جزار احمد پاشا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 2 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/223286/جزار-احمد-پاشا
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
18
جَزّارْ اَحْمَدْپاشا (د 12 محرم 1219ق / 23 آوريل 1804م)، دولتمرد و فرماندار توانمند دولت عثماني در سوريه و لبنان.دربارۀ تاريخ تولد و زادگاهش آگاهي دقيق نداريم؛ همينقدر گفتهاند که در بوسني زاده شده است (IA, III / 156؛ «دائرة المعارف ... »، VII / 516؛ جودت، 7 / 268). وي در دوران جواني تحت حمايتِ علي پاشا حکيم اوغلو که بعدها صدراعظم عثماني شد (اوزون چارشيلي، IV / 324)، قرار گرفت و چون علي پاشا در 1169ق / 1756م به حکومت مصر منصوب شد (جبرتي،1 / 279- 280)، همراه او به اين ولايت رفت (IA، نيز «دائرة المعارف»، همانجاها).پس از برکناري علي پاشا از حکومت مصر و بازگشت به استانبول در 1171ق / 1758م (جبرتي، 1 / 280، 305)، احمد پاشا همچنان در مصر باقي ماند و به تدريج اعتبار و آوازهاي به دست آورد و به خدمت عبدالله بيک، فرماندار بُحيره و از ياران نزديک عليبيک کبير معروف به بولوط قپان (نک : ه د، عليبيک)، درآمد (همو، 1 / 280، 305، 3 / 47 بب ). پس از قتل عبدالله بيک به دست اعراب قبيلۀ هُناوي، در انتقامگيري آنچنان شدت عمل نشان داد که به جزار (قصاب) معروف شد (IA، نيز «دائرة المعارف»، همانجاها). به روايتي ديگر او را اساساً به جهت خونريزي و سفاکياش جزار خواندهاند (دانشمند، IV / 77). احمد پاشا پس از مدتي نزد عليبيک بولوط قپان که شيخالبلد نيز بود (هالت، I / 379) و او را به سبب شجاعت و درايتش «جن»، نيز ميخواندند، رفت (دانشمند، IV / 54) و در سلک ملازمانِ خاص او درآمد (شاو، 1 / 437؛ IA، همانجا). وي مدتي بعد در پي اختلاف با عليبيک به استانبول گريخت، لکن چندي بعد مخفيانه به مصر بازگشت و از آنجا به سوريه رفت و به عثمان پاشا، والي عثماني سوريه پيوست (IA، همانجا). پس از آن در سرکوب شورش شيخ ظاهر العُمر (عمر ظاهر)، محافظ (قلعهبان) عکّا (نک : دانشمند، همانجا) به اتفاق عثمان پاشا شرکت کرد و در محاصرۀ بيروت توسط نيروهاي روسي مستقر در مديترانه زخمي شد و آنگاه به عنوان مُتسّلم (معاون و دستيار والي) بيروت منصوب گرديد (همانجا).پس از خاتمۀ قيام شيخ ظاهر در 1189ق / 1775م (جبرتي، 1 / 473-476) احمد پاشا به فرمانداري شهر صيدا منصوب شد و عکا پايتخت سابق ظاهرالعمر را مرکز و مقر حکومت خود قرار داد (هالت، همانجا). جزار با تشکيل نيرويي نظامي مرکب از بوسنياييها، آلبانياييتبارها و افرادي از افريقاي شمالي، شورشهاي محلـي را سرکوب کرد و به تدريج قلمرو نفوذ خود را تا لبنان و فلسطين توسعه داد (شاو، همانجا؛ IA, III / 517؛ «دائرة المعارف»، VII / 517). او اگرچه با بهرهگيري از ضعف روزافزون قدرت دولت عثماني، اقداماتي براي کسب استقلال انجام ميداد (کارال، VI / 213)، لکن از رويارويي مستقيم با دولت مرکزي پرهيز ميکرد و ميتوان گفت نسبت به سلطان عثماني وفادار بود، چنان که آن را به بهترين صورت در دفاع از عکا نشان داد (هالت، همانجا). از سويي ديگر دولت عثماني نيز احمد پاشا را تحت فشار قرار نميداد و حتى او را به سمت اميرالحاجي برگزيد و از فعاليتهاي بازرگاني او نيز که صادرات پنبه و حبوبات را در انحصار خود گرفته بود، جلوگيري نميکرد (جودت، 7 / 268-270؛ IA, III / 156-157).در اواخر سدۀ 12ق / 18م و آغاز سدۀ 13ق / 19م، پس از انقلاب کبير فرانسه، رقابت ميان نظام نوپاي فرانسه و بريتانيا ــ حتى پس از انعقاد قرارداد کامپوفورميو در 1797م (نک : پامر، 366-367) ــ ادامه يافت. فرانسه براي مقابله با انگلستان، به فکر حضور در شبه قارۀ هند افتاد و براي تحقق اين هدف ميکوشيد متصرفات امپراتوري عثماني را به ويژه در کرانۀ شرق و جنوب درياي مديترانه به دست آورد و راه بازرگاني انگلستان با هند را مسدود کند. از اينرو ناپلئون مقدمات لشکرکشي به مصر را که غنيترين مستملکۀ عثماني بود، فراهم آورد و در 17 محرم 1213 / اول ژوئيۀ 1798 در اسکندريه پياده شد (لوتسکي، 25-28؛ دانشمند، IV / 74-75؛ کارال، V / 27؛ ساريجا، 172؛ سوبول، 597-599). ناپلئون با صدور اعلاميهاي خود را جانبدار دين اسلام و سلطان عثماني خواند و هدف از اين لشکرکشي را تأديب مملوکهاي ظالم، تأمين بازرگاني و تقويت قدرت سلطان دانست (همانجا؛ براي متن اعلاميه، نک : جبرتي، 2 / 182-184)، ناپلئون سپس قاهره را نيز تصرف کرد (همانجا؛ شاو، 1 / 463)، اما اين پيروزي ديري نپاييد و سپاه فرانسوي با مشکلات زيادي مواجه شد که تار و مار شدن ناوگان فرانسوي مستقر در ابوقير (ابوخير) از سوي درياسالار نلسُن انگليسي و مبارزات مملوکها، از آن جمله است (دانشمند، IV / 75-76 ؛ کارال، V / 38؛ دورانت، 130-131؛ لوتسکي، 30-31).در اين ميان دولت عثماني نيز براي بيرون راندن فرانسويان از مصر به تجهيز قوا پرداخت. بابعالي، احمد پاشا را به سرعسکري سواحل (دانشمند، IV / 76) و نيز سرعسکري مصر و فرمانداري سنجقهاي نابلس، قدس، سوريه و طرابلس منصوب کرد و آزادسازي مصر را به عهدۀ او گذارد (همانجا؛ کارال، V / 37). ناپلئون که از سلطۀ کامل بر مصر نا اميد شده بود، با اطلاع از اقدامات دولت عثماني، براي تسلط بر مديترانۀ شرقي نيروهاي خود را به سوي سوريه گسيل داشت. اگرچه جزار به مقابله برخاست، لکن شهرهاي العريش، غزه و يافا به رغم مقاومت، يکي پس از ديگري سقوط کرد (همو، V / 39-40؛ دانشمند، IV / 77؛ لوتسکي، 31؛ دورانت، 131-132). ناپلئون در اين يورش نيز با صدور بيانهاي سرکوب جزار ستمگر را هدف خود خواند (جبرتي، 2 / 255). آنگاه در 11 شوال 1213ق / 18 مارس 1799م به پشت ديوارهاي دژ عکا، مقر فرماندهي و اقامت جزار رسيد و آن را محاصره کرد (دانشمند، کارال، همانجاها؛ براي جزئيات محاصره، نک : تکين داغ، 1-20).دفاع و مقاومت جزار پاشا و 3 هزار نفر از سربازان نظام جديد عثماني، و همچنين همراهي ناوگان انگليسي با او، محاصرۀ 64 روزۀ عکا را بينتيجه کرد و ناپلئون ناگزير به مصر عقب نشست (همانجا)؛ مبارزۀ مملوکها برضد فرانسويان و وجود طاعون نيز از علل ناکامي ناپلئون در اين لشکرکشي بود که نخستين شکست خود را در کنار ديوارهاي عکا تجربه کرد (دانشمند، IV / 77-78) و اعتراف نمود که: «سرنوشت شرق در آن دژ مفلوک نهفته است» (کينراس، 439). ناپلئون علل انصراف خود از محاصرۀ عکا را در اعلاميهاي 15 مادهاي که در آن به زخمي شدن جزار و ستمگري او اشاره کرده بود، به آگاهي مردم مصر رساند (جبرتي، 2 / 287-289).شکست ناپلئون در عکا اعتبار جزار را نزد باب عالي افزايش داد و به رغم برخي بدگمانيها نسبت به وي، سلطان سليم سوم او را به عنوان فاتح عکا به حکمراني سوريه و ادارۀ امور مصر برگزيد (شاو، 1 / 467). سرانجام جزار که پير و ناتوان شده بود، در اقامتگاه خود در عکا درگذشت (IA, III / 157). اگرچه برخي از مآخذ از او با عنوان فردي خونريز و سفاک نام بردهاند، ليکن برخي نيز هوشياري و اقدامات عمراني او در منطقۀ قلمروش به ويژه شهر عکا را ستودهاند. مسجد جزار پاشا در اين شهر يادگار ارزندۀ او ست («دائرة المعارف»، VII / 516-517).
جبرتي، عبدالرحمان، عجائب الآثار، بيروت، دارالجيل؛ جودت، احمد، تاريخ، استانبول، 1309ق؛ دورانت، ويل و آريل دورانت، تاريخ تمدن (ج 11، عصر ناپلئون)، ترجمۀ اسماعيل دولتشاهي و علياصغر بهرامبيگي، تهران، 1370ش؛ شاو، ا. ج. و ا. ک. شاو، تاريخ امپراتوري عثماني و ترکيۀ جديد، ترجمۀ محمود رمضانزاده، مشهد، 1370ش؛ کين راس، پ. ب.، قرون عثماني، ترجمۀ پروانه ستاري، تهران، 1373ش؛ لوتسکي، ولاديمير، تاريخ جديد کشورهاي عربي، ترجمۀ رفيع رفيعي، تهران، 1379ش؛ نيز:
Daniṣmend, İ. H., İzahlı Osmanlı tarihi kronolojisi, Istanbul, 1955; Holt, P.M., «The Later Ottoman Empire in Egypt», The Cambridge History of Islam, Cambridge, 1970, vol. I(1); IA; Karal, E. Z., Osmanlı tarihi, Ankara, 1983; Palmer, R.R., A History of the Modern World, New York, 1956; Sarıca, M., 100 Soruda Fıransız ihtilalı, Istanbul, 1970; Soboul, A., 1789 Fıransız inkılâbı tarihi, tr. Ṣ. Hulusi, Istanbul, 1969; Tekindag, S., «Yeni kaynak ve vesikalarin iṣığı altında Bonapartin Akka muhasarası», Tarih dergisi, Istanbul, 1965, vol. XX; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1993; Uzunçarṣılı, İ. H., Osmanlı tarihi, Ankara, 1982.
علياکبر ديانت
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید