جلفا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223392/جلفا-(در-اصفهان)
چهارشنبه 13 فروردین 1404
چاپ شده
18
جُلْفا، یکی از مناطق یازدهگانۀ شهر اصفهان، واقع در جنوب زاینده رود، که با کوچاندن ارمنیان از جلفای ارمنستان و اسکان آنها در این شهر در سالهای آغازین سدۀ 11ق / 17م شکل گرفت و با افت و خیزهایی طی 400 سال، زندگی تا به امروز در آن جریان دارد.در 1012ق / 1603م شاه عباس اول صفوی در پی بازپسگیری مناطق تحت اشغال دولت عثمانی، در مسیر خود در فتح ایروان، از شهر جلفا در آن سوی ارس ــ که به سان قلعهای مستحکم بود ــ عبور کرد. ساکنان این شهر که بازرگانان ثروتمندی بودند، از وی استقبال گرم و با شکوهی به عمل آوردند و او پس از پیروزی، بنا بر مصالح استراتژیک و استفاده از توانمندی بازرگانی، ارامنۀ جلفا را به پایتخت خود اصفهان کوچ داد و جلفا را ویران ساخت (تکتاندر، 76؛ درهوهانیان، 1 / 4-14؛ قاسمی، 11؛ کاراپتیان، 30-33).پس از ورود جلفاییهای کوچاندهشده به اصفهان، شاه عباس که توجه خاصی به آنها داشت، طبق فرمانی زمینهای بخش جنوبی زایندهرود را ــ که از املاک کشاورزی خود بود ــ برای اسکان در اختیار آنها قرار داد، و برای آسایش آنان مسلمانها را از سکونت در آنجا منع کرد (درهوهانیان، 1 / 22-26).این شهرک که در زمان شاه عباس اول بنیاد نهاده شد، از شمال به زاینده رود، از جنوب به محلۀ تبریزیها و سنگتراشها، از خاور به مسیر چهارباغِ منتهی به هزار جریب، و از باختر به محلۀ ایروانیها محدود بود. پس از برپایی شهرک جدید، محلههایی که از پیش وجود داشت، به طور کامل بازسازی شد (کاراپتیان، 51، 52).ارامنه با تکیه بر دستاوردهای فرهنگی و اقتصادی که داشتند، به آباد کردن محل سکونت تازۀ خود پرداختند، و آنجا را به یاد شهر ویرانشدۀ زادگاهشان ــ جلفای قدیم در ارمنستان ــ «جلفای نو» نامیدند و شهرکی با بناهای مجلل، کلیساهای باشکوه و باغهای سرسبز برآوردند (همو، 34؛ اعرابی، 36).شهرسازی جلفای نو به شیوۀ مهندسی و دلخواه ساکنانش طرح شد: خیابانی از خاور به باختر به موازات زایندهرود و به فاصلۀ نیم کیلومتری آن کشیده شد، و به احترام «خواجه نظر» ــ عالیمقامترین جلفایی ــ «خیابان نظر» نام گرفت. در دو سوی این خیابان ــ طول شهرک ــ دو خانوادۀ سرشناس ارمنی مجتمع مسکونی بزرگی ساختند: «شهر یمانیان» در خاور، و «خواجه سرافرازیان» در باختر، که به نام آنها به ترتیب «درب شهر یمانیان» و «درب سرافرازیان» نامگذاری شد. محدودۀ خیابان نظر به 10 بخش و 9 خیابان همسو تقسیم شد و هر بخش با کوچهای پهن به خیابان نظر پیوست. سمت جنوب هر کوچه به دشت، و در نهایت به گورستان ارامنه منتهی میشد، و هر کوچه حدود محلهای را مشخص میکرد. ارامنه در این محلهها خانههای خود را به تناسب ثروت برآوردند، و هر کوچه (محله) به نام سرشناسترین ساکن آنجا نامیده شد (درهوهانیان، 1 / 26؛ حقنظریان، 21). در 1061ق / 1650م ارامنهای که تا آن زمان هنوز در شهر اصفهان اقامت داشتند، نیز به جلفا منتقل شدند و محلههایی به آن افزوده شد (همانجا؛ نیز نک : درهوهانیان، 1 / 61).انشعابات دو مادی (نهر) جلفا و قینان (منشعب از زایندهرود) به نامهای «شایج» و «نایج» از باختر به جلفا وارد شده، آب محلهها را تأمین میکردند. این دو مادی ضمن تأمین آب مورد نیاز درختان و چرخاندن پرههای آسیابهای محلهها، آب باغچههای خانهها و باغهای جلفا را نیز تأمین میکردند، و با عبور آنها از محلههای تبریزیها، قاراگل، سیچون، جلفا، گاسک، ایروان و قینون، باغها و بیشههای کنار رودخانه را نیز سیراب مینمودند. نقش آب و جریان یافتن آن در درون بافت شهری جلفا ضمن ایجاد فضای سرسبز، در پاکی هوا و سلامت شهرک اهمیت داشته است. مادیها و انشعابهای آنها در بیشتر گذرها جاری بود و در مسیر آنها درختان مختلفی مانند وسک (مورچه)، زبان گنجشک (ون)، کبوده، چنار، توت، بید، کاج و سرو تا همین دو دهۀ اخیر کاشته شده بود که متأسفانه به دلایل مختلف اکنون قطع گردیده، و درختان دیگری جایگزین آنها شدهاند (مهریار، 509-511؛ تحقیقات ... ).نمای بیرونی دیوارها کاهگل، سردرها بسیار زیبا و دارای تزیینات معرق آجری در داخل، و سطوح جرزهای پیشزده با گچبری ساده، و درهای چوبی نیز به گل میخها و کوبهها آراسته بود.بر اساس نقشۀ متعلق به سال 1297ق / 1880م هر یک از محلهها برای خود دروازهای جداگانه داشته، و هر محله دارای کلیسا، حمام، آسیاب و در برخی محلهها، مدرسه، کاروانسرا و سایر بناهای عمومی (میدان، بازار، باشگاه، کارگاه و قهوه خانه) بوده است (تحقیقات).تصاویر هوایی تهیه شده توسط سازمان نقشهبرداری کشور از جلفا تا 1340ش، نشان از وجود درختان سرسبز به مثابۀ جنگلهای انبوه در آنجا بوده است. به جز گذرهای عمومی، باغها و فضاهای خصوصی شامل درختان میوه و غالباً تاکستان بوده است. خانهها غالباً به صورت دو طرف ساخت (شمالی و جنوبی) و کمتر به صورت چهارطرف ساخت، با حیاط مرکزی هستند و در بعضی موارد بهصورت کوشک ساختهشدهاند (نک : کاراپتیان، 68، نیز سراسر کتاب).محلههای جلفا در دورههای صفویه و قاجاریه عبارت بودند از: میدان بزرگ، میدان کوچک یا شیرهکش خانه (تهیۀ شیرۀ انگور)، چهارسو، هاکوپجان (محلۀ حصیربافها)، قاراگل (برکه سیاه، به دلیل جمع شدن آبِ حاصل از مادیهای شایج و نایج)، سنگتراشها (کوچری)، تبریزیها (محلات یا داورژ) و ایروان (امروزه نام کوچهها و گذرهای تاریخی به همان نام به جا ماندهاند) (کاراپتیان، 65؛ نیز تحقیقات).در ساحل زایندهرود نزدیک پل الله وردیخان بیشۀ خلیفه قرارداشت که در دورههای بعد به باغات «نورا شن» (محلۀ جدید) معروف شد. در «بیشه بانو» در حوالی پل مارنان نیز محلههایی مانند زنگی و شاخ نبات شکل گرفته است (شفقی، نقشۀ اصفهان در 1302ش). کوچههای چهارسو، سنگتراشها و تبریزیها به دلیل عریض بودنِ گذر، «خیابان»، و سایر گذرها «کوچه» نامیده میشدند (تحقیقات).
شهرک جلفا به وسیلۀ پلهایی که برخی از آنها، از جمله پل مارنان تا به امروز باقی ماندهاند، به اصفهان پیوند میخورد (اصفهانی، 107؛ حقنظریان، 22). به فرمان شاه عباس، افزون بر معماران و هنرمندان ارمنی مهاجر، همکاران مسلمان آنها نیز در ساخت و ساز محلۀ جلفا، به ویژه در خلق آثار و ابنیه، و شکلگیری بافت شهری جلفای دورۀ صفوی و محلۀ کنونی جلفا نقش مؤثری داشتهاند. کاربرد مصالح بومی، مانند آجر و خشت به جای سنگ، استفاده از ویژگیهای معماری دورۀ اسلامی ایران، با نگرش درونگرا بودن بناها، ایجاد هشتی و شاه نشین با دو بخش تابستانه و زمستانه، به کارگیری قوسهای تیزهدار و هلالی و اجرای آن با ملاتهای سنتی مانند گچ، گِل وکاهگل، نمونههای بارزی از تأثیر این همکاری تنگاتنگ میان هنرمندان مسلمان و ارمنی است (کاراپتیان، 50، 51؛ تحقیقات).شاه عباس در نظر داشت با احداث محلۀ تبریزیها و جلفا، و نیز اتصال آنها به محور واسطهای چهارباغ، تجربۀ بسیار جالبی در زمینۀ گسترش هدفمند یک مجموعۀ تاریخی به نمایش گذارد. اتصال میان میدان کهنه و میدان نقش جهان، محوری را شکل داده است که در کنار محور چهارباغ و محور طبیعی زاینده رود ــ به عنوان مراکز ثقل قوی ــ به توسعۀ خطی شهر به سمت جنوب غربی یاری رساند.با افزایش قدرت و رونق شهر، هستههای روستایی پراکنده همچون مارنان، حسین آباد، سیچان و فرح آباد حول آن به وجود آمدند و در نتیجه، توسعۀ هستهای شهر همچنان ادامه یافت.در دوران حکومت شاه عباس دوم (سل 1052-1077ق / 1642-1666م) آهنگ پیشرفت کندتر شد، و به سبب فشار اقتصادی حکومت بر اهالی جلفا، رکود و افول آن آغاز گردید و تا پایان دورۀ شاه سلطان حسیـن (سل 1105-1135ق / 1694-1722م)، این روند نزولی به شدت ادامه یافت (کاراپتیان، 37-41).با حمایت حکومت صفویه اهالی جلفا توانستند طی دورهای 30-35 ساله، زمینهای تحت اختیارشان را به صورت شهرکی آباد با بناهایی بهسان کاخ درآورند. آنها علاوه بر بنای خانههای مجلل، به برپا داشتن کلیساها نیز همت گماشتند، به گونهای که هر یک در ساخت و تزیین کلیسایی باشکوهتر بر دیگری سبقت میجست، و در حدود نزدیک به نیم سده جلفا شاهد چنان شکوفایی چشمگیری بود که نظیر آن در تاریخ کمتر دیده شده است (همو، 46).با استیلای افغانها بر شهر که باعث ویرانی، قحطی و کشتار مردم، بهویژه ارامنه شد، بیشتر تجار ارامنه به هند، ارمنستان و سایر شهرهای ایران مهاجرت کردند (درهوهانیان، 1 / 134، 146-150). در دورۀسلطنت نادرشاه (سل 1148-1160ق / 1736-1747م) نیز از آهنگ توسعۀ شهر و جلفا کاسته شد و با انتقال پایتخت، در زمان زندیه و قاجاریه شهر اصفهان اهمیت و اعتبار پیشین را از دست داد. اثرات مخرب این حوادث تا 1320ق / 1902م با شدت بیشتری بر ساکنان ارامنۀ جلفا ادامه داشت (همو، 1 / 267).در دورۀ قاجاریه که همزمان با انقلاب صنعتی اروپا بود، استعمار قدرتمند، و بی کفایتی حاکمان وقت، وضعیت اقتصادی را در ایران و به تبع آن در جلفا تغییر داد (کاراپتیان، 44-47). در دورۀ پهلوی بافت شهری و استخوانبندی کالبدی شهر دگرگون شد. ایجاد خیابانها و میادین در بیشتر موارد سبب تخریب بناهای تاریخی و تکه تکه شدن بافت شهری اصفهان، به ویژه در بافت جلفا شد، که احداث خیابان حکیم نظامی نمونۀ بارز این موارد است (طرح ... ، 5). در چند دهۀ اخیر نیز به دلایل مختلف از جمله: رشد سریع جمعیت، افزایش قیمت زمین، عدم اجرای قوانین شهرسازی و مصوبات مرتبط با سازمان میراث فرهنگی، تخلفات مکرر از مقررات سازمان میراث فرهنگی، بافتهای ارزشمند ــ بهویژه محلۀ جلفا ــ دائماً در معرض تخریب و نابودی قرارگرفته است (زاندر، 20؛ تحقیقات).
در حدود 3 هزار خانوار کوچاندهشدۀ ارمنـی، در محـلـۀ جلفـا (سـاحل جنـوبـی زاینـده رود ــ از پل اللهوردیخان تا پل مارنان ــ تا دامنۀ کوه صفه) اسکان یافتند، و شروع به خانهسازی کردند. از خزانۀ شاهی نیز به هر خانوار، به نسبت شمار افراد آن مبلغی به عنوان وام داده شد تا به کسب و تجارت مشغول شوند (فلسفی، 3 / 1116). اسکان ارامنه در محلههایی مانند مارنان، قینان، سیچان و جز آنها که در اختیار مسلمانان قرارداشت، به رغم احکام صادره از طرف شاه، کار آسانی نبود و به درگیریهایی منتهی میشد (همو، 3 / 1125-1126).با شکل گرفتن هستههای اولیۀ جلفا و اسکان هر یک از گروههای مهاجر از ارمنستان در محلهها، بخشهای مختلف منطقۀ جلفای فعلی به وجود آمد (نک : کاراپتیان، 61-65).در مرحلۀ نخست محلههای سنگتراشها، تبریزیها، ایروانیها، گاسک و گزندلان در جنوب غربی (منطبق با وضعیت فعلی) شکل گرفت؛ در مرحلۀ بعدی محلههای باغ راست [فلاسان]، جلفا، قاراگل، یخچال و دروازههای سفراز (انتهای خیابان نظرغربی)، دروازۀ شهر یمانیان (نظر شرقی، نرسیده به خیابان چهارباغ بالا) و نیز قبرستان ایجاد شد؛ آنگاه محلههای شهریمان، قینان، هاکوپجان و چهارسو؛ و سرانجام با گسترش ساخت و سازها، باغها به محلههای مسکونی تبدیل شد و گذرها شکل گرفت (همانجا) و با افزایش جمعیت، احداثخانهها، کاروانسراها و کلیساهای بزرگ در منطقه با سرعت بیشتری ادامه یافت.
شاردن تقسیمات تمام جلفای اصفهان اعم از کهنه و نو را شامل 5 کوچۀ بزرگ موازی شرقی و غربی ذکر میکند که از رودخانه به سمت کوه کشیده شده [احتمالاً منظور کوچههای تبریزیها، سنگتراشها و جز آن، که موازی با رودخانۀ زایندهرود بوده است]، و دارایکوچههای عرضی بسیار با بازارها، میدانهای خرید و فروش، گرمابهها و دو باب کاروانسرای کوچک است (4 / 1567).
بیشتر خانههای دارایِ ارزش معماریِ باقی مانده، مساحتی وسیع در عرصه و اعیانی دارند. ساماندهی و سازۀ آنها از اصول و قواعد معماری، ایستایی و تعادل کاخهای صفوی پیروی میکند. نقشهها نمایشگر فضاسازی یگانه و یکپارچه است، و سقفها از طاقهای باربر تشکیل شدهاند (زاندر، 22، 23).خانههای جلفا غالباً از دو بخش تابستاننشین و زمستاننشین تشکیل میشد، و دارای زیرزمینی در بخش سایۀ خانه (پشت به آفتاب) برای نگاهداری مایعات و مواد خوراکی بود. بعضی خانهها 3 طبقه بود، و برخی فضایی ویژۀ زنان داشت. در بعضی از خانهها، حیاط و اصطبلی نیز برای نگاهداری حیوانات پیشبینی شـده بـود (همانجـا؛ میناسیـان، 7؛ نیـز نک : کاراپتیان، سراسر کتاب).معماری بناهای مذهبی جلفا مانند معماری ایران در دورۀ صفویه کمالگرا بود. تأثیر فرهنگ ایرانی و سنت معماران ارمنی مهاجر، سبب شد آثاری پدید آید که به لحاظ التقاطگرایی و همانندسازی منحصر به فرد شمرده شود. معماران جلفا برخلاف سنت ارامنۀ سدههای میانی، کلیساها را به صورت استتارشده و با یک ورودی در دل بافت شهری جای دادند، و به منظور حذف موقعیت مکانی کلیسا، این ورودی با راهرو طویلی به فضای داخلی هدایت میشد. گنبدها در پیچ و خم خیابانهای محله قابل دیدن نبود، و دسترسی به قلب مجموعه تنها از طریق تک ورودی و «حیاط مربع» ممکن بود (حق نظریان، 22).طرح اصلی کلیساها برداشتی از بناهای ارمنی است: تالاری با 4 ستون و محوطۀ میانی که زیر گنبد قرار دارد. در مواردی ستونی وجود ندارند و گنبد مستقیم روی دیوارهای اصلی استوار است. گفتنی است که فقط طرح اصلی جلوهای از معماری سنتی ارمنی است و بقیۀ موارد از معماری ایرانی دورۀ صفویه پیروی میکند (همو، 23).سطوح بیرونی برخلاف بناهای همزمان مسلمانها، عاری از هرگونه تزیین است، جز اینکه گاه با نقاشی و آجرچینی آراسته شدهاند؛ البته کلیسای اصلی (محل سکونت اسقف اعظم) سرشار از تزیینات است. گنبدهای بزرگ به صورت دو پوش، و گنبدهای کوچک یک پوش اجرا شدهاند، و در برپایی آنها از روش معماری سنتی صفویه پیروی شده است. فضاهای درونی معمولاً به دو بخش تقسیم میشوند: محراب و سکوی سخنران در شرق و بالاتر از سایر بخشها قرار دارد؛ در غرب بنا نیز بالکنی است که معمولاً با دستاندازهایی چوبی تا سقف ادامه دارد، و جایگاه زنان در مراسم مذهبی است (همو، 22، 24، نیز نک : سراسر کتاب).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید