ترجمه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224184/ترجمه
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404
چاپ شده
15
ابن ندیم (ص 438) زیر عنوان «کتابهایی که در مواعظ و آداب و حِکَم از آن ایرانیان و رومیان و هندیان و تازیان تألیف شده و مؤلف آنها شناخته یا ناشناخته است» فهرستی از اینگونه کتابها را ذکر کرده که از مجموع 44 کتاب ذکر شده، به نظر میرسد که این کتابها ترجمۀ مستقیم از زبان پهلوی بوده است: 1. زادالفروخ (= زادان فرخ: تفضلی، تاریخ، 203) در تربیت پسرش؛ 2. مهراد وحسیس (= مهرآذر گُشنَسپ: همانجا) الموبدان (الفرمدار: همانجا) به بزرجمهر بن البختکان (= بزرگمهر بختگان: همانجا)، این کتاب احتمالاً همان کتاب نهر اردحسبس است که علی بن عبیدۀ ریحانی در زمان مأمون به عربی ترجمه کرده بود (ابن ندیم، 173)؛ 3. عهد خسرو (انوشیروان) به پسرش هرمز که به هنگام واگذاری سلطنت بدو وصیت میکند و پاسخ هرمز بدو؛ 4. کتاب شاهی از شاهان پیشین به پسرش دربارۀ تربیت؛ 5. عهد خسرو (انوشیروان) به هر که از خاندانش درک آموزش داشت؛ 6. عهد اردشیر بابکان به پسرش شاپور؛ 7. کتاب موبدان موبد؛ 8. عهد خسرو انوشیروان به پسرش با نام چشمۀ بلاغت؛ 9. آنچه خسرو (انوشیروان) به مرزبان نوشت و پاسخ مرزبان بدو؛ 10. پرسشهایی که پادشاه روم به دست بقراط رومی برای انوشیروان فرستاد؛ 11. فرستادن پادشاه روم فیلسوفان را به سوی پادشاه ایران و پرسش از او دربارۀ چیزهایی از حکمت؛ 12. در باب تدبیر که به فرمان اردشیر از کتابهای حکیمان استخراج شده بود؛ 13. کتاب سکربیری بن مردیود لهرمزبن کسرى و رسالة کسرى الی جواسب و جوابها؛ 14. کتاب کسرى (= خسرو) به بزرگان رعیتش دربارۀ شکرگزاری؛ 15. سیرهنامه تألیف حداهود ابن فرخزاذ (= خدابود پسر فرخزاد: تفضلی، همان، 204).چنانکه مشاهده میشود برخی از این اندرزها بیشتر صبغۀ سیاسی داشته است. چنین اندرزهایی را در متون کهن عربی و فارسی تحت عناوینی چون آیین، آییننامه، پندنامه، توقیع، خطبه، سیره، عهد، کارنامه، کتاب التاج (تاجنامه)، مثل، نامه یا وصیت میتوان یافت. نمونههایی از اینگونه متون که متن پهلوی آنها هنوز موجود است، عبارتاند از: اندرز خسرو قبادان و آیین نامهنویسی (نک : «متون پهلوی»، 55-57, 132-140). علاوه بر آنچه نام برده شد، میتوان به این موارد نیز اشاره کرد که جز چند مورد به پادشاهان ساسانی منسوب است و گاه بخشهایی از آنها، به اجمال یا به تفصیل، در آثار عربی و یا فارسی نقل شده است: آیین اردشیر، آیین تیراندازی منسوب به بهرام گور یا بهرام چوبین، آیین چوگانبازی، آییننامه در آیین که ترجمهای از آن را ابن مقفع فراهم آورده بود (ابن ندیم، 172)، امثال بزرگمهر، توقیع بهرام گور، توقیع قباد، توقیع نرسی، توقیع هرمز پسر انوشیروان، توقیعات اردشیر، توقیعات انوشیروان، توقیعات خسروپرویز، خطبۀ اردشیر بابکان، خطبۀ انوشیروان، خطبۀ بهرام گور، خطبۀ خسروپرویز، خطبۀ هرمز پسر انوشیروان، رسالهای منسوب به اردشیر در آیین کشورداری، سیرۀ اردشیر که ابان لاحقی آن را به شعر عربی نیز درآورده بود (همانجا). سیرۀ انوشیروان که ابن مقفع آن را به عربی ترجمه کرده بود و ابان لاحقی نیز آن را به شعر عربی درآورده بود (همانجا)، شاهینی (کتابی منسوب به انوشیروان)، عهد اردشیر که ابن ندیم (ص 183) آن را از جملۀ بهترین کتابها نزد همه دانسته، و بلاذری آن را به شعر عربی نیز درآورده بود (دربارۀ عهد اردشیر، نک : عباس، سراسر کتاب)، عهد شاپور به پسرش هرمز، عهد قباد به پسرش خسرو انوشیروان، کارنامه در سیرۀ انوشیروان، التاج، التاج در سیرۀ انوشیروان که ترجمۀ ابن مقفع بوده است (ابن نـدیم، 172). نامۀ تَنسَر که متن عربی آن از میان رفتـه، و فقط ترجمۀ فارسی آن به قلم ابن اسفندیار برجای مانـده است، نامۀ شاپور در پاسخ به نامۀ قیصر روم، نامۀ شیرویـه به پدرش خسروپرویـز و پاسخ خسـرو به او، نامۀ موبـد به هرمـز (احتمالاً هرمز پسر شاپور)، نامههای اردشیر، نامههای بهرام گور، نامههای خسرو انوشیروان و وصیت بزرگمهر به خسرو انوشیروان (دربارۀ این آثار، نک : تفضلی، همان، 214-250). ابن ندیم (ص 436)، چنانکه خود میگوید، کتابی در آداب جنگ و قلعهگیری که برای اردشیر بابکان تألیف شده بود، ترجمه کرده بود.علاوه بر کتابها و رسالههایی که نام آنها برجای مانده، گاه در نوشتههای کهن عربی و فارسی جملات و عبارات پندآموزی از شاهان و پهلوانان ایرانی، همچون اردشیر، افراسیاب، بهرام گور، بهمن پسر اسفندیار، پشنگ، پکور (پاکُر)، خسرو انوشیروان، خسروپرویز، دارا، رستم، فریدون، قباد، هرمز پسر انوشیروان و یزدگرد سوم، به عربی برگردانده شده است. گاه نیز جملاتی از حکیمان ایرانی، نظیر آذرگُشَسپ(آذرگُشنَسپ)، بُرزمِهر، بزرگمهر، مَردَک، مهآذر، مَهبود و وِهشاپور، نقل شده است (در اینباره، نک : تفضلی، همان، 204-206).از جمله آثاری که ابن مقفع از پهلوی به نثر عربی ترجمه کرده، و ابان لاحقی به شعر عربی درآورده بود، کتاب مَردَک (کتاب مزدک: ابن ندیم،172، 232)، منسوب به مردک از حکمای دوران ساسانی بود. شواهد نشان میدهد که این کتاب ربطی به مزدک و تعلیمات مذهبی او نداشته، بلکه از کتابهای ادبی و اخلاقی و از نوع کلیله و دمنه بوده است (نک : تفضلی، همان، 209-211). آنچه از ترجمۀ عربی این کتاب برجای مانده، نقل قولهایی از آن در آثار آبی (نک : 7/ 77)، ثعالبی (4/ 351) و ابن ابی رندقه (ص 218، 220) است (نیز نک : تفضلی، 507-510). ابن مقفع کتابهایی نیز تحت عنوان آداب کبیر، ادب صغیر و الیتیمة در رسائل به عربی ترجمه کرده بود (ابن ندیم، 172). ابان لاحقی نیز کتابهایی را با نامهای رسائل و حکم هند به شعر عربی درآورده بود (همانجا). برخی از منابع کهن عربی و فارسی نیز جملاتی اندرزی از شاهان و بزرگان ساسانی نقل کردهاند که بر اشیاء گوناگون، از جمله بر اَستودان، پرده، تابوت، تاج، تختهسنگ، سنگمزار، کمربند، لوح زرین، نگین انگشتری و جز آنها منقوش بوده است. به نظر میرسد که بسیاری از این جملات در واقع برگرفته از کتابهای پهلوی یا اقوال شفاهی ایرانیان بوده است (نک : تفضلی، تاریخ، 211-213).
مهمترین کتاب تاریخی ترجمه شده از پهلوی به عربی خداینامه (محمدی، 153-157) در شرح روزگار پادشاهان ایرانی بوده که به نامهای سیرالملوک، سیر ملوک الفرس، شاهنامه، کتب الملوک و نامۀ باستان نیز شناخته میشود. آغاز تدوین خداینامه را باید به زمان خسرو انوشیروان نسبت داد، اما به تدریج و حتى پس از مرگ یزدگرد سوم مطالبی بدان افزوده شد (تفضلی، همان، 270-271). از خداینامه ترجمهها و تألیفهای متعددی به عربی از کسانی چون ابن مقفع، محمد بن جهم برمکی، زادویه پسر شاهویۀ اصفهانی، محمد بن مطیار اصفهانی، هشام بن قاسم اصفهانی، بهرام پسر مردانشاه موبد خورّهشاپور، بهرام پسر مهران اصفهانی و احتمالاً بهرام هروی مجوسی و ابوالفرج ابراهیم بن احمدبن خلف زنجانی موجود بوده است (در اینباره، نک : محمدی، 154). یکی دیگر از مترجمان خداینامه از پهلوی به عربی به احتمال بسیار موسی بن عیسى کسروی بود که، علاوه بر ترجمه، مطالبی از دیگر متون پهلوی و آثاری که داستانهای هندی، بهویژه با درونمایههای بودایی، داشتهاند به مطالب کتاب افزوده بود (روزن، 38، 43). بسیاری از مطالب موجود در تاریخهای دورۀ اسلامی برگرفته از این ترجمهها بوده است. نویسندگان و شاعران فارسیگوی نیز از این ترجمهها بهرۀ بسیار بردهاند. دلایلی وجود دارد که نشان میدهد داستان بلاش پسر فیروز و دختر شاه هند که جاحظ ( المحاسن...، 286-292؛ نیز نک : «بخشی از المحاسن...»، 18-24) آن را به روایت کسروی آورده، مستخرج از خداینامه بوده و این کسروی، موسی بن عیسى کسروی بوده است (روزن، 30، 32، 40). این داستان درونمایهای هندی، بهویژه بودایی، دارد که بر طبق فضای ایرانی تغییراتی در آن داده شده است (همو، 26). روزن (ص 40) بر این باور است که هرجا جاحظ در کتاب المحاسن و الاضداد اطلاعاتی دربارۀ تاریخ ایران میدهد، این اطلاعات از خداینامۀ کسروی اخذ شده است.به روایت مسعودی ( التنبیه...، 106)، در 113ق/ 731م کتابی از پهلوی به عربی برای هشام بن عبدالملک ترجمه شد که تصویر 27 تن از شاهان ساسانی (25 مرد و 2 زن) و وقایع دوران حکومت هریک را شامل میشد. او خود این کتاب را در 303ق/ 915م در شهر استخر فارس دیده، و بر آن اساس، رنگ لباس، تاج و سلاح اردشیر و یزدگرد سوم را توصیف کرده است. حمزۀ اصفهانی نیز لباسهای شاهان ساسانی را براساس کتابی به نام کتاب صور ملوک بنی ساسان وصف کرده است (ص 44-55). ظاهراً این همان کتابی است که مسعودی از آن یاد کرده است.مسعودی (مروج...، 2/ 44) مطالبی نیز از کتابی به نام بنکش ترجمۀ ابن مقفع دربارۀ دژی استوار میان آلان و کوه قفقاز نقل کرده که منسوب به زمان پادشاهی اسفندیار پسر گشتاسپ پسر لهراسپ بوده است. همو از کتاب دیگری با نام سکیسران ترجمۀ ابن مقفع نام برده که شامل مطالبی حماسی دربارۀ افرادی چون افراسیاب، سیاوش و رستم بوده است (همان، 2/ 267).کتابی دربارۀ اسکندر و فتوحاتش به یونانی فراهم آمده بود که در اواخر عصر ساسانی از یونانی به پهلوی ترجمه شد و در تدوین خداینامه مورد استفاده قرار گرفت (تفضلی، همان، 304-305). تحریرهایی منثور و منظوم از این داستان که با نام اسکندرنامه شناخته میشود، به عربی و فارسی نیز موجود است (در اینباره، نک : افشار، 9-30؛ کیوانی، 407-410).متنی نیز به پهلوی دربارۀ شیرین، همسر خسروپرویز، و کنیزش، مشکدانه، موجود بوده است که ابن ندیم از آن با نام مسک زنانه و شاه زنان یاد کرده است (ص 424). خلاصۀ این داستان در المحاسن جاحظ (ص 355) آمده است. نهایةالارب (نک : ص 280-294) نیز داستان بلاش پسر فیروز و دختر شاه هند را آورده است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید