حاجیگرای
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 29 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224832/حاجیگرای
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
19
حاجیْ گِرای، نام دو تن از فرمانروایان خانات شبهجزیرۀ کریمه در سدههای 9 و 11ق / 15 و 17م، که به جوچی از فرزندان چنگیزخان نسب میبردند:
(د871ق / 1466م)، نخستین فرمانروای دولت خـانات کریمه. اگرچه لینپول (2 / 422)، تـاشتیمور ــ نیای حاجیگرای ــ را مؤسس حقیقی دولت خانهای کریمه دانسته است، لیکن حاجیگرای نخستین خان رسمی این خاندان محسوب میشود. به نوشتۀ ابوالغازی بهادرخان، حاجیگرایْ پسر غیاثالدین بن تاشتیمور بود که نسب آنها به طغاتیمور، پسر جوچی فرزند چنگیزخان میرسد (ص 178). گرچه در بعضی منابع حاجیگرای را پسر تاشتیمور دانستهاند (لین پول، همانجا)، اما حاجیگرای در سکههایش خود را «السلطان حاجی کری بن غیاثالدین خان» نامیده است (EI2, III / 44).زادگاه حاجیگرای را مآخذ لهستانی شهر تروکی در لیتوانی آوردهاند (همانجا؛ IA,V(1) / 26) و این با روایات تواریخ محلی مانند گلبن خانان تألیف حلیمگرای که گفتهاند در میان قبیلۀ گرای بـه دنیـا آمـده است، تعـارضی نـدارد (نک : «دائرةالمعارف ... »، XIV / 474؛ نیز IA، همانجا).نخستین کوششها برای استقلال شبهجزیرۀ کریمه را تاشتیمور آغاز کرد. وی از فرماندهان ارشد جنگ بین تیمورگورکان تقتمیش (تغتمش / توقتامیش) در 797ق / 1395م بود و «جانب قلب و جناحین سپاه» را بر عهده داشت (شرفالدین، 455؛ طوغان، I / 352). او چندی بعد در کریمه خود را مستقل خواند و سکه زد («دائرةالمعارف»، همانجا؛ IA,V(1) / 25)، اما چون ادوگه بیک کریمه را تصرف کرد، تاشتیمور ناگزیر نزد تیمور فرار کرد و مورد احترام او قرار گرفت (طوغان، همانجا).مدتی بعد غیاثالدین و برادرش دولت بردی، دنبالۀ کار پدر را گرفتند، اما راه به جایی نبردند و سرانجام به لیتوانی نزد دوک بزرگ آنجا فرار کردند («دائرةالمعارف»، همانجا؛ یوجل، II / 186). به این ترتیب میتوان گفت اقدامات استقلالطلبانۀ تاشتیمور و پسرانش غیاثالدین و دولت بردی زمینهساز روی کار آمدن حاجیگرای بوده است. در این دوره کشمکشها و رقابتهای درونی اردوی زرین یا آلتین اردو (ه م) زمینه را برای استیلای فرزندان تاشتیمور هموار کرد، چنانکه حاجیگرای با بهرهگیری از همین اختلافات، در 842 ق / 1438م، خود را در کریمه رسماً خان خواند و چون در آغاز با مخالفتی مواجه نشد، بهنام خود سکه زد (اوزونچارشیلی، II / 130؛ یوجل، همانجا).حاجیگرای در نخستین اقدام بعد از اعلان حکومتش، درصدد تصرف کفه یا کفا برآمد که در دست جنواییها بود، اما موفق نشد و از سوی دیگر هم از سید احمدخان، آخرین خان اردوی زرین شکست خورد و درحالیکه زخمی بود، فرار کرد. او 7 سال خارج از کریمه زیست (اوزون چارشیلی، II / 131؛ یوجل، II / 186-187) و سرانجام با یاری قبایل طرفدار خود و نیز پشتیبانی کازیمیر دوک بزرگ لیتوانی بار دیگر بر مسند خانی تکیه زد (همانجاها؛ IA, V(1) / 26؛ EI2، همانجا).حاجیگرای بعد از استقرار مجدد بر مقام خانی کریمه، در تداوم و تثبیت استقلال شبهجزیرۀ کریمه کوشید و بعضی از قبایل طرفدار خود در اردوی زرین را به مهاجرت به کریمه تشویق کرد (IA، همانجا)؛ آنگاه با استفاده از موقعیت جغرافیایی مستحکم شبهجزیره و نیز با پشتیبانی این قبایل به مبارزه با اردوی زرین پرداخت. به همین منظور برای توسعۀ قدرت و نفوذ خود با ایوان گراندوک مسکو و کازیمیر چهارم پادشاه لیتوانی، قراردادهای سیاسی ـ بازرگانی منعقد کرد (همان، نیز اوزونچارشیلی، همانجاها؛ یوجل، II / 187).در این میان پاپ پائولوس دوم با استفاده از این موقعیت، حاجیگرای را به جنگ با دولت عثمانی تشویق کرد، لیکن حـاجیگرای نپذیرفت (همانجاهـا) و حتى بر ضد جنواییها ــ که بنادر کریمه را در دست داشتند ــ از سلطان محمد فاتح که در 857ق / 1453م قسطنطنیه را تصرف کرده و دولت بیزانس را برانداخته بود، یاری خواست. سلطان نیز که در اندیشۀ تسلط بر دریای سیاه بود، به خواست او جواب مساعد داد و 50 کشتی جنگی به کمک فرستاد و حاجیگرای از دریا و خشکی به محاصرۀ کفه پرداخت. جنواییها چون موقعیت خود را متزلزل دیدند، با قبول پرداخت مبلغی بهعنوان خراج به حاجیگرای، با او به توافق رسیدند (یوجل، همانجا؛ طوغان، I / 354؛EI2, III / 44).حاجیگرای بعد از مدتی با توطئۀ جنواییها و برخی اشراف محلی از مقام خانی خلع شد، و پسرش حیدر به جای او نشست؛ اما حیدر بیش از چند ماه در این مسند نماند و از سوی پدرش برکنار شد و حاجیگرای باز زمام امور را در دست گرفت (همانجا).او سرانجام در 871ق / 1466م درگذشت (طوغان، یوجل، اوزونچارشیلی، همانجاها) و در باغچهسرای در محل سالاجق در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد (EI2، همانجا).حاجیگرای هنگام درگذشت، به نوشتۀ ابوالغازی بهادرخان (ص178)، 8 پسر (قس: اوزونچارشیلی، همانجا: 12 پسر) داشت. با مرگ وی کشمکشها میان فرزندان و خویشان او آغاز گردید و این کشمکشها تا 880ق / 1475م ــ که شبهجزیرۀ کریمه تابع دولت عثمانی شد ــ ادامه داشت (یوجل، همانجا).
(1058؟-1100ق / 1648- 1689م)، سیامین خان از خانات شبهجزیرۀ کریمه، پسر کریمگرای و نوۀ سلامت گرای اول (لینپول، 2 / 424- 425؛ اوزونچارشیلی،III(2) / 21؛ IA, V(1) / 27؛ «دائرةالمعارف»، XIV / 475-476).حاجیگرای پیش از فرمانروایی، همراه مرادگرای، خان کریمه، در جنگ دولت عثمانی با دولت اتریش در سدۀ 11ق / 17م که به شکست عثمانی انجامید (نک : اوزونچارشیلی، III(1) / 437- 439؛ یوجل، III / 175 ff.). شرکت داشت و در جریان این جنگ با حفظ «سنجق شریفِ» پرچم عثمانی شجاعت زیادی از خود نشان داد (اوزونچارشیلی، III(2) / 21؛ IA، نیز «دائرةالمعارف»، همانجاها).صدراعظم قره مصطفى پاشا مرزیفونی که شکست سنگینی را در این جنگ متحمل شده بود، مرادگرای، خان کریمه را از مسببین این شکست دانست و او را از مقام خانی عزل، و حاجیگرای را به جای وی نشاند (شوال 1094 / اکتبر 1683؛ راشد، 1 / 423؛ اوزونچارشیلی، همانجا؛ یوجل، III / 180).انتخاب او به خانی و پذیرفتن این مقام در برابر مرادگری که در میان خوانین کریمه از اعتبار و محبوبیتی زیاد برخوردار بود، موجب ناخشنودی اشراف کریمه شد؛ چنانکه در مراسم خلعتپوشان و ابلاغ فرمان سلطان که در چادر صدراعظم برپا شد (اوزونچارشیلی، همانجا)، اشراف و دولتمردان خاننشین کریمه شرکت نکردند و او را به رسمیت نشناختند (همو، نیز IA، همانجاها). با اینهمه، حاجیگرای با عنوان «خان» به کریمه بازگشت و بر سر راه خود، لهستانیهایی را که قسمتی از شبهجزیره را اشغال کرده بودند، بیرون راند (همانجاها).مالاندوزی حاجیگرای، چنانکه اکثر نواحی پردرآمد را خریداری و تصرف کرده بود، از یک سو، بیاعتنایی به موقعیت و نفوذ خانهای قبیلۀ شیرین ــ از قبایل مهم کریمه ــ و پر بهادادن به قبیلۀ نوقای که خود در میان آنان پرورش یافته بود، از سویی دیگر، ناخشنودی اشراف و دولتمردان را از او افزایش داد؛ سرانجام خانهای کریمه به رهبری سلیمگرایخان اول، بر او شوریدند. حاجیگرای که پس از اعدام صدراعظم مصطفى پاشا (یوجل، III / 182؛ اوزونچارشیلی، III(1) / 437)، این پشتیبان خود را نیز از دست داده بود، نتوانست مقاومت کند و از باغچهسرای ــ مرکز خانات ــ فرار کرد. شورشیان اموال او را غارت کردند و با درخواست آنان، سلطان عثمانی سلیمگرای اول را برای بار دوم به خانی کریمه منصوب کرد. حاجیگرای که مدت خانیاش 9 ماه بود، به جزیرۀ رودُس فرستاده شد و در همانجا درگذشت. اگر تاریخ تولد وی (1648م) درست باشد، باید گفت هنگام درگذشت 41 سال داشته است (همو، III(2) / 22؛ IA، همانجا).
ابوالغازی بهادرخان، شجرۀ ترک، به کوشش دمزون، سن پترزبورگ، 1287ق / 1871م؛ راشد، محمد، تاریخ، استانبول، 1282ق؛ شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، 1972م؛ لین پول، استنلی و دیگران، تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر، ترجمۀ صادق سجادی، تهران، 1370ش؛ نیز:
EI2; IA ; Togan, Z. V., Umumî Türk tarihine giriŞ , Istanbul, 1970; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1996; UzunçarŞılı, İ. H., Osmanlı tarihi , Ankara, 1982-1983; Yücel, Y. and A. Sevim, Türkiye tarihi, Ankara, 1997.
علیاکبر دیانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید