ابوالیمن کندی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 30 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/225140/ابوالیمن-کندی
پنج شنبه 23 اسفند 1403
چاپ شده
6
اَبوالْیُمْنِ كِنْدی، تاجالدین زید بن حسن (520-6 شوال 613 ق / 1126-16 ژانویۀ 1217 م)، شاعر، نحوی، لغوی، محدث و مقری. وی در بغداد زاده شد (یاقوت، 11 / 172) و پدرش او را در كودكی به ابومحمد سبط الخیاط سپرد تا قرائت قرآن را بیاموزد. در 7 سالگی قرآن كریم را حفظ كرد و در 10 سالگی قرائات دهگانه را فرا گرفت (قفطی، 2 / 10؛ ذهبی، سیر، 22 / 34، 36، تاریخ، 134). آنگاه استاد او را نزد بزرگان علم قرائت چون هبة الله بن احمد بن طبر حریری و ابومنصور ابن خیرون فرستاد تا در این علم تسلط بیشتری پیدا كند (همو، سیر، 22 / 34، تاریخ، 135).ابوالیمن نحو را نیز نزد سبط الخیاط، هبة الله ابن شجری و ابن خشاب، لغت را نزد جوالیقی (یاقوت، 11 / 173-174) و حدیث را نزد همان استادان و نیز قاضی ابوبكر محمد بن عبدالباقی انصاری، ابومنصور قزّاز، ابوالقاسم سمرقندی، ابوالفتح ابنبیضاوی، ابوالقاسم ابنصباغ، ابومحمد ابن طراح، ابوالبركات عبدالوهاب بن مبارك انماطی و دیگران فرا گرفت و بسیاری از شیوخ خراسان و بغداد به وی اجازۀ نقل حدیث دادند (منذری، 2 / 384). بدین سان ابوالیمن، استادانی بس متعدد داشته است؛ از این رو قاضی ضیاءالدین ابن ابی الحجاج كتابی دربارۀ مشایخ وی نوشته است (ابوشامه، 95). همچنین ابوالقاسم نوادۀ ابنعساكر، مشیخۀ دیگری در 4 جلد، شامل استادان او در باب حدیث نوشت و آن را برحسب حروف الفبا تنظیم كرد (ذهبی، سیر، 22 / 35؛ تمیمی، 3 / 270؛ نک : ابن خلكان، 2 / 340).ابوالیمن ظاهراً بغداد را در 543 ق ترك گفت (ذهبی، همان، 22 / 36، تاریخ، 137؛ نیز قس: قفطی، 2 / 11) و به همدان رفت. وی در حدود دو سالی كه در همدان زیست [احتمالاً كلمه سنین در سیر و تاریخ ذهبی تحریف سنتین است]، فقه حنفی را نزد سعد رازی در مدرسۀ سلطان طغرل فرا گرفت و سپس چون پدرش در 544 ق در راه حج درگذشت، وی ناچار به بغداد بازگشت (ذهبی، همانجاها). وی تا 563 ق در بغداد بود و احتمالاً در این مدت به تدریس مشغول بوده است. سپس از آنجا به حلب رفت و مدتی در آنجا ماند و از حمایت بدرالدین حسن بن دایۀ نووی حاكم آن دیار برخوردار گردید، هر چند كه در همین احوال نیز ناچار بود جامههای كهنه خریداری كند و در سرزمین دوم به فروش برساند. چندی بعد به دمشق رفت و از مقربان درگاه عزالدین فرخ شاه بن شاهنشاه بن ایوب برادرزادۀ صلاحالدین ایوبی كه حاكم دمشق بود، گردید (قفطی، همانجا). در آنجا طالبان علم نزد وی گرد آمدند و مجلس درس او رونق بسیار یافت. در آن هنگام بود كه ابوالیمن از مذهب حنبلی به آیین حنفی گرایید و در آن مذهب چندان تبحر یافت كه توانست فتوا دهد (یاقوت، 11 / 174). اما این امر البته زبان دشمنان و بدگویان را بر او گشود: ابن قدامۀ مقدسی وی را متهم كرد كه تنها برای منافع مادی به مذهب حنفی در آمده است (ذهبی، سیر، 22 / 38). ابوالیمن در دمشق نیز نماید و نزد برادر فرخ شاه، حاكم شهر حماه رفت و از مقربان وی گردید (یاقوت، همانجا؛ ذهبی، همان، 22 / 36).فرخ شاه در 572 ق او را همراه خود به مصر برد (عمادالدین، 3(1) / 220) و در امر حكومت وی را مورد مشورت قرار داد. عمادالدین كاتب كه از یاران و دوستان نزدیك ابوالیمن در بغداد بود، اشعاری را كه وی به هنگام ورود فرخ شاه به مصر در مدح او سروده، آورده است (3(1) / 220-222). كار ابوالیمن چندان بالا گرفت كه به قول ابن نجار وی نه هیأت عالمان، كه شكوه و جلال وزیران را یافته بود (ذهبی، همانجا). اقامت كوتاه در مصر، شاعر دانشمند را فواید بسیار حاصل آورد، زیرا در آن هنگام كتابهای كتابخانههای مصر را در معرض فروش نهاده بودند و او توانست نفیسترین نسخهها را برای خود فراهم آورد (قفطی، همانجا).ابوالیمن چون به دمشق بازگشت، چنان شهرت و اعتباری یافته بود كه حتی امرای ایوبی، چون افضل بن صلاحالدین و برادرش محسن و الملك المعظم حاكم دمشق، به منزل وی میرفتند و الملك المعظم نزد وی كتاب المفصل زمخشری را فرا میگرفت. علاوه بر این گروهی از دانشمندان مشهور زمان نیز چون علمالدین سخاوی، یحیی بن معطی، وجیهالدین لغوی و فخرالدین تركی در مجالس او حاضر میشدند (ابوشامه، همانجا؛ ابنكثیر، 13 / 71-72).ارتباط نزدیك ابوالیمن با ایوبیان، به ویژه استادی وی بر الملك المعظم عیسی بن عادل البته موجب رفاه و گشادگی در زندگی مادی او گردید(ابنجزری، 1 / 297؛ تمیمی، 3 / 272). در این هنگام، شاگردان او در زمینههای گوناگون بسیار متعدد شدند و مثلاً عبدالعظیم بن عبدالقوی منذری، عبدالغنی مقدسی، موفقالدین ابنقدامه، ابننقطه، ضیاء مقدسی، كمالالدین، ابنعدیم، تقیالدین بن ابی یُسر، جمالالدین ابن صیرفی و جمعی دیگر از وی حدیث شنیدند (منذری، 2 / 385؛ ذهبی، همان، 22 / 35-36) و محمد ابن دبیثی از او اجازۀ نقل روایت داشت (نک : همو، المختصر، 185). ابنجوزی گوید كه كتاب الصحاح جوهری را نزد وی فرا گرفته، هر چند كه ابوالیمن نیز خود در مجالس درس او در جامع دمشق و قاسیون شركت میكرده است (8(2) / 576).علمالدین سخاوی، قاسم بن احمد اندلسی، منتجبالدین همدانی، عبدالعزیز حموی، ابراهیم بن احمد بن فارس و دیگران از وی علم قرائت را فرا گرفتند (ابنجزری، همانجا) و موفقالدین ابن مطران، فخرالدین ابن ساعاتی، كمالالدین حمصی (ابن ابی اصیبعه، 2 / 175، 184، 201) ابن ظافر ازدی (فروخ، 3 / 458) نزد او شعر و ادب میآموختند.ذهبی به نقل از ابننقطه (سیر، 22 / 38)، صفدی (15 / 51) و ابن جوزی (8(2) / 577) وی را در حدیث و قرائت ثقه دانستهاند. با اینهمه قفطی در ا خلاق و مقام علمی ابوالیمن به دیدۀ تردید نگریسته و آثار ا و را ضعیف دانسته است (2 / 11). ذهبی پس از ذكر كلام قفطی به دفاع از او برخاسته و آراء وی را در قرائت قرآن كریم را پسندیده، ولی آنها را موافق نظریات ابوالحسن اشعری ندانسته است. شاید علت انتقاد قفطی از ابوالیمن آن بود كه وی نخست از آیین حنبلی پیروی میكرده است (نک : ذهبی، همان، 22 / 38- 39).تبحر بسیار و صرف عمری دراز در آموختن قرائات، موجب شده بود كه وی در برخی نكات، یگانۀ زمان به شمار آید (همو، تاریخ، 134-135، نیز نک : العبر، 3 / 159-160).ابوالیمن پیش از وفات، كتابخانۀ خود را كه شامل 761 نسخه (با 771 نسخه: صفدی، 15 / 52) كتاب ارزشمند و نفیس بود و در كتابخانهای در جامع اموی دمشق نگهداری میشد، وقف دانشمندان كرد (ابن كثیر، 13 / 72؛ تمیمی، 3 / 271). ابوشامه كه خود این كتابخانه را دیده است، آمار دقیقی از شمار كتب در هر یك از علوم ذكر میكند و میگوید شمار بسیاری از این آثار از آن كتابخانه فروخته و یا مفقود شده است (ص 198).ابوالیمن افزون بر علم قرائت و حدیث، در نحو و لغت نیز از شهرت بسزایی برخوردار بود (ابناثیر، 12 / 315؛ ابوالفداء، 3 / 117). وی دیوان شعر داشت و اشعاری از او در مدح الملك المظفر شاهنشاه و برادرش فرخ شاه و دیگران و نیز در اخلاقیات و اخوانیات باقی مانده است (عمادالدین، 3(1) / 220-227؛ قفطی، 2 / 13- 14؛ ابنجوزی، 8(2) / 576-577؛ ابنخلكان، 2 / 340-342؛ ابن كثیر، 13 / 72-74).ابوالیمن در دمشق درگذشت و در قاسیون به خاك سپرده شد (منذری، 2 / 383).
از آثار او چیزی در دست نیست، فقط كتابی با عنوان شرح المتنبی كه در اصل نسخه ذكری از نام مؤلف آن به میان نیامده است، در كتابخانۀ ظاهریۀ دمشق محفوظ است و با توجه به مطالب آن یوسف عش احتمال داده است كه كتاب از آن ابوالیمن باشد (ظاهریه، 273-274). این كتاب به نامهای تعلیقات علی دیوان المتنبی (یاقوت، 11 / 175)، حواش علی دیوان المتنبی (تمیمی، همانجا؛ سیوطی، 1 / 571) و الصفوة (صفدی، همانجا) نیز آمده است. حاجی خلیفه (1 / 812) و بغدادی (1 / 377) آن را به نام حاشیة علی شرح دیوان المتنبی للوأواء الدمشقی معرفی نمودهاند. صفدی گوید كه ابوالیمن در این كتاب به شرح و توضیح واژهها و سرقات و معانی و اعراب ابیات متنبی پرداخته است (همانجا).
دیگر آثار یافت نشدۀ وی اینهاست: 1. اتحاف الزائر و اطواف المقیم المسافر (بغدادی، همانجا). 2. تعلیقات علی خطب ابن نباته، یا حواش علی خطب ابن نباته. مؤلف در این كتاب به اشتباهات ابن نباته در خطابههایش اشاره كرده و موفق بغدادی نیز در دفاع از ابن نباته كتابی در رد ابوالیمن نوشته است (یاقوت، همانجا؛ صفدی، 15 / 52-53). 3. الجواب عن المسألة الواردة من مسائل الجامع الكبیر، كه پاسخی است به پرسش محمد بن حسن دربارۀ فرق میان «طلقتك ان دخلت الدار» و «ان دخلت الدار طلقتك». ابن حمیرۀ جزری كتابی با عنوان الاعتراض المبدی لوهم (بوهم) التاج الكندی در رد كتاب مذكور نوشته است (یاقوت، همانجا؛ صفدی، 15 / 53-54؛ سیوطی، 1 / 527-573). 4. دیوان شعر، تمیمی (3 / 274) آن را در یك جلد دیده و ابوشامه (همانجا) نیز اصل آن را كه به خط ابوالیمن بوده، دیده است و نیز 5 بیت از اشعار او را ــ كه در اواخر عمر سروده بوده ــ آورده است. 5. فهرست آثار موجود در كتابخانۀ ابوالیمن كه توسط خود وی نوشته شده بود (همانجا). 6. نتف اللحیة من ابن دحیة (یاقوت، همانجا). علت تألیف این كتاب آن است كه در 605 ق بین ابوالیمن و ابن دحیۀ كلبی مناظرهای دربارۀ یكی از مسائل نحوی درگرفت و ابندحیه كتابی به نام الصارم الهندی فی الرد علی الكندی نوشت و ابوالیمین در جواب كتاب مذكور را به رشتۀ تحریر درآورد (صفدی، 15 / 53؛ سیوطی، 1 / 572؛ حاجی خلیفه، 2 / 1925).
ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299 ق / 1882 م؛ ابن اثیر، الكامل؛ ابن جزری، محمد، غایة النهایة، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1371 ق / 1952 م؛ ابنخلكان، وفیات؛ ابن كثیر، البدایة؛ ابوشامه، عبدالرحمن، تراجم رجال القرنین ( الذیل علی الروضتین)، به كوشش محمد زاهد كوثری، قاهره، 1366 ق / 1947 م؛ ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، دارالمعرفة؛ بغدادی، هدیه؛ تمیمی، تقیالدین، الطبقات السنیة فی تراجم الحنفیة، به كوشش عبدالفتاح محمد حلو، ریاض، 1403 ق / 1983 م؛ حاجی خلیفه، كشف؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، حوادث 611-620 ق، به كوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ همو، سیراعلام النبلاء، به كوشش بشار عواد معروف و یحیی هلال سرحان، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ همو، العبر، به كوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ همو، المختصر المحتاج الیه من تاریخ ابن الدبیثی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به كوشش بیرند راتكه، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ ظاهریه، خطی (شعر)؛ عمادالدین كاتب، محمد، خریدة القصر (قسم شعرای عراق)، به كوشش محمد بهجة اثری، بغداد، 1976 م؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1981 م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ منذری، عبدالعظیم، التكملة لوفیات النقلة، به كوشش بشار عواد معروف، بیروت. 1405 ق / 1984 م؛ یاقوت، ادبا.
علیاكبر ضیائی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید