تبریز
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225442/تبریز
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
14
تَبْریز، مرکز استان آذربایجان شرقی و شهرستانی به همین نام در آن استان.
این شهرستان با 19 / 167‘2 کمـ 2 وسعت، از شمال به شهرستان ورزقان، از شمال غربی و غرب به شهرستان شبستر، از شمال شرقی به شهرستان هریس، از شرق به شهرستان بستانآباد، و از جنوب به شهرستان اسکو محدود است (سیمای...، 3؛ اطلس...، 68؛ نامۀ فرمانداری...).شهرستان تبریز براساس تقسیمات کشوری سال 1384ش متشکل از دو بخش به نامهای مرکزی به مرکزیت شهر تبریز، و خسروشهر (خسروشاه سابق) به مرکزیت خسروشهر و 6 دهستان و 4 شهر به نامهای تبریز، باسمنج، سرد رود و خسروشهر است (نشریه...، 2).شهرستان تبریز در ناحیهای نیمهکوهستانی ـ نیمهجلگهای واقع است. جلگۀ وسیع تبریز به شکل مثلثی است که قاعدۀ آن حاشیۀ شرق دریاچۀ ارومیه، و دو ضلع دیگر آن فصل مشترک جلگه با منطقۀ کوهستانی عینالی (عون بن علی) با روند شمال غربی به جنوب شرقی و بلندیهای پایانۀ تودۀ آتشفشانی سهند با روند شمال شرقی به جنوب غربی است (خیام، 92). بدین ترتیب، منطقۀ شهرستان تبریز یک جلگۀ میان کوهی بهشمار میآید که به سمت غرب و شمال غرب از بریدگیهای بلندیهای آن کاسته میشود و محور بزرگ آن از شمال شرق به جنوب غرب امتداد دارد و شیب ملایم آن 3٪ تا 4٪ ، و ارتفاع متوسط آن 350‘1 متر از سطح دریا ست (همانجا). با توجه به تحولات ساختمانی و مُرفوکلیمایی این جلگه، عوارض و عناصر قابل تشخیص آن به دو گونه هستند که به نواحی مرتفع و مناطق کمارتفاع و مسطح میتوان تقسیم کرد (همو، 95). میشوداغ (کوه میشو) در جنوب و جنوب غربی شهرستان مرند (شمال جلگۀ تبریز)، و شمال دریاچۀ ارومیه جلگههای تبریز و مرند را از همدیگر جدا میسازد و در منطقۀ صوفیان در فاصلۀ 30 کیلومتری تبریز توسط تپه ماهورهایی به موروداغ میپیوندد (نک : ه د، آذربایجان؛ نیز طرح هادی، 17). در سمت شمال شرقی تبریز موروداغ قرار دارد و بلندترین نقطۀ آن 210‘2 متر است. جهتگیری این کوهستان شرقی ـ غربی است.حد جنوبی جلگه و شهرستان تبریز کوه سهند است. این کوه که از کوهستانهای منفرد ایران به شمار میآید، یک تودۀ آتشفشانی خاموش است که 3 قلۀ مخروطی نزدیک به هم دارد. بلندترین قلۀ آن جام داغ با ارتفاع 710‘3 متر است (طرح هادی، همانجا). در دامنههای کوه سهند برخی چشمههای آب گرم وجود دارد (مشکور، 12؛ ذکاء، «تبریز»، 151-152). با اینکه سهند اکنون دارای یخچالهای طبیعی نیست، ولی آثار یخچالهای دیرین در آبریز شمالی قللی که در تبریز نمایان هستند، دیده میشود، چنانکه در سلطانکوه با ارتفاع 300‘3 تا 400‘3 متر یک محوطۀ یخچالی در سر بالایی قریۀ آستاری نمودار است (مشکور، 2-3). دامنههای سهند از ارتفاع 500‘2 متر به پایین پوشیده از چراگاههای طبیعی و غنی است که محل ییلاق عشایر آذربایجان است (فرهنگ...،6 / 46؛ طرح هادی، همانجا). وسعت این مراتع در حدود 500‘ 557 هکتار برآورد شده است (همان، 19).شهرستان تبریز در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه قرار دارد و به لحاظ موقعیت توپوگرافی و گسترههای کوهستانی، شرایط خاص اقلیمی و نزولات جوی، از جریانهای سطحی دائمی و فصلی متعدد برخوردار است (سیمای، 9) که مهمترین آنها عبارتاند از:1. آجی چای، یا تلخهرود: این رودخانه با 265 کمـ درازا مهمترین رودخانه از جریانهای سطحی منطقه، و بزرگترین رودخانۀ شهرستان و شهر تبریز است. آجی چای از ارتفاعات سبـلان و گردنـۀ نیر ــ میــان راه سراب و اردبیـل ــ سرچشمه میگیرد و با عبور از جلگۀ سراب و پس از دریافت روانابهای جاری از ارتفاعات بزقوش، قوشا داغ و سهند در جهت عمومی شرقی ـ غربی، از شمال شرقی وارد جلگۀ تبریز میشود و با ادامۀ راه در این جلگه و برخورد با مناطق باتلاقی، در امتداد جادۀ تبریز ـ آذرشهر به سمت جنوب غربی جریان مییابد و در حوالی گاوگان در محل داشکَسَن به دریاچۀ ارومیه میریزد (طرح هادی، 18؛ سیمای، همانجا). برخی از ریزابههای این رودخانه از اراضی گچی و نمکی عبور میکند و مقادیر بسیاری املاح همراه خود میآورد که سبب شوری آن میشود و استفادۀ آبیاری از آن را غیر از فصول سیلابی ناممکن میسازد(نک : ه د، آذربایجان؛ سیمای، همانجا). در حوالی تبریز دو پل بر روی این رودخانه وجود دارد: یکی در راه ارسباران در قریۀ ونیار، و دیگر پلی بزرگ در سمت شمال شهر در نزدیکی فرودگاه تبریز که با سنگ و آجر ساخته شده است و تا چندی پیش تنها پل بر سر راه تبریز ـ مرند بود و امروز جزئی از آثار تاریخی محسوب میشود و عبور و مرور از روی آن صورت نمیگیرد و در نزدیکی آن پل بزرگ دیگری ساخته شده است.2. مهرانرود، یا مهرانه رود، میدان چای: این رودخانه به درازای 61 کمـ از ارتفاعات شمالی سهند مانند کمال داغی و شِرشرِ داغی سرچشمه میگیرد و در جهت شمال جریان مییابد. این رود از به هم پیوستن 3 ریزابه به نامهای توله سرچای، بارالی چای و باغچه دره سی تشکیل، و پس از عبور از درۀ باسمنج وارد جلگۀ تبریز میشود و سرانجام در نزدیکی پل فرودگاه به آجی چای میپیوندد (ساری صراف، 17؛ طرح هادی، نیز سیمای، همانجاها). 3. لیقوان رود: این رودخانه از کوههای سهند سرچشمه میگیرد و پس از مشروب کردن اراضی زراعی لیقوان در نزدیکی باسمنج به مهرانرود میپیوندد (طرح هادی، 19؛ سیمای، همانجا).4. رودخانۀ گماناب، یا کومورچای: این رودخانه از ارتفاعات کسبه و آغداش سرچشمه میگیرد و در جهت شمال به جنوب جریان مییابد. طول رودخانه تا تبریز 42 کمـ ، و منبع تأمین آب آن ذخایر برفی و چشمهسارهاست (افشین، 1 / 485-486).5. آب نهند: این رودخانه از یکی از شاخههای قراداغ به نام کوه کسبه سرچشمه میگیرد و به سوی جنوب سرازیر میشود و در نزدیک روستای نهند شعبۀ دیگری به آن میپیوندد و سپس در نزدیکی پل ونیار به آجی چای میریزد (مشکور، 7). امروزه سدی بر روی آن بسته شده است که بخشی از آب آشامیدنی شهر تبریز از آن تأمین میشود. در شهرستان تبریز ذخایر آبهای زیرزمینی فراوانی وجود دارد. 400 رشته قنات در این شهرستان شناسایی شده است که 361 رشته از آنها دایر و فعال است (همو، 9-17؛ نیز تحقیقات میدانی). شهرستان تبریز از نظر اقلیمی از مناطق سردسیر کشور به شمار میآید و دارای زمستانهایی سرد و تابستانهایی معتدل است. بیشتر بارشهای شهرستان تبریز ناشی از ورود توده هوای مدیترانهای است. همچنین ورود جریان هوایی اطلس شمالی نیزبا سرمای شدید و بارش برف همراه است. موقعیت درۀ تبریز و کوههای مرتفعی که این دره را در برگرفتهاند و جبهۀ هوای سردی که از شمال غرب آذربایجان به جلگۀ تبریز وارد میشود، از دیگر عوامل مؤثر در بارشهای این شهرستان هستند. متوسط بارندگی سالانۀ شهرستان تبریز 3 / 261 میلیمتر است. هوای منطقه از رطوبت نسبی کمی برخوردار است. متوسط رطوبت نسبی آن 51٪ است. تبریز یکی از مناطق بادخیز به شمار میآید. بررسی جریان وزش باد به لحاظ جهات جغرافیایی، سرعت و دفعات وزش باد در طی 10 سال (1371تا 1381ش) نشان میدهد که بادهای محلی با شدت و ضعف از تمامی جهات به سوی شهر میوزند. معروفترین آنها باد شرقی است که در تمامی طول سال از سمت شرق میوزد و دیگری باد شمال شرق است که از نظر دفعات و شدت وزش، از تمامی بادهای زمستانی بیشتر است (سیمای، 6- 8). از جمله بادهای محلی تبریز «آق یِل » (باد سفید) است که در اسفندماه میوزد و ذوب برفها را تسریع مینماید و دیگر بادِ مِه است که سرد است. باد نامنظم دیگری نیز وجود دارد که هنگام وزش، هوای تبریز را آلوده میکند و گرد و غبار بر روی شهر میگستراند؛ این باد را گِچی قران (بُزکُش) گویند (مشکور، 25). اقلیم تبریز در نواحی شمالی شهر نیمهخشک سرد، و در قسمت جنوب در دامنههای سهند نیمه خشک تا مرطوب است (سیمای، 8- 9).شهرستان تبریز به عنوان یکی از قطبهای صنعتی و تجارتی کشور، و به سبب موقعیت و جایگاه جغرافیایی از لحاظ حمل و نقل از اهمیت و موقعیت ویژهای برخوردار است. وجود مبادی ورودی و خروجی شهرستان از طریق حمل و نقل جادهای و راهآهن، ارتباط با استانهای همجوار و نوار مرزی با کشورهای همسایـه، ارتباط با استانهای جنوبی کشور از طریق جادۀ تبریز ـ تهران، و ارتباط از مرز بازرگان با کشور ترکیه، مهمترین شبکۀ ارتباطی ایران با کشورهای اروپایی است.همچنین محور تبریز ـ جلفا نیز ارتباط ورود و خروج استان را از طریق جلفا، نوردوز و خداآفرین، با کشورهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان برقرار میسازد (همان، 128-132).شهرستان تبریز دارای یک فرودگاه است که در 1336ش احداث شده، و از 1370ش به سطح فرودگاه بینالمللی ارتقا یافته است (همان، 135). همچنین شبکۀ راهآهن، ارتباط شهرستان را از طریق تبریز ـ جلفا به مرز جمهوری خودمختار نخجوان، و از طریـق تبریز ـ صوفیان ـ رازی به مرز ترکیه، و همچنین از طریق شبکۀ سراسری به تهران و نقاط دیگر کشور تأمین میکند (همان، 136).برآوردهای مطالعاتی و نتایج دو سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سالهای 1365 و 1375ش نشان میدهد که جمعیت این شهرستان بهطور مداوم در حال افزایش بوده است. این افزایش نه تنها در نقاط شهری، بلکه در نقاط روستایی نیز مشهود بوده است. شرایط اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی این شهرستان و وجود شهر تبریز موجب شده است که از تراکم نسبی بالایی برخوردار باشد، چنانکه جمعیت نسبی در 1375ش به 96 / 581 تن در هر کم 2 رسیده است (همان، 12-13). جمعیت شهرستان تبریز ــ بر اساس محدودۀتقسیماتکشوری 1380ش ــ در سرشماری عمومی 1375ش، 128‘321‘1 تن بوده است. از این شمار 154‘227‘1تن در شهرها، و 974‘ 93 تن در روستاها ساکن بودهاند (همان، 13). مردم شهرستان تبریز به زبان ترکی با گویش آذری (آذربایجانی) سخن میگویند و زبان فارسی به عنوان زبان رسمی کاربرد دارد. بیش از 90٪ از جمعیت ساکن در این شهرستان به زبان ترکی گفت و گو میکنند. مردم تبریز مسلمان و بیشتر شیعۀ امامی هستند. از جمعیت تبریز اندکی نیز ارمنی و آسوریاند (همان، 12؛ فرهنگ، 6 / 47).اقتصاد شهرستان تبریز بر پایۀ تجارت، صنعت، کشاورزی، باغداری و دامداری استوار است. بنا بر برآورد مرکز آمار ایران در 1382ش در شهرستان تبریز 549‘19 واحد کارگاهی فعال بوده که 86 / 58٪ از کارگاههای صنعتی استان است (سیمای، 71). در شهرستان تبریز 4 شهرک صنعتی با مساحت 251 هکتار دایر است (همان، 74).صنایع دستی از دیگر بخشهای اقتصادی این شهرستان است. قالیبافی، معرقکاری، سفالگری، گلیمبافی و طراحی قالی از مهمترین فعالیتهای این بخش است (همان، 76). فرشهای تبریز از نظر نوع بافت، طرح و رنگ، در میان صنعت فرشبافی ایران ممتاز است و بازار جهانی دارد.در شهرستان تبریز هنوز معادن فلزات شناسایی نشده، و معادن موجود بیشتر مربوط به مصالح ساختمانی و سنگهای تزیینی است. این مصالح ساختمانی شامل پوکۀ معدنی، تراورتن، سنگ لاشه و گرانیت است (همان، 78- 79).
این شهر در °38 و ´ 3 عرض شمالی و °46 و ´15 طول شرقی، در فاصلۀ 50 کیلومتری شمال شرقی دریاچۀ ارومیه، و نیز 50 کیلومتری دامنۀ شمالی رشتهکوه سهند در بخش میانی استان واقع شده است. تبریز بزرگترین و پرجمعیتترین شهر در شمال غرب و غرب ایران است و از لحاظ سیاسی، بازرگانی، صنعتی، نظامی و فرهنگی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. در سرشماری آبان ماه 1375 این شهر دارای 043‘191‘1 تن جمعیت بوده است (همان، 14). تبریز به سبب برخورداری از موقعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مناسب یکی از جاذبترین و مهاجرپذیرترین شهرهای استان است و با 06 / 2٪ نرخ رشد جمعیت، بالاترین میزان نرخ رشد جمعیت را در میان شهرهای استان آذربایجان شرقی دارا ست (همانجا). شهر تبریز به شکل جلگۀ میان کوهی یا چالۀ نسبتاً بزرگی است که از 3 طرف جنوب، شمال و شرق بهوسیلۀ رشتهکوههای سهند در جنوب، پکه چین (500‘2 متر) در شمال شرقی،بابا باغی (300‘2 متر) و عینالی یا سرخاب (800‘1 متر) در شمال شرقی و شمال احاطه شده، و از جانب غرب به اراضی هموار و شورهزاری که مخروط افکنۀ آجیچای بهوجود آورده، محدود است (خیام، 92؛ فرهنگ، 6 / 50؛ جعفری، 280).دو رودخانۀ آجی چای و مهرانرود در تبریز جریان دارند. آجی چای در جهت شرقی ـ غربی جاری است و پس از قطع عینالی در ایستگاه آخوله وارد دشت تبریز میشود (نک : دنبالۀ مقاله)، مهران رود را در تبریز میدان چای مینامند. این رود پس از ورود به تبریز در جهت شرق به غرب، و پس از عبور از محلات شمال شرق و شمال مانند باغمیشه، بیلانکوه (ولیانکوه)، ششکلان، امیرخیز و چوست دوزان در نزدیکی فرودگاه به آجی چای میپیوندد (ساری صراف، 17). این رودخانه شهر تبریز را به دو بخش شمال و جنوب تقسیم میکند و چندین پل بر روی آن بسته شده است که از شرق به ترتیب اینهاست: پل میدان شهید فهمیده؛ پل قدیم محله قله؛ پلی در خیابان آبرسانی شمالی؛ پل قدیم معروف به پل سنگی در محلهای به همین نام؛ پل منصور (بهشتی)؛ پل قدیم و جدید قاری در ششکلان؛ پلی در خیابان فلسطین (ملل متحد سابق)؛ پل منجم؛ و پل جدیدالاحداث کمربندی. بستر این رود عموماً در تابستان خشک و حتى انباشته از زباله است (فرهنگ، همانجا).شهر تبریز دارای آب و هوای معتدل مایل به سرد است. میانگین حداکثر دما °9 / 17+ و میانگین حداقل آن °6 / 6- سانتیگراد است و میانگین بارندگی سالانۀ آن 308 میلیمتر، و روزهای یخبندان آن نیز حدود 102 روز است (جعفری، 279-280).
تبریز به سبب قرار گرفتن در ناحیۀ کوههای آتشفشانی از مناطق زلزلهخیز ایران است (ساری صراف، همانجا). اگر نوشتههای برخی مورخان و جغرافیانگاران را بپذیریم که تبریز در سدۀ 4م جایگاهی آباد بوده است و سپس آنچنان از رونق و شکوه افتاده است که تاریخنویسان سدههای پایانی دورۀ ساسانی و نیز مورخان نخستین سدههای هجری از آن نامی نبردهاند (ذکاء، «تبریز»، 156-157)، چنین به نظر میرسد که یکی از عوامل این فروافتادن میتواند زمینلرزهها باشد. از سدۀ 3ق تا 1354ش، یعنی در فاصلۀ زمانی نزدیک به 1200 سال، 70 زمینلرزه و پسلرزۀ کوچک و بزرگ در تبریز به وقوع پیوسته است (همو، زمین لرزهها...، 201-207). نخستین زمینلرزهای که در منابع تاریخی به آن اشاره شده، زلزلۀ 244ق / 858م است. ظاهراً حمدالله مستوفی نخستین مؤلفی است که به این رویداد اشاره کرده است (ص 75). به نوشتۀ او تبریز بر اثر این زمینلرزه ویران شد و به دستور متوکل خلیفۀ عباسی (حک 232-247ق) تجدید بنا گردید (همانجا؛ ابنکربلایی، 1 / 16؛ حشری، 32). به احتمال زیاد تبریز در آن تاریخ شهرکی از شهرهای آذربایجان بوده، و اهمیت چندانی نداشته است (یعقوبی، البلدان، 41). دومین زمینلرزۀ مهم که بسیار ویرانگر بود، در 434ق / 1042م اتفاق افتاد. این زلزله که در 14 صفر (نک : حمدالله، 75) و یا به نوشتۀ ناصرخسرو قبادیانی که خود در 438ق ــ یعنی 4 سال پس از وقوع زلزله ــ به تبریز آمده بود، در 17 ربیعالاول 434 رویداد (ص 6-7) و قسمت بزرگی از شهر را ویران کرد و بر اثر آن 40 هزار تن هلاک شدند (حمدالله، همانجا؛ ناصرخسرو، 6). ابن دواداری در وقایع سال 434ق به این زمینلرزه اشاره کرده، و شمار کشتهشدگان را 50 هزار تن آورده است (6 / 354). از آنجا که تبریز تا آن تاریخ شهری آباد شده بود ــ چنانکه ابوعلی مسکویه آن را شهری بزرگ با بارویی استوار ستوده است (6 / 65) ــ بنابراین، احتمال آنکه شمار کشتهشدگان بسیار، و ویرانی وسیع باشد، وجود دارد. قطران تبریزی که خود زلزله را دیده، قصیدهای در اینباره سروده است (ص 208-210؛ دولتآبادی، 141-147). چنین به نظر میرسد که گزارش ناصرخسرو از این زمینلرزه به سبب اینکه به زمان این رویداد بسیار نزدیک بوده است، درستتر از دیگران باشد (نک : کسروی، شهریاران...، 209).سومین زمینلرزه در 671ق / 1272م در زمان ایلخانی اباقاخان اتفاق افتاده است. این زلزله نیز ویرانی بسیاری به بار آورد، چنانکه «سرمنارهها بیفتاد و بسیاری از خانهها ویران شد» (رشیدالدین، جامع التواریخ، چ روشن، 2 / 1100) و مردم به باغهای اطراف پناه بردند (ابن کربلایی، 1 / 18). چهارمین زمینلرزه هم در 1050ق / 1640م به روزگار صفویان روی داد. در این زمینلرزه که در یکی از سختترین روزهای زمستان رویداد، کاخ شاهی غازانخان فرو ریخت. چشمههای جدید جوشید و چند روز بعد خشکید (کسروی، کاروند، 500-501). در 1134ق / 1722م به روزگار سلطنت شاه سلطان حسین نیز زمینلرزۀ شدیدی رویداد که در آن 70 هزار (نک : دیولافوا، 47؛ دولتآبادی، 150)، و بهقولی دیگر 250 هزار تن کشته شدند (اعتمادالسلطنه، تاریخ...،2 / 1016-1017) که اغراقآمیز به نظر میرسد (ذکاء، زمینلرزهها،74-82).سهمگینترین و ویرانگرترین این زمینلرزهها، در آغاز محرم 1194 / ژانویۀ 1780 رویداد. خسارات این زلزله به حدی بود که کاخها و مساجد ازجمله شنب غازان، رشیدیه، مقصودیه، مظفریه، طاق مسجدعلیشاه، مسجد استاد و شاگرد و مسجد جهانشاه کلاً ویران و یا نیمهویران شدند که در آن زلزله هزاران تن به هلاکت رسیدند (همان، 85، 95-105؛ دولتآبادی، 151-160). شدت این زمینلرزه، آنچنان بود که پیرمردان تبریز از زبان پدرانشان نقل کردند که آنان که جان سالم بدر بردند، بعداً شهر خود را نشناختند (کسروی، همان، 501). همچنیناز زمینلرزههای سالهای 1201ق، 1271ق، 1273ق (مینورسکی، تاریخ...،4-5؛ ذکاء، همان، 123، 146- 148) و نیز 1348ق (همان، 164-167) میتوان نام برد.
تبریز تا چندی پیش منطقهای سیلگیر بوده است. مهران رود یا میدان چای که از میان شهر می گذرد، بارها طغیان کرده، و خرابیهای بسیاری به بار آورده است؛ چنانکه جهانگردانی مانند تاورنیه (ص 66) و شاردن (نک : مشکور، 8؛ بهرامی، 303) به طغیان این رود و ویرانیهایی که به بار آورده است، اشاره کردهاند. نخستین سیل ویرانگری که گزارش شده، به سدۀ 8 ق / 14م مربوط است. علت آن را ساختن سد توسط روستـاییان در12کیـلومتـری شرقتبریز ــ احتـمالاً در باسمنج ــ برای انحراف آب به مزارعشان دانستهاند (ملویل، 27). در حدود سال 1044ق / 1634م برای مقابله با سیلهای ناشی از طغیان رودخانه (مهرانرود) آبراهههای عمیق و سدی استوار با سنگ و ساروج ساخته شد. پس از تکمیل این سد در یکی از طوفانها و بارندگیهای تابستانی، سیلی بزرگ راه افتاد، ولی به سبب وجود سد، چندان ویرانی به بار نیامد (همو، 20).سیل بزرگ دیگری در 1288ق / 1871م جاری شد که خسارات بسیاری بهبار آورد. نادر میرزا قاجار در شرح سیلی که خود ناظر بر آن بوده است، میگوید که 14 هزار خانه صدمه دید؛ پس از آن به همت خواجۀ محتشم صاحب دیوان با کمک مالی مردم و کمک هزار تومانی ناصرالدین شاه سدی از سنگ و آهک از روستای بارنج تا نزدیک پل آجی چای در ساحل هر دو طرف مهرانرود ساخته شد (ص 267- 268). سیل دیگری در 1308ش جاری شد که بر اثر آن دو هزار خانه ویران شد و بخش عمدهای از بازار نیز آسیب دید و 375 تن کشته شدند (ملویل، 434). ویرانگرترین این سیلها در 1313ش اتفاق افتاد. سیلاب همچون دریایی عظیم در حالی که تخته سنگهایی به وزن یک تن، تنۀ درختان و لاشههای حیوانات را با خود میآورد، از جادۀ تهران به سمت شهر سرازیر شد و تمام ساختمانها در دو طرف خود را تخریب کرد. ارتفاع سیل 2 / 1 متر، و خسارات وارده سنگین بود. خسارت مالی را حدود 15 میلیون تومان (ح 000‘900‘1 پوند) برآورد کردهاند. پس از این سیل عظیم که تا چندی پیش آثار آن در برخی از جاها بر جای مانده بود، بستر مهرانرود تعریض شد (مشکور، 9؛ ملویل، 29).
وبـا
از رویدادهای دیگر به شیوع وباهای تبریز میتوان اشاره کرد. به نوشتۀ برخی مآخذ در 771ق / 1369م وبایی همهگیر شد و نزدیک 300 هزار تن کشته شدند (حافظ ابرو، 243؛ ابن کربلایی، 1 / 206؛ مشکور، 590؛ ذکاء، «تبریز»، 178). از شیوع وباهای دیگر در دورۀ قاجار، میتوان به وبای سال 1273ق / 1857م اشاره کرد که به نوشتۀ گوبینو در تبریز وضع چنان بود که اگر جنگ هم میشد، اینگونه تلفات به بار نمیآورد (نک : «تاریخ اقتصادی...»، 21).
دربارۀ نام تبریز و معنای آن، سخنهای فراوانی گفته شده است. در ریشهشناسی عامیانه نام این شهر مرکب از دو واژۀ «تب + ریز» به معنای «ریزندۀ تب»، و «تبپنهانکن» دانسته شده است (مشکور، 390؛ اولیا چلبی، 2 / 246). برخی از منابع تاریخی بنای شهر را به زبیده، همسر هارونالرشید، خلیفۀ عباسی نسبت میدهند (حمدالله، 75؛ ابن کربلایی، 1 / 16؛ اولیا چلبی، همانجا) که در اینجا تبش فرو ریخت و به همین سبب نام آن شهر را تبریز نهادند؛ اما در تواریخ قدیم مطلبی در این باره نیامده است (نک : لسترنج، 161) و از اینرو، نادرست مینماید (ذکاء، «تبریز شهری...»، 4، 19).در منابع ارمنی نام تبریز به صورتهای «تَوْرِژ» و «تَوْرِش» آمده است. باتوجه به اینکه خط ارمنی ویژگیهای گویش زبان پهلوی شمالی را نشان میدهد، مینورسکی در کتاب تاریخ تبریز (ص 7) استنباط کرده که نام این شهر در سدۀ 5م و حتى 4م در زبان پهلوی «تَوْرِژ» یا «تَوْرِز» بوده است که در زبان فارسی متداول امروزی «تب ریز» و یا «تب پنهانکن» معنا میدهد واحتمال داده است این نامگذاری، یعنی «پنهانکنندۀ تف و گرما» با آثار آتشفشانی کوه سهند مربوط باشد و این نام را بسیار کهن و متعلق به دورۀپیش از روزگار ساسانیان و یا حتى پیش از دورۀ اشکانیان دانسته است (نیز نک : کارنگ، «قدیمترین...»، 172).کهنترین سند مکتوبی که در آن از شهر تبریز نام برده شده، و به دست ما رسیده است، کتیبۀ سارگن دوم، پادشاه آشور (722- 705قم) است. در این کتیبه که متن آن شرح لشکرکشی سارگن دوم در 714قم به سرزمینی است که بعدها آذربایجان خوانده شد، از دژ یا شهری با نام «تاروئی ـ تارماکیس» یاد شده است. بسیاری از باستانشناسان و تاریخنویسان، از آن میان «دانژن» (خوانندۀ کتیبۀ سارگن دوم) تاروئی ـ تارماکیس را منطبق با تبریز کنونی میدانند (نک : ذکاء، «تبریز»، 152، 155؛ دیاکونف، 203).برخی از پژوهشگران بر این باورند که نام نخستین تبریز در زبان مردم بومی آذربایجان «توری» بوده است که بعدها به شکل «توریز»، و سپس به صورت ادبی و کتابی «تبریز» درآمده است (ذکاء، همان، 152). این گفته چندان بیپایه و اساس نمینماید، زیرا این نام در زبان کردی و گویش تاتی به صورتهای «توریز» و «توری» تا به امروز برجای مانده است (همانجا؛ مردوخ، 455) و در برخی از منابع تاریخی، «توریز» نام دیگر «تبریز» عنوان شده است (نک : ابوالفدا، 400) و افزون بر اینها تا چند دهه پیش از این بیشتر روستاییان پیرامون تبریز، این شهر را «توری» میخواندند و هنوز هم در برخی از دیههای نزدیک تبریز، از آن میان در ده گنبر، با آنکه مردم به زبان ترکی سخن میگویند، تبریز را «توری» مینامند (ذکاء، همان، 152، 197، حاشیۀ 9). این نام از دو بخشِ «تو» به معنای گرم و تب، و «ری» به معنای جریان، چشمه و رود تشکیل شده است و رویهمرفته در گویش فارسی آذری، یا رود گرم و گرماب معنا میداده است (همانجا، حاشیۀ 11؛ رضازاده، 74).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید