تابوتگردانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 3 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225333/تابوتگردانی
دوشنبه 13 اسفند 1403
چاپ شده
14
تابوتْگَرْدانی، حمل و گرداندن تابوتوارههای تمثیلی به قصد تشییع نمادین پیکرۀ شهیدان در آیینهای سوگواری.تودۀ مردم دربارۀ خاستگاه جغرافیایی و آیینی تابوتهای تمثیلی و معنا و مفهوم نمادین آن، و پیشینۀ حمل و گرداندن انواع تابوتوارهها در دستههای عزا، آگاهی درست و دقیقی ندارند. آنان حمل تابوت را معمولاً رسمی کهن و بازمانده از رسوم نیاکان خود میپندارند و میگویند که به پیروی از اسلاف خود آداب و رفتار آنها را تقلید و تکرار میکنند (بلوکباشی، «تابوتگردانی»، ۳۲، نیز نک : نخلگردانی، ۱۰).توجیه مردم از این گونه مناسک و آیینها براساس شنیدهها و گفتههایی است که سینه به سینه از گذشتگان به آنها رسیده، و اصولاً مبتنی بر منطق عامّه و شعور جمعی است که بر مجموعهای از عقاید و باورهای کهن و روایات شفاهی استوار است (همانجاها).پیشینه در ایران باستان: ساختن تابوتهای تمثیلی شهیدان و آیین حمل آنها در دستههای سوگواران در فرهنگ ایران پیشینۀ بسیار دراز دارد. بنابر روایتهای تاریخی، مردم فرارود (ماوراءالنهر) از روزگاران کهن تا سدههای نخستین دورۀ اسلامی، همه ساله در آیین یادمان سالمرگ سیاوش، قهرمان اسطورهای ایران شبیه پیکرۀ او را میساختند و در عماری یا محملی مینهادند و سینهکوبان و بر سر زنان و نوحهخوانان در شهر میگرداندند (همو، قالیشویان، ۶۷، نخلگردانی، ۱۳، ۹7).نرشخی در سدۀ 4ق در تاریخ بخارا پیشینۀ رسم سیاوشان در ایران را «زیادت از ۳ هزار سال» یاد میکند و مینویسد: «افراسیاب داماد خویش را بکشت که سیاوش نام داشت». آنگاه میافزاید: «مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحههاست، چنانکه در همۀ ولایتها معروف است» و «قوّالان آن را گریستن مغان خوانند» (ص ۲۳، ۳۳). کاشغری در دیوان لغات الترک (تألیف در ۴۶۶ق / 1074م) کشتن سیاوش و آیین سالانۀ سوگواری «مجوسان» را بر سرکشتنگاه او و شیون کردن و ریختن خون قربانی بر گور او را به اختصار شرح میدهد (3 / ۱۱۱). گرگوار فرامکین، باستانشناس روسی، در شرح دیوارنگارههای بازمانده از سدههای ۷ یا 8 م در پنجیکنت (ه م)، کنار رود زرافشان (در سرزمین باستانی سغد)، به صحنهای از آیین سوگواری سیاوش اشاره میکند. این دیوارنگاره پیکرۀ نمادین سیاوش را در یک عماری حجلهمانند نشان میدهد که سوگواران گریان و بر سر و رو زنان در پیرامون آن گردآمدهاند و آن را بر دوش میکشند (ص 121-124).در گورستان توک قلعه، بازمانده از پیش از میلاد، در نقطۀ پایانی شمال دلتای آمودریا، «استودان» (تابوت)هایی به دست آمده است که به صورت صندوقهای مرمرین، سنگی و گلین بودهاند. روی در و پیرامون این استودانها نقشها یا طرحهایی ساده و به رنگ سیاه هستند که یکی از این نقشها صحنههایی از سوگواری کم و بیش شبیه صحنۀ دیوارنگارۀ پنجیکنت را نشان میدهد. در این صحنهها پیکرهای در تابوت نمایانده میشود که سوگواران با جامههای سغدی دورتادور آن عزاداری میکنند (همو، ۱۶2-۱۶1). همۀ اینها آیین سوگ سیاوش و حمل تابوت تمثیلی او را در مراسم سالمرگش نشان میدهد که در سراسر آسیای مرکزی، به ویژه از دورۀ هخامنشی اهمیت داشته، و به نظر تولستوف، محقق روسی در یک دوره، سیاوشان، یا آیین سیاوش در کانون اعتقادات مذهبی و اجتماعی قرار گرفته بوده است (حصوری، ۷۴). از سوی دیگر صحنههای سوگواری سیاوش و حمل نمادین تابوت او را بیانگر اندیشۀ اسطورهای و باورهای مذهبی و سنتهای تدفین در فرهنگ سغدیان در پیش از دورۀ اسلامی دانستهاند (فرامکین، ۱۲۲).سنت تابوتگردانی و تابوتشویی برای آمدن باران در فصل پاییز نیز از آیینهای کهن در بسیاری از اقوام در دورانهای کهن بوده که آثاری از آن در برخی جامعهها، از جمله جامعۀ ایران هنوز بازمانده است. اصطخری از رسم تابوتگردانی برای باران خواهی ــ که تا پس از ظهور اسلام نیز همچنان در میان مردم شـوش معمول بـوده ــ یاد میکند و مـینویسد: «مردمان سوس (= شوش) آن تابوت [تابوت مقدس دانیال نبی، پیامبر بزرگ بنیاسرائیل] را حرمت داشتندی و به وقت تنگی بیرون آوردندی و باران خواستندی» (ص 91؛ نیز نک : طوسی، ۱۰۹، ۱۹۹، ۳۴7-۳۴8). اصطخری و طوسی چگونگی ساختمان این تابوت را شرح نمیدهند و روشن نیست که تابوت دانیال چگونه تابوتی بوده است؟! شبیه تابوت مرده بوده یا شبیه تابوت یا صندوق عهد! (بلوکباشی، «تابوتگردانی»، ۳۷؛ دربارۀ رسم بارانخواهی از راه تابوتشویی، نک : دنبالۀ مقاله).
بنی اسرائیل در جنگها، مانند جنگ با فلسطیان، تابوت را با خود در پیشاپیش سپاه میبردند و با دیدن تابوت آرامش قلب و ثبات قدم مییافتند و دشمنانشان پریشان حال و هراسان میشدند (نک : ه د، تابوتعهد).
شیعیان هند در روز دهم محرم، و برخی پس از پایان مراسم عاشورا، و برخی دیگر در روز اربعین حسینی، تعزیههای (نک : ه د، تابوت، نیز تعزیه) خود را با عَلَمهایی که نمادی از عَلَم حضرت ابوالفضل(ع) میپنداشتند، از زیارتگاههای موسوم به امامباره (ه م) بیرون میآوردند و آنها را با نوحهسرایی کنار رودخانه یا دریا میبردند و به آب میافکندند (تریتـن، 75) و یـا به گـورستـانهای اطـراف امـام بارهها ــ که کربلا نامیدهمیشدندــ میبردند و خاک میکردند (جعفری، 233؛ حکمت، 253-252). گروهی نیز آنها را به شط یا چاههایی که آنها را نیز کربلا مینامیدند، میانداختند (احمد، ۳۲).عبداللطیف شوشتری که در ۱۲۰۳ق / 1789م به هندوستان سفر کرده بود، در گزارشی به آیین تعزیهداری میان دو گروه مسلمان و هندو که به تقلید از یکدیگر در ماه محرم برگذار میکردند، اشاره میکند و دربارۀ مراسم هندوها مینویسد: «عجیب است که در آن شهر (جِینِگَر) با این حالات که بویی از مسلمانی و بانگ محمدی نیست، اعاظم و متمولین هنود تعزیهخانههای عالی به تکلّف دارند». هندوهای شهر پس از دیدن هلال ماه عزا (محرم) «رخت سوگواری پوشند و شبیه به ضرایح مقدسه از چوب یا کاغذ سازند و نزد آن به سجده روند و بر خاک غلتند و طلب مطالب نمایند، و بعد از انقضای ایام عاشورا آنها را یا در رودخانه غرق کنند، یا در جایی معین دفن کنند و آن را کربلا گویند». او این چنین مراسمی را میان هندوان شهرهای لکهنو، بنگـاله و بنارس ــ کـه آنها را «کفرستـان» مینامد ــ بهچشـم خود مشاهده کرده است (ص 435-434). بسیاری این شیوۀ عزاداری و افکندن تعزیه در آب، یا دفن کردن آن در کربلاهای محلی را در میان مسلمانان هند و بلاد دیگر اسلام، تأثیر پذیرفته از آیین هندو و تقلیدی از آنان دانستهاند (همو، ۴۳۵؛ چلکوفسکی، ۵۹؛ احمد، همانجا). به نظر پیتر چلکوفسکی کربلاهای محلی در هند نقش گورستان بزرگ کربلا در پیرامون مزار امام حسین(ع) در خاک عراق را ایفا میکرد و مردم برای تقدیس این کربلاهای محلی مقداری از خاک کربلای اصلی را روی زمین آنها میپاشیدند (همانجا).
مسلمانان اندونزی، به ویژه مسلمانان جزیرۀ سـوماترا، همه سالـه در ماه محـرم ــ که آن را «سورا» (قس: عاشورا) مینامند ــ بنابر سنت کهن، عزاداری سالار شهیدان، امام حسین(ع) را با نام «یادبود تابوت» برپا میکنند. آنها صبح روز عاشورا تابوتهای کوچکی را که «تابوت لینواتق» مینامند، برمیدارند و خانه به خانه میگردانند و صدقه میگیرند. هر تابوت را پسری که جامۀ زرد پوشیده است و «انک مجنون» (پسر دیوانه) نامیده میشود، حمل میکند.در شب دوازدهم محرم (شب سوم امام) تابوتها را همراه با نواختن طبل به در خانۀ حاکم میبرند و از آنجا دوباره درشهر میگردانند. در روز سوم امام، همۀ مردم از خانهها بیرون میروند و هر گروه و طایفه با تابوتی رجزخوانان و فخرکنان به سوی یکی از شطهای شهر میروند و آنها را در تنگ غروب به آب میاندازند (برای شرح کامل مراسم تابوتگردانی، نک : شهرستانی، صالح، ۳۶7-۳۶2؛ نیز نک : بلوکباشی، نخلگردانی، همان، 28- 29).
در برخی از نواحی دو جزیرۀ کارائیب و ترینیداد گروههای مذهبی هندو، مسلمان و مسیحی مراسم ماه محرم را که به آن «هوسی» (قس: با نام حسین) میگویند، به تأسی از هندوان مهاجر با ساختن تَجّه (دگرگون شدۀ تعزیه، نک : ه د، تابوت)های کوچک و بزرگ، و برخی از آنها با ساختن دو «ماه» نمادین به نام امام حسن (ع) و امام حسین(ع)، با آداب خاص برپا میدارند.هر گروه فضای معینی به نام «چوک» در نزدیکی محل ساخت تجهها و محلی به نام کربلا در ساحل دریا دارد که در ۳ روز برگذاری مراسم «هوسی»، مقدس شمرده میشود. هر گروه تجههای کوچک و بزرگ خود را با آداب مخصوص در چوک میگردانند و طواف میدهند؛ بعد تجههای کوچک را در شب تاسوعا، و تجههای بزرگ را فردای عاشورا در آب دریا میافکنند. پیش از آن هم تربتی که جمع نموده، و در تجهها نگهداری میکردهاند، در غروب عاشورا در کربلاهای خود خاک میکنند (برای گزارش کامل مراسم ماه محرم در این جزایر، نک : چلکوفسکی، 54-71).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید