توپکاپی، کاخ
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224458/توپکاپی،-کاخ
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
16
توپْکاپی، کاخ، یا توپکاپیسرایی، قصرتوپ قاپو، اقامتگاه نخستین سلاطین عثمانی واقع در استانبول که نزدیک به 500 سال مرکز رسمی نظام حکومتی این سلسله بود. این کاخ را سلطان محمد دوم در میان سالهای 863-883 ق/ 1459-1478م ساخت، و اقامتگاه رسمی خود قرار داد. جانشینان او نیز در همانجا اقامت گزیدند، تا اینکه در 1270ق/ 1853م سلطان عبدالمجید کاخ «دُلْمه باغچه» را برای اقامت انتخاب کرد. کاخ توپکاپی که مقر اصلی حاکِمان پر قدرت بود، جایگاه نگاهداری یکی از بزرگترین گنجینههای جهان گردید که تا امروز باقی مانده است. بناهای اصلی و بیهمتای این مجموعه در 1342ق/ 1924م به عنوان موزه گشایش یافت و در معرض بازدید همگان قرار گرفت.نام توپکاپیسرایی از سدۀ 13ق/ 19م به این مجموعه ساختمانها داده شده است. در اصل این نام برای کاخ تابستانیای که زمانی نزدیک به دروازۀ توپ (توپ قاپوسی) که در دیوار کنار ساحل بود، به کار برده میشد. نام پیشین این مجموعه کاخ نو (ینیسرای) برای تشخیص آن از کاخ کهن (اسکیسرای) بود. سلطان محمد دوم بیدرنگ پس از تسخیر استانبول در 857 ق/ 1453م، ساختمان این اقامتگاه سلطنتی را در فضای وسیعی در مرکز شهر آغاز کرد.امروزه، آثاری از کاخ کهن برجای نیست، و ویرانی آن و دیگر کاخهای آغازین دورۀ عثمانی در بورسه، ادرنه و استانبول بر اهمیت تاریخی کاخ توپکاپی میافزاید. در واقع، این بنا اثر بازماندۀ نادری است که تا سدۀ 13ق/ 19م به عنوان کاخ سلطنتی کاربری داشته، و در اواخر قرون وسطى ساخته شده است و اصول سنتهای معماری غیرنظامی غیرنظامی را در بر دارد که مـیتوان آنها را تا کاخهای عباسیِ متعلق به سدههای 2 و 3ق/ 8 و 9م در عراق، و پیش از آن تا کاخهای دوران باستان دنبال کرد. به عنوان مثال، در انتهای شمالی بناهای کاخ اصلی باغهایی است که به روش تراسبندی ساخته شده، و یادآور باغهای معلق بابل (حدائق معلقه) و جنات العریف در گرانادا (غرناطه) است. به این سبب، ویژگیهای این کاخ بیشتر با اقامتگاههای سلطنتیِ همزمان خود در بخشهای دیگر آسیا، از جمله ایران رابطه دارد تا با سنتهای کاخسازی اروپا. شاخص کاخ اروپایی بنای چند طبقه، و شکل مکعبی با نمایی قرینه است. برخلاف آن، کاخ توپکاپی یک طبقه، در محوطهای بـه وسعت 000،600 مـ 2، محصور در دیوار و برج و بارویی رفیـع است؛ با این حـال ــ چون از دور، از سوی دریا به آن نگریسته شود ــ موقعیت بناهای اصلی کاخ در بالای تپه و ساختمان آن بر پایههای سنگی مرتفع عظمتی غیرمعمول به آنها بخشیده است.درگذشته، کسانی که از خشکی به آنجا میرسیدند، نه با نمایی به شیوۀ اروپایی، بلکه با 3 دروازۀ مستحکم متوالی مواجه میشدند. این ورودیهای تشریفاتی نزدیک شدن تدریجی افراد را به شخص سلطان که در اقامتگاه خصوصیاش در مرکز مجموعه بناها به سر میبرد، ممکن میساخت. از آنجا که تمامی قدرت در اختیار شخص سلطان بود، دسترسی به وی، بهویژه در نخستین سده اهمیت خاصی داشت. بعدها، پس از کنارهگیری سلاطین از جامعه، گرچه قدرت دیگر تنها در دست شخص سلطان نبود، اما «باب عالی» کانون نمادین امپراتوری، و محلی که عدالت از آنجا اجرا میشد، باقی ماند. به همین سبب، 3 دروازۀ کاخ توپکاپی و محوطههای میان آنها اهمیت فراوان داشتند.هر یک از بناهای گوناگون محصور در محوطۀ کاخ را منحصراً برای فعالیتی خاص ــ چه امور داخلی، چه امور اداری ــ ساخته بودند و در آنها هزاران تن از طبقات گوناگون به کار اشغال داشتند. با وجود این، ساختن بناهای نو، تخریب و تغییر بعضی بناها بنابر نیاز زمان برای استفادههای دیگر یا سلیقۀ زمان، و مرمتها به دلیل مصائبی مانند زلزلهها و آتشسوزیها در 500 سال تاریخ این کاخ باعث پیچیدگی تاریخچۀ این مجموعۀ ساختمانی شده است.
بررسیهای باستانشناختیِ محل، با توجه به گذشتۀ تاریخی آن پیچیدهتر است. بناهای اصلی کاخ در محل ارگ کهن یونانی مورد استفاده در دورۀ بیزانس قرار داشت سِپتیمیوس سِوِروس امپراتور روم این شهر را که از سدۀ 2م متحد روم بود ــ در پی پشتیبانیِ آن از رقیب او در جنگهای داخلی ــ در 196م کاملاً ویران ساخت. همین امپراتور بعدها شهر بیزانس را با مقیاس بزرگتری با کلیۀ ساختمانهای غیرنظامیای که زندگی شهری روم به آن نیازمند بود، بازسازی کرد. در 330م، قسطنطین اول ــ که تازه مسیحی شده بود ــ این شهر را به عنوان پایتخت روم شرقی برگزید.در دورۀ سلطنت قسطنطین و جانشینان وی، کلیساهای مسیحی جایگزین معابد بتپرستی این ارگ شدند. یکی از آنها، کلیسای هاگیا ایرنه هنوز در محوطۀ توپکاپی برجا ست. یوستینیانوس اول در 537 م آن را بازسازی کرد؛ و در همان زمان کلیسای بسیار بزرگتر هاگیا سوفیا (ایاصوفیه) در نزدیکی آن ساخته شد که بعدها مرکز نگهداری جنگ افزار گردید. بیشتر بناهای دیگر قبل از ساختن کاخ، از میان برداشته شدند. اما از پیهای آنها باز استفاده شد؛ به ویژه، به سبب کمبود ذخایر آب، آب انبارهای کهن و تأسیسات مربوط به آب اهمیت خود را حفظ کردند.از دیوارهای حفظ شدۀ ارگ در تراسهایی که ساختمانهای اصلـی کاخ را در بر داشتنـد، نیز استفاده شـد. بیـش از 2 کمـ از دیوارهای قدیم هم در ساختمان دیوارهای سمت دریا باقی ماند. با این همه، در حدود اواخر سدۀ 13ق/ 19م، این دیوارها و کوشکهای دورۀ عثمانیِ نزدیک آنها ــ بهویژه پس از ساختن راهآهـن به مـوازات طولشان در 1288-1289ق/ 1871-1872م ــ رو به ویرانی نهادند.استفاده از بناهای بیزانسی در داخل کاخ جنبۀ آرمانی داشت و یادبودی از پیروزی سلطان محمد دوم بر این شهر در 857 ق/ 1453م بود. محمد دوم با آگاهی از سنت معماری بیزانس، به جای کلیسای حواریون مقدس ــ که در اصل قسطنطین در سدۀ 4م برای بنای آرامگاه خود ساخته بود ــ مسجد فاتح را ساخت و در کنار آن آرامگاهی برای خود برپا کرد. در واقع سلطان محمد فاتح بنیانگذار مجدد قسطنطنیه با ظاهری اسلامی بود، همانطور که قسطنطین شهر را در یک هزار سال پیشتر، با ظاهر مسیحی روی شهر بیزانس بازسازی کرده بود. به نظر میرسد که سلطان محمدکاخ خود را بر روی ارگ بیزانسی به عنوان واکنش سلطانی فاتح به کارهای پیشینیان مغلوبش ساخت؛ همانگونه کـه «باب همایون» ــ ورودی اصلی کاخ تـازۀ سلطـان محمـد ــ درست روبه روی دروازۀ اصلی کاخ بزرگ بیزانسی بنا شد که ویرانههایش در فاصله ای از ایاصوفیه هنوز برجا بود.
شهر تاریخی استانبول در شبه جزیرهای پرشیب و فراز و تقریباً مثلث شکل قرار دارد و کاخ توپکاپی در انتهای شرقی شبهجزیره در بالای تپه با منظرهای چشمگیر ساخته شده است. در کنار این دماغه که «سرای بورنو» نامیده میشود، 3 گسترۀ آبی به هم میپیوندند: در بخش شمال غربی، ورودیِ مصب که آن را «هالیچ» میخوانند، قرار دارد؛ در سمت شمال شرقی، دهانۀ تنگۀ بُسفُر تنها راه دسترسی به دریای سیاه است؛ در سمت جنوب، دریای مرمره واقع شده است که از طریق تنگۀ داردانل به دریای مدیترانه راه مییابد. به این ترتیب، کاخ در بخش اروپایی ترکیه، ولی مشرف به سواحل غربی آسیا ست. لقب سلطانمحمد، «سلطان البرّین و خاقان البحرین» که در کتیبۀ بنای دروازۀ اصلی کاخ نوشته شده است، رابطهای مستقیم با موقعیت جغرافیایی استانبول دارد.وضع طبیعی استانبول به اهمیت راهبردی موقعیت آن میافزاید، زیرا خشکی با شیب تندش از هر دو سو، دفاع از شهر را آسان میکند. بر قلۀ این پشته، جایی که زمانی ارگ در آنجا واقع بوده است، اکنون بناهای اصلی کاخ جای دارد. این کاخ برخلاف ارگ کهن، برای استفادۀ نظامی ساخته نشده بود. دیوارها و استحکامات آن نیز فقط برای جلوگیری از ورود بیگانگان و یا خروج ساکنان سرکش آن بود؛ حتى بلندیِ دیوارها بـرای پنهان کـردن کاخ نبود، زیـرا موقعیت آن در بالای تپه ــ که کاخ را هم از دریای پیرامون و هم از دامنۀ تپههای اطراف نشان میداد ــ یادآور قدرت سلطان برای اتباعش بود. منظرۀ مسجدهای گنبددارشهر، و کاخ بالای تپه در میان جنگل وسیع اطرافش برای کسانی که از مسیر دریا به استانبول میآمدند، منظرۀ چشمگیر زیبایی به وجود آورده بود.ساختمانهای اصلی کاخ روی پشته در یک خط در جهت تقریبیِ جنوب ـ شمال قرار گرفته بودند. در آغاز، سطح محوطۀ بالای پشته بیش ازحد باریک بود و جایی برای ساختن بناهایی، مانند آشپزخانه، اصطبل، ساختمانهای سلطنتی، حیاط سوم و حرم نداشت؛ از اینرو، لازم بود که در گام نخستِ ساخت و ساز،اطراف تپهها تراسبندی شود. آنگاه برآوردن این بناها بر فراز شالودههای سنگیای که از آنها یاد شد، به ابهت کاخها، به ویژه از دید دور می افزود.
بنای کاخ در بالای تپه برای سلطان دید به دریا و ناحیۀ پرجنب و جوش بندر در هالیچ را ممکن میساخت. پس، موقعیت کاخ تا حدودی با این ایده سازگاری داشت که حکمران اسلامی باید نگهبان اتباعش باشد تا به آنها ظلم نشود. این جنبۀ پیوند کاخ با پیرامون خود، در معماری آن با ساخت شماری از بناها مشهود است که به سلطان بیآنکه دیده شود، امکان مراقبت پیرامون را میداد. قابل توجهترینِ این بناها قصر عدالت است که آنچه امروزه از آن باقی است، ساختۀ سلطان محمود دوم (سل 1223-1255ق/ 1808-1839م) است و یک مهتابی مرتفع باسنگ آهکی جلادار و شیروانیای ورق سربیِ مخروطیِ بلند دارد که بر روی یک برج مربع کهنتر، با بلندایی بیش از 40 متر واقع است. موقعیت این برج در بالاترین نقطۀ تپه در میان بناهای یک طبقۀ پیرامونش بسیار چشمگیر است.
طرح دیوارهای بیرونی کاخ مراقبت از سلطان را آسان میکرد. این استحکامات که بنای آنها در 883 ق/ 1478م به انجام رسید، آخرین عنصر عمدۀ الحاقی به این مجموعـه بود و همانطوری کـه پیش از این یاد شد، در جبهۀ رو به دریا، با دیوارهای بیزانسی قسطنطنیه درآمیخته بود. ولی در جبهۀ رو به خشکی، دیوار تازهای برای جدا کردن کاخ از شهر ساخته شد که هماکنون، تقریباً به همان وضع در سراسر طول خود باقی است. این دیوار با برجهای چهارگوشی که به فاصلۀ 50 متری از یکدیگر قرار دارند، تقویت میشود. برجهایی چندضلعی نیز در نقاطی که دیوار تغییر جهت میدهد، برپا شدهاند، و گستردهترین چشمانداز را دربردارند . یکی از کاربریهای اتاقی که در بالای یکی از این برجها قرار داشت، دیدار سلطان از رژه در جبهۀ خشکی بود. در 1225ق/ 1810م، از بلندای این برج کاستند و «آلای کوشکِ» کنونی را در بالای آن ساختند.با آنکه دیوارهای رو به خشکی به درازای 5/ 1 کمـ است، تنها 4 دروازه دارد: 3 ورودی برای خدمات، و یک درِ تشریفاتی به نام «باب همایون». این بنای با شکوه در جایی واقع شده است که دیوار آن از لبۀ دریای مرمره برخاسته، به بالای پشته میرسد. علت ساختن آن در این محل به جای مرکز پشته آن بوده که مسجد عظیم ایاصوفیه جلو دید آن قسمت از دیوار کاخ را میگرفته است. از سویی نیز امکان داشت که موقعیت آن تحت تأثیر نزدیکی دروازۀ اصلی کاخ بزرگ بیزانسی قرار گیرد.باب همایون دروازۀ اصلی کاخ و نخستین در از 3 دروازۀ ورودی آن بود. از این دروازه تنها طبقۀ پایین آن باقی است که از سنگ ساخته شده، و شاملِ دو در، یک هشتی گنبددار با اتاق نگهبان در هر دو سو ست. طبقۀ بالایی که در سدۀ 13ق/ 19م ویران شد، شامل اتاق بزرگی با سقف ورق سربی و یک پنجرۀ بلند در میان آن بود. در اصل آن را برای چشمانداز سلطان ساخته بودند، اما پس از اندک زمانی، بیشتر برای ادارات مورد استفاده قرار گرفت.ویران شدن کاخ نتیجۀ گوشهگیری سلاطین عثمانی بود. در اوایل بنیان کاخ، حیاط اول و دوم برای آن بود که در آنها سلطان خود و تشریفات دربار خویش را به اتباعش نشان دهد؛ ولی تا زمانی که ساختن کاخ کاملاً پایان یافت، سلطان محمد دوم که روز به روز کمتر افراد را بار میداد، آنان را در حیاط سوم که ساختمان خصوصی وی بود، به حضور میپذیرفت.از سوی بیرون، دروازه با طاقی رفیع قاب شده است، که گیراترین کتیبۀ عثمانی از سدۀ 9ق/ 15م، کار علی بن یحیی الصوفی را دربر دارد و هنوز برجا ست. در بخش بالای آن نیمهلالی حاوی آیهای از قرآن با طرحی خاص نوشته شده است. در حالیکه بخش پایین مستطیلشکل آن با کتیبهای معمولی پر شده است که تاریخ پایان یافتن بنا (883 ق/ 1478م) را در بر دارد. این کتیبهها تحسین مسافران اروپایی سده های9-10ق/ 15-16م را برمیانگیخت. بازدیدکنندگان همواره از آنها و حروف زرین و تزیینات ظریف پیرامون آنها با شگفتی یاد کردهاند. وضعیت تقریباً فرسودۀ کنونیِ این دروازه با یادداشتهای اروپاییان کاملاً مغایرت دارد و فقط با استفاده از قدرت تخیل، شاید بتوان به ابهت و شکوه گذشتۀ این بنا و دیگر ساختمانهای این مجموعه پی برد.
در پشت باب همایون، فضایی بزرگ، اما نامنظم دیده میشود که امروزه اندازۀ واقعی آن به سبب وجود درختهای بزرگ چنارکه برای سایه افکندن بر بازدیدکنندگان کاشته شده است، آشکار نیست. این فضا در اصل گردشگاه خلوتی در جلو بناهای اصلی کاخ بود؛ اما با گذشت زمان به سبب سـاختن بنـاهای کاربـردی ــ مانند سکهخـانۀ سلطنتـی ــ گسترۀ آن بسیار کاهش یافت. با این حال، فضای کافی برای سان دیدن در مواقع خاص و نگهداری صدها اسبِ رجال دربار در روزهای برپایی مجلس سلطنتی باقی بود.کل این فضا به رغم نامنظم بودنش، حیاط اول کاخ نامیده میشد؛ همانطور که بناهای اصلی کاخ را برای انحصاری کردن آنها، بناهای چهارگانه مینامیدند. حیاطهای دوم و سوم تقریباً مستطیل شکلاند و با رواقی که در پیرامون هر یک از آنها ست، حیاط بودنشان مشخصتر است، اما حیاط چهارم این چنین نیست، و باغهای معلقی را تشکیل میدهد که فضای میان حیاط سوم و انتهای پشته را فرا میگیرد.کانون دیداری نخستین حیاط، دومین دروازه از 3 دروازۀ اصلی کاخ است، دروازۀ میانی یا «باب السلام» را در انتهای حیاط در مرکز دیواری بلند و ساده ساختهاند. این دروازه که با دو در به حیاط دوم باز میشود، نقشهای مشابه باب همایون دارد، اما با این تفاوت که در سمت راست شامل یک زندان است. نماهای بیرونی و درونی دروازه، هم با یکدیگر، و هم با باب همایون تفاوت دارند. نمای بیرونی دارای یک ردیف کنگره است و ورودی آن در یک ایوان عمیق واقع شده است که در دو سوی آن دو برج بلند با قاعدۀ چند ضلعی و سقفی مخروطی با پوشش سربی قرار دارد که به طور قابل توجهی دارای ظاهری اروپایی است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید