ابان بن تغلب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 13 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222521/ابان-بن-تغلب
جمعه 17 اسفند 1403
چاپ شده
2
اَبانِ بْنِ تَغْلِب، ابوسعیدبن رُباح بَکری جُرَیری کِنْدی رَبَعی کوفی (د 141 ق / 758 م)، ادیب، قاری، فقیه، مفسّر و از محدّثان بنام امامیّه (نجاشی، 7- 8). بیشتر مآخذ کنیۀ او را ابوسعید و برخی ابوسعد (حافظ مزّی، 2 / 6؛ صفدی، 5 / 300) یا ابن سعید (حلّی، 12) آوردهاند و برخی دیگر ابواُمیمة را نیز ذکر کردهاند (سیوطی، 1 / 404 به نقل از الدّانی؛ ابنجزری، 1 / 4). نسبت «جریری» بهسبب آن است که وی مولای بنی جریربن عُبادة بوده است. نسبت دیگر وی، بکری، اشاره به بکربن وائل نیای بزرگ این خاندان دارد (نجاشی، همانجا). از زادگاه و تاریخ تولد وی اطلاعی در دست نیست، اما از آنجا که به کوفی ملقب شده است، میتوان احتمال داد که وی بیشتر سالهای زندگی خود را در کوفه سپری کرده و احتمالاً همانجا نیز زاده شده باشد.ابان بیشتر عمر خویش را نزد تابعین گذرانده و از محضر درس آنان سود جسته است، به همین سبب ابن حبان (مشاهیر، 163-164) وی را از مشاهیر اتباع تابعین در کوفه دانسته است، گرچه نجاشی به نقل از ابوزرعه گفته که ابان از انس بن مالک صحابی (د 93 ق / 712 م) نیز روایت کرده است (ص 7؛ قس، خویی، 1 / 144). او محضر امام علیبن حسین (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) را درک کرد و نزد آنان دانشهای متداول روزگار چون حدیث را آموخت و در حوزۀ درس و مکتب امام صادق (ع) به مقامی والا دست یافت (نجاشی، همانجا). ابان به کثرت روایت از امام صادق (ع) معروف بود و گفتهاند که 000‘30 حدیث از آن حضرت روایت کرده است (حلّی، 9-10). وی علم قرائت قرآن را از عاصم بن ابیالنّجود، طلحة بن مُصَرّف و سلیمان اعمش فراگرفت و یکی از سه نفری بود که توانست تمام قرآن را نزد اعمش بیاموزد (ابن جزری، 1 / 4؛ سیوطی، 1 / 404). او از بزرگان قاریان بود و خود نیز به روشی خاص قرآن را قرائت میکرد که نزد قاریان معروف بود (نجاشی، 7، 8). شیخ طوسی (فهرست، 7) به نقل از محمدبن موسی بن ابیمریم صاحب اللّؤلؤ گفته است که وی در این فن برجستهترین فرد روزگار خویش بوده است. ابان علاوهبر قرآن و حدیث در هر یک از علوم فقه، ادب، لغت و نحو صاحبنظر شمرده میشد (نجاشی، 7- 8؛ یاقوت، 1 / 107- 108). به گفتۀ طوسی امام صادق (ع) یک بار او را برای مناظرۀ ادبی با مدعی تعیین کرد (اختیار، 4). در روزگار او که بر اثر آشنایی مسلمانان با فرهنگ و معارف اقوام دیگر جدالهای فکری و اعتقادی بسیار در موضوعات دینی پدید آمده بود و فرقههای گوناگون با تکیه بر مبانی فکری خود به دفاع از آرای فقهی و کلامی خویش برخاسته بودند، ابان از شمار کسانی بود که با الهام از آموزشهای اهل بیت به دفاع از تشیع و تبلیغ این مذهب اهتمام میورزیدند. به همین سبب وی نزد امامان شیعه (ع) از منزلت والایی برخوردار بود و معاصرانش برای استماع حدیث و استفاده در باب مسائل به او روی میآوردند. امام صادق (ع) به ابان گفته بود: در مسجد مدینه بنشین و در مسائل دینی مردم فتوا بده. من دوست دارم که افرادی مانند تو در میان شیعۀ من دیده شوند (نجاشی، 7- 8). دانشمندان رجال شیعی وی را ثقه دانسته (طوسی، فهرست، 5؛ علمۀ حلّی، همانجا) و محققان رجالی اهل سنت مانند احمدبن حنبل، یحیی بن معین، ابوحاتم و نسایی وثاقت او را تأیید کردهاند (ابن ابی حاتم، 1(1) / 297؛ حافظ مزی، 2 / 7؛ ابن سعد، 6 / 250؛ ابن حبان، الثقات، 6 / 67؛ ذهبی، مغنی، 6؛ صفدی، 5 / 300 و دیگران)، اما سعدی جوزجانی، وی را زائغ (منحرف از حق)، مذموم المذهب و مجاهر دانسته است (ابنجوزی، 1 / 15). ذهبی از رجالشناسان اهل سنت به دفاع از ابان برخاسته و نسبتهای ناروا را به تفصیل پاسخ گفته است (میزان، 1 / 5-6). ابن عدی (1 / 380) گفته است که منظور جوزجانی جرح ابان نبوده است، بلکه او میخواسته بگوید که وی در مذهب تشیع غلوّ میکرده است، بنابراین میتوان به روایات وی استناد کرد. به این نکته باید توجه کرد که در قرن 2 ق / 8 م به کسی شیعۀ غالی گفته میشده است که به مخالفان و دشمنان علیبن ابیطالب (ع) متعرض شود (ذهبی، میزان، همانجا)، بنابراین باید میان این افراد و کسانی که نسبت به امامان شیعه غلو میکردند، فرق گذاشت.مشایخ حدیث ابان بجز 3 امام یاد شده و انس بن مالک بدین قرارند: سلیمان اعمش، محمدبن منکدر، سماکبن حرب، ابراهیم نخعی، ابوبصیر، عاصم، ابوعمرو شیبانی، منهالبن عمرو اسدی، حکم ابن عُتیبه، ابواسحاق عمروبن عبداللـه سبیعی، فُضیلبن عمرو فُقَیمی، جهمبن عثمان مدنی، عدیبن ثابت، طلحةبن مصرّف، عطیهبن سعد عوفی، عکرمة مولی ابن عباس و عمربن ذرّ همدانی (نجاشی، 7؛ طوسی، اختیار، همانجا، بخاری 1(1) / 453؛ حافظ مزّی، 2 / 6؛ ابن جزری، 1 / 4).راویان بنام سدۀ 2 ق / 8 م از ابان روایت شنیده و نقل کردهاند. مامقانی (1 / 4-5) تعداد آنان را نزدیک به 50 تن دانسته است. برخی از اینان عبارتند از ابانبن عبداللـه بَجَلی، ابانبن عثمان احمر، ادریس ابن یزید اودّی، حسان بن ابراهیم کرمانی، حمّادبن زید، داوودبن عیسی نَخَعی، ابوخیثمه زهیربن معاویۀ جُعْفی، زیادبن حسنبن فرات قزّاز، سعیدبن بشیر، سفیان بن عُیَیْنه، سلاّم ابن ابی خُبْزه، سیف بن عمیرۀ نخعی، شعبة بن حجاج، عبادبن عوام، عبداللـه بن ادریس بن یزید اودی، عبداللـه بن مبارک، علی بن عابِس، قاسم بن معن مسعودی، محمدبن ابان بن تغلب، ابومعاویه محمدبن خازم ضریر، ابوخداش مَخْلدبن خِداش، مفضل ابن عبداللـه حَبَطی، موسی بن عُقبه، هارون بن موسی نحوی، سعیدبن ابی جهم، محمدبن موسی بن ابی مریم، ابوبُرده میمون مولی بنی فزاره، محمدبن ابی عُمَیر و ابن مسکان (حافظ مزّی، 2 / 6-7؛ نجاشی، 8؛ طوسی، فهرست، 6؛ همو، اختیار، 330).تألیف کتابهایی به ابان نسبت داده شده که موجود نیست و در فهارس ذکر نشده است. نام برخی از آنها بدین قرار است: 1. معانی القرآن؛ 2. کتاب القراءات (ابن ندیم، 308)؛ 3. الغریب فی القرآن؛ 4. الفضایل (طوسی، فهرست، 6-7)؛ 5. کتاب صفّین (نجاشی، 8). نجاشی نام کتاب سوم را تفسیر غریب القرآن آورده است. الغریب نخستین اثر در نوع و موضوع خود بوده و در لغت و تفسیر از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. مؤلف در بیان و شرح الفاظ غریب قرآن به شواهدی استناد جسته که خود از عرب شنیده بوده است (طوسی، فهرست، 5-6؛ GAS, I / 24؛ در خصوص استناد به شواهد عربی، نک : نجاشی، 7). لغویان و مفسّران قرن 2 ق / 8 م به این کتاب استناد میکردند و عبدالرحمن بن محمد ازدی کوفی با استفاده از کتابهای دیگر در این زمینه کتابی فراهم آورد که مشتمل بر موارد اختلاف و وجوه اشتراک بود (یاقوت، 1 / 108). نیز ابان نخستین کسی است که در علم غریب القرآن دست به تألیف زده است (امین، 2 / 98؛ حیدر، 3 / 57).
ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، 1371 ق / 1952 م؛ ابن جزری، محمدبن محمد، غایة النهایة، به کوشش برگشتراسر، قاهره، 1351 ق / 1932 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، کتاب الضعفاء و المتروکین، به کوشش ابوالفداء عبداللـه القاضی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابنحبان، محمد، مشاهیر علماء الامصار، به کوشش م. فلایشهمر، قاهره، 1379 ق / 1959 م؛ همو، الثقات، حیدرآباد دکن، 1400 ق / 1980 م؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبیر، به کوشش سترستین، لیدن، 1325 ق / 1907 م؛ ابن عدی، عبداللـه، الکامل فی ضعفاء الرجال، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، 1362 ق / 1943 م؛ حافظ مزّی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ حلی، حسن بن علی، الرّجال، تهران، 1342 ش؛ حیدر، اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعة، بیروت، 1971 م؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ ذهبی، محمدبن احمد، المغنی فی الضعفاء، به کوشش نورالدین عتر، حلب، 1391 ق / 1971 م؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1382 ق / 1963 م؛ سیوطی، عبدالرحمن ابن ابیبکر، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق / 1964 م؛ صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، به کوشش س. دیدرینگ، بیروت، 1970 م؛ طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348 ش؛ همو، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، مشهد، 1351 ش؛ علامۀ حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، تهران، 1310 ق؛ مامقانی، عبداللـه بن محمد حسن، تنقیح المقال، نجف، 1350 ق / 1931 م؛ نجاشی، احمدبن علی، رجال، بمبئی، 1317 ق؛ یاقوت، ادبا؛ نیز:
GAS.
علیاکبر ضیائی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید