ابن ابی رندقه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 2 تیر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222737/ابن-ابی-رندقه
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
2
اِبْنِ اَبی رَنْدَقه، ابوبكر محمد بن ولید بن محمد خلف بن سلیمان فهری طُرطُوشی (451-510ق / 1059-1126م)، فقیه مالكی مذهب، محدث، ادیب اندلسی از مردم طُرطُوشه (آبادی مرزی مسلماننشین در شمال اندلس).شهرت وی در بیشتر مآخذ به صورت ابن ابی رندقه آمده است، اما صورتهای دیگر: ابن ابی وندقه (ابن بشكوال، 2 / 575)، ابن رندقه (ضبی، 135)، ابن ابیزندقه (طاش كوپریزاده، 1 / 343) نیز دیده میشود كه بیگمان زاییدۀ سهو یا تصحیف است، به ویژه آنكه طاش كوپریزاده در معنای واژۀ زندقه همان سخنی را نقل كرده است كه ابن خلكان (4 / 265) برای واژۀ فرنگی رندقه (= رد، تعال، = بازگرد، بازآ) نوشته است.ابن ابی رندقه در طُرطوشه زاده شد و در همانجا به فراگیری فرائض و حساب پرداخت. وی اگرچه در دوران پرآشوب ملوك الطوایفی پرورش یافت، اما هنوز روزگار رونق و رفاه فرمانروایی بنی هود به سر نیامده بود. ابن ابی رندقه در شهر سرقسطه (ساراگوسا) ملازم قاضی ابوالولید باجی شد و مسائل خلاف را از وی آموخت و اجازۀ روایت گرفت. آنگاه در شهر اشبیلیه (سویلیا) نزد ابن حزم قُرطبی ادبیات خواند (ابن بشكوال، همانجا؛ ابن خلكان، 4 / 262). وی در 476ق / 1083م حج گزارد و در بازگشت به بغداد فرود آمد (یافعی، 3 / 226) و نزد ابوبكر محمد بن احمد شاشی معروف به مستظهری و ابوسعد بن متولی و ابواحمد جرجانی، امامان شافعی مذهب، فقه آموخت و از محمد تمیمی حنبلی حدیث شنید. سپس در بصره سنن ابوداوود را از ابوعلی تستری شنید و چندی نیز در شام ماند و به تدریس پرداخت؛ در همین دوران بود كه آوازۀ دانش و پارسایی او پیچیدن گرفت (سمعانی، 9 / 69؛ یاقوت، 4 / 30). آنگاه رهسپار مصر شد و از آنجا به سودای مناظره با ابوحامد غزالی روی به بیتالمقدس نهاد (یافعی، 3 / 226-227؛ قس: ذهبی، 19 / 494؛ ضبی، همانجا)، زیرا از دید نقلگرای ابن ابی رندقه پشتیبانی از دین به كمك مذاهب فلسفی و آرای منطقی و اندیشههای صوفیانه همچون جامه به گمیز شستن است. پس شگفت نیست اگر غزالی را از آن رو كه به فلسفه و تصوف میگرایید در آستانۀ بیدینی دانسته، یا سوزاندن كتاب احیاء علوم الدین را روا شمرده باشد (ذهبی، 19 / 495، 496). بنابراین پیداست كه صوفی خواندن ابنابیرندقه (ابن تغری بردی، 5 / 231) تا چه مایه نابجاست.ابن ابیرندقه در 481ق / 1088م در آغاز دورۀ وزارت الافضل شاهنشاه بن بدر جمالی به مصر درآمد و همانگونه كه خود در سراج الملوك (ص 62) گفته است، در آنجا همسری برگزید و صاحب فرزند شد و سپس در اسكندریه ماندگار شد تا ــ به گفتۀ خود وی ــ در شهری كه كشتار و آزار فقیهان اهل سنت به دست دولت عُبیدی فاطمی، مدرسهها و مسجدها را از درس و بحث و نماز تهی كرده بود، به هدایت مردم بپردازد (ابنفرحون، 278) بدین سان طالبان علم از همه سو به وی روی آوردند. در این دوره نام ابن ابی رندقه، همچون یكی از امامان فقه مالكی، چنان پرآوازه شد كه یوسف بن تاشفین امیر مرابطون، گذشته از فقیهان مغرب و اندلس از وی و ابوحامد غزالی فتوا گرفت كه ملوك الطوایف را به بهانۀ خروج از دین از فرمانروایی بركنار سازد و سرزمینهای آنان را بگشاید (ابنخلدون، العبر، 6(2) / 384). چنانكه ضبی (ص 136) نوشته است: ابی حدید، قاضی اسكندریه، ابن ابی رندقه را به التماس به آنجا برد. با اینهمه ابن ابی رندقه هیچگاه در برابر ستم قاضی و بستگانش در امور مالی و گرفتن عوارض و غرامتهای سنگین زبان از انتقاد فرو نبست. افزون بر این، فتواهایی همچون تحریم پنیر وارداتی از دیار مسیحیان به اسكندریه و تحریم غنا، زمینهای فراهم ساخت تا قاضی او را فردی آشوبگر بشناساند و نفرت الافضل را نسبت به وی برانگیزد (ابن خلكان، 4 / 263). سرانجام الافضل او را از اسكندریه تبعید كرد و در فسطاط در مسجد شقیق الملك با ماهانهای اندك در بازداشت نگاهداشت، اما دوران سختی ابن ابی رندقه با كشته شدن الافضل در روز پیش از عید فطر سال 515ق / 11 دسامبر 1121م و جایگزینی ابوعبدالله محمد مأمون معروف به بطائحی به سرآمد. بطائحی وی را سخت گرامی داشت، چندانكه ابنابیرندقه كتاب سراج الملوك را به نام او نگاشت (ابن فرحون، 276-277؛ عماد اصفهانی، 2 / 290). ابن ابی رندقه تا پایان عمر در اسكندریه زیست و هم از این رو به طُرطُوشی اسكندری شهرت یافت. آرامگاه وی برای مردم اسكندریه مزاری متبرك بوده است (مَقری، 2 / 85، 88؛ مخلوف، 125) و بعدها مسجدی به نام مسجد طُرطُوشی بر آن بنا شد كه تا به امروز باقی است (عنان، 297). وی در 26 جمادیالاول 520ق / 19 ژوئن 1126م (و به قولی در شعبان) درگذشت. تاریخهای دیگری نیز نوشتهاند: مانند پس از 510ق / 1116م (حمیری، 125)، 525ق / 1131م (ضبی، 138)، 560ق / 1165م (عمادالدین كاتب، 2 / 292؛ نیز نك : به اشارۀ پرسشبرانگیز ابنخلكان پیرامون ذكر نام ابنابیرندقه در مشیخه ابنشداد ــ استاد ابن خلكان ــ كه در 539ق / 1144م زاده شده است).ابن ابی رندقه شهرت خود را پیش از هر چیز به كتاب سراج الملوك وامدار است كه در آن به بازگویی نظریههای اجتماعی و سیاسی خود و حتی مسائلی پیرامون آرایش چنگی پرداخته است. شاید بتوان او را در این زمینه پیشگام ابن خلدون دانست، اما بیدرنگ باید افزود كه میان شیوۀ نقلی و روایی وی و كار محققانۀ ابن خلدون تفاوتی چشمگیر و گوهرین هست (نك : به داوری نقّادانۀ ابنخلدون دراینباره، مقدمه، 1(1) / 63، 64، 1(2) / 278، 1(3) / 499-500). به هر روی، وی گذشته از آنكه در فقه از جایگاهی برجسته برخوردار بود و در مسائل خلاف روشی خاص پیشه كرده بود، در ادب نیز دست داشت و از محدثان ثقه به شمار میرفت (ضبی، 135). گروهی از حافظان و بزرگان سدۀ ششم همچون ابوالقاسم احمدبن اسحاق داندانقانی، ابوبكر بن عربی معروف به معافری، ابوعلی صدفی، ابوطاهر بن عوف، مهدی بن تومرت، قاضی عیاض و دیگران نزد او به شاگردی پرداختند و از وی حدیث روایت كردند (سمعانی، همانجا؛ ضبی، 138؛ ابنخلكان، 5 / 46؛ ابن فرحون، 276). زكیالدین عبدالعظیم منذری شرح حال وی را گرد آورد (ابن خلكان، 4 / 263) كه اكنون در دست نیست. ابن ابی رندقه به گواهی معاصران و شاگردانش چنان به پارسایی شهره بود كه به رغم پرورش كمابیش 200 فقیه و مفتی، در زهد پرمایهتر مینمود تا در دانشوری (ذهبی، 19 / 492؛ ابن فرحون، همانجا). ابیاتی از او بر جای مانده است، نیز گواه دلبستگی وی به چنین اندیشههایی است.بخش بزرگ نوشتههای ابن ابی رندقه از میان رفته و تنها آثار زیر از وی بر جای مانده است: 1. سراج الملوك و ابتهاج الصعلوك: این كتاب، مهمترین اثر اوست كه بارها در مصر به چاپ رسیده است (ازجمله در بولاق و اسكندریه، 1289ق) و نسخههای خطی بسیاری از آن در دست است، ازجمله در كتابخانۀ مرعشی نجفی، قم (فهرست، 1 / 399-400)؛ 2. الحوادث و البدع: این اثر به كوشش محمد طالبی در 1959م در تونس به چاپ رسیده است (منجد، 1 / 87) 3. تحریم الاستمناء ( آلوارت، IV / 350؛ قس: زیدان، 3 / 119)؛ 4. رسالة فی بر الوالدین (آلوارت، V / 103)؛ 5. المجالس: نسخۀ خطی این كتاب در خزانۀ رباط مضبوط است (علوش، 1(2) / 46-47). همچنین ذهبی و ضبی و ابن خلكان آثار بسیاری برای وی بر شمردهاند، همچون تحریم الغنا و الكتاب الكبیر فی مسائل الخلاف، الفتن و كتابی بزرگ در معارضه با احیاء علومالدین غزالی.
ابن ابی رندقه، محمدبن ولید، سراج الملوك، اسكندریه، 1289ق / 1872م؛ ابن بشكوال، خلف، الصلة، قاهره، 1966م؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن خلدون، العبر؛ همو، مقدمه، بیروت، 1956م؛ ابن خلكان، وفیات الاعیان، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1398ق / 1978م؛ ابن فرحون، ابراهیم بن علی، الدیباج المذهّب، به كوشش عباس بن عبدالسلام، قاهره، 1351ق / 1932م؛ ذهبی، محمدبن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب الارنؤوط و محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، 1404ق / 1984م؛ زیدان، جرجی، تاریخ آداب اللغة العربیة، به كوشش شوقی ضیف، قاهره، 1957م؛ سمعانی، عبدالكریم بن محمد، الانساب، به كوشش سید شرفالدین احمد، حیدرآباد دكن، 1398ق / 1978م؛ ضبی، احمدبن یحیی، بغیة الملتمس، قاهره، 1967م؛ طاش كوپریزاده، احمدبن مصطفی، مفتاح السعادة، حیدرآباد دكن، 1328- 1329ق؛ علوش، ی. س. و عبدالله الرجراجی، المخطوطات العربیة المحفوظة فی الخزانة العامة برباط، 1954م؛ عمادالدین كاتب، محمدبن محمد، خریدة القصر، به كوشش آذرتاش آذرنوش، تونس، 1971م؛ عنان، محمد عبدالله، تراجم اسلامیة و شرقیة و اندلسیة، قاهره، 1390ق / 1970م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزكیة، بیروت، 1349ق / 1930م؛ مرعشی، خطی؛ مَقری، احمدبن محمد، نفح الطیب، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1968م؛ منجد، صلاحالدین، معجم المخطوطات المطبوعة، بیروت، 1978م؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، حیدرآباد دكن، 1334- 1339ق؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Ahlwardt.
کاظم برگنیسی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید