امثال و حکم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 20 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225719/امثال-و-حکم
شنبه 23 فروردین 1404
چاپ شده
10
اَمْثالْ وَ حِكَمْ، سخنان پندآمیز و عبرتانگیز رایج در میان مردم. امثال، جمع مَثَل و مِثْل در زبان عربی به معانی همتا و مانند، برهان و دلیل، مطلق سخن، و پند و عبرت به كار رفته است ( تاج العروس، ذیل مثل). شاید ابوعبید قاسم بن سلام (د 224ق)، نخستین كس باشد كه تعریف نسبتاً جامعی از معنی اصطلاحی مثل به دست میدهد. وی مثل را همان سخنان پندآمیز عرب در جاهلیت و اسلام دانسته كه مقصود را به طریق كنایه ادا میكند. از دیدگاه ابوعبید ضرب المثلها از 3 ویژگی اختصار لفظ، صحت معنی و حسن تشبیه برخوردارند (سیوطی، المزهر، 1/ 486). معنی اصطلاحی مثل را اینگونه نیز میتوان تعریف كرد: جمله یا تركیبی است مختصر و مفید، مشتمل بر تشبیه یا مضمونی حكیمانه كه به سبب روانی لفظ، روشنی معنی و لطف تركیب، قبول عام یافته است و همگان آن را بدون تغییر یا با اندك تغییری در موارد مشابه به كار میبرند (بهمنیار، 52). مثلها در واقع بازتاب ادبیات، فرهنگ، زبان، افكار، احساسات، عقاید و ارزشهای اجتماعی و اخلاقی هر ملتی به شمار میآیند (منجد، 7- 8؛ بقلی، «امثال ... »، 200). با تعمق در ضربالمثلهای عرب میتوان دریافت كه برخی ریشه در حكایات كهن دارند كه در قالب استعاره و كنایه یا كلامی موزون و دلنشین جلوهگر شدهاند. اینان اغلب حامل پند و پیام یا انتقادی شدید و طنزآمیزند. برخی دیگر برپایۀ حكایاتی از زندگی روزمرۀ انسانها استوارند كه گاه سرچشمۀ آنها رفتار یا واقعهای به یاد ماندنی بوده است (قلقشندی، 1/ 349؛ EI1, V/ 407). پیش از اسلام اصطلاح مثل در میان تازیان متداول بود (عبدالجلیل، 28) و در دورۀ اسلامی نیز به ویژه در قرآن كریم، به همان معنی به كار رفته است (بلاشر، 913؛ نیز نک : زمخشری، الكشاف، 1/ 194-197؛ فخرالدین، 2/ 72-73). حِكَم، جمع حكمت، در لغت به معانی كلام سازگار با حقیقت، كار صحیح، عدالت، علم و بردباری ( تاج العروس، ذیل حكم) به كار میرود. این واژه به مجموعۀ رفتارهای اخلاقی و فرهنگی هر ملتی اطلاق میگردد كه از خرد عام سرچشمه گرفته، و از واقعیات ملموس زندگی و جامعه استنباط شده است (بستانی، 1/ 80-81). از آنجا كه در مفهوم ضربالمثلها پند و اندرز نهفته است، میان دو واژۀ امثال و حكم همواره پیوندی استوار وجود دارد؛ از این رو، در انبوه آثاری كه توسط پژوهشگران مسلمان تألیف شده، افزون بر ضربالمثلها، سخنان پندآمیز و حكیمانه نیز جمعآوری شده است (نک : ادامۀ مقاله). عربها هیچ سخنی را بدون ضربالمثل ادا نمیكردند، ازاینرو، سخت به تدوین مجموعههای امثال همت گماشتند و در آثار بیشمار خود به شرح، تفسیر و ریشهیابی آنها پرداختند؛ چنانکه در هیچ شاخهای از ادبیات عرب به اندازۀ امثال، با حجم وسیعی از تألیفات مواجه نمیشویم (EI2, VI/ 821). در اواخر عصر جاهلی كار گردآوری امثال آغاز شد (زلهایم، 44). در عصر اموی نَخّار بن اوس عُذری (د 60 ق)، عبید بن شریۀ جُرهُمی (د ح 81ق) و چند تن دیگر نخستین گردآورندگان امثال به شمار آمدهاند (ابن ندیم، 102؛ سزگین، 1(2)/ 32-37). تلاشهای جدیتر برای تدوین مجموعههای امثال از سدۀ 2ق آغاز شد. چه، با گسترش فرهنگ عربی، گنجینۀ امثال وسعت بیشتری یافته بود. ابوعمرو بن علاء (د 154 ق) و شرقی بن قطامی (د ح 155 ق)، از گردآورندگان امثال در این سده هستند (ابن ندیم، همانجا؛ سزگین، 8(1)/ 79، 200)، اما نشانی از آثار آنان در دست نیست. كهنترین اثر موجود از آنِ مفضل ضبی (د 168 ق) است. الامثال وی مشتمل بر 160 ضربالمثل است كه به داستانها، اشعار، اخبار، اساطیر و خرافات مشهور استشهاد شدهاند (زلهایم، 72-75). در میان معاصران مفضل باید از یونس بن حبیب (د 183ق) و ابوزیاد كلابی (د ح 200 ق) یاد كرد كه آثار آنان از میان رفته است (ابنندیم، 47- 48؛ قفطی، 4/ 77؛ زلهایم، 113). ابوفید مؤرج سدوسی (د 195 ق) نیز به نگارش الامثال پرداخت. منش مؤرج كه خود لغوی است، بر شرح ضربالمثلها نیز حاكم است. اهتمام فراوان وی به تفسیر لغوی ضربالمثلها گاه او را از پرداختن به موضوع اصلی دور میسازد. مؤرج به شواهد شعری فراوانی استشهاد میكند و تلاش دارد تا برای داستانها و اساطیر خود گویندهای بیابد (همو، 80-81). در سدۀ 3 ق امثالنویسی رونق بسزایی یافت. نضر بن شُمیل (د 203 ق)، هشام بن محمد بن سائب كلبی (د 206 ق)، ابوعمرو شیبانی (د 210 ق)، ابوعبیده معمر بن مثنى (د 210 ق)، ابوزید انصاری (د 215 ق)، عبدالملك اصمعی (د 216 ق)، ابوعثمان سعدان بن مبارك (د 220 ق) و ابوعبدالله محمد ابن اعرابی (د 231 ق) از گردآورندگان امثال این سده به شمار میروند (ابن ندیم، 59، 61، 75، 77، 109؛ قفطی، 2/ 55، 203؛ حاجی خلیفه، 1/ 167؛ سزگین، 8(1)/ 94، 129، 210، 222). مهمترین اثری كه در سدۀ 3 ق نگارش یافت و بعدها مرجع نویسندگان گردید، الامثال ابوعبید قاسم بن سلام است. ابوعبید بیش از 400‘1 ضربالمثل را به ترتیب موضوع در 19 فصل و 259 باب و 11 باب تكمیلی گرد آورده است. وی همچنین از احادیث نبوی، حكایات، اشعار و اخبار دورههای جاهلی و اسلامی بهره گرفته است. او نخست به تعریف ضربالمثل میپردازد و سپس ضمن رعایت جانب اعتدال و برشمردن سلسلۀ اسناد به ریشۀ آنها اشارهای دارد. او بیش از همه به روایت اصمعی، ابوعبیده و ابوزید انصاری اعتماد دارد. امانتداری و وسواس علمی وی تا بدانجاست كه اگر نام راوی مثل را نداند، آن را به «یكی از علما» منسوب میكند (زلهایم، 101، 114-117؛ EI2, VI/ 816). الامثال ابوعبید توسط دانشمندانی چند ازجمله ابوالفضل منذری (د 329 ق) و ابوالمظفر محمد بن آدم هروی (د414 ق) شرح شده است؛ اما در این میان شرح ابوعبید بكری (د487ق) با عنوان فصل المقال فی شرح كتاب الامثال، از همه جامعتر و مشهورتر است (زلهایم، 118، 151؛ سزگین، 8(1)/ 143). از نویسندگان دیگری كه پس از ابوعبید بدین كار همت گماشتند، از عبدالله بن محمد توزی (د 233 ق)، احمد بن حرب نیشابوری مؤلف كتاب الحكمة (د 234 ق)، یعقوب ابن سكیت (د 244 ق)، محمد بن حبیب بصری (د 245 ق)، محمد بن حسن بن دیناراحول ( د ح 245ق) و ابواسحاق ابراهیم بن سفیان زیادی (د 249 ق) میتوان یاد كرد (ابن ندیم، 63، 79، 119؛ قفطی، 1/ 202، 2/ 126؛ ذهبی، 11/ 32-34؛ سزگین، 8(1)/ 238، 244). در اواسط سدۀ 3ق ابوعكرمه عامر بن عمران ضبی (د 250ق) الامثال خود را نگاشت. وی در این اثر از مؤرج سدوسی بسیار الهام گرفته است. ابوعكرمه به شرح تعبیرات لغوی واژههای نامأنوس بیش ازضربالمثلها توجه داشته است. در الامثال افزونبر 120 ضربالمثل، 250 بیت شعر نیز وجود دارد. از این رو، آن را گنجینهای از اشعار كهن عرب دانستهاند. وی از روایت اصمعی، ابناعرابی و مفضل ضبی بیش از دیگران بهره برده است (نک : ص 23-25؛ عبدالتواب، 10-11؛ زلهایم، 159-161). در این سده عمرو بن بحر جاحظ (د 255 ق)، ابن قتیبه (د 276 ق) و ابوجعفر احمد بن محمد برقی كوفی (د 274 ق) نیز در زمینۀ امثال تألیفاتی داشتهاند (نک : همو، 164-166). همچنین ابوالحسن علی بن مهدی اصفهانی (د ح 330ق) كتاب الخصال را كه مشتمل بر امثال و حكم، اشعار و اخبار است، به رشتۀ تحریر درآورد (حاجی خلیفه، 1/ 705). در اواخر سدۀ 3 ق، مفضل بن سلمة بن عاصم (د 290ق) الفاخر خود را مشتمل بر 521 ضربالمثل نگاشت. عدم رعایت ترتیب موضوعی یا الفبایی را از معایب عمدۀ آن دانستهاند. مفضل كه در تدوین آن از آثار كهن فراوان سود برده، از حوادث پیش از اسلام، جنگها و كشمكشهای قبیلهای سخن گفته، و حكایاتی را در باب عشق، جن و پری و حیوانات برشمرده است (زلهایم، 170-174؛ خطیب، 26). احمد بن یحیى ثعلب (د 291ق) آخرین امثالنویس سدۀ 3 ق است (ابن ندیم، 81). در سدۀ 4 ق تدوین مجموعههای امثال به اوج خود رسید. این كار با قاسم بن محمد انباری (د 304 ق)، علی بن حسن هُنائی (د 310 ق) و ابراهیم بن محمد نفطویه (د 323 ق) آغاز میگردد (همو، 81، 90؛ قفطی، 1/ 215، 3/ 28؛ سزگین، 8(1)/ 465-467). بریة بن ابی یسر ریاضی نیز كتاب تلقیح العقول فی الامثال و الحكم را در 157 فصل كوتاه در این سده به خلیفۀ فاطمی معز (د 365 ق) تقدیم داشت (زلهایم، 182). همچنین جامع الامثال احمد بن ابراهیم بن سمكۀ قمی (د ح 350 ق) به شیوۀ كتاب ابوعبید قاسم بن سلام بر حسب موضوع تنظیم شده، اما در مقایسه با آن از تفصیل بیشتری برخوردار است (قفطی، 1/ 64؛ زلهایم، 182-183). در میان انبوه آثار سدۀ 4 ق ارزندهترین آن كتاب حمزۀ اصفهانی (د 351 ق) است. وی بیش از 200‘1 مثل بر وزن «افعل من» را در 28 باب به شمار حروف الفبا و با توجه به حرف اول مثل گرد آورده، و شرح نسبتاً جامعی از آنها را تدارك دیده است. نگارنده باب 29 كتاب را به امثال مولَّد (نوخاسته) كه در دورۀ اسلامی پدید آمدهاند، اختصاص داده كه شمار آنها از 500 درمیگذرد و بر 3 فصل مشتمل است. در آخرین باب كتاب از خرافات و اساطیر عرب نیز سخن رفته است. وی در نگارش اثر خود از ادب فارسی فراوان بهره برده است (نک : ص 55-56؛ زلهایم، 195- 198؛ قطامش، 1/ 34-41). كتاب حمزۀ اصفهانی پس از الامثال ابوعبید، ارزندهترین مرجع امثالنویسی است كه در تدوین آثار بعدی به ویژه مجمع الامثال میدانی تأثیر بسزایی داشته است (زلهایم، 197). ابوعلی قالی (د 356ق) نیز كتابی دربارۀ امثال بر وزن «افعل من» نگاشته است (سزگین، 8(1)/ 487). آنگاه از احمد بن فارس بن زكریا (د 375 ق) مؤلف امثلة الاسجاع (آقابزرگ، 2/ 347- 348)، سعید فیومی مؤلف الامثال (ابن ندیم، 25)، حسن بن عبدالله عسكری (د 382ق) مؤلف الحكم و الامثال (حاجی خلیفه، 1/ 675)، ابوبكر خوارزمی (د 383 ق) مؤلف الامثال (زلهایم، 215-216) و حسین بن محمد خالع (د ح 380ق) مؤلف الامثال العامه (آقابزرگ، 2/ 346؛ حاجی خلیفه، 1/ 167)، میتوان نام برد. در اواخر سدۀ 4 ق ابوهلال عسكری (د ح 400ق)، در جمهرة الامثال بیش از 3 هزار ضربالمثل را در 29 باب گرد آورد. از این میان 800 مثل بر وزن «افعل من» است. شیوۀ كلی تدوین آنها بر نظام الفبایی و رعایت حرف اول هر مثل استوار است. ابوهلال با آنکه از مثل نامههای پیشینیان بهره جسته، اما از ذكر نام آنها خودداری كرده است. ابوهلال افزون بر تفسیر جنبههای لغوی و تاریخی ضربالمثلها، گاه برای تبیین معانی آنها از مثلهای فارسی، آیات قرآنی و احادیث نبوی نیز بهره برده است (ابراهیم، «ط»؛ زلهایم، 201-204). نویسندگانی كه در سدۀ 5ق به تدوین ضربالمثلها پرداختند، هرگز به شهرت پیشینیان دست نیافتند. از آن جملهاند: زید بن رفاعه (د پس از 400 ق)، ابوالفرج علی بن حسین بن هندو (د 410 ق)، محمد بن ابی القاسم عبیدالله، مشهور به مسبّحی (د 420 ق)، ابوالحسن علی بن فضل مؤیدی طالقانی (د 421 ق)، عبدالملك بن محمد ثعالبی (د 429ق) و عبیدالله بن احمد میكالی (د 436ق) (آقابزرگ، 2/ 347؛ زلهایم، 205-206). همچنین مؤلفی ناشناس در سدۀ 5ق كتابی با عنوان كتاب الامثال دارد كه در آن بیش از 375‘1 ضربالمثل گرد آمده است. این ضربالمثلها براساس حرف اول تدوین شدهاند و نویسنده همراه با شرح مختصری، نکات لغوی آنها را برمیشمارد كه گاه با بیان داستانهایی همراه است (نک : ص 3، جم ؛ زلهایم، 206- 208)؛ نیز علی ابن محمد ماوردی (د 450 ق) كه در الامثال و الحكم خود سخت از آثار حمزۀ اصفهانی و ابوهلال عسكری تأثیر پذیرفته است، اما صراحتاً به منابع خود اشارهای ندارد (نک : احمد، 15، 16). پس از این آثار كتاب مهم و مستقل دیگری در زمینۀ ضربالمثلها و حكم عربی پدید نیامد، تا آنکه در سدۀ 6 ق، شاهكار ادبی احمد بن محمد میدانی (د 518 ق) پدید آمد. این كتاب را كاملترین و معتبرترین فرهنگ امثال دانستهاند كه به عنوان شاخص و معیاری در این موضوع شناخته شده است (زلهایم، 209). میدانی در مجمع الامثال، افزونبر جمعآوری تمامی ضربالمثلهای كهن، پارهای از امثال مولد را به ترتیب حروف الفبا گرد آورده است كه شمار آنها از 6 هزار درمیگذرد. میدانی منابع خود را در مقدمۀ كتاب (نک : 1/ 4-5) برمیشمارد و یادآور میشود كه در این باره بیش از 50 مثل نامه، آثار منظوم و منثور ادبی، حكایات و اساطیر عرب را مطالعه، و هر ضربالمثل را با بیان داستان یا استشهاد به ابیاتی چند تفسیر كرده است. باب 29 كتاب به ایام العرب اختصاص دارد؛ چنانکه نگارنده در باب 30 آن 58 حدیث و ضربالمثل حكیمانه را از زبان پیامبر اسلام (ص) و خلفای راشدین برشمرده است (نیز نک : زلهایم، 216- 218؛ محمود، 90؛ بقلی، «المثل ... »، 224). مجمع الامثال در 532 ق/ 1138 م توسط ابویعقوب بن طاهر خُوّی، از شاگردان میدانی، مختصر شد و فرائد الخرائد فی الامثال و الحكم نام گرفت (زلهایم، 209). محمد بن عمر زمخشری (د 538 ق) مجموعهای از ضربالمثلها را در المستقصى فی امثال العرب، به ترتیب الفبا با در نظر گرفتن 3 حرف اصلی گرد آورده است. در برخی موارد، تفسیرهای لغوی و نحوی زمخشری مفصلتر و سودمندتر از شرح میدانی است (نک : 1/ 4-5،جم ). در مثل نامههایی كه پس از میدانی و زمخشری تدوین شده، مؤلفان جز تكرار یا اقتباس همان آثار كهن، نوآوری و خلاقیتی نشان ندادهاند. افزون بر مثل نامههای كهن كه بر گردآوری ضربالمثلهای دورۀ جاهلی تا آغاز عصر اول عباسی پرداختهاند و نیز كتابهای «امثال مولد» كه در سدۀ 4 ق تدوین شدهاند، آثار دیگری از ضربالمثلهای محلی و عامیانۀ عرب یافت میشود كه در سدههای 13 و 14 ق به رشتۀ تحریر درآمدهاند و نویسندگان در آنها فرهنگ، آداب و رسوم، گویشهای بخشی از سرزمینهای عربی را منعكس كردهاند (زلهایم، 43). بجز كتابهای «امثال» به معنی عام، آثار فراوان دیگری نیز موجود است كه در آنها ضربالمثلهایی از قرآن كریم، امثال منسوب به پیامبر (ص) و نیز اشعار مشهور شعرای عرب یا سخنان بزرگان گرد آمده است: الف ـ مهمترین گردآورندگان مثلهای قرآنی و حدیثی اینانند: حسن بن فضل (د 282 ق): الامثال الكامنة فی القرآن (ابن خیر، 75)؛ حسین بن محمد بن مودود حرّانی (د 318ق): الامثال السائرة عن رسول الله (سزگین، 1(1)/ 348)؛ محمد بن علی ترمذی (د 320 ق): الامثال من الكتاب و السنة (چ قاهره، 1396 ق، بیروت، 1989 م)؛ ابن درید (د 321 ق): امثال علی بن ابی طالب، و اثر دیگری با عنوان الامثال النبویة (همو، 8(1)/ 177)؛ ابراهیم بن محمد نفطویه (د 323ق): امثال القرآن (همو، 8(1)/ 269)؛حسین بن عبدالرحمان بن خلاّد رامهرمزی (د 360 ق): امثال الحدیث (چ استانبول، المكتبة الاسلامیه)؛ عبدالله ابن محمد انصاری اصفهانی (د 369 ق): الامثال (همو، 1(1)/ 405)؛ محمد بن احمد بن جنید اسكافی (د 381 ق): امثال القرآن (ابن ندیم، 238)؛ شریف رضی (د 406 ق): المجازات النبویة (GAL, S, I/ 132)؛ محمد بن حسین سلمی (د 406ق): امثال القرآن (حاجی خلیفه، 1/ 168)؛ عبدالملك بن محمد ثعالبی (د 429 ق): كتاب الامثال بآیات من القرآن و اخبار عن النبی و كلام العرب و ادباء العجم (سزگین،8(1)/ 441)؛ علی بن محمد ماوردی (د 450 ق): امثال القرآن (حاجی خلیفه، همانجا)؛ حسین بن عبدالرحمان بن اسحاق قضاعی (د 454 ق): الامثال الكامنة فی القرآن و نیز شهاب الاخبار (ابن خیر، همانجا؛ زلهایم، 38)؛ رشیدالدین وطواط (د 573 ق): مطلوب كل طالب من كلام علی بن ابی طالب. این اثر كه مشتمل بر 100 مثل منسوب به امام علی (ع) است، همراه با ترجمۀ فارسی و آلمانی آنها در لایپزیگ (1837 م) به چاپ رسیده است (واندیك، 356)؛ سلیمان بن بنین بن خلف دقیقی مصری (د 613 ق): الاقوال العربیة فی الامثال النبویة (سیوطی، بغیة ... ، 1/ 597)؛ محمد بن علی خیمی (د 642ق): امثال القرآن (همان، 1/ 184-185)؛ ابنقیم جوزیه (د 751ق): الامثال فی القرآن الكریم (چ مكه، 1980 م، بیروت، 1981 م)؛ عبدالله بن علی بن محمد، معروف به ابن غانم (د 744 ق): الفائق فی اللفظ الرائق، مشتمل بر 10 هزار حدیث و نیز ضربالمثل دیگر (بغدادی، 2/ 154).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید