صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / ابن کیسان /

فهرست مطالب

ابن کیسان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

ابْنِ كَيْسان، ابوالحسن محمد بن احمد (د 299ق / 912م)، نحوی و لغت‌شناس بزرگ بغداد. دانسته نيست كه وی به چه سبب به ابن كيسان شهرت يافته است. آيا «كيسان» كه به قول ابن نديم (ص 89) در يكی از لهجه‌های عرب، به معنی غدر و حيله است، لقب پدر وی بوده يا به قول ياقوت (17 / 137) لقب جدّش (دربارۀ اين لفظ و اطلاق آن بر نيا يا پدر او، نك‍ : ياقوت، همانجا؛ ابن انباری، 162؛ خطيب، 1 / 335؛ قفطی، 3 / 57). از تاريخ و محل ولادت وی نيز اطلاعی در دست نيست. تنها می‌دانيم كه در بغداد می‌زيسته و نحو را نزد دو قطب مكتب كوفه و بصره، ثعلب و مبرّد، آموخته است. از اين رو بيشتر شرح حال نويسان، وی را بصری ـ كوفی خوانده‌اند (سيرافی، 108؛ زبيدی، 153؛ قفطی، ياقوت، ابن انباری، همانجاها). گويا وی با هوشمندی بسيار توانست با اين دو استاد كه در زمينۀ زبان و نحو با يكديگر سخت در معارضه بودند، پيوندی تنگاتنگ برقرار كند. در روايت جالب توجه يغموری (ص 327- 328) می‌بينيم كه ابن كيسان چگونه از مجلس اين استاد به مجلس آن استاد می‌رفته و هجويّه‌هايی را كه آن دو رقيب برضد يكديگر می‌سرودند، برايشان نقل می‌كرده، اما او خود جانب هيچ يك را نمی‌گرفته است (قس: قفطی، 3 / 58).
با اينهمه بعيد نيست كه وی نحو را نخست نزد ثعلب آموخته باشد، زيرا چنانكه از ايضاح زجاجی (ص 79) برمی‌آيد، وی و ابن خياط و ابن شُقَير نخست بر مكتب كوفيان استناد می‌كردند و سپس چون «علم بصريان را آموختند، آن علم را با علم كوفی به هم آميختند». شايد بتوان از اين روايت چنين نتيجه گرفت كه وی پيش از رسيدن به خدمت مبرّد بصری، در خدمت ثعلب كوفی بوده است. 
نويسندگان كهن در گرايش نحوی وی نظر واحدی ابراز نداشته‌اند. سيرافی (همانجا) وی را از اصحاب مبرد (يعنی پيرو مكتب بصره) معرفی كرده و پس از مبرد، او و زجاج را از بزرگ‌ترين نحوشناسان دانسته است. زبيدی (همانجا) نيز او را به مكتب بصره، متمايل‌تر می‌داند (نيز نك‍ : ياقوت، همانجا؛ يمانی، 289؛ فيروزآبادی، 202). حال آنكه زجاجی (همانجا) او را كوفی خوانده و زبيدی وی را در دسته‌بندی علما، در شمار اصحاب ثعلب و در طبقۀ ششم نهاده است (صص 151، 153؛ نيز نك‍ : مخزومی، 80)، اما اغلب منابع او را از جمله نحويانی می‌دانند كه دو مكتب را به هم آميختند (ابن نديم، همانجا؛ قفطی، 3 / 57). شايد به همين دليل، محققان معاصر وی را پايه‌گذار مكتب بغداد دانسته و از او به عنوان نمايندۀ آن مكتب التقاطی ياد كرده‌اند (ضيف، 248؛ مخزومی، 83؛ بستانی، 2 / 286؛ مبارك، 288؛ محمود، 181 به بعد). از سوی ديگر، بسياری دیگر از معاصران معتقدند كه مكتب بغداد آنچنانكه پنداشته‌اند، «مكتبی» نبوده است و شايد اين عنوان خود، ساختۀ ذهن نحويان سده‌های بعد از ابن كيسان بوده است (دربارۀ اين موضوع، نك‍ : ه‍ د، ابن قتيبه).
به هر حال وی با هوشمندی و زيركی بسيار توانست در طريق دو مكتب گام زند و هيچ يك را از سر تعصب نسبت به ديگری، فرو نگذارد (قفطی، 3 / 58) و چنان شهرتی كسب كند كه ابن مجاهد، شيخ قرّاءِ بغداد، وی را از مبرد و ثعلب نيز در نحو داناتر داند (ابن انباری، همانجا). غور و بررسی در آراءِ دو گروه كوفی و بصری، وی را چنان به اختلاف ميان آنان آگاه كرد كه توانست كتاب المسائل علی مذهب النحويين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون را بنويسد. پيش از او ثعلب نيز كتابی با عنوان اختلاف النحويين نوشته بوده و اينك مقايسه ميان عناوين دو كتاب، اين امر را آشكار می‌سازد كه ثعلب، از اختلاف ميان نحويان سخن می‌گويد، اما به «مكتبی» اشاره ندارد، حال آنكه در عنوان كتاب ابن كيسان، اختلاف ميان دو مكتب كوفه و بصره تجزيه شده و ظاهراً اين نخستين بار است كه لفظ «كوفی» در اين باب به كار رفته است. پيش از او، مبرد نيز كه شارح بزرگ الكتاب سيبويه است، مكرر از بصريان نام برده، اما به كوفيان اشاره نكرده است (فلايش، EI2, III / 820-821; I / 14, 19).
اطلاعات ما از زندگی و شيوۀ كار ابن كيسان سخت ناقص است. ياقوت (17 / 139-140) در قطعه‌ای دلنشين از قول ابوحيان توحيدی، رواياتی آورده است كه جوانبی چند از زندگی وی را بر ما آشكار می‌سازد: وی با صراحت می‌گويد كه مجلسی همانند مجلس درس ابن كيسان كه گونه‌های مختلف علوم در آن جلوه‌گر است و فايده‌های بسيار دارد، نديده است. سپس گويد: ابن كيسان ابتدا مجلس درس خود را با قرآن آغاز می‌كرد، آنگاه به ذكر احاديث نبوی می‌پرداخت و هنگامی كه خبری غريب يا لفظی شاذ بر او خوانده می‌شد، آن را تبيين می‌كرد. در آغاز و انجام روز نيز «مجالسات» ثعلب را نزد وی می‌خواندند. از مجالس درس وی آنچنان استقبال می‌شد كه گفته‌اند بر درِ مسجد وی، حدود 100 مركب بسته می‌شد كه بيشتر از آنِ بزرگان، كاتبان، اشراف و اعيان بود. با اينهمه وی ثروتمندان نيكو جامه را كه با خدمۀ خويش به مجلس می‌آمدند با آن ژنده‌پوشان بی‌نوا، به يك چشم می‌نگريست. گيرايی مجلس وی چندان بود كه صابی بی‌اختيار می‌گويد: اين مرد از پريان است كه اينك به شكل آدميزاد در آمده است، سپس 4 بيت از او نقل می‌كند (ياقوت، 17 / 140-141). ابوحيان (3 / 6) كه گويی شيفتۀ ابن كيسان بوده، در فضيلت او چنين نقل می‌كند كه بر درِ خانۀ او نوشته بودند «درآييد و بخوريد». آنچه ما در آثار ابوحيان يافته‌ايم از همين يك عبارت كوتاه در نمی‌گذرد و متأسفانه روايت مفصل ياقوت دچار چنان تناقضاتی است كه خود نيز آنها را دريافته است. ترديدی نيست كه اين امر موجب ضعف روايت می‌گردد: وی (17 / 141) اولاً اشاره می‌كند كه ابوحيان (د ح 414ق) نمی‌توانسته است در مجلس ابن كيسان كه صدو‌چند سال پيش از وی می‌زيسته، حضور يافته باشد. دوم آنكه حضور صابی نيز در مجلس وی دچار اشكال زمانی است (ظاهراً منظور از صابی همان ابواسحاق ابراهيم بن هلال: 313-384ق، از منشيان و كاتبان معروف بغداد در دولت آل‌بويه است). بدين سان روايت زيبايی كه ما از احوال ابن كيسان در دست داريم، دچار ضعف می‌گردد.
رواياتی كه بر هوشمندی و حاضرجوابی او دلالت می‌كند، در ميان منابع فراوان است. مثلاً قاضی اسماعيل سخت شيفتۀ قياس‌سازيهای او در نحو بود، به همين سبب روزهای جمعه بعد از نماز ظهر در جامع منصور بغداد با وی مجلسی تشكيل می‌داده است (قفطی، همانجا). مثال جالب ديگر مجالسی است كه وی با مبرد و ثعلب داشته و زجاجی در مجالس العلماء خويش به تفصيل آنها را آورده است (صص 134-137، 218-226، 276-281، 318-321). گويا وی به الكتاب سيبويه، عنايتی خاص داشت و آن را شايستۀ مقام و شهرتی كه يافته بود، می‌دانست، اما لازم می‌ديد كه كتاب شرح و تفسير شود (نك‍ : بغدادی، 1 / 179). خود او نيز زمانی، الكتاب را تدريس می‌كرد (نك‍ : ياقوت، 18 / 32)، اما دانسته نيست كه وی از چه زمان، از تدريس آن سر باز زده است، زيرا هنگامی كه ابوبكر مَبْرَمان به قصد خواندن الكتاب نزد ابن كيسان رفت، او از تدريس آن امتناع كرده، وی را به خدمت زجاج راه نمود (زبيدی، همانجا).
از شاگردان وی بجز زجاجی ( الايضاح، همانجا) و ابوبكر شيبانیی معروف به الجعد، كسی را نمی‌شناسيم (ابن انباری، 213). نظر فلايش (EI2، همانجا) كه محمد بن بحر رهنی را از شاگردان او برشمرده، ظاهراً صحيح به نظر نمی‌رسد.
در تاريخ مرگ وی اختلاف است. زبيدی (همانجا) و ابن انباری (ص 162) مرگ وی را 8 ذيقعدۀ 299 و در زمان خلافت المقتدر بالله دانسته‌اند. با اينكه قفطی (3 / 59) آن را تأييد می‌كند، اما می‌گويد زبيدی اين تاريخ را غلط می‌داند؛ گرچه اين روايت در طبقات وی ديده نشد. سالی كه ياقوت (17 / 141) پيشنهاد كرده، با سنوات بالا تفاوت فاحش دارد. وي به نقل از تاريخ ابوغالب مغربی، وفات ابن كيسان را در 320ق دانسته است (نيز نك‍ : صفدی، 2 / 31).

آثـار

 ابن كيسان در چند زمينه، آثاری از خود به جای گذاشته كه سزگين (IX / 159-160) آنها را برحسب موضوع تقسيم‌بندی كرده است: 11 كتاب در نحو (شم‍ 3، 5، 7، 8، 9، 12، 13، 14، 18، 20 و 21)؛ 9 اثر در ادب (شم‍ 4، 6، 10، 11، 16، 19، 22، 24 و 26)؛ 4 كتاب در علوم قرآنی (شم‍ 15، 17، 23 و 25) و 2 كتاب در باب شعر (شم‍ 1 و 2).

الف ـ چاپی

1. تلقيب القوافی و تلقيب حركتها. اين كتاب سه بار به چاپ رسيده است: در مجموعۀ جرزة الحاطب و تحفة الطالب، به كوشش رايت، لیدن، 1852م؛ در «رسائل عربی»، ليدن، 1859م و در مجلۀ الجامعة المستنصرية، به كوشش ابراهيم سامرايی در بغداد (1971م، شم‍ 2)؛ 2. شرح السبع الطوال، كه ابن انباری (ص 162) بدان اشاره كرده است و از آن تنها شرح معلقۀ امرؤ القيس، طرفه، لبيد، عمرو بن كلثوم و حارث بن حلّزه موجود است ( آلوارت، شم‍ 7440، GAL,S , I / 35). از ميان آنها شرح معلقۀ عمروبن كلثوم به كوشش شلوسينگر در مجلۀ «آشورشناسی»، شم‍ 16، نيز در قاهره (1980م) به كوشش محمد ابراهيم بنّا انتشار يافته است. برنشتاين نيز شرح معلقۀ امرؤالقيس را در مجلة «آشورشناسی»، شم‍ 29 به چاپ رسانيده است؛ 3. الموفّقی فی النحو. اين كتاب كه ظاهراً به خواهش ابن حسان و برای الموفق بالله (د 278ق / 891م) تدارك ديده شده، رساله‌ای است در صرف و نحو (ابن كيسان، 106). اين اثر به كوشش عبدالحسين فتلی و هاشم طه شلاش، در مجلۀ المورد، بغداد، 1975م به چاپ رسيده است. 

ب ـ خطی

 4. الفرق بين السين و الصاد. ظاهراً بخش بسيار كوچكی از آن در كتابخانۀ كقوشلار موجود است (GAS, IX / 160)؛ 5. كتاب المسائل علی مذهب النحويين مما اختلف فيه البصريون و الكوفيون (ابن نديم، همانجا؛ ياقوت، 17 / 139) يا نحو اختلاف البصريين و الكوفيين (قفطی، همانجا) كه اين عنوان ظاهراً مغلوط است، اما حاجی خليفه (2 / 1455) آن را كتاب ما اختلف البصريون و الكوفيون فيه معرفی می‌كند، ظاهراً بخشی از اين اثر در كتاب مسائل فی العطف علی عاملين آمده است (GAS, IX / 159)؛ 6. ظاهراً ابن كيسان را كتابی بوده است به نام مصابيح الكتاب (ياقوت، همانجا؛ صفدی، 2 / 31-32)، اما آربری (شم‍ 3538) به كتابی به نام المصابيح فی تفسير القرآن العظيم از او اشاره كرده است (GAS, I / 48). پلا در انتساب اين كتاب به ابن كيسان ترديد كرده و آن را اثر ابوالقاسم مغربی شيعی دانسته است (نك‍ : EI2, S, 389-390؛ قس: زركلی، 5 / 308، حاشيۀ 2). با توجه به اينكه ابن كيسان در زمينۀ قرآن و ادب آثاری داشته و نيز در الكتاب سيبويه صاحب نظر بوده است (بغدادی، همانجا)، ناچار در قرائت و معنی «كتاب» ترديد می‌كنيم؛ 7. المهذب فی النحو. تنها نسخه‌ای كه از آن به دست آمده، در كتابخانۀ محمد عطيه كهربايی، در قاهره است (نك‍ : فتلی، 104؛IX / 159, GAS).

آثار يافت نشده

 8. امالی. ظاهراً يكی از منابعی كه مورد استفادۀ زجاجی در نگارش اشتقاق اسماءالله قرار گرفته بود، همانا امالی ابن كيسان بوده است، اما در منابعی كه در دسترس ما قرار داشت، نامی از اين اثر نيافتيم (زجاجی، اشتقاق، 80؛ نيز نك‍ : مبارك، 289؛ GAS، همانجا)؛ 9. البرهان؛ 10. التصاريف؛ 11. حد الفاعل و المفعول به؛ 12. الحقائق؛ 13. الشاذانی فی النحو (ابن نديم، 89)؛ 14. علل النحو (حاجی خليفه، 2 / 1160)؛ 15. غريب الحديث، كه حدود 400 ورق بوده است (ابن نديم، همانجا)؛ 16. غلط ادب الكاتب (ياقوت، همانجا؛ GAS, IX / 156)؛17. القراءات (ابن نديم، همانجا)؛ 18. الكافی فی النحو (GAS, IX / 159)؛ 19. اللامات (ياقوت، همانجا)؛ 20. المختار (ابن نديم، همانجا) يا المختار فی علل النحو كه به گفتۀ ياقوت (همانجا) 3 جلد يا بيشتر بوده است؛ 21. مختصر النحو (ابن نديم، همانجا) يا مختصر فی النحو (ياقوت، همانجا)؛ 22. المذكر و المؤنث (ابن نديم، همانجا)؛ 23. معانی القرآن كه به العشرات نيز معروف بوده است (ابن نديم، 37)؛ 24. المقصور و الممدود (ابن نديم، 89)؛ 25. الوقف و الابتداء (ابن نديم، 38)؛ 26. كتاب الهجاء (ابن نديم، 89) يا الهجاء و الخط (ياقوت، همانجا).

مآخذ

ابن انباری، عبدالرحمن بن محمد، نزهة الالباء، به كوشش ابراهيم سامرايی، بغداد، 1959م؛ ابن کيسان، محمد بن احمد، «الموفقی فی النحو»، به كوشش عبدالحسين فتلی و هاشم طه شلاش، المورد، بغداد، 1975م، ج 4، شم‍ 2؛ ابن نديم، الفهرست؛ ابوحيان توحيدی، علی بن محمد، الامتاع و المؤانسة، به كوشش احمد امين و احمد زين، قاهره، 1944م؛ بستانی، پطرس، ادباء العرب، دارمارون عبّود، 1979م؛ بغدادی، عبدالقادر بن عمر، خزانة الادب، بيروت، دارصادر؛ حاجی خليفه، كشف؛ خطيب بغدادی، احمدبن علی، تاريخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ زبيدی، محمدبن حسن، طبقات النحويين و اللغويين، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1973م؛ زجاجی، عبدالرحمن بن اسحاق، مجالس العلماء، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، كويت، 1962م؛ همو، الايضاح، به كوشش مازن المبارك، بيروت، 1406ق / 1986م؛ همو، اشتقاق اسماء الله، به كوشش عبدالحسين مبارك، نجف، 1394ق / 1974م؛ زركلی، اعلام؛ سيرافی، حسن بن عبدالله، اخبار اللغويين البصريين، به كوشش فريتس كرنكو، بيروت، 1936م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش س. ددرينگ، استانبول، 1949م؛ ضيف، شوقی، المدارس النحوية، قاهره، 1968م؛ فتلی، عبدالحسين، مقدمه و تحشيه بر «الموفقی فی النحو» (نك‍ : ابن كيسان در همين مآخذ)؛ فيروزآبادی، محمدبن یعقوب، البلغة، به كوشش محمد مصری، دمشق، 1392ق / 1972م؛ قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، 1374ق / 1955م؛ مبارك، عبدالحسين، «الزجاجی و كتابه اشتقاق اسماء الله»، المورد، بغداد، 1394ق / 1974م، ج 3، شم‍ 1؛ محمود، محمود حسينی، المدرسة البغدادية، بيروت، 1407ق / 1986م؛ مخزومی، مهدی، مدرسة الكوفة، قاهره، 1377ق / 1958م؛ ياقوت، ادبا؛ يغموری، يوسف بن احمد، نورالقبس المختصر من المقتبس (مرزبانی)، به كوشش رودلف زلهايم، ويسبادن، 1384ق / 1964م؛ يمانی، عبدالباقی بن عبدالمجید، اشارة التعيين فی تراجم النحاة و اللغويين، به كوشش عبدالمجيد دياب، رياض، 1406ق / 1986م؛ نيز:

Ahlwardt; Arberry; EI2; EI2, S; Fleisch, H., Traité de philologie arabe, Beyrouth, 1961; GAL, S; GAS.

ایران‌ناز کاشیان

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: