جریج
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 23 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223863/جریج
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
17
جُرَیْج، راهب بنی اسرائیلی که در زمان فترت وحی ــ دورۀ پـس از ظهـور عیسى(ع) و پیـش از بـعـثـت پـیـامـبـر اکرم(ص) ــ میزیست و متهم به زنا شد، اما به سخن درآمدن و شهادت دادن نوزاد زنی که چنین تهمتی به او زده بود، بیگناهی او را ثابت کرد. چنانکه از منابع موجود پیدا ست، نخستینبار نام و احوال جریج تنها از طریق احادیث نبوی و در دورۀ اسلامی رواج یافته است. با این همه، برخی از محققان به سبب تشابه نام و داستان جریج، با نام و ماجرای زندگی قدیس گرگوریوس تائوماتورگوس، احتمال دادهاند که حکایت جریج از جانب مسیحیان در بین مسلمانان رواج یافته، و آنگاه در احادیث پیامبر یا منسوب پیامبر(ص) نیز منعکس شده است(EI2,II/ 602). احادیث نقل شده از پیامبر(ص) دربارۀ جریج بر 3 گونهاند: حدیثی که مضمون آن چنین است که اگر جریجِ راهب فرد عالمی بود، میدانست که پاسخ به مادرش از عبادت پروردگارش برتر است؛ احادیثی که شرح حال جریج در آنها آمده است؛ و احادیثی که به 3 نوزاد سخنگو اشاره دارند و در شرح یکی از آنها به داستان جریج میپردازند. به این ترتیب، صورتهای گوناگون این احادیث، به مؤلفان قدیم این امکان را داده است که به فراخور موضوع آثارشان به اجمال یا به تفصیل از آنها بهره گیرند. قدیمترین مرجعی که حکایت جریج در آن آمده، مجموعهای حدیثی، یعنی مسند احمد بن حنبل است که در 4جا آن را ذکر کرده است (2/ 307، 308، 385، 433-434). پس از وی مفسران و مورخان، زیر عنوانهایی چون «تبرئهکنندۀ راهبان بنی اسرائیلی که پس از برصیصای عابد آمدند و رافع بدگمانی مردم در حق ایشان»، و «3 نوزاد سخنگو در تاریخ»، و یا در تفسیر آیات مختلف قرآن به نقل و شرح این احادیث نبوی پرداختهاند (مسلم، 4/ 1568-1570؛ بخاری، 3/ 1268؛ طبرانی، 115-116؛ مقدسی، 3/ 135-136؛ خطیب، 13/ 4؛ قرطبی، 18/ 42؛ بغوی، 5/ 354؛ میبدی، 6/ 35-36، 10/ 55؛ ابوالفتوح، 13/ 79، 80؛ ابن عدیم، 6/ 2990؛ ابن حجر، 7/ 147؛ سیوطی، 4/ 315؛ میرخواند، 1/ 473-475). این احادیث همچنین مبنایی برای طرح آراء فقیهانهای همچون جایز بودن یا لزوم قطع نماز برای اجابت فرمان مادر (ابن حجر، 3/ 402-403) و لزوم بازسازی یک بنا به وضعیت سابقش برای رد مظالم بوده است (همو، 5/ 422-423). صوفیان نیز به این احادیث نبوی اشاراتی دارند و در زمینۀ اثبات کرامات اولیا، این احادیث پیامبر(ص) را نیز شاهد آوردهاند (سراج، 320؛ قشیری، 357-358؛ هجویری، 345؛ جامی، 19). آنچه از مجموع روایات مربوط به جریج در منابع گوناگون میتوان دریافت، چنین است: جریج در صومعۀ خویش پیوسته به عبادت مشغول بود. روزی مادر پارسای وی برای دیدار فرزند به نزدیک صومعه آمد و از پشت در او را فرا خواند، اما جریج که مشغول عبادت بود، بهرغم اصرار مادر به او پاسخی نداد و نمازش را قطع نکرد. مادرْ دلتنگ از این بیاعتنایی، از خدا خواست که جریج را پیش از آنکه روسپیان به او روی آورند، نمیراند. از سوی دیگر قوم بنی اسرائیل که از زمان برصیصای عابد و مشاهدۀ عاقبت کار او، در حق راهبان قوم خود بدگمان بودند، برای پی بردن به سرشت واقعی جریج، زنی خوبروی و بدنام را برانگیختند تا او را به فتنه دچار سازد. آن زن در شبی بارانی به صومعۀ جریج پناه برد و پس از ورود به اغوای او پرداخت. اما جریج پارسایی ورزید و برای چیره ماندن بر نفس، تا سرزدن سپیدهدم انگشتان دستش را یک به یک سوزاند. بنا بر روایتی دیگر، جریج آن زن را به صومعه راه نداد و زن شب را در کنار چوپانی که نزدیک صومعه مسکن داشت، صبح کرد و از او بار گرفت. آنگاه به میان مردم رفت و مدعی شد که شب را با جریج به سر برده، و از او بار یافته است. زمانی که مردم از این ماجرا باخبر شدند، به همراه مأموران حاکم در مقابل صومعۀ جریج گرد آمدند و او را به بیرون فرا خواندند؛ اما جریج به آنها اعتنایی نکرد و در نتیجه، مردم صومعۀ او را ویران کردند و بر آن شدند که وی را مجازات کنند. در این هنگام جریج درخواست کرد که زن مدعی را حاضر کنند. پس نخست به درگاه خداوند نیایش کرد و سپس از نوزادِ آن زن پرسید که ای پسر پدرت کیست؟ نوزاد نیز به قدرت الٰهی لب به سخن گشود و چوپان را پدر خود معرفی کرد و به این ترتیب، بیگناهی جریج به اثبات رسید. در پایان، مردم پشیمان از رفتار خود، برآن شدند که صومعۀ جریج را با طلا بازسازی کنند؛ ولی وی به آنان اجازه نداد و تنها پذیرفت که صومعهای گلین، آنچنانکه پیشتر بود، برپا سازند (احمد بن حنبل، مسلم، همانجاها؛ ابولیث، 502-503؛ طبرانی، بغوی، قشیری، همانجاها؛ ابن کثیر، 1/ 134-136؛ ابن حجر، همانجا). در پارهای از منابع نیز چنین آمده است که به هنگام گرفتاری جریج به دست مردم، مادرش آگاه شد و خود را به ایشان رساند و با دعای مادر نوزاد لب به سخن گشود (ابولیث، 502؛ مقدسی، 3/ 136؛ میرخواند، 1/ 473-475). این صورت از روایت ظاهراً برای تأکید بیشتر بر بلندی مقام مادر است.
ابن حجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، بیروت، 1416ق؛ ابن عدیم، عمر، بغیة الطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1988م؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، 1405ق؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، 1367-1368ش؛ ابولیث سمرقندی، نصر، تنبیه الغافلین، به کوشش احمد سلام، بیروت، 1416ق؛ احمد بن حنبل، مسند، بیروت، دارالفکر؛ بخاری، محمد، صحیح، به کوشش مصطفیٰ دیب البغا، بیروت، 1990م؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، 1985م؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه؛ سراج، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسن، لیدن، 1914م؛ سیوطی، الدرالمنثور، بیروت، 1411ق؛ طبرانی، سلیمان، الاحادیث الطوال، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412ق؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، 1966م؛ قشیری، عبدالکریم، الرسالة القشیریة، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطهجی، بیروت، 1408ق؛ مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، 1416ق؛ مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به کوشش کلمان هوار، پاریس، 1903م؛ میبدی، احمد، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1357ش؛ میرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران، 1338ش؛ هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1383ش؛ نیز:
EI2.محسن خالقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید