تطیله
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224278/تطیله
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
15
تُطَیْله (به اسپانیایی: تودلا)، شهری در شمال اندلس و از مراکز مهم قلمرو مسلمانان در این سرزمین. تطیلۀ کنونی در 70 کیلومتری شمال غربی سَرَقُسطه (ساراگوسا)، در ساحل چپ رود اِبرو، نزدیک محل تلاقی آن با شاخابۀ کالش و میان دشتی سرسبز قرار دارد و تپههایی آن را احاطه کرده است. تطیله از شهرهای ایالت ناوار است و گسترهای متوسط و مستطیل شکل دارد (عنان، الآثار..، 113؛ مکی، 408؛ EI2).در تقسیمبندی منسوب به قسطنطین که در آن اندلس به 6 بخش تقسیم شده بود، تطیله در بخش سوم قرار داشت و از توابع طرَکونه بود (ابوعبید، 2/ 891-892). ابنسعید تطیله را جزو اقلیم ششم و از شهرهای مهم ثغر شرقی اندلس در جنوب جبلالشاره (پیرنه) دانستهاست ( الجغرافیا، 180؛ ابوالفدا، 180-181).گر چه ظاهراً کاوشهای اخیر نشان میدهد که تطیله از دوران ماقبل تاریخ مسکون بوده است (EI2)، اما برخی روایات اسلامی بنیاد «شهر تطیله» را به دورۀ حکومت امویان اندلس بازمیگردانند (ابنسعید، المغرب، 2/ 449؛ ابوالفدا، 181؛ مونس، تاریخ...، 69-70). کهنترین وصف تطیله، از مورخ و جغرافیدان بزرگ، احمدبن عیسى رازی (د 344ق) است و گزارشهای یاقوت (1/ 853) و ابنعبدالمنعم (ص 33) دراینباره، ظاهراً برگرفته از اوست. مطابق این گزارشها، تطیله در غرب اشقه (وشقه) و شمال غربی سرقسطه، از حاصلخیزترین شهرهای مرزی با کشتزارهای خوب و باغهای میوه و رودهای بسیار به شمار میرفته است. نزدیک دروازۀ تطیله پلی بر رود ابره قرار داشته، و زیرطاقهای آن آسیاهای آبی برپا بوده است. تطیله از شهرهای ثغر اعلى یعنی در مرز قلمرو اسلام و سرزمین مشرکان بسکنس / بسکونس (باسکها) به شمار میرفته، و دارای دژها و قلعههای متعدد، از جمله طرسونه، ارنیط ، فاره، ناجره، قَلَهُرَّه و بقیره بوده است (مونس، همانجا، نیز، فجر...، 566؛ یعقوبی، 355؛ اصطخری، 46). به همین سبب علما و زهاد برای مرزداری و جهاد در آنجا گرد میآمدند (نک : ابنفرضی، 1/ 314). شاید به سبب همین استعداد و آمادگی دائمی برای جنگ، شب و روز دروازههایش باز بود (ابنعبدالمنعم، همانجا). در 187ق/ 803م خاندانی نیرومند از اندلسیان که از فرمان حکم بن هشام بیرون شده بودند، به یاری فرنگانْ بر تطیله مستولی شدند و یوسف بن عمروس والی تطیله را به اسارت گرفتند، اما عمروس با ارسال لشکری، شهر را بازپس گرفت و پسرش یوسف را آزاد کرد (ابناثیر، 6/ 187- 188). در حدود سال 198ق/ 814م هم بنوقَسی (یابنوموسى)، از دیگر خاندانهای مولَّدان در ثغر که نسب به اشراف مسیحی گوت میرساندند (نک : ابنحزم، 502-503)، حکومت تطیله را به دست گرفتند (همو، 499؛ ابن سعید، همانجا؛ EI2). بنوقسی با همسایگان مسیحی خود، از جمله باسکها، روابط دوستی و خویشاوندی برقرار میکردند و هر از گاه برضد حکومت قرطبه دست به شورش میزدند. موسیبن موسی بن قَس والی تطیله سلطۀ خود را بر دیگر پایگاههای مهم ثغر اعلى، مانند وشقه و سرقسطه گسترد و به رغم استقلالش از حکومت قرطبه، سدی استوار در برابر مسیحیان به شمار میرفت (عنان، دولة...، 260، 298-300، 341-342). وی ضمن وفاداری به حکومت قرطبه، بارها از این پایگاه (تطیله) به سرزمین فرنگ (در 226ق) و نواحی اَلبَه و قلاع حمله کرد (مقری، 1/ 345، 350).در 227ق/ 842م میانۀ موسی بن موسى با سرداران قرطبه در ثغر، به هم خورد و موسى دست به شورش زد. سال بعد (228ق) لشکری به سرداری حارث بن بزیع (یزیغ) به قصد سرکوب موسى از قرطبه رهسپار تطیله شد و در جنگ بُرجه، موسى را بشکستند و پسر و پسرعمش را کشتند. موسى به ارنیط رفت و از غرسیه پسر ونقـه پادشاه مسیحی ناوار ــ که با وی روابط خویشاوندی داشت ــ استمداد جست و به جنگ حارث رفت و او را به اسارت گرفت. طی سالهای بعد نیز تطیله همچنان صحنۀ شورش و هدف لشکرکشیهای دولت قرطبه بود. سرانجام موسى خواهان صلح شد و پسرش اسماعیل را گروگان داد و عبدالرحمان بن حکم اموی وی را به ولایت تطیله منصوب کرد (ابناثیر، 7/ 7-9؛ ابنسعید، همان، 1/ 49؛ نیز نک : ابنحیان، چ مکـی، 4-5، چ لـوی پرووانسال، 296- 298؛ قس: ابندلایی، 29-30).پس از مرگ موسى (248ق) جانشین و پسرش لب بن موسى هم راه عصیان پیش گرفت و در 257ق/ 871م بر تمام ثغر اعلى، به ویژه سرقسطه، مستولی شد (ابنحیان، چ مکی، 318، 326؛ ابن دلایی، 31)، و کوششهای دولت قرطبه برای استیلا بر تطیله و سایر مراکز ثغر قرین توفیق نبود (نک : همو، 31-36؛ عنان، دولة، 301-302، 340-341).در اوایل سدۀ 4ق تطیله لااقل دوبار در 303 و 305ق/ 915 و 917م مورد هجوم مسیحیان، از جمله شانجه پسر غرسیه پادشاه بنبلونه و متحد او ارذون پسر اذفونس (الفونس) پادشاه جلیقیه قرار گرفت (ابنحیان، چ چالمتا، 124، 143؛ ابندلایی، 38-39). در 308ق/ 920م عبدالرحمان الناصر اموی ضمن لشکرکشی به شمال برای جهاد با مسیحیان، قلعۀ قلهرّه، پایگاه حملات مسیحیان را تصرف کرد (ابنحیان، همان چ، 164-165؛ عنان، همان...، 396-397)؛ اما تطیله باز مورد هجوم واقع شد و در محرم 310 محمدبن عبدالله امیر آنجا به اسارت شانجه درآمد. عبدالرحمان الناصر به تحریک امیر بنی تجیب، تطیله را ضبط کرد و در 312ق/ 924م در بازگشت از غزوۀ بنبلونه (پامْبْلونا)، محمدبن هاشم تجیبی را به حکومت تطیله و توابع آن منصوب کرد (ابندلایی، 39، 43-44).پس از آن اخلاف وی حکومت تطیله را تا 400 ق/ 1010م و در برهههایی از زمان مستقلاً در دست داشتند (همو، 47- 48؛ EI2).با آغاز عصر ملوکالطوایف در اندلس، تطیله تابع بنیهود، فرمانروایان سرقسطه شد (ابن سعید، المغرب، 2/ 449). ابوایوب سلیمان بن محمدبن هود جذامی (حک 430- 438ق)، از سرداران بزرگ ثغر اعلى که بر سراسر این ناحیه استیلا داشت، هنگام مرگ، این سرزمین را میان فرزندانش قسمت کرد و از جمله، تطیله را به منذر داد؛ اما به زودی فرزند ارشدش ابوجعفر احمدالمقتدر، حاکم سرقسطه، تمام قلمرو پدر را از آن خود کرد (ابنخطیب، 170-171؛ عنان، دول...، 270، 272). در حدود سال 481ق/ 1088م سانچو رامیرِز، پادشاه آراگون و ناوار (روایات اسلامی: ابن ردمیر) به تطیله حمله کرد، اما نتیجهای نگرفت و بر دژهایی از قلمرو بنیهود مستولی شد (ابن کردبوس، 98-99). در رجب 503/ فوریۀ 1110 آلفونسوی اول ملقب به جنگجو، پادشاه آراگون و ناوار (ابن ردمیر) به دنبال تصرف وشقه، به تطیله حمله کرد. احمدالمستعین بن هود به مقابله شتافت؛ اما در نبردی شدید که در شهر بلتیره روی داد، شکست خورد و کشته شد (ابن کردبوس، 117؛ ابنابار، 2/ 248؛ ابنخطیب، 174؛ عنان، همان، 291؛ نیز نک : عبادی، 117).عمادالدوله عبدالملک بن احمد (حک 503-524ق) جانشین المستعین، پس از استیلای مرابطان بر سرقسطه در 503ق/ 1110م به روطه رفت و در پی سقوط سرقسطه در 512ق/ 1118م به دست مسیحیان، وی و سپس پسرش سیفالدوله احمد المستنصر به اشارۀ آلفونسوی اول حکومت آنجا را در دست گرفتند (نک : ابناثیر، 11/ 33؛ ابنابار، 2/ 249-250؛ قس: ابنخطیب، 175-176).تطیله سرانجام در 511ق/ 1117م، یکی دو سال قبل از سقوط سرقسطه (عنان، الآثار، 113، عصر...، 1/ 90، 102) و به روایت ابنیسع در 524ق/ 1130م (مقری، 4/ 455) به تصرف آلفونسوی اول درآمد و برای همیشه از قلمرو مسلمانان خارج شد.تطیله در سدههای 3 و 4 ق از لحاظ فرهنگی شهری با اهمیت تلقی میشد. منابع از 30 دانشمند تطیلی تا پایان سدۀ4 ق یاد کردهاند (EI2)؛ از جمله میتوان از کسانی چون ابویحیى زکریا بن خطاب کلبی تطیلی (زنده در 337ق؛ ابن فرضی، 1/ 270-271)، فقیه و محدث؛ احمد بن عبدالله قیسی اَعمى تطیلی (د 525 ق؛ ضبی، 175-176؛ ابنعبدالمنعم، 133)، شاعر؛ ابومروان اسماعیل بن مؤمل بن اسماعیل تطیلی یَحصُبی؛ و ابومروان عامربن مؤمل تطیلی یحصبی از محدثان (سمعانی، 3/ 54-55) یاد کرد (برای شماری دیگر از علما، زهاد و ادبا، نک : ابنسعید، همان، 2/ 450-456). تطیله از مراکز قضایی اندلس هم بوده است (EI2).در تطیله آثار اسلامی وجود ندارد، اما کاوشهای باستانشناسی اخیر ثابت کرده که کلیسای بزرگ شهر بر شالودۀ مسجد جامعی که موسی بن موسی بن قسی در سدۀ 3ق/ 9م ساخت، بر پا شده است. نیز کاوشهایی که در محل «مقدس» این کلیسا انجام شده، نشان میدهد که در بازسازی کلیسا در اواخر سدۀ 6ق/ 12م، طاقهایی از سقف مسجد جامع برای تزیین بنا به کار رفته است. این کلیسا همچنین دارای پنجرهای با دو قوس پیوسته است. از آثار مسجد ستونی کامل و چند سرستون بزرگ و کوچک برجای مانده است (عنان، الآثار، همانجا). حفاریهای جدید اطلاعاتی دربارۀ هنر سفالگری و پارهای سفالینههای عالی به دست داده است (EI2).
ابنابار، محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، 1963م؛ ابناثیر، الکامل؛ ابنحزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1403ق/ 1983م؛ ابنحیان، حیان، المقتبس، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، 1979م؛ همان، به کوشش لوی پرووانسال (نک : مل ، لوی پرووانسال)؛ همان، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، 1393ق/ 1973م؛ ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لویپرووانسال، بیروت، 1956م؛ ابندلایی، احمد، ترصیع الاخبار، به کوشش عبدالعزیز اهوانی، مادرید، 1965م؛ ابنسعید مغربی، علی، الجغرافیا، به کوشش اسماعیل عربی، بیروت، 1970م؛ همو، المُغرب فی حلی المَغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، 1955م؛ ابنعبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1984م؛ ابنفرضی، عبدالله، تاریخ علماء الاندلس، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، 1410ق/ 1989م؛ ابنکردبوس، تاریخ الاندلس، به کوشش احمدمختار عبادی، مادرید، 1971م؛ ابوعبید بکری، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا. فِرِه، تونس، 1992م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان معلمی، حیدرآباد دکن، 1383ق/ 1963م؛ ضبی، احمد، بغیة الملتمس، به کوشش کودرا، مادرید، 1884م؛ عبادی، احمد مختار، تعلیقات بر تاریخ الاندلس (نک : هم ، ابن کردبوس)؛ عنان، محمدعبدالله، الآثار الاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال، قاهره، 1381ق/ 1961م؛ همو، دولالطوائف، قاهره، 1408ق/ 1988م؛ همو، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، 1408ق/ 1988م؛ همو، عصرالمرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، قاهره، 1383ق/ 1964م؛ مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1388- 1408ق/ 1968- 1988م؛ مکی، محمودعلی، تعلیقات بر المقتبس (نک : هم ، ابن حیان)؛ مونس، حسین، تاریخ الجغرافیة و الجغرافیین فی الاندلس، مادرید، 1986م؛ همو، فجرالاندلس، قاهره، 1959م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد،« البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ نیز:
EI2; Levi – Provençal, E. and E. Garcia Gómez, «Textos inéditos del Muqtabis de Ibn Ħayyān sobre los orígenes del Reino de Pamplona», AL – Andalus, Madrid, 1954, vol. XIX.محمدرضا ناجی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید