ابو البختری، وهب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 21 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/226204/ابو-البختری،-وهب
سه شنبه 12 فروردین 1404
چاپ شده
5
اَبوالْبَخْتَری، وهْب بن وهْب کبیر بن عبداللـه بن زمعۀ قرشی (د 200 ق / 816 م)، دولتمرد، قاضی، مورخ و محدّث. ابن سعد (7(2) / 75) و در پی او ابنقتیبه ( المعارف، 590) و ابنرسته (ص 228) نام جد او را نیز «وهب» گفتهاند. در برخی منابع نام نیای بزرگ او به تصحیف «کثیر» ضبط شده است (قس: ابن کلبی، 73؛ زبیر، 1 / 161). نسب او به شاخۀ اسد از قریش میرسید (ابنکلبی، همانجا) و جد دوم او عبداللـه از اصحاب پیامبر (ص) بود (ابن عبدالبر، 2 / 307- 308). مادر ابوالبختری عبدة دختر علی بن یزیدبن رُکانۀ هاشمی بود (زبیر، 1 / 507) که گفته شده چندی در حِبالۀ نکاح امام صادق (ع) بوده است (ابنندیم، 113؛ نجاشی، 430؛ طوسی، اختیار، 310، الفهرست، 105). براساس تخمین ذهبی (9 / 375) و دیگر قراین ولادت او را میتوان در فاصلۀ 120-130 ق / 738- 748 م در مدینه دانست. او در همین شهر به تحصیل و فراگیری سیره، حدیث و فقه پرداخت و به گفتۀ خود از مشایخی چون محمد بن اسحاق، مالک بن انس، هشام بن عروه، ابنجریج، و ثور بن یزید حدیث شنید (نک : ابن عدی، 7 / 2526- 2529؛ ابن رسته، 25؛ قمی، 274). او احادیث بسیاری از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده (حمیری، 25، جم ؛ ابن عدی، همانجا) و برقی (ص 19)، نجاشی (همانجا) و طوسی (رجال، 327) او را از اصحاب وی شمردهاند. به گفته ابنداوود (ص 523) وی صحبت امام باقر (ع) را نیز درک کرده، ولی باتوجه به وفات آن امام در 114 ق این سخن پذیرفتنی نیست. در یکی از سفرهای هارونالرشید به مدینه، احتمالاً در 174 ق / 790 م (نک : ابن قتیبه، الامامة، 2 / 183) که فقیهان برجستۀ مدینه او را از بالا رفتن بر منبر پیامبر (ص) باز داشتند، ابوالبختری با جعل حدیثی این امکان را برای او فراهم ساخت (وکیع، 1 / 248؛ خطیب، 13 / 452). ابوالبختری در حوالی همان سال مدینه را به قصد بغداد ترک گفت و در مسیر خود مدتی در کوفه اقامت گزید و به روایت حدیث پرداخت (ابن عدی، 7 / 2527). آشنایی پیشین هارون با وی و احتمالاً سعایت او از یحیی بن عبداللـه علوی نزد هارون (نک : ابوالفرج، 314) اسباب نزدیکی او را به هارون فراهم ساخت و ازاینرو به منصب قضای «عسکر مهدی» واقع در بخش شرقی بغداد گمارده شد (ابن سعد، همانجا؛ وکیع، 3 / 326). وی در دسیسۀ دستگیری یحیی بن عبداللـه علوی شرکت فعالانه داشت و بدین منظور همراه فضل برمکی به ری رفت (ابوالعباس، 57). او در 176 ق ظاهراً آنگاه که قاضی القضاه ابویوسف در بغداد حضور نداشت، در مجلس محاکمۀ یحیی به عنوان یکی از قضات شرکت کرد و همو بود که با طرح شبهات، حکم به محکومیت یحیی نموده، اسباب رضایت هارون را فراهم آورد (وکیع، 1 / 249؛ طبری، 6 / 454؛ ابوالعباس، 61-63؛ ابوالفرج، 318- 319). گویا همین حکم موجب ترقی او در مسند قضا گردیده است (همانجا؛ ابوطالب، 81-82). وی در 180 ق / 796 م به دربار هارون، در مقرّ وی واقع در رقّه که تحت حفاظت شدید امنیتی بود، آمد و شد داشت و صاحب نفوذ بود (نک : ابن سعد، 5 / 316). به تصریح برخی منابع، هارون پس از وفات ابویوسف در 182 ق ابوالبختری را به سمت قاضی القضاتی منصوب کرد (خلیفه، 2 / 750؛ طوسی، الفهرست، همانجا؛ خطیب، 14 / 243) و عزل و نصب قضات دیگر ولایات به او واگذار شد (به عنوان نمونه، نک : کندی، 392). وی همچنین در بعضی سفرهای هارون از جمله سفرهای وی در 189 ق به ری و در 190 ق (یا 187) به سر حدات روم همراه او بود (وکیع، 1 / 250؛ خطیب، 13 / 453). عزل ابوالبختری از مناصب خود در بغداد در 192 ق و اعزام او به عنوان والی، قاضی و امام به مدینه را باید تنزِل ارج او نزد هارون دانست (نک : ابن سعد، 7(2) / 75؛ وکیع، 1 / 243-244؛ طبری، 6 / 529). او در زمان ولایت بر مدینه نیز مردی پرنفوذ بود و اقتدار او به مدینه منحصر نمیشد. نمونهای از اعمال نفوذ او در مقامات شام در جمهرة نسب قریش (زبیر، 1 / 345) آمده است. ابوالبختری تا وفات هارون و حتی در اوایل خلافت امین بر مسند خود باقی بود (وکیع، 1 / 254؛ طبری، 7 / 93؛ مسعودی، التنبیه، 302)، ولی ظاهراً از نفوذ او در زمان امین کاسته شده بود و در 194 ق امین وی را از ولایت و قضا عزل کرد (خلیفه، 2 / 753؛ وکیع، همانجا؛ طبری، 7 / 44، 93-94) و به دنبال آن ابوالبختری مدینه را ترک گفت و به بغداد بازگشت. به گزارش خلیفه (2 / 759) امین در 195 ق مجدداً او را به قضا منصوب کرد، ولی حتی در صورت صحت این گزارش، ماندن او در این سمت دیری نپاییده است. ابوالبختری در اواخر عمر خود چندی را در صیدا (لبنان) گذرانیده است (ابنحیان، 3 / 74، 80؛ ابنعساکر، 12 / 329). ابنسعد (همانجا) رفتن او به شام را پیش از آمدنش به بغداد دانسته است. ابوالبختری سرانجام به بغداد بازگشت و در آنجا وفات یافت (همانجا؛ ابن ندیم، 113؛ خطیب، 13 / 451). اگرچه ابوالبختری به عنوان یک فقیه، راوی سیره، محدّث و نسبشناس شناخته میشود (نک : یعقوبی، 2 / 431؛ ابنندیم، همانجا؛ طوسی، الفهرست، 105)، ولی وثاقت او به شدت مورد تردید رجالیان قرار گرفته است. ابن معین، احمد بن حنبل، ابن راهویه، ابوداوود، جوزجانی و دارقطنی او را کذاب و واضع دانستهاند (ابن معین، 3 / 183، 555؛ جوزجانی، 134؛ عقیلی، 4 / 324-326؛ دارقطنی، 384؛ خطیب، 13 / 456) و عثمان بن ابی شیبه او را «دجّال» خوانده است (همو، 13 / 455). از رجالیان شیعه نیز ابن غضائری، طوسی و نجاشی او را ضعیف و کذاب خواندهاند (ابن داوود، 523؛ طوسی، همان، 105، 173؛ نجاشی، 430) و فضل بن شاذان او را از دروغگوترین مردم دانسته است (طوسی، اختیار، 309). با این وصف جمع کثیری را در شمار راویان ابوالبختری آوردهاند که از آن جمله میتوان از محمد بن ادریس شافعی، قاسم بن سعید بن مسیب، رجاء بن سهل صنعانی، سندی بن محمد کوفی، محمد بن خالد برقی، ابراهیم بن هاشم کوفی و مسیب بن واضح نام برد (نک : ابن عدی، 7 / 2527- 2529؛ حمیری، 25؛ ابن بابویه، مشیخة، 78؛ طوسی، الفهرست، 173؛ خطیب، 13 / 451، 453؛ ابن حجر، 6 / 233).
1. مولد امیرالمؤمنین علی (ع). این کتاب در قرن 5 ق / 11 م توسط نجاشی (ص 430)، طوسی ( الفهرست، 173) و خطیب بغدادی (7 / 419) ذکر شده و مورد استفادۀ مسعودی ( اثبات، 112- 122) و احتمالاً کراجکی (ص 116) قرار گرفته است؛ 2. کتابی مشتمل بر قریب به 100 حدیث به روایت ابوالبختری از امام صادق (ع) که ظاهراً بهطور کامل توسط حمیری در قرب الاسناد (صص 25، جم ) نقل شده است (قس: ابن بابویه، همانجا؛ نجاشی، طوسی، همانجاها)؛ 3. الرّایات یا الالویة و الرایات. ابن ندیم (ص 113) و نجاشی (همانجا) آن را ذکر کردهاند و قمی (274، 281- 283) قطعاتی از آن را نقل کده است؛ 4. صفات النبی (ص). ابن ندیم و نجاشی (همانجاها) از آن یاد کردهاند. این کتاب ظاهراً مورد استفادۀ یعقوبی در تاریخ (2 / 88) و ابن بابویه در الخصال (2 / 425) قرار گرفته است. وی آثار دیگری هم دارد (نک : مسعودی، مروج، 3 / 138؛ ابن عدی، 7 / 2527؛ ابن ندیم، همانجا). جمعی از مؤلفان نیز بدون ذکر عنوان از آثار او استفاده و نقل کردهاند (نک : ابنحبیب، 185، جم ؛ ابنرسته، 25؛ ابن فقیه، 23، 197؛ مفید، 43؛ ابن شهر آشوب، 3 / 353).
ابن بابویه، محمد بن علی، الخصال، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1389 ق؛ همو، «مشیخة»، من لایحضره الفقیه، نجف، 1376 ق؛ ابن حبان، محمد، المجروحین، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، 1396 ق؛ ابن حبیب، محمد، المنمّق، به کوشش خورشید احمد فارق، حیدرآباد دکن، 1384 ق / 1964 م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1329-1331 ق؛ ابن داوود حلی، حسن بن علی، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث، تهران، 1342 ش؛ ابن رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1891 م؛ ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش ادوارد زاخاو، لیدن، 1904-1916 م؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامة؛ ابنعبدالبر، یوسف بن عبداللـه، «الاستیعاب»، الاصابۀ ابن حجر عسقلانی، مصر، 1328 ق؛ ابن عدی، عبداللـه، الکامل فی الضعفاء، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز؛ ابن فقیه همدانی، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1885 م؛ ابن قتیبه، عبداللـه بن مسلم، الامامة و السیاسة، قاهره، 1388 ق / 1969 م؛ همو، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960 م؛ ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407 ق / 1986 م؛ ابن معین، یحیی، التاریخ، به کوشش احمد محمد نورسیف، مکه، 1399 ق / 1979 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوطالب الناطق یالحق، یحیی بن حسین، «الافادة فی تاریخ الاأئمة السادة»، اخبار الائمة الزیدیة، به کوشش مادلونگ، بیروت، 1987 م؛ ابوالعباس حسنی، احمد بن ابراهیم، «المصابیح»، همان؛ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، نجف، 1385 ق / 1965 م؛ برقی، احمد بن محمد، الرجال، به کوشش جلالالدین محدث، تهران، 1342 ش؛ جوزجانی، ابراهیم بن یعقوب، احوال الرجال، به کوشش صبحی بدری سامرائی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ حمیری، عبداللـه بن جعفر، قرب الاسناد، چاپ سنگی، قم؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق؛ خلیفة بن خیاط، التاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1968 م؛ دارقطنی، علی بن عمر، الضعفاء و المتروکون، به کوشش موفق بن عبداللـه، ریاض، 1404 ق / 1984 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ زبیر بن زکار، جمهرة نسب قریش، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، 1381 ق؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ، مصر، 1357 ق؛ طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ق؛ همو، رجال، نجف، 1380 ق / 1961 م؛ همو، الفهرست، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، المکتبة المرتضویة؛ عقیلی، محمد بن عمرو، کتاب الضعفاء الکبیر، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، 1353 ش؛ کراجکی، محمد بن علی، کنزالفوائد، چاپ سنگی، تبریز، 1322 ق؛ کندی، محمد بن یوسف، الولاة، به کوشش روون گست، بیروت، 1908 م؛ مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، مصر، 1357 ق؛ همو، اثبات الوصیة، قم، 1404 ق؛ همو، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385 ق؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، نجف، 1382 ق؛ نجاشی، احمد بن علی، الرجال، به کوشش موسی زنجانی، قم، 1407 ق؛ وکیع، محمد بن خلف، اخبار القضاة، مصر، 1366 ق؛ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ، بیروت، دارصادر.
احمدپاکتچی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید