جلالین، تفسیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 6 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223380/جلالین،-تفسیر
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
18
جَلالَیْن، تَفْسیر، یکـی از مـوجـزتـرين، و در عیـن حـال پر تداولترین تفاسیر جامع، در قالب شرح مزجی آیات. این تفسیر اثر مشترک جلال الدین محمد بن احمد مَحَلّی (791-864ق / 1389- 1460م)، عالم شافعی مصر، و شاگرد بنامش جلالالدین سیوطی (849-911ق / 1445-1505م) است و عنوان تفسیر جلالین از همین رو ست.جلال الدین محلی تفسير قرآن را از سورۀ کهف (18) آغاز نمود و تا سورۀ ناس (114)، آن را در 14 دفتر به نگارش درآورد؛ سپس کار خود را از ابتدای قرآن پی گرفت و سورۀ حمد(1) و شماری از آیات سورۀ بقره (2) را تفسیر نمود (دربارۀ ترجمۀ آن، نک : عتر، 298؛ آرسلان، 162؛ صاوی، 4 / 319)، اما اجل او را مهلت نداد و به سال 864 ق درگذشت.سیوطی که در دوران نوجوانی خود يك سال در درس محلی حضور داشته (ابن عماد، 8 / 52؛ غزی، 1 / 226)، در 870 ق، در حالی که تنها 21 سال داشت، با پی گرفتن شیوۀ استادش از آغاز سورۀ بقره تا پایان سورۀ اسراء (17) را كه از وی فوت شده بود، تفسیر کرد (سیوطی، حُسن ... ، 1 / 444) و مقدمه و مؤخرهای بر بخشی که تفسیر نموده بود، نگاشت. سیوطی تفسير مافات را در مدت 40 روز که با تعبیر «فی مدة قدر میعاد الکلیم» آورده، به پایان رساند ( تفسیر ... ، 1 / 144؛ نیز نک : جمل، 2 / 670). جزئیات دقیقتر این ماجرا در منابع شرح حال و کتابشناسی وارد نشده، اما میتوان در دو نسخۀ خطی از تفسير جلالين به شماره های 242 و 248 در کتابخانۀ سلیمانیه در استانبول، دادههایی در این باره یافت (نک : آرسلان، 161-162). پس از اتمام تفسير، سیوطی سورۀ حمد را در پایان تفسیر قرار داد تا به بخشهایی که محلی تفسیر نموده بود، ملحق گردد (جمل، 1 / 7).سیوطی در مقدمه و مؤخرۀ خود، تأکید می کند که در تکمیل تفسیر محلی، روش او را در پیش گرفته، و شیوۀ او را اقتباس نموده است ( تفسیر، 1 / 2، 144، 145). بررسی این تفسیر نشانمیدهد که وی در این امر موفق بوده است و هیچ تمایزی، دستکم در نوع و كيفيت پرداخت به آیات، میان دو بخش تألیف شده قابل مشاهده نیست؛ هر چند برخی محققان معاصر، ضمن بررسی حجم مأثورات بهکار رفته در دو بخش این تفسیر، توجه به مأثورات ــ شامل احادیث، شأن نزول، روایات تاریخی، و اسرائیلیات ــ را نزد سیوطی بیشتر دانستهاند (عتر، همانجا؛ شُربَجی، 284).در ادامۀ مقایسه میان دو بخش این اثر، باید به گفته های سیوطی در پایان مؤخرههایش اشاره نمود که طی آن به مواردی از اختلاف میان دیدگاه تفسیری خود و محلی در اين اثر اشاره میکند؛ از جمله، عدول از دیدگاه محلی دربارۀ روح (اسراء / 17 / 85)، با وجود آنکه در سورۀ حجر (15 / 29) همان دیدگاه محلی ذیل آیۀ 72 سورۀ ص (38) را پذیرفته است. مورد دیگر مسئلۀ صابئون در سورۀ حج (22 / 17) است که محلی آنها را گروهی از یهودیان دانسته، حال آنکه سیوطی بین یهودیان و نصارى تردید کرده است ( تفسیر، 1 / 45). به گفتۀ سیوطی شمار این موارد اختلاف بر 10 فزونی ندارد (همانجا؛ نیز نک : آرسلان، 160). البته گفتنی است که سیوطی از تفسیر 36 آیۀ آغازین سورۀ بقره که محلی نگاشته بود، صرفنظر کرده، و تفسیر خود را جایگزین آنها نموده است.محلی و سیوطی سخنی دربارۀ منابع تفسیرشان به میان نیاوردهاند، اما تکگزارشی را میتوان در این باره در کتاب بغیة الوعاة سیوطی یافت. سیوطی ذیل شرح حال کواشی، مفسر موصلی، اشاره به دو تفسیر صغیر و کبیر او میکند که هر دو مشهور بودند (ص 175) و در ادامه اظهار میکند که محلی در نگارش تفسیر خود از تفسیر صغیر کواشی بهره گرفته، و او نیز در تکمیل کتاب محلی از این تفسیر، در کنار تفاسیر بیضاوی و ابن کثیر سود برده است (همانجا). نیز بررسی متن این تفسیر نشان میدهد که مؤلفان از تفسیر زمخشری (برای نمونه، نک : 4 / 822، ذیل فلق / 113 / 3)، نیز بهره گرفتهاند (برای بررسی منابع این تفسیر، نک : جاندان، 344).دربارۀ روش کار جلالین در نگارش این اثر، میتوان دادههایی از مقدمۀ کوتاه، اما پر اطلاع سیوطی دریافت نمود. بر اساس این مقدمه، هر دو بر اقوال ارجح تکیه داشتهاند، و بیان آنچه بدان نیاز است، و نیز اشاره به قرائات مشهور را دنبال میکردهاند؛ آنها مایل نبودهاند که سخن را با ذکر دیدگاههای گوناگون به درازا بکشانند ( تفسیر، 1 / 2). به این ترتیب، در مسیری که به پیش میروند، در قالب شرحی مزجی بر آیات، به بیان آنچه برای رفع غوامض و ابهامات لفظی و معنایی آیات ضروری است، بسنده میکنند (زمامه، 603-604). از همین رو ست كه ذیل آیاتی که ابهامی در آن به چشم نمیآید، سخنی نمیگویند (برای نمونه، نک : ذیل تغابن / 64 / 13؛ توبه / 9 / 10، جم ).هر دو مفسر ذیل آیاتی که همواره مورد توجه فقیهان و متکلمان بودهاند، به طرح مختصر مباحث فقهی و کلامی پرداختهاند، و از آنجا که هر دو در فقه، پیرو شافعی، و در کلام، اشعری مسلکاند، دیدگاههای مذهبی خود را بیان میکنند (برای نمونه دربارۀ مباحث کلامی، نک : ذیل انعام / 6 / 103؛ اعراف / 7 / 54، كه صفات الٰهی را تأویل نمیكنند؛ برای مباحث فقهی، نک : ذیل بقره / 2 / 158؛ مائده / 5 / 6؛ احزاب / 33 / 69، جم ، كه به طرح دیدگاههای شافعی میپردازند). ذیل آیاتی نیز که با تعویض قرائت آیه، معنا دچار تحول میگردد، اختلاف قرائات، و معناهای حاصل از این اختلاف را بیان میکنند (برای نمونه، نک : عنکبوت / 29 / 50، 66).در این اثر نیز، همانند غالب آثار تفسیری نگاشته شده در سدههای متقدم، میانه و متأخر تاریخ تفسیر، روایات اسرائیلی راه یافتهاند (برای نمونه، نک : ذیل آیۀ 52 سورۀ حج (22)؛ نیز ص / 38 / 34؛ نمل / 27 / 44 ؛ برای برخی بررسیها در مورد اسرائیلیات در این تفسیر، نک : شربجی، 284-286؛ عتر، 308-313؛ جاندان، 365 ff.؛ آقپینار، 95-97؛ آلتونتاش، 117-120). البته گاه ادعا میشود که شمار روایات اسرائیلی در این تفسیر بسیار محدود است (شربجی، 284).توجه به مسائل نحوی نیز در این تفسیر به چشم میخورد و هر دو مفسر جهت بازکردن گره معنایی آیه، به بیان نقش دستوری آیه میپردازند (برای نمونه، نک : بقره / 2 / 21؛ آل عمران / 3 / 178، جم ) و به دیدگاههای نحویان برجستهای چون سیبویه (برای نمونه، نک : شعراء / 26 / 8)، مبرد (برای نمونه، نک : جاثیه / 45 / 32)، و فراء (برای نمونه، نک : كهف / 18 / 88) استناد میكنند (برای بررسی وجوه گوناگون مسائل ادبی و زبانی در این تفسیر، نک : آلتونتاش، 97-115).با در نظر گرفتن روشی که دو مفسر در بیان مقصود آیات داشتهاند، و تکیۀ آنها بر منابعی از جمله لغت، دستور زبان، فقه، حدیث، و قرائت (برای تفصیل، نک : همو، 46-60)، این اثر را در ادبیات تفسیری اهل سنت، در شمار تفاسیر به رأی جایز (زرقانی، 1 / 377-378؛ ذهبی، 1 / 330-338)، و در ادبیات تفسیری شیعه در گروه تفاسیر اجتهادی جای میدهند (معرفت، 2 / 521).بیان موجز و رسا، و نیز آسان خوان بودن تفسیر جلالین، میبایست، دستکم در حوزۀ فرهنگی مصر، موجب رواج این تفسیر در محافل علمی شده باشد. منابع تاریخی حكایت از آن دارند كه جملۀ آثار محلی، همانند تفسیرش، كه اجلّ آثار او نیز بوده (سیوطی، حسن، 1 / 444؛ داوودی، 2 / 81؛ ادرنوی، 336)، موجز، متقن، و آسانخوان بودهاند؛ و از همینرو، گرایش فراوانی از سوی طالبان علم در مصر و سایر بومها به نوشتههای او وجود داشته است (سیوطی، داوودی، همانجاها؛ شوکانی، 2 / 115). بیان سیوطی از دلیل روی آوردن خود به تکمیل این اثر را میتوان تأییدی بر این سخن دانست؛ چه، وی گرایش و رغبت فراوان به این تفسیر را از سوی طالبان علم، عامل تکمیل آن خوانده است ( تفسیر، 1 / 2).به دلیل شرایط مناسب فرهنگی و سیاسی در مصر، و نابسامان بودن اوضاع سیاسی و فرهنگی سایر بومهای جهان اسلام، مسافرتهای زیادی از سوی عالمان و طلاب جوان به مصر انجام میشد (شربجی، 43-46؛ جادالحق، 19-30؛ نیز نک : سیوطی، حسن، 2 / 94). به این ترتیب، با در نظر گرفتن چنین شرایطی میبایست شهرت و رواج تفسیر جلالین در مصر، به زودی راه نفوذ آن را به بومهای مركزی و شرقی جهان اسلام باز كرده باشد. نگارش شروح متعدد بر این تفسیر از سوی عالمان بومهای مرکزی و شرقی جهان اسلام، همانند یمن و خراسان، و عالمان مذاهب مختلف، همانند زیدیه و امامیه (برای این شروح، نک : دنبالۀ مقاله)، میتواند نشانی بر نفوذ این تفسیر بر طیف وسیعی از محافل علمی در بومهای گوناگون، طی سدههای پس از نگارش آن باشد.در دورۀ معاصر نیز تفسیر جلالین به جهت ویژگیهای کمنظیر آن، مورد توجه طبقات مختلف علمآموزان، از طلاب جوان تا عالمان برجسته بوده است (عتر، 297؛ زرقانی، 1 / 378). از جمله گفته میشود که محمد عبده در جلسات تفسیری خود، محور بحث را بر تفسیر جلالین قرار میداده است (همانجا). این تفسیر امروزه یکی از پر انتشارترین و متداولترین تفاسیر جهان اسلام است (ذهبی، 1 / 330-338؛ زرقانی، همانجا).از آن رو که هر دو مفسر دیدگاههای فقهی و کلامی مذهب خود را در این تفسیر مطرح ساختهاند، در محافل علمی شیعۀ امامی در دورۀ معاصر، گرایش قابل توجهی به آن نیست، و حتى برخی در مقام یافتن عدلی برای آن میان تفاسیر امامیه، از برتری تفسیر الوجیـز سید عبدالله شبـر ــ که سبکـی شبیـه آن دارد ــ بـر آن سخن میگویند (نک : حفنی داوود، مقدمۀ تفسیر الوجیز؛ نیز نک : معرفت، 2 / 521).تفسیر جلالین یکـی از نمونههای مهـم، از جریـان خلاصـه ـ نویسیهای تفسیری در دورۀ میانۀ تاریخ تفسیر (سدههای 5-9ق / 11-15م) است. این جریان برخاسته از نگرانی موجود در محافل تفسیری نسبت به دور شدن از هدف اصلی تفسیر در بیان لُبِّ معانی قرآنی و پرداختن به مسائل حاشیـهای ــ آنگونه که در تفاسیر طـویل مشاهده میشـد ــ بود (نک : ه د، تفسیر). در همین دوره از تاریخ تفسیر، تکملهنویسی نیز رواج داشته، و میتوان گفت که سیوطی تحت تأثیر همین جریان و سنت، به تکمیل اثر محلی روی آورده است (نک : همانجا).از آنجا که جلالین در این کتاب به صورتی گذرا، و گاه در حد اشاره اصطلاحات بحثهای خود را بیان کردهاند، حفنی داوود (همانجا) این تفسیر را به اصطلاحنامهای تشبیه کرده است كه برای هر اصطلاح آن میتوان شرحی نگاشت.
این تفسیر در دورههای متأخر و معاصر تاریخ تفسیر، موضوع شرحها، حاشیهها، و تعلیقات فراوانی بوده است (برای جریان حاشیهنویسی در دورۀ متأخر و معاصر تاریخ تفسیر، نک : ه د، تفسیر). برخی از شروح و حواشی مهم بر جلالین، عبارتاند از: 1. قبس النیرین، از شمسالدین محمد بن عبدالرحمان علقمی (د 969ق / 1562م)، شاگرد سیوطی و نخستین شرح کتاب که نگارش آن در 952ق به پایان آمده است (حاجیخلیفه، 1 / 455؛ زرکلی، 6 / 195)؛ 2. شرح نورالدین ملاعلی قاری (د 1014ق / 1605م)، عالم حنفی خراسان، با نام الجمالین که نگارش آن در 1004ق به پایان آمده است (حاجیخلیفه، همانجا؛ بغدادی، هدیه، 1 / 752)؛ 3. الفتوحات الالٰهیة بتوضیح تفسیر الجلالین للدقائق الخفیة، از سلیمان بن عمر عجیلی (د 1204ق / 1790م) معروف به جمل از علمای مصر، در 4 جلـد (نک : مآخذ) که بزرگترین شروح این تفسیر است (همو، ایضاح ... ، 1 / 304؛ نیز نک : زمامه، 512-514)؛ 4. حاشیۀ احمد بن محمد صاوی (د 1241ق / 1826م)، فقیه مالکی و شاگرد سلیمان جمل (نک : مآخذ) که تلخیصی است از شرح استادش (همو، 475-477)، و حاشیۀ وی همراه با شرح جمل مشهورترین شروح تفسیر جلالیناند (شربجی، 289)؛ 5. حاشیۀ محمد بن صالح سباعی معروف به حفناوی (د 1268ق / 1852م)، عالم مصری در 3 جلد (بغدادی، همانجا؛ کحاله، 10 / 83)؛ 6. قرة العین و نزهة الفؤاد، از عبدالله بن محمد نبراوی (د 1275ق / 1859م)، عالم شافعی در 4 جلد (نسخۀ خطی، زرکلی، 4 / 131)؛ 7. حاشیۀ محمد بن عبدالله حسینی زواک (د 1311ق / 1893م)، عـالم زیـدی (همـو، 6 / 244؛ بـرای شـروح دیگـر، نک : حاجی خلیفه، همانجا؛ بغدادی، ایضاح، 2 / 395، 433، 487، هدیه، 1 / 219، 548؛ آقابزرگ، 26 / 253-254؛ زرکلی، 1 / 155، 3 / 333، 5 / 14؛ کحاله، 1 / 90، 4 / 142، 5 / 194، 9 / 187، 12 / 65، 250).اقبال گسترده به این تفسیر موجب شده است که چاپهای فراوانی نیز از آن صورت گیرد (برای چاپهای مختلف این اثر، نک : بکایی، 5 / 1986؛ برای برخی چاپهای نخستین این اثر، نک : شربجی، 278)، به گونهای که برخی دور ندانستهاند که این اثر انتشار یافتهترین تفسیر قرآن است (زرقانی، 1 / 378). در بیشتر چاپهای این اثر ــ که در حاشیۀ مصحف شریف صورت گرفته ــ ساختار اصلی کتاب حفظ نشده است، و ضمن حذف مقدمه و مؤخرۀ سیوطی بر بخش مربوط به خود، به اقتضای قرار گرفتن در حاشیۀ مصحف، نیز به صورت اثری تكجلدی درآمده، و سورۀ حمد نیز به ابتدا برده شده است (برای نمونه، نک : چ بیروت، دارالمعرفه)؛ اما در برخی چاپها، آنگونه كه سیوطی عمل كرده، این اثر در دو جلد (در یک مجلد) منتشر شده، و سورۀ حمد در پایان قرار گرفته است. در حاشیۀ این تفسیر غالباً آثاری مانند لباب النقول سیوطی، الناسخ و المنسوخ ابن حزم اندلسی، شرح صاوی، و برخی آثار دیگر منتشر میشوند. نسخ خطی پرشماری نیز از این تفسیر در کتابخانههای مختلف دنیا وجود دارد (برای فهرستی از آنها، نک : بکایی، 5 / 1982-1986).شهرت این اثر در محافل علمی جهان اسلام، در سدههای پس از نگارش آن تا به امروز، تلقی معنایی آن به اعتبار نزد قاطبۀ اهل سنت و ایجاز بیانی آن، موجب شده است تا این اثر مورد توجه خاورشناسان قرار گیرد؛ برای نمونه، آندره دو ریه، در نگارش ترجمۀ خود از قرآن (چ پاریس، 1647م)، در کنار تفسیر بیضاوی، از این تفسیر بهره میگیرد. احمد فون دِنفِر نیز در عصر حاضر، در نگارش ترجمۀ آلمانی خود از قرآن (چ 1996م)، تأکید خود را به طور عمده بر تفاسیر جلالین و طبری نهاده است. برخی خاورشناسان معاصر نیز به بررسی دادههای موجود در این تفسیر پرداختهاند. از جمله، هارتموت بوبتسین طی مقالهای به بررسی مسئلۀ قرائت و دستور زبان در تفسیر جلالین پرداخته است. به تازگی ترجمهای نیز از این اثر به زبان انگلیسی به همراه برخی حواشی، از سوی فِراس حمزه، اسلامشناس معاصر اردنی صورت گرفته، که از سوی مؤسسۀ سلطنتی اندیشۀ اسلامی اردن در 2008م منتشر شده است.
آقا بزرگ، الذریعة؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، بیروت، 1413ق / 1992م؛ ادرنوی، احمد، طبقات المفسرین، به کوشش سلیمان بن صالح خزی، مدینه، 1417ق / 1997م؛ بغدادی، ایضاح المکنون، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ همو، هدیه؛ بکایی، محمد حسن، کتابنامۀ بزرگ قرآن کریم، تهران، 1376ش؛ تفسیر الجلالین، جلالالدین محلی و سیوطی، به کوشش محمد زهری فمراوی، قاهره، 1312ق؛ جادالحق، علی، الامام العلامة جلال الدین سیوطی: دراسة موجزة، به کوشش محم توفیق ابوعلی و صالح قشمر، بیروت، 1413ق / 1993م؛ جمل، سلیمان، الفتوحات الالٰهیة، استانبول، دارقهرمان؛ حاجیخلیفه، کشف؛ حفنی داوود، حامد، مقدمه بر تفسیر عبدالله شبر، قاهره، 1385ق / 1966م؛ داوودی، محمد، طبقات المفسرین، به کوشش علیمحمد عمر، قاهره، 1392ق / 1972م؛ ذهبی، محمد حسین، التفسیر و المفسرون، بیروت، 1396ق / 1976م؛ زرقانی، محمدعبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، بیروت، 1416ق / 1995م؛ زرکلی، الاعلام؛ زمامه، عبد القادر و دیگران، معجم تفاسیر القرآن الکریم، بیروت، 2003م؛ زمخشری، محمود، الکشاف، قاهره، 1366ق / 1947م؛ سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد امین خانجی، قاهره، 1326ق؛ همو، حسن المحاضرة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387ق / 1967م؛ شربجی، محمد یوسف، الامام السیوطی و جهوده فی علوم القرآن، قاهره، 1421ق / 2001م؛ شوکانی، محمد، البدر الطالع، قاهره، 1348ق / 1929م؛ صاوی، احمد، حاشیة علێ تفسیر الجلالین، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ عتر، نورالدین، «الروایة عند الامام السیوطی فی تفسیر الجلالین و نقد ما فیه من روایات باطلة و اسرائیلیات»، الامام جلال الدین السیوطی فقیهاً و لغویاً و محدثاً و مجتهداً، به کوشش محمد توفیق ابو علی و صالح قشمر، قاهره، 1413ق / 1993م؛ غزی، محمد، الکواکب السائرة، بیروت، 1945م؛ قرآن کریم؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ معرفت، محمدهادی، التفسیر و المفسرون، به کوشش قاسم نوری، مشهد، 1419ق / 1377ش؛ نیز:
Akpınar, A., «Celâleyn Tefsîri ve müellifleri», Cumhuriyet Üniversitesi İlahiyat Fakültesi Dergisi, 1998, no. 2 ; Arslan, Ṣ., «Celâleyn Tefsiri’nin isnadı ve el-Mahalli’nin bakara sûresinden yaptığı tefsiri», Atatürk Üniversitesi İlahiyat Fakültesi Dergisi, 1991, No. 10; Candan, A., «Celâleyn Tefsirine eleṣtirel bir yaklaṣım», Yüzüncü yıl Üniversitesi İlahiyat Fakültesi Dergisi, 2000, vol. III; Altuntaṣ, A., Celaleyn Tefsiri ve metodu, Ankara, 2004.
یونس دهقانی فارسانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید