبختی، 54-55، 58؛ اشعری، 71، 74؛ نیز، ابن ندیم، 227). در تبصرة العوام (ص 186) در شرح این مطلب چنین آمده است كه در دیدگاه ابوخالد هر كه بر علی (ع) تقدم كرد، كافر شد و هر كه از فرزندان حسن و حسین (ع) باشد (ظاهراً منحصر به امامان)، علم او حتی در كودكی و بدون آموزش همچون علم پیامبر (ص) است. براساس روایتی در تفسیر فرات كوفی (همانجا)، ابوخالد از زید اینگونه روایت كرده كه پیامبر (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) تنها معصومان در میان اهل بیتند و دیگر اهل بیت از عصمت برخوردار نیستند. در جای دیگر به روایت ابوخالد، زید بن علی رد كنندۀ سخن علی (ع) را كافر دانسته و ضمن الحاق حكم حسنین (ع) به آن حضرت، وجود امام مفترض الطاعة در ذریۀ حسنین (ع) را منكر شده است. روایت مزبور میافزاید كه هر فاطمی قائم به سیف و دعوت كننده به كتاب خدا و سنت پیامبر (ص) و عمل كننده به احكام آنان، امام بر حق است (نك : همو، 181-182). گفتنی است كه در برخی از منابع امامی، نظیر امالی ابن بابویه (همانجا) و كفایة الاثر خزاز (ص 299-300)، روایاتی به نقل ابوخالد از زبد در تأیید دیدگاه امامیه در امامت و در مواضع زیدیه به نظر میرسد كه باید با تأمل در آنها نگریست.در تمامی منابع فرقهشناختی متقدم، نام ابوخالد در عرض ابوالجارود قرار گرفته است (قس: مادلونگ، 44)، ولی شهرستانی (1 / 141، 170) نام او را در شمار جارودیان و پیروان ابوالجارود آورده است. هر چند گفتۀ شهرستانی چندان دقیق نیست، ولی با اندك مسامحهای میتواند در گروهبندیهای كلی زیدیه جایگاه ابوخالد را روشنتر سازد. در مسند زید (ص 116، 117، 171، 194) به مذاهب مختلف غیرشیعه از خوارج، مرجئه، قدریه و نواصب حمله شده است. در زمینۀ ففقه، باید متذكر شد كه ابوخالد در منابع گوناگون زیدی، به عنوان یكی از شاگردان خاص زید شناخته شده كه بیشترین آراء فقهی زید از طریق او به آیندگان رسیده است (نك : اجازات، همانجا، به نقل از قاسم بن عبدالعزیز بغدادی؛ عزالدین، همانجا). مسند زید یا المجموع الفقهی که روایت ابوخالد از فقه زید بن علی است، كهنترین و اساسیترین منبع برای دستیابی به فقه زید به شمار میرود. این اثر در واقع مجموعهای از اقوال و احادیث زید در ابواب مختلف فقهی است و بسیاری از آن اقوال پـاسخ پرسشهایی است كـه ابوخالد از او كرده است (مثلاً نك : مسند، 56، 58). افزون بر این در این اثر، به سبب مصاحبت درازمدت ابوخالد با زید،گاه به رفتار و كردار زید نیز اشاراتی رفته است (همان، 186، 219). از این رو باید گفت كه نقش ابوخالد در تدوین مسند زید، تنها یك گردآوری از شنیدههای خود نیست، بلكه وی نقش فعالی در طرح و تدوین مسائل برعهده داشته است. در یک مقایسه از نظر نوع انتساب مسند به زید، باید آن را از مقولۀ انتساب الآثار ابویوسف به ابوحنیفه و مسائل ابوداوود به احمد بن حنبل دانست، نه از مقولۀ انتساب موطأ به مالك بن انس. در حقیقت زید سالها پیش از آنكه مجموعههای فقهی چون موطأ مالك و جامع سفیان نوری معمول گردد، به شهادت رسیده بود. با توجه به آنچه گفته شد، ابوخالد واسطی را باید گردآورندۀ مسند زید تلقی كرد، بدون اینكه سخن یاد شده به مفهوم تردید در صحت انتساب مندرجات مسند به زید بوده باشد. شایان ذكر آن است كه در روایتی از ابراهیم بن زبر قان، ابوخالد مدعی شده كه زید بن علی خود نسخهای را گرد آورده و آن را به ابوخالد و شاگردان دیگری كه عمری كوتاهتر داشتند، آموخته بود (مسند، 380)، ولی چنانکه نشان داده شد، اسلوب تدوین مسند، این حكایت را تأیید نمیكند و در صورت صحت روایت مزبور باید تصور كرد كه نسخۀ زید تنها شالودۀ اصلی مسند ابوخالد را تشكیل میداده است (نیز نك : اشتروتمان، 23 به بعد؛ مادلونگ، GAS, I / 552-558; 54-55). به هر روی ابن ندیم (ص 275) در شمار نخستین مؤلفان فقه شیعه از ابوخالد نام برده و به كتاب او اشاره كرده است (نیز نك : طوسی، الفهرست، 189). ابوخالد هر چند در عقیده با تعالیم امامیه نسبتاً نزدیك بود و مدتی صحبت امام باقر (ع) را درك كرده بود، ولی نظام فقهی ارائه شده در مسند زید یك نظام كاملاً زیدی است كه تمایز آن از فقه امامی هم در اصول استنباط چون تجویز قیاس و هم در پارهای فروغ بحثانگیز چون «تجویز مسح بر خفین» به خوبی آشكار است (نك : مسند، 84، 293).ابوخالد رسالات و كتبی در فقه، حدیث و تفسیر روایت كرده كه بیشتر تعلیمات و آراء زید را در برمیگیرد و شخص ابوخالد در تدوین آنها نقش اساسی ایفا نموده است:1. مسند زید، كه راوی اصلی آن از ابوخالد، شاگرد خاص وی ابراهیم بن زبر قان است. به گفتۀ نصر بن مزاحم، متن روایت ابراهیم، برخلاف روایت دیگر شاگردان، متن كامل و مدون بوده است (نک : مسند، 380). همین متن در سدۀ 4 ق از سوی عبدالعزیز بن اسحاق بن جعفر بغدادی ابن بقال از نو تنظیم و مرتب شد و همین نسخۀ مرتب، اساس نسخههای بعدی قرار گرفت. مسند زید به روایت ابراهیم بن زبر قان، بار نخست در 1919 م به كوشش گریفینی در 1966 م در میلان و به کوشش عبدالواسع بن یحیی واسعی در بیروت و سپس بارها به همراه شروح مختلف به چاپ رسیده است. بخش اصلی چاپ شده را المجموع الفقهی تشكیل میدهد و در پایان آن مجموعهای از احادیث زید با همان سلسلۀ اسناد افزوده شده است (مسند، 382- 429؛ نیز نک : شوکانی، 86). نصر بن مزاحم به تصریح خود (مسند، 380) روایتی از مسند زید به طور مستقیم از ابوخالد داشته است که از حیث کمال در حد نسخۀ ابراهیم بن زبرقان نبوده است. گویا این همان نسخهای است که از طریق علی بن حسن بن فضال و ابن زبیر به دست نجاشی رسیده بوده است (نک : نجاشی، 288). برخی احادیث موجود در مسند زید از طریق دیگر شاگردان ابوخالد چون حسین بن علوان (نک : سطور بعد)، اسرائیل و سوید بن عبدالعزیز نیز نقل شده است (نك : عقیلی، 3 / 269؛ ابن عدی، 5 / 1775-1776؛ قس: مسند، 83، 276). گاه نیز در منابع مختلف روایاتی دیده میشود (مثلاً نك : ابن عدی، همانجا؛ قس: مسند، 302، 337، 383-384). 2. مجموعهای در حدیث به روایت حسین بن علوان از ابوخالد. در این مجموعه روایت ابوخالد به زید منحصر نبود و مشایخ دیگر به ویژه امام باقر (ع) را نیز شامل میگردد. بدون اینكه بدانیم نسخههای مختلف این مجموعه تا چه اندازه با یكدیگر تفاوت داشته، میدانیم كه نسخههایی متعدد از آن به روایت شاگردان مختلف ابنعلوان در سدۀ 3 ق / 9 م بین زیدیان و امامیان تداول داشته است. مهمترین آنها روایت احمد بن عیسی (1 / 144، 168) است كه در سراسر امالی وی ( رأب الصدع) پراكنده شده است. با توجه به اهمیت امالی احمد بن عیسی در فرهنگ زیدیه، نقش پرارزش روایت ابن علوان در انتقال عقاید و تعلیمات زید و دیگر شیوخ ابوخالد آشکار میگردد؛ در میان راویان این نسخه از محمد بن منصور، نام کسانی چون ابن عقده از زیدیان عراق، ابوزید علوی از زییان ری و ناصر اطروش از زیدیان طبرستان به نظر میآید (نک : کراجکی، 208؛ ابوطالب هارونی، 38، 41، جم ؛ المنصور بالله، 1 / 177، 184، جم ). گفتنی است در مقایسه بین روایات احمد بن عیسی از ابوخالد و مسند زید به روایت ابراهیم بن زبرقـان، روایات مشترک زیادی دیده میشود (نک : مادلونگ، همانجا). روایات دیگر که در عرض روایت احمد بن عیسی قرار میگیرند و به طور پراكنده در آثار امامیه مورد استفاده قرار گرفتهاند، عبارتند از:الف ـ روایات حسین بن سعید اهوازی در كتاب الزهد وی (ص 7، 9، 20)، در آثار ابن بابویه چون امالی (ص 411)، ثواب الاعمال (ص 85، 90)، فضائل الاشهر الثلاثة (ص 51) و در تهذیب طوسی (7 / 15). ب ـ روایت ابوالجوزاء منبه بن عبدالله تمیمی به واسطۀ شیوخ امامی قم چون سعد بن عبدالله اشعری، محمد بن حسن صفار و احمد بن محمد برقی در آثاری مانند ثواب الاعمال (ص 68، 76، 232)، الخصال (1 / 37، 137، 333)، «عقاب الاعمال» (ص 319)، علل الشرائع (2 / 602) و تهذیب طوسی (1 / 326، 332، جم ) والاستبطار همو (1 / 65).ج ـ روایت هیثم بن ابی مسروق كه ابن بابویه در كتاب فقیه از آن بهره گرفته است (نك : ابن بابویه، «مشیخه»، 83-84). به موارد یاد شده میتوان روایاتی به نقل محمد بن خالد برقی، حسن بن علی بن فضال و جعفر بن محمد تمیمی از ابن علوان از ابوخالد را علاوه كرد (نك : همو، امالی، 240، 371، التوحید، 176، ثواب، 67- 68؛ طوسی، تهذیب، 2 / 281).3. تفسیر غریب القرآن، به روایت ابوخالد واسطی از زید بن علی كه صبغۀ ضد قدری دارد. اشتروتمان (ص 43 به بعد) بر آن است که بخش عمدهای از نظریات تفسیری منسوب به زید در این اثر میتواند صحیح الانتساب باشد و اشاره کرده که بسیاری از این نظریات در تفسیر طبری نیز نسبت داده شده است. از این كتاب نسخههایی چند در كتابخانههای صنعا، برلین و ییل یافت میشود (صنعا، 1 / 121؛ آلوارت، شم 10237؛ نموی، شم 653). 4. منسك الحج، به روایت ابوزكریا یحیی بن هاشم سمسار از زید ابن علی كه نسخههای خطی آن در كتابخانههای برلین و آمپروزیانا یافت میگردد (نک : آلوارت، شم 10360؛ گریفینی، 610). این متن با متن دیگری به روایت عبدالرحمن بن حارث بن عیاش از زید بن علی دربارۀ مناسک حج که بخشهای آن مورد استفادۀ محدثانی چون ابوداوود در سنن (2 / 190، 193)، ترمذی در سنن (3 / 232-233)، ابن ماجه در سنن (2 / 1001) و عبدالله بن احمد بن حنبل در زوائد مسند احمد (1 / 72، 76) قرار گرفته، قابل مقایسه است (نیز نك : GAS, I / 559).5. رسالۀ فی حقوق الله، به روایت ابوخالد از زید كه نسخ خطی آن در كتابخانههای واتیكان و وهبی یافت میشود (همانجا).
ابن آدم، یحیی، الاخراج، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، 1347 ق / 1928 م؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1372 ق / 1952 م؛ ابن ابی الرجال، احمد بن صالح، مطلع البدور، نسخۀ عكسی موجود در كتابخانۀ مركز؛ ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ همو، التوحید، به کوشش هاشم حسینی، تهران، 1387 ق / 1967 م؛ همو، ثواب الاعمال، به كوشش علیاكبر غفاری، تهران، 1350 ش؛ همو، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1362 ق / 1966 م؛ همو، فضائل الاشهر الثلاثة، به كوشش غلامرضا عرفانیان، نجف، 1396 ق؛ همو، فقیه من لایحضره الفقیه، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، 1386 ق؛ همو، «مشیخة»، همراه ج 4 فقیه من لایحضره الفقیه (هم )؛ ابن حبان، محمد، کتاب المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، 1396 ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، 1326 ق؛ ابن داوود حلی، حسن بن علی، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث، تهران، 1342 ش؛ ابن عدی، عبدالله، الکامل، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ ابن ماجه، محمد بن یزی، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1952-1953 م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابوداوود سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، دار احیاء السنة النبویة؛ ابوطالب هارونی، یحیی بن حسین، تیسیر المطالب، به کوشش یحیی عبدالکریم فضیل، بیروت، 1395 ق / 1975 م؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، نجف، 1385 ق / 1965 م؛ اجازات الائمة الزیدیة، نسخۀ خطی كتابخانۀ قاضی محمد علی اكوع، تعزیمن، شم 239؛ احمد بن عیسی، امالی (رأب الصدع)، تدوین محمد بن منصور، به کوشش علی بن اسماعیل صنعانی، بیروت، 1410 ق / 1990 م؛ اشعری، سعد بن عبدالله، المقالات والفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1361 ش؛ اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، به کوشش غلامرضا عرفانیان، قم، 1399 ق؛ بحشل، اسلم بن سهل، تاریخ واسط، به کوشش کورکیس عواد، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، 1378 ق / 1959 م؛ همو، الضعفاء الصغیر، به کوشش بوران ضناوی، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ برقی، احمد بن محمد، «الرجال»، همراه الرجال (نك : هم ، ابن داوود)؛ تبصرة العوام، منسوب به مرتضی بن داعی، به کوشش عباس اقبال، تهران، 1364 ش؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و دیگران، قاهره، 1357 ق / 1938 م؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، معرفة علوم الحدیث، حیدرآباد دکن، 1385 ق / 1966 م؛ خزار قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، قم، 1401 ق؛ درست واسطی، «کتاب»، ضمن الاصول الستة عشر، قم، 1405 ق؛ سیاغی، حسین بن احمد، الروض النضیر، طائف، 1388 ق / 1968 م؛ شوكانی، محمد بن علی، «اتحاف الاكابر»، رسائل خمسة اسانید، حیدرآباد دكن، 1328 ق / 1910 م؛ شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، به کوشش محمد بن فتحالله بدران، قاهره، 1375 ق / 1956 م؛ صنعا، خطی؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، نجف، 1375 ق؛ همو، تهذیب الاحکام، نجف، 1379 ق؛ همو، رجال، نجف، 1380 ق / 1961 م؛ همو، الفهرست، نجف، کتابخانۀ مرتضویه؛ عبدالله بن احمد بن حنبل، زوائد مسند احمد بن حنبل، قاهره، 1313 ق؛ عزالدین، حسن، «مشیخة»، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، نامۀ مینوی، زیر نظر حبیب یغمایی و ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ عقیلی، محمد بن عمرو، الضعفاء الكبیر، به كوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ علامۀ حلی، حسن بن یوسف، رجال، نجف، 1381 ق / 1961 م؛ فرات كوفی، تفسیر، نجف، 1354 ق؛ كراجكی، محمد بن علی، كنز الفوائد، تبریز، 1322 ق؛ كشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ق؛ كلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، به كوشش علی اكبر غفاری، تهران، 1391 ق؛ كوفی، محمد بن سلیمان، مناقب امیرالمؤمنین (ع)، به كوشش محمدباقر محمودی، قم، 1412 ق؛ المرشد بالله، یحیی بن حسین، الامالی، بیروت، 1403 ق / 1984 م؛ مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الكمال، نسخۀ خطی كتابخانۀ احمد ثالث استانبول، شم 2848؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955 م؛ مسند زید، به كوشش عبدالواسع بن یحیی واسعی، بیروت، 1966 م؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، نجف، 1382 ق؛ المنصور بالله، قاسم بن محمد، الاعتصام، صنعا، 1408 ق / 1987 م؛ ناشئ اكبر، عبدالله بن محمد، مسائل الامامة، به كو شش یوزف فان اس، بیروت، 1971 م؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال، به كوشش موسی شبیری زنجانی، قم، 1407 ق؛ نسائی، احمد بن شعیب، «الضعفاء و المتروكون»، المجموع فی الضعفاء و المتروكین، به كوشش عبدالعزیز عزالدین سیروان، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، به كوشش عبدالاسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق؛ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، نجف، 1355 ق / 1936 م؛ یحیی بن معین، التاریخ، به كوشش احمد محمود نور سیف، مكه، 1399 ق / 1979 م؛ و نیز:
Ahlward; GAS; Griffini, F., «Lista dei manoscritti arabi … », RSO, 1916-1918, vol. VII; Madelung, W., Der Imam al-Qāsim ibm Ibrāhīm, Berlin, 1965; Nemoy, L., Arabic Manuscripts in the Yale Uiversity Library, Yale, 1956; Strothmann, R., «Das Problem der literarischen Persönlichkeit zaid b. ‘Ali», Der Islam, 1923, vol. XIII.
احمد پاكتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید