تیر، نام چهارمین ماه و سیزدهمین روز ماه در برخی از تقویمهای ایرانی. بویس تیر را از تیریه[۱] به معنای «تیزرو» دانسته است ( تاریخ...، هخامنشیان، ۵۰). در سنت زردشتی تیر همان تیشتر است ( بندهش، ۴۹، ۱۱۶؛ گزیدهها...، ۹)، از اینرو برخی این دو را یکی میپندارند، اما این همسانی صحیح به نظر نمیرسد:
نخست اینکه بنا به توصیفی که از تیشتر در اوستا بهویژه تیشتریشت (یشت هشتم) آمده است، او ستارهای سپیدِ درخشنده و دور پیدا و سرور همۀ ستارهها و بزرگترین ستارۀ شرق آسمان است (نک : یشتها، ۱/ ۳۳۶-۳۷۱؛ بهار، ۶۱-۶۴؛ عفیفی، ۴۷۳-۴۷۶). پلوتارک نیز آورده است که «اهوره مزدا شعرای یمانی[۲] را چون پاسدار و دیدهور بر سر ستارگان گماشت» (بنونیست، ۶۴). بنابر پژوهشهای به عمل آمده، تیشتر همان شعرای یمانی است (خارگات، 116-126؛ اذکایی، «تیشتریه...»، شم ۵، ص ۳۴۷، شم ۶، ص ۴۵۹-۴۶۱، فهرست...، ۱/ ۱۷۹-۱۸۳).
دوم اینکه همانگونه که در بندهش (ص ۵۷) و نیز منابع اسلامی آمده، تیر سیاره است (بیرونی، الآثار... ، ۲۷۱؛ لغت فرس، ۱۰۲؛ اوبهی، ۱۰۶) و در نبرد اهوره مزدا با اهریمن تیر حریف تیشتر است (بندهش، همانجا).
سوم اینکه در الواح ایلامی تختجمشید، نامهایی چون Tiriya، Tiradada و Tiridada آمده است (لوکونین، 687) و چنین مینماید که تیر ایزدی بوده است ایرانی و غیرزردشتی که در غرب ایران، میان ایرانیان، پرستش میشده (بویس، تاریخ...، اوایل کار، ۹۶)، و خدای برکت و باروری بوده است.
این ایزد شباهت بسیاری به نبو خدای بابلی دارد؛ چرا که نشان نبو در آسمان عطارد («فرهنگ...[۳]»، 206) و یکی از القاب او شخیتو[۴] یعنی «پرّان» است (بویس، تاریخ، هخامنشیان، همانجا). نبو که پسر خدای بزرگ بابلیان، مردوک است، دبیر الٰهی سرنوشتها، خدای دبیران و کشاورزی و نیز خدای دانایی و خرد است («فرهنگ»، همانجا). در منابع اسلامی نیز صفاتی به تیر منسوب است که با صفات نبو همسانی دارد. تیر سیارۀ دبیران (= اهل قلم) و دبیر فلک است (بیرونی، همانجا؛ ناصرخسرو، ۱۰۱-۱۰۲) و فلک علم و معرفت (شهمردان، ۵۸) و حامی کشاورزی است (بیرونی، همانجا). این اشتراک صفات نشان تأثیرپذیری ایرانیان غربی از بابلیان و در نهایت تیر از نبو است. پس از حملۀ اسکندر به ایران و ورود فرهنگ یونانی به این سرزمین، تیر با هرمس، خدای باروری و تجارت (گرانت، 173-174) یکی دانسته شد (بویس و گرنر، ۴۲۰).
در آثار اسلامی تیر ناظر بر تجارت و راهنمای تاجران است (بیرونی، التفهیم، ۳۹۷) و در تقویم سلوکی تیر جایی ندارد؛ اما در تقویم کاپادوکیهای نام ماه چهارم «تیری»، در تقویم ارمنی «تری» ( ایرانیکا، IV/ 663-664)، در تقویم سیستانی کهن «تیرکیانوا» (بیرونی، الآثار، ۵۲)، و احتمالاً نام ماه چهارم سال در دورۀ اشکانی بوده است ( ایرانیکا، IV/ 660). در تقویم خوارزمی ماه چهارم و روز سیزدهم ماه «جیری» و در سغدی روز ۱۳ ماه «تیش» است (بیرونی، همان، ۵۵-۵۶) و در آفرینگان و تقویم رسمی دولت ساسانی ماه چهارم سال و روز سیزدهم «تیشتر» است (خرده اوستا، ۱۹۴، ۲۴۱). این اختلاف نشانگر آن است که برخی از اقوام ایرانی تیر را میپرستیدهاند. پس از اسلام در تقویم یزدگردی و نیز برخی دیگر از تقویمهای ایرانی، تیرماه یکی از ماههای پاییز و مقارن آبانماه بود (عبدالٰلهی، ۳۶۴؛ تقیزاده، ۱۹-۲۰؛ روحالامینی، ۱۲۸۴) و این به سبب تفاوت ایجاد شده پس از اعمال کبیسۀ مضاعف در ۴۶۱ و سپس ۶۳۲ (مبدأ گاهشماری یزدگردی) است (عبداللٰهی، ۱۸۹).
در تیرماه جشنهای گوناگون برپا میشد:
۱. جشن نیلوفر، که روز ششم ماه، خرداد روز، برگذار میشد و جشنی متأخر بود (بیرونی، همان، ۲۷۰).
۲. جشن تیرگان، که در روز سیزدهم تیر، روز تیر انداختن آرش برای تعیین مرز ایران و توران، برپا میشد و یکی از اعیاد بزرگ ایرانیان به شمار میآمد؛ اما همانگونه که شهمردان بن ابی الخیر گفته است، معلوم نیست که سبب برگذاری این جشن، تیرانداختن آرش باشد (ص ۴۴). با توجه به صفات تیر و تیشتر، این جشنْ جشنِ برکتخواهی و به تأثیر از جشن دُموزی خدای کشاورزی و باروری در بینالنهرین است که طبق تقویم بابلی، ماه چهارم سال به نام او نامگذاری شده بود («فرهنگ»، 96-97). در تیرگان مردم غسل میکردند و به هم آب میپاشیدند، گندم پخته میخوردند و شادی میکردند (بیرونی، التفهیم، ۲۷۰-۲۷۱؛ گردیزی، ۵۱۸-۵۱۹؛ شهمردان، همانجا؛ بویس، 803-804). این جشن پس از اسلام در مناطق ایران و سرزمینهای همسایۀ ایران برگذار میشد (بهرامی، ۶۹-۷۱؛ نک : رضازاده ملک، ۱۳۷-۱۶۰).
۳. گاهنبار دوم (میدیوشم)، که در آن اهوره مزدا پس از آفـرینش آب ۵ روز ــ از یازدهم تا پانـزدهم تیرمـاه ــ در کار آفرینش درنگ کرد. این ۵ روز ایام گاهنبار میدیوشم نامیده میشود (بهرامی، ۴۹). در کتاب صد درنثر... آمده است که چون مردمان در این ۵ روز گاهنبار کنند، چندان کرفه باشد که کسی هزار گاو و گوساله به درویشان و ارزانیان دهد (ص ۱۲۲).
عید طبری که در سیزده تیرماه برگذار میشود (رضازاده ملک، ۱۴۲)، چهارشنبه (روز تیر در هفته) است (همو، ۱۷۶-۱۸۲؛ نیز نک : بیرونی، همان، ۳۶۷-۳۷۰) و مردم در آخرین چهارشنبۀ سال نیز از دیرباز تاکنون جشن میگرفتهاند (رضازاده ملک، ۱۸۷). «جشن تیرما سیزهشو» در مازندران در آبانماه تا امروز برگذار میشود (روحالامینی، ۱۲۸۸-۱۲۹۴).
روز ۱۳ فروردین، تیر روز، «سیزده بدر» نیز جشنی است که تاکنون ادامه دارد. بنا به باور ایرانیان پیش از اسلام و نیز پس از اسلام، تیر دارای دو بُعد مثبت و منفی است، یعنی هم سعد و هم نحس محسوب میشود. بدینترتیب که اگر با نحس قرار گیرد، نحس، و اگر با سعد قرین شود، سعد خواهد بود ( بندهش، ۶۰؛ ابن سینا، ۱۰۹؛ شهمردان، ۱۵۱)؛ از اینرو جشنهایی که در این روز برپا میشد و برپا میشود، هم برای دفع شرّ و نحوست، و هم برای طلب برکت و خیر و سعادت است.
در ادب پارسی به پاییز «تیر» نیز گفته میشد (نک : لغتنامه...). در تقویم هجری شمسی امروز که مجلس پنجم در ۱۱ فروردین ۱۳۰۴ با نام فارسی ماهها به رسمیت شناخت، تیر، ماه چهارم سال و ۳۱ روز تعیین گردید (اکرمی، ۷۴، ۱۰۰).
مآخذ
ابن سینا، معراجنامه، به کوشش نجیب مایل هروی، مشهد، ۱۳۶۵ش؛ اذکایی، پرویز، «تیشتریه= شعرای یمانی»، چیستا، تهران، ۱۳۶۵ش، س ۴، شم ۵ و ۶؛ همو، فهرست ماقبل الفهرست، مشهد، ۱۳۷۵ش؛ اکرمی، موسى، گاهشماری ایرانی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ اوبهی هروی، حافظ سلطانعلی، فرهنگ تحفة الاحباب، به کوشش فریدون تقیزادۀ طوسی و نصرتالزمان ریاضی هروی، مشهد، ۱۳۶۵ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، ۱۳۶۹ش؛ بنونیست، امیل، دین ایرانی برپایۀ متنهای مهم یونانی، ترجمۀ بهمن سرکاراتی، تبریز، ۱۳۵۰ش؛ بویس، مری، تاریخ کیش زرتشت، اوایل کار، ترجمۀ همایون صنعتیزاده، تهران، ۱۳۷۴ش؛ همان، هخامنشیان، ترجمۀ همایون صنعتیزاده، تهران، ۱۳۷۵ش؛ همو و فرانتز گرنر، تاریخ کیش زرتشت، پس از اسکندر گجسته، ترجمۀ همایون صنعتیزاده، تهران، ۱۳۷۵ش؛ بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، ۱۳۷۵ش؛ بهرامی، عسکر، جشنهای ایرانیان، تهران، ۱۳۸۲ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش پرویز اذکایی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ همو، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۱۸ش؛ تقیزاده، حسن، بیست مقاله، تهران، ۱۳۸۱ش؛ خرده اوستا، به کوشش ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۸۰ش؛ رضازاده ملک، رحیم، در معرفت تقویم، تهران، ۱۳۸۲ش؛ روحالامینی، محمود، «جشن تیرگان، تیر ما سیزهشو، تیر و جشن»، چیستا، ۱۳۶۹ش، س ۷، شم ۱۰؛ شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین، به کوشش جلیل اخوان زنجانی، تهران، ۱۳۸۲ش؛ صد در نثر صد در بندهش، به کوشش دابار، بمبئی، ۱۹۰۹م؛ عبدالٰلهی، رضا، تاریخِ تاریخ در ایران، تهران، ۱۳۶۶ش؛ عفیفی، رحیم، اساطیر و فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۷۴ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش؛ گزیدههای زادسپرم، ترجمۀ محمدتقی راشدمحصل، تهران، ۱۳۶۶ش؛ لغت فرس، اسدیطوسی، به کوشش فتحالله مجتبائی و علیاشرف صادقی، تهران، ۱۳۶۵ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ ناصرخسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۷ش؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۷۷ش؛ نیز:
Boyce, M., «Iranian Festivals», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983; Dictionary of the Ancient Near East, ed. P. Bienkowski and A. Millard, London, 2000; Grant, M. and J. Hazel, Who’s Who in Classical Mithology, London/ New York, 2002; Iranica ; Khareghat, M. P., «The Identity of Some Heavenly Bodies Mentioned in the Old Iranian Writings», Sir Jamsetjee Jejeebhoy Madressa Jubilee Memorial Volume, ed. J.J., Modi, Bombay, 1914; Lukonin, V.G. «Political, Social and Administrative Institutions», The Cambridge History of Iran, vol. III(2), ed. E. Yarshater, Cambridge, 1983.
حسین شیخ