جبیل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 4 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223805/جبیل
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
17
جُبَیْل، شهر و بندری تاریخی در استان جبل لبنان. این شهر با جمعیتی حدود 600‘21 تن (1386ش/ 2007م) در شمال بیروت در کنار دریای مدیترانه جای دارد («فرهنگ...»، npn. ؛ جعفری، 385). رود ابراهیم (در قدیم: آدونیس) زمینهای کشاورزی آن را آبیاری میکند. زیتون، موز و انجیر از عمدهترین محصولات کشاورزی آنجا ست (شدیاق، 1/ 16). نام جبیل در منابع به صورتهای گوناگون آمده است. در عهد عتیق به صورت «گِبَل» و «جِبْل» (یوشع، 5:13؛ حزقیال، 9:27) ضبط شده است. مصریهای باستان آن را کوپنه، فنیقیها گوبله، و یونانیها بیبلوس (بوبلوس = به معنی کتاب) مینامیدند (گروسه، III/ 552؛ حتی، 126، نیز لبنان...، 85، تاریخ...، 1/ 136-137). جبیل یکی از کهنترین شهرهای کرانۀ مدیترانه به شمار میرود و دیرینگی آن به حدود هزارۀ 5 قم میرسد (EI2). در کاوشهای باستانشناسی صورت گرفته در جبیل، آثار کهن بسیاری از جمله بتی سنگی متعلق به هزارۀ 3 قم، سلاحهایی متعلق به دورۀ تجارت جبیل با مصر، مقبرهای از دورۀ فنیقیها و نیز ظروف، سلاحها، زیورآلات و آثار معابدی از این دوره یافت شده است (جبر، 26-27؛ حتی، 53، نیز تاریخ، همانجا؛ اسمیل، 67 ؛ بولس، 59-66). در حدود هزارۀ 4 قم بندر جبیل از مراکز تجارتی و دینی به شمار میرفت و با مصر رابطۀ بازرگانی داشت و از این بندر چوب صنوبر به مصر صادر میشد. بنا به روایتی در بنای معبد سلیمان، از چوب جبیل استفاده شده بود (همانجاها؛ صقر، 1/ 57). در جبیل معبدی برای پرستش آدونیس بر پا بود که هر ساله مردم از شهرهای دیگر برای زیارت به آنجا میرفتند (بولس، 189). در حدود سالهای 2000 تا 1800قم جبیل تابع مصر بود و حاکمان مصری در آنجا حکومت میکردند (همو، 75). جبیل در دورۀ رومیها (63 قم-330م) رونق و شکوه بسیار داشت و در دورۀ بیزانس (330-637م) از شهرهای اسقفنشین به شمار میرفت و کلیساهایی در آنجا بر پا بود (جبر، 118-123؛ شدیاق، 1/ 11). جبیل در دورۀ فتوحات اسلامی در شام، در 13ق/ 634 م به فرماندهی یزیدبن ابیسفیان و برادرش معاویه و یا به روایتی در 14ق، به فرماندهی ابوعبیدة بن جراح به دست عربها گشوده شد (بلاذری، 172-173؛ ابن اثیر، 2/ 431؛ یعقوبی، 325-327). پس از فتح جبیل به دست مسلمانان، رومیها این شهر را از عربها پس گرفتند، اما در 24ق/ 645 م معاویه دوباره آن را به تصرف مسلمانان درآورد. او برای دفاع از کرانههای شرقی دریای مدیترانه و از آن جمله جبیل در برابر تهاجمات رومیها، گروهی از ایرانیان را در آنجا اسکان داد (قدامه، 255). جبیل در سدههای نخستین اسلامی از نواحی ثغور بحریه در سواحل جند دمشق به شمار میرفت (ابن خردادبه، 77؛ قدامه، همانجا؛ ابن فقیه، 105؛ ابن حوقل، 1/ 165). این شهر در آن روزگار رونق و شکوه گذشتۀ خود را از دست داد و اهمیت آن تا سدۀ 5 ق/ 11م به واسطۀ وجود یک اردوگاه نظامی کوچک در آنجا بود (EI2). با تصرف شام از سوی فاطمیان در 360ق/ 971م جبیل نیز تحت حاکمیت آنان درآمد (ابن قلانسی، 21، 26؛ نیز نک : ه د، بیروت). ناصرخسرو که در سفر خود به شام در 438ق/ 1046م از این شهر دیدار کرده، آن را شهری مثلثی شکل که پیرامون آن با دیوارهای بلند و مستحکم محصور بود و درختان خرمای فراوان داشت، توصیف کرده است (ص 22). در 470ق/ 1077م ملکشاه سلجوقی جبیل را همانند دیگر شهرهای شام بر قلمرو سلجوقیان افزود، اما در 482ق/ 1089م فاطمیان توانستند دوباره بر آنجا چیره شوند (ابن خلدون، 4(1)/ 137؛ ابن اثیر، 10/ 176). در 497ق/ 1104م جبیل بر اثر تهاجم صلیبیان برای تصرف بیتالمقدس، و 5 سال بعد به سبب وقوع زمینلرزهای شدید، آسیب فراوان دید (ابن قلانسی، 231، 526-527؛ ابن اثیر، 10/ 372). در اوایل سدۀ 6 ق/ 12م بر اثر جنگهای داخلی صلیبیها، جبیل تحت حمایت و استیلای فخرالملک، از فرمانروایان شیعی مذهب طرابلس شام درآمد (ابن عدیم، 10/ 4532؛ ابن اثیر، 10/ 476). در 502 ق/ 1109م طنکری حاکم انطاکیه جبیل را محاصره، و پس از چندی تصرف کرد (همانجا). در همین سال برتران فرزنـد رمون دوسن ژیل، سپهسـالار و شاهزادۀ انطاکیه بر جبیل استیلا یافت. او 3/ 2 شهر و همچنین قلعهای در نزدیکی آن را بـه جنـوواییان سپرد؛ آنان نیز جبیل را به دریـاسالار هوک امبریاکـو، از بزرگان فرانکی واگذار کردند (رانسیمان، II/ 65-70). در 583 ق/ 1187م صلاحالدین ایوبی به جبیل حمله کرد. در این زمان هوک امبریاکو حاکم جبیل، در دمشق اسیر بود. او به شرط آزادی خود، جبیل را به صلاحالدین وا گذارد (ابن اثیر، 11/ 541-543؛ مقریزی، 1/ 207-209؛ یاقوت، 2/ 33). صلاحالدین پس از تصرف جبیل، کلیساهای آن را ویران، و به جای آنها مدرسههایی برپا کرد (عمادالدین، 108، 233؛ ابن شداد، 1(1)/ 109). وی همچنین برای جلوگیری از تهاجم دوبارۀ فرنگان به جبیل، گروهی از کردها را در آنجا مستقر ساخت (یاقوت، همانجا). به نوشتۀ یاقوت این گروه از کردها تا 593 ق/ 1197م در جبیل حضور داشتند (همانجا). در اواخر سدۀ 6 ق/ 12م فرنگان دوباره بر شهر جبیل استیلا یافتند (ابن واصل، 3/ 26؛ رانسیمان، III/ 92). در دورۀ استیلای ممالیک بحری بر مصر و شام، جبیل تا زمان فرمانروایی ظاهر رکنالدین بیبرس (حک 658-676 ق/ 1260-1277م) همچنان تحت سلطۀ فرنگان بود، اما از زمان حکومت سعید ناصرالدین برکه خان (حک 676-678ق) تحت سلطۀ ممالیک درآمد (رانسیمان، III/ 348, 387-388؛ بازورث، 105، 108-109). با برافتادن ممالیک، متصرفات آنان و از جمله جبیل به قلمرو عثمانیان افزوده شد. عثمانیان جبیل را به امرای بنیعساف (از قبیلههای ترکمان) واگذار کردند(بولس،319). در سالهای 1258-1275ق/ 1842-1859م که بیشتر سرزمین لبنـان به دو قسمت دروزینشین و مسیحینشین تقسیم شده بود، جبیل مستقیماً از سوی باب عالی اداره میشد. در آن روزگار در جبیل کلیساهای بزرگ دایر بود و ساکنان آن را 5 هزار مسیحی و هزار مسلمان تشکیل میدادند (جبر، 162-163؛ شدیاق، 1/ 10، 29). در 1276ق جبیل از لحاظ تقسیمات اداری یکی از نواحی طرابلس در جبل لبنان به شمار میرفت (همو، 1/ 10، 20-23). با استقلال لبنان در 1322ش/ 1943م و در پی تغییرات تقسیمات کشوری، جبیل از قضای کسروان جدا، و به مرکز اداری (قضا) در استان جبل لبنان، بدل شد (جبر، 171؛ «جبل لبنان»، بش ).
ابن اثیر، الکامل؛ ابن حوقل، محمد، صورةالارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938-1939م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک والممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306ق؛ ابن خلدون، العبر، بیروت، 1958م؛ ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش دومینیک سوردل، دمشق، 1953م؛ ابن عدیم، عمر، بغیةالطلب، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1409ق/ 1989م؛ ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1302ق/ 1887م؛ ابن قلانسی، حمزه، تاریخ دمشق، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1403ق/ 1983م؛ ابن واصل، محمد، مفرج الکروب، به کوشش جمالالدین شیال، قاهره، 1379ق/ 1960م؛ بازورث، ک. ا.، سلسلههای اسلامی، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، 1371ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ بولس، جواد، تاریخ لبنان، بیروت، 1972م؛ «جبل لبنان»، بلدیات (نک : مل )؛ جبر، جمیل، جبیل فی التاریخ، جبیل، 2001م؛ جعفری، عباس، گیتاشناسی نوین کشورها، تهران، 1382ش؛ حتی، فیلیپ، تاریخ سوریة و لبنان و فلسطین، ترجمۀ جورج حداد و عبدالکریم رافق، بیروت، 1982م؛ همو، لبنان فی التاریخ، ترجمۀ انیس فریحه، لندن، 1957م؛ شدیاق، طنوس، اخبار الاعیان فی جبل لبنان، به کوشش فؤاد افرام بستانـی، بیروت، 1970م؛ صقـر، جوزف، قصة و تاریخ الحضارات العربیـة، بیروت، 1999م؛ عمـادالدین کاتب، محمـد، الفتـح القسی فـی الفتح القدسی، به کوشش محمدمحمود صبح، بیروت، الدار القومیة للطباعة و النشر؛ عهد عتیق؛ قدامة بن جعفر، «الخراج»، همراه المسالک و الممالک (نک : هم ، ابن خردادبه)؛ مقریزی، احمد، السلوک، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1418ق/ 1997م؛ ناصرخسرو، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1356ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، «البلدان»، همراه الاعلاق النفیسۀ ابن رسته، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ نیز:
Baladiat, www.baladiat.com/ bejje. html; EI2; Grousset, R., Histoire des croisades et du royaume Franc de J′erusalem, Paris, 1936; Hitti, Ph. K., History of Syria, London, 1957; Runciman, S., A History of the Crusades, Cambridge, 1951-1954; Smail, R. C., The Crusaders in Syria and The Holy Land, London, 1973; The World Gazetteer, www.world-gazetteer.com. پرویز امین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید