جونْز، ویلیام[۱] (۱۷۴۶- آوریل ۱۷۹۴م / ۱۱۵۹- رمضـان ۱۲۰۸ق)، خاورشناس، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر انگلیسی و بنیانگذار انجمن آسیایی بنگال.
جونز در لندن و در خانوادهای با فرهنگ و اهل فضل به دنیا آمد. پدرش نیز موسوم به ویلیام، ریاضیدان، مفسر آثار نیوتن، عضو و نایب رئیس انجمن سلطنتی انگلستان، در ۳ سالگـیِ ویلیـام درگـذشت و مـادرش ــ کـه زنـی هوشمنـد و روشنفکر بـود ــ تـربیت فـرزنـد را بـه عهـده گـرفت. از همان کـودکـی نشانههای نبوغ و استعدادی کمنظیر در جونز مشاهده میشد. وقتی که در مدرسۀ معروف هَرّو[۲] به تحصیل آغاز کرد، چنان هوش و ذکاوتی از خود نشان داد که در ۱۲ سالگی آوازۀ معلوماتش در همه جا پیچید، به گونهای که در زمرۀ مفاخر این مدرسه به شمار آمد. وی به هنگام آموختن زبان عبری در هرّو، به وجود تحقیقات و تتبعات شرقی پی برد که احتمالاً موجب گرایش او به زبانهای عربی و فارسی در سالهای بعد گردید. در ۱۷۶۴م / ۱۱۷۸ق به دانشگاه آکسفرد رفت و پس از دو سال به عضویت این دانشگاه انتخاب گردید و در ۱۷۶۸م از آن فارغالتحصیل شد (آربری، «جونز ... »، ۳۸؛ سرکار، ۲۵).
جونز در دوران تحصیل به یادگیری عربی و فارسی نیز پرداخت و افزون بر آن برای فراگیری زبانهای ایتالیایی، اسپانیایی و پرتغالی به لندن رفتوآمد داشت. وی عربی را با کمک مردی عرب از حلب، فارسی را خود با استفاده از «اصول زبان فارسی[۳]»، تألیف جان گریوز، و گلستان سعدی یاد گرفت. جونز به منظور تأمین هزینههای زندگی و تحصیل، معلم خصوصی یکی از اعیانزادههای انگلیسی شد، و در ۱۷۶۷م که همراه خانوادۀ این اعیانزاده به آلمان رفت، با زبان آلمانی نیز آشنا شد. در کتابخانۀ همین خانواده بود که جونز به یادگیری زبان چینی پرداخت. در همین ایام، او به درخواست کریستیان هفتم، شاه دانمارک، کتاب بسیار مُغلق و پیچیدۀ دُرۀ نادره، تألیف میرزا مهدی خان استرابادی را که دربارۀ تاریخ سلطنت نادرشاه افشار است، به زبان فرانسوی برگرداند و آن را به ضمیمۀ ۱۲ غزل از حافظ و مقالهای دربارۀ «شعر شرقی» در ۱۷۷۰م منتشر کرد. « تاریخ نادرشاه[۴]» عنوانی بود که جونز برای ترجمۀ خود برگزید. این نخستین کار او دربارۀ زبان فارسی و ترکی و به طور کلی، دربارۀ خاورمیانه بود (آربری، همان، ۳۸-۳۹؛ بالیوزی، ۱۰۳؛ طالقانی، ۱۷۴).
جونز در ۲۲ سالگی به عنوان خاورشناس به شهرت رسید. وی مدتی را نیز در ۱۷۶۹م برای یادگیری زبان فرانسوی در جنوب فرانسه گذراند و در این زمان چنان تسلطی در این زبان یافت که لوئی شانزدهم او را مرد فوقالعادهای توصیف کرد که زبان کشور او را بهتر از خود او میفهمید (همانجا).
با همۀ اشتیاقی که جونز به ادبیات و علم و ادب داشت، اندیشۀ تأمین معاش خانواده، او را بر آن داشت که به رشتهای رو کند که وی را از این دغدغه و پریشانی برهاند؛ بنابراین با اینکه ظاهراً مشغول تألیف کتابی دربارۀ دستور زبان فارسی بود، به تحصیل دانش حقوق پرداخت و در ۱۷۷۴م / ۱۱۸۸ق اجازۀ وکالت گرفت. با این همه، موفق شد که در ۱۷۷۱م «دستور زبان فارسی[۵]» خود را منتشر کند، کتابی که در سالهای بعد بارها تجدید چاپ شد و بسیاری از انگلیسیزبانها از طریق آن با زبان فردوسی و حافظ آشنا شدند. حدود یک سده بعد، فیتزجرالد (د ۱۸۸۳م) از «دستور زبان فارسی» جونز بهرهها برد. جونز در مقدمهای که بر این کتاب خود نوشته است از بیتوجهی اهل فضل به زبان ارجمندی چون فارسی شکایتها میکند. او زبان فارسی را پرمایه، خوش آهنگ، و لطیف و عالی توصیف میکند (آربری، همان، ۴۴-۴۵، ۴۹؛ طالقانی، همانجا).
در ۱۷۷۲م جونز به عضویت «انجمن سلطنتی» بریتانیا پذیرفته شد. در ۱۷۷۳م به عضویت «باشگاه ادبی سموئیل جانسن» درآمد و در ۱۷۸۰م به ریاست آن برگزیده شد (سرکار، ۲۷ ؛ طالقانی، ۱۷۳-۱۷۴). در ۱۷۸۳م / ۱۱۹۷ق اندکی پیش از عزیمت به هندوستان، جونز عنوان شوالیه و لقب «سِر» گرفت (آربری، همان، ۵۵؛ بالیوزی، همانجا). جونز که کار را در ویلز شروع کرد، در ۱۷۸۳م در مقام قاضی دادگاه عالی بنگال راهی شبه قاره شد و در اوایل همین سال با آنّاشیپلی، دختر اسقف معروفی ازدواج کرد. در سپتامبر همان سال، وی به کلکته پای نهاد و بلافاصله به کار مشغول شد و در کنار شغل قضا، کارهای فرهنگی خود را نیز از سرگرفت (طالقانی، ۱۷۵). او در مقام قاضی دادگستری، در جهت احقاق حق مظلومان، تأمین رفاه مردم و بر پای داشتن عدل در جامعۀ کلکته تلاشها کرد و محبت مردم را نسبت به خود برانگیخت و مسلمان و هندو را به ستایش واداشت.
جونز در ۱۷۸۴م با یاری تنی چند از خاورشناسان و علاقهمندان به فرهنگ و تمدن مشرقزمین، به تأسیس انجمن پادشاهی آسیایی بنگال مبادرت کرد و با این کار یکی از شایستهترین کارها را در زمینۀ ترویج شرقشناسی آغاز نمود. این انجمن دارای کتابخانهای شد که هزاران کتاب خطی و چاپی، به عربی، فارسی، هندوستانی و سنسکریت در آن گردآوری گردید. ویلیام جونز به عنوان نخستین رئیس انجمن آسیایی بنگال برگزیده شد و تا زنده بود، در این مقام باقی ماند. او همهساله خطابهای عالمانه در باب تحقیقات و تتبعات شرقی ایراد میکرد و در غالب آنها گستردگی، غنا و عمق ادب و فرهنگ ایرانی را میستود. وی زبان فارسی را شیرینترین زبانهای مشرقزمین میدانست («خاورشناسان ... »، ۷-۹؛ بالیوزی، ۱۰۴؛ سبحان، ۲۷۴).
جونز در یکی از خطابههایش زند و پازند را با سنسکریت مقایسه، و عمق دانش خویش را در این حوزه آشکار کرد. یافتههای وی در این باب در واقع مقدمۀ تحقیقاتی شد که بعدها توسط هرولد بیلی (د ۱۹۹۶م / ۱۳۷۵ش) کامل گردید. جونز به این کشف بدیع دست یافت که بیشتر لغات زند از سنسکریت گرفته شده است و بدین سان نتیجه میگیرد که زبان زند را باید دستکم یکی از زبانهای فرعی سنسکریت برشمرد و درجۀ قرابت آن را با سنسکریت به اندازۀ پرکریت و بعضی از زبانهای محل دیگر هند با این زبان دانست (آربری، همان، ۵۸، ۵۹؛ غروی، ۳۵۳).
زمانی که جونز از انگلستان به هند میرفت، سنسکریت نمیدانست، اما وقتی به شبه قاره رسید، احساس کرد که سخت به دانستن این زبان نیاز دارد و از این رو به یادگیری آن کمر همت بست (بدوی، ۱۰۹؛ غروی، ۳۵۲) و با توجه به استعداد شگرفی که در زبانآموزی داشت، طولی نکشید که در این زبان مهارت یافت و حتى آثار بسیاری را از آن به انگلیسی برگرداند. او چنان بر ساختار و دستور این زبان احاطه یافت که توانست در یکی از خطابههایش اعلام کند که سنسکریت از یونانی کاملتر و از لاتین دامنهدارتر، و از لحاظ خلوص از هر دو زبان برتر است و در عین حال با این هر دو زبان پیوند دارد. جونز در مدت اقامت ۱۰ سالهاش در هند که به پایان عمر وی انجامید، از هیچ کوششی در شناساندن تاریخ، فرهنگ و زبانهای ملل آسیا، بهویژه فارسی و سنسکریت فروگذار نکرد. وی در مقایسۀ خدایان روم و یونان با خدایان هندوها، تاریخ شمار هند، موسیقی شرقی، تقویم و نجوم، ادبیات هند، هنر، بازی شطرنج و مطالب بسیار دیگر پژوهشها و ترجمههای فراوانی انجام داد که بیشتر آنها در نشریههای خاص انجمن آسیایی بنگال به چاپ میرسید (همو، ۳۵۲-۳۵۳). به علاوه، جونز به اقتضای شغل قضا، پژوهشهایی در حوزۀ اصول احکام ادیان هندی و نیز دربارۀ بعضی از احکام شرع اسلام انجام داد و نتایج آن را منتشر کرد.
جونز که به راستی عاشق و شیفتۀ فرهنگ و تمدن ایران و زبان و ادب فارسی بود، تلاشها کرد که این ملت کهن و زبان دلنشین و ادبیات کم نظیر آن را به هموطنان خود بشناساند. ترجمههای وی از سرودههای حافظ ، مولوی، فردوسی و شاعران دیگر و نیز پژوهشهای او در این باب در فکر و شعر بعضی از گویندگان بنام انگلیسی مانند بایرُن، شلی، تنیسُن و تامسمور تأثیر گذاشت. جونز نخستین کتابی را که به خوانندگان کتاب «دستور زبان فارسی» خود توصیه میکند، گلستان سعدی است. در آن زمان چندین ترجمه از این شاهکار زبان فارسی به انگلیسی در دست بود. فیتزجرالد به هنگام یادگیری فارسی به این توصیۀ جونز عمل کرد (بالیوزی، ۱۰۴-۱۰۵؛ آربری، ۱۹۹؛ «خاورشناسان»، ۹). آخرین کار جونز در حوزۀ زبان و ادب فارسی که در واپسین سال حیاتش بدان پرداخت، نشرِ لیلی و مجنون عبدالله هاتفی (د ۹۲۷ق / ۱۵۲۱م) به ضمیمۀ مقدمهای به قلم خود او بود. اقامت ۱۰ سالۀ جونز در سرزمینی متفاوت با زادبوم اصلی خویش، مسئولیتهای قضایی و کار مداوم، به سلامت این پژوهشگر خستگیناپذیر سخت آسیب رساند و در نتیجه در ۴۷ سالگی بر اثر بیماری کبد در کلکته چشم از جهان فروبست و بسیاری از طرحهای تحقیقاتی بزرگی را که درسر داشت، ناتمام گذاشت (طاهری، ۵۶).
پس از درگذشت جونز در ۲۷ آوریل ۱۷۹۴، شخصیتهای علمی ـ ادبی مختلفی، مقالاتی در بزرگـداشت وی نوشتند و مراکز معتبر علمی اقدامات گوناگونی در تجلیل از این خاورشناس پیشاهنگ و کممانند به عمل آوردند. مدیران شرکت معروف هند شرقی تندیس زیبایی از وی در صحن کلیسای بزرگ سنت پل در لندن بر پا کردند. همچنین به خواهش آناماریا، همسر جونز، لوحهای که جملهای لاتینی در قدردانی از وی بر آن نقش شده بود، در یکی از اتاقهای دانشگاه آکسفرد نصب شد که تا به امروز باقی است. در زیر این لوحه نقشی در سنگ تراشیده شده که جونز را در حال نشسته نشان میدهد و پیش روی او ۳ تن از بزرگان دینی هندو، یکی به حال خضوع و دو نفر دیگر در حال تفکر، نشستهاند (همو، ۵۷؛ آربری، «جونز»، ۶۴، ۶۷؛ بالیوزی، ۱۰۴؛ «خاورشناسان»، ۱۰).
در ۱۹۴۶م / ۱۳۲۵ش، به مناسبت دویستمین سالگرد تولد جونز، انجمن آسیایی بنگال مراسم بزرگداشتی برگزار کرد («کتاب[۶] ... »، مقدمه، XII / ۱۸) و جلد چهاردهم مجلۀ روابط فرهنگی هند و ایران[۷] (سال ۱۹۸۸م) به افتخار وی نشر یافت. در مقام ستایش از پایگاه والای ویلیام جونز در شرقشناسی، بهویژه در مطالعات ایرانی، او را «شاه خاورشناسان» لقب دادهاند (سبحان، همانجا). وی که دلباختۀ شیرینی و لطف زبان فارسی بود، اعتقاد داشت که این زبان، هیچ دست کمی از انگلیسی ندارد و یادگیری آن عموماً ساده است. این زبانشناس نابغه که طبع شعری هم داشت، اشعاری از خواجۀ شیراز را به فرانسوی و انگلیسی ترجمه کرد، از جمله غزلی که حافظ در وصف شیـراز و وضع بیمثـال آن ساخته است (نک : حافظ ، غزل ۲۷۹، بیت اول). بیسبب نیست که وی، افزون بر القاب دیگر، به «جونز ایرانی» شهرت یافته است (آربری، «جونز»، ۳۶، ۴۱-۴۲؛ طاهری، ۴۸؛ موکهوپادهیای، ۷۱).
جونز که به هنگام درگذشت با حدود ۳۰ زبان، به درجات متفاوت، آشنایی داشت، به خویشاوندی سنسکریت با یونانی، لاتین، فارسی باستان و حتى با سلتی و گوتیک بیش از پیش پی برد و به همین اعتبار بعضی او را پیشاهنگ زبانشناسی تطبیقی دانستهاند. اینکه سنسکریت مقدمۀ کار زبانشناسان در مطابقت زبانها قرار گرفت، جا دارد لغتشناسان را مدیون کارهای ابتکاری جونز در احیای ادبیات هند در قلمرو زبانشناسی بدانیم (سرکار، ۳۱). از خدمات مهم دیگر جونز به مطالعات فارسی و عربی و نیز پژوهشهای شرقی این بود که او نخستین شیوۀ علمی را برای حرفنویسی دقیق الفباهای غیر لاتینی به الفبای لاتین ابداع و عرضه کرد (سبحان، همانجا).
بعضی از مقالات محققانهای که جونز آنها را در نشریۀ «بررسیهای آسیایی[۸]» (که جداگانه به دو زبان انگلیسی و فرانسوی منتشر میشد) به چاپ رساند، اینها ست: «رساله در نگارش درست کلمات آسیایی به حروف لاتین» (بِن، ۳۴, ۶۹۷)؛ «در باب فلسفۀ آسیاییها» (همو، ۹۱)؛ «دربارۀ بازی هندی شطرنج» (همو، ۱۳۶)؛ «دربارۀ اعراب» (همو، ۱۵۶)؛ «دربارۀ مرزنشینان، کوهنشینان و جزیرهنشینان آسیایی» (همانجا)؛ «دربارۀ تاتارها» (همو، ۵۱۱)؛ «دربارۀ ایرانیها» (همو، ۵۷۳؛ صبا، ۱۲۳)؛ «در باب شعر عرفانی ایرانیان و هندیان» (همانجا). به علاوه، جونز گلچینی از نظم و نثر نامورترین شاعران و نویسندگان ایرانی را همراه با ترجمۀ انگلیسی آنها با عنوان «گلهایی از [بوستان] ادب پارسی» در ۱۸۰۵م منتشر کرد که در واقع کتابی همراه برای «دستور زبان فارسی» او بود (صبا، ۱۲۱, ۱۲۲, ۱۲۸؛ بن، ۲۵۶)؛ از دیگر کارهای جونز که هدفش شناساندن شعر مشرقزمین به غربیها بود، کتابی با عنوان «شرحهایی بر شعر آسیایی[۹]» در ۶ مجلد است که در ۱۷۷۴م نشر یافت (بدوی، ۱۱۰؛ طالقانی، ۱۷۵؛ «فهرست[۱۰] ... »، ۱۹۰).
مهمترین کـار ویلیام جونز در حـوزۀ عربیشناسی ــ که بر علاقۀ شدید و تسلط تحسینبرانگیز او بر این زبان دلالت دارد ــ ترجمۀ کامل و چاپ معلقات سبع (لندن، ۱۷۸۳م) به انگلیسی است که توجه بسیاری از شاعران انگلیسی را در آن روزگار برانگیخت. افزون بر ترجمۀ اصل متن عربی، شکل حرفنویسیشدۀ آن به الفبای لاتین نیز به دست داده شده است (سبحان، همانجا؛ سرکار، ۲۶؛ عقیقی، ۲ / ۴۷۳؛ الیس، II / ۹۰). بر پایۀ منقولاتی از معلقات سبع، جونز کتابی با عنوان «اخلاق عرب پیش از عصر محمد [ص]» نوشت (لندن، ۱۷۸۰م). این نوشته با آنچه او زیرعنوان «دربارۀ اعراب» در نشریۀ «بررسیهای آسیایی» به چاپ رساند، بسیار نزدیک مینماید (عقیقی، همانجا؛ بن، ۱۵۶).
جونز پیش از سفر به هند، و زمانی که در انگلستان به کار قضا اشتغال داشت، کتاب مهمی دربارۀ قانون ودیعهگذاری با عنوان «رسالاتی در باب ضمان[۱۱]» نوشت (۱۷۸۱م). در ۱۷۸۲م نیز خلاصهای از مبحث ارث را بر اساس مذهب شافعی از متنی عربی با عنوان بغیةالباحث عن جمل المواریث به انگلیسی ترجمه کرد. این متن که به ارجوزه یا رحبیه نیز معروف است، ظاهراً کهنترین اثر باقیمانده دربارۀ احکام ارث در اسلام است (الیس، II / ۱۶۶؛ بنرجی، ۵۲؛ سرکار، همانجا).
جونز به هنگام اقامت در هند در دیاری به شغل قضا اشتغال داشت که مردمش مخلوطی از هندوها و مسلمانان بودند؛ بنابراین او نیاز داشت که با قواعد حقوقی هر دو آیین آشنا باشد. از این رو در آیین هندو و شریعت اسلام تحقیقاتی کرد و در باب حقوق هر یک تألیفاتی انتشار داد، از جمله «نهادهای قانون هندو، یا احکام مَنو[۱۲]» در احکام دین هندوان، و کتابی دیگر در «احکام اسلامی ارث[۱۳]» (بالیوزی، ۱۰۴؛ سرکار، همانجا). جونز همچنین بر تهیۀ خلاصهای از احکام اسلامی طبق معتقدات اثنا عشریه توسط فقیهی محلی نظارت کرد. این خلاصه عمدتاً برگرفته از شرایع الاسلام نجمالدین حلّی و تحریر الاحکام ابن مطهر فراهم آمد (عقیقی، همانجا؛ الیس، II / ۳۸۲).
جونز پس از آشنایی لازم با سنسکریت، به ترجمۀ چندین اثر مهم از این زبان به انگلیسی دست زد؛ از جمله هیتوپادشا، مجموعهای از افسانهها و قصههای موجود به زبان سنسکریت، که در ۱۷۹۱ یا ۱۷۹۹م نشر یافت؛ شکونتالا یا «حلقۀ مهلک» (لندن، ۱۷۹۰م)، مشهورترین ترجمۀ اَبیجنانَه شکونتالم اثر کالیداسه که جونز او را شکسپیر هندی میخواند؛ گیته گویندم از جیدوا، که برگردان آن در ۱۷۸۹م به پایان رسید، اما پس از درگذشت جونز به چاپ رسید و «۹ قصیده پیشکش خدایان هندو»؛ ریتوسماره اثر کالیداسه (سرکار، ۳۰؛ طالقانی، ۱۷۷؛ «فهرست»، ۱۵۲).
مآخذ
آربری، آ. ج.، «جونز ایرانی»، روزگار نو، لندن، ۱۹۴۴-۱۹۴۵م، س ۴، شم ۱؛ بالیـوزی، موقّـر، «جونز ایـرانی»، یغما، تهـران، ۱۳۵۰ش، س ۲۴، شم ۱؛ بدوی، عبدالرحمان، فرهنگ کامل خاورشناسان، ترجمۀ شکرالله خاکرند، قم، ۱۳۷۵ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران، ۱۳۸۱ش؛ «خاورشناسان بزرگ انگلیسی»، روزگار نو، لندن، ۱۹۴۳م، ج ۳؛ طالقانی، محمدعلی، «سرویلیام جونز، نظریهپرداز همانندیِ زبانهای هند و اروپایی»، مجلۀ ایران شناسی، بنیاد کیان، ۱۳۷۸ش، س ۱۱، شم ۱؛ طاهری، ابوالقاسم، سیر فرهنگ ایران در بریتانیا یا تاریخ دویست سالۀ مطالعات ایرانی، تهران، ۱۳۵۲ش؛ عقیقی، نجیب، المستشرقون، قاهره، ۱۹۴۵م؛ غروی، مهدی، «انجمن آسیایی بنگال»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۵ش، س ۱۹، شم ۴-۶؛ نیز:
Arberry, A. J., Classical Persian Literature , London, 1967; Banerjee, S. R., «Sir William Jones», Indo - Iranica, Calcutta, 1988, vol. XLI, nos. 1-4; Behn, W. H., Index Islamicus, 1665-1905, Adiyok; Catalogue of Printed Books Published Before 1932 in the Library of the Royal Asiatic Society , London, 1940; Ellis, A. G., Catalogue of Arabic Books in the British Museum, Norwich, 1967; Mukhopadhyay, A. K., «Sir William Jones as a Persian Scholar», Indo - Iranica , Calcutta, 1991, vol. XLIV, nos. 1-4; Sabā, M., English Bibliography of Iran, Tehran, 1965; Sarkar, J. N., «Sir William Jones: The Scholar and the Organizer», Indo - Iranica , Calcutta, 1988, vol. XLI, nos. 1-4; Subhan, A., «Contributions of the Asiatic Society, Calcutta, to Arabic and Persian Studies», Proceedings of the All - India Oriental Conference, India, 1972; Year - Book of the Royal Asiatic Society of Bengal for 1945 , Calcutta, 1946.
مجدالدین کیوانی