صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فقه، علوم قرآنی و حدیث / آل زهره /

فهرست مطالب

آل زهره


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

آلِ زُهْره، یا بنی زهره، خاندانی از سادات شیعۀ دوازده امامی که بسیاری از آنان اهل علم و سیاست و دارای تألیف بوده‌اند و دانشمندانی بزرگ از آنان دانش آموخته‌اند. نسب این دودمان به زهرة‌ بن علی ‌‌بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسین بن اسحاق ابن جعفر الصادق (ع) می‌رسد. گاه آنان را اسحاقی (اسحاقیون) نیز خوانده‌اند.
اسحاق، مشهور به المؤتمن، محدّثی بزرگ بود. برخی در نقل حدیث از وی، با لقب «الثقة‌ الرضا» یاد کرده‌اند. اگر‌چه گروهی از شیعیان او را امام دانسته‌اند، وی امامت برادر خویش، موسی ‌الکاظم (ع) را تأیید کرده است. پسرش حسین به حَرّان آمد (ابن عِنَبَه، ۲۴۹-۲۵۰). نیای دوم زهره، ابو‌ابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر و ممدوح ابوالعلای مَعَرّی (د ۴۴۹ ق / ۱۰۵۷ م) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچید. گفته‌اند وی نخستین فرد این خاندان است که به حلب درآمد و تشیع را با خود به حلبِ حنفی مذهب آورد (محمد راغب، ۵ / ۳۷۳). سَخاوی وی را نخستین کسی می‌خواند که در زمان سیف‌الدولۀ حَمْدانی (۳۰۳-۳۵۶ ق / ۹۱۵-۹۶۷ م) نقابت طالبیان (نک‍ ‍: آل ابی‌طالب) حلب یافت (۱ / ۲۲۰). این مقام تا اواخر قرن ۱۰ ق / ۱۶ م به عهدۀ مردانی از این خاندان بوده است،ولی از منابع بر‌می‌آید که بعضی از نقیبان متأخر از این خاندان ــ اگرتقیه نورزیده باشند ــ دیگر شیعه نبوده‌اند (محمد راغب، ۵ / ۵۲۶). در اینجا تنها به شناساندن چند تن از بزرگان این خاندان که به‌ویژه در زمینۀ دانش و ادب شهره‌اند و در کتابهای رجال بدانان عنایت‌شده است، اکتفا می‌شود:
۱. عزالدّین ابوالمکارم حمزة ‌بن علی بن زهرة الحسینی الحلبی، معروف به ابن زهره و سیّد بن زهره (۵۱۱-۵۸۵ ق / ۱۱۱۷- ۱۱۸۹ م). وی فقیه، اصولی، متکلّم، نحوی و از ثقات و نقیب سادات حلب و بنام‌ترین فرد این خاندان است، تا آنجا که هرگاه «ابن زهره» بدون قرینه‌ای به کار رود، مقصود اوست. ابن زهره آموزش را نزد پدر خویش آغاز کرد و از وی و شیخ ابو‌عبدالله حسین بن طاهر صوری و محمد بن حسن نقاش و با یک واسطه از ابو‌علی پسر شیخ طوسی اجازۀ روایت یافت. النهایۀ شیخ طوسی را بر حاجب حلبی خواند و از‌این‌رو در فقه با ۴ واسطه شاگرد شیخ به ‌شمار می‌آید. برادرش عبدالله بن علی‌ بن زهره، برادرزاده‌اش محیی‌الدّین محمد بن عبدالله، محمد بن جعفر المشهدی نویسندۀ المزار، شادان ‌بن جبرئیل قمی، معین‌الدّین سالم بن بدران مصری مازنی و عزالدّین ابو‌الحرث محمد بن حسن بغدادی از او اجازۀ روایت یافتند. فقیه نامدار محمد بن ادریس حِلّی (د ۵۹۸ ق / ۱۲۰۲ م) نویسندۀ السرائر که با ابوالمکارم حمزه معاصر بوده و از او اجازۀ روایت یافته، می‌نویسد: «او را دیده‌ام و با یکدیگر مکاتبه داشته‌ایم. در یکی از تصانیفش خطایی یافتم و با او در میان نهادم. وی با دلایل ناموجه از پذیرفتن آن تن زد و نشان داد که این اعتراض بر او گران آمده است» (ص ۲۶۵). این سخن ابن ادریس، که برخی او را از نوابغ شیعه به ‌شمار می‌آورند، چیزی از پایۀ علمی ابوالمکارم نمی‌کاهد، زیرا ابن ادریس از این دست سخنان در باب دیگر دانشمندان بزرگ شیعه نیز دارد (خوانساری، ۲ / ۳۷۶). ابوالمکارم «در غالب مسائل خلافیه دعوی اجماع می‌کند و این باعث وهن و وهم و عدم حصول ظن به آن است» (تنکابنی، ۴۲۶). وی افزون‌بر پایۀ بلند علمی، نقیب طالبیان و پیشوای مورد قبول شیعیان حلب بود. در ۵۷۰ ق / ۱۱۷۴ م که صلاح‌الدین ایوبی آهنگ حلب کرد و در بیرون شهر اردو زد، الملک الصالح زنگی صاحب حلب از بیم آنکه مردم حلب شهر را به صلاح‌الدین تسلیم کنند، آنان را در میدان شهر گرد آورد و با گریه و لابه از آنان یاری خواست. شیعیان با تحمیل این شرایط قول همکاری دادند: حَیّ عَلی خَیْرِ العَمَل بر اذکار اذان افزوده شود؛ بخش شرقی مسجد جامع به آنان اختصاص یابد؛ نام ۱۲ امام (ع) پیشاپیش جنازه‌ها برده شود؛ در نماز بر مردگان پنج تکبیر زنند و صیغۀ عقود و نکاحهایشان را ابوالمکارم حمزه جاری سازد. پیش از این، یک بار دیگر نیز، شیعیان حلب توانسته بودند از زمان سعدالدولۀ حمدانی (۳۶۷- ۳۶۹ ق / ۹۷۸-۹۸۰ م) تا روزگار نورالدّین محمود زنگی (د ۵۴۴ ق / ۱۱۴۹ م) شعار خویش را در اذان آشکار سازند (ابن عدیم، ۱ / ۱۷۲، ۲ / ۲۹۴).
نزدیک به۲۰ کتاب و رساله و نامه بدو نسبت داده‌اند. تنوع موضوعات این آثار نشان‌دهندۀ وسعت دامنۀ دانش اوست. برخی از آنها عبارتند: غنیة ‌النزوع فی علمی الاصول و الفروع (این اثر در مجموعۀ الجوامع الفقهیة در ۱۴۰۴ ق / ۱۹۸۴ م از سوی کتابخانۀ آیة‌الله مرعشی در قم تجدید چاپ گردیده است)؛ مسألة فی کونه تعالی جباراً؛ مسألة فی نفی الرؤیة و اعتقاد الامامیة و مخالفیهم؛ مسألة فی الرد علی من زعم ان الوجوب و القبح لایعلمان الاسمعاً؛ نقض شبهة الفلاسفة؛ النکت (فی النحو)؛ قبس الانوار فی نصرة العترة الاخیار و چند رسالۀ دیگر و پاسخ به نامه‌هایی که از جبل و حِمْصْ و بغداد به او رسیده بود. وی در ۵۸۵ ق / ۱۱۸۹ م درگذشت و در دامنۀ جبل جوشن به خاک سپرده شد. بر کناره‌های گور او که در ۱۲۹۷ ق / ۱۸۸۰ م آشکار گردید، با خطی خوش چنین آمده: بسم اللّه الرّحمن الرحّیم، هذه تربة الشّریف الاوحد رکن‌الدّین ابی‌ ‌المکارم حمزة بن علی‌ بن زهرة بن علی ‌بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات ‌الله علیه و علی آبائه و ابنائه الائمة الطاهرین و کانت وفاته فی رجب خمس و ثمانین و خمسمائة رضی ‌الله عنه».
۲. جمال‌الدین ابوالقاسم عبدالله ‌بن علی ‌بن زهرة الحسینی الحلبی (۵۳۱-۵۸۰ ق / ۱۱۳۷-۱۱۸۴ م)، فقیه، متکلم و از ثقات رجال شیعه. تألیفاتی چند در فقه و کلام بدو نسبت داده‌اند، از آن جمله است: التجرید فی الفقه؛ الغنیة عن الحجج و الادلة؛ جوابُ سؤال عن العقل؛ جواب سؤال من مصرفی النبوة.
۳. ابوعلی حسن بن زهرة الحسینی (د ۶۲۰ ق / ۱۲۲۳ م)، نقیب و پیشوای شیعیان حلب. وی در قرآن، عربیت، اخبار و فقه صاحب‌نظر و در سیاست مردی سرشناس بود و چند بار از سوی حکومت وقت به سفارت عازم عراق و دیگر بلاد گردید.
۴. محیی‌الدّین ابوحامد محمد بن عبدالله بن زهرة الحسینی الحلبی (۵۶۴ یا ۵۶۶-۶۳۴ یا ۶۳۶ ق / ۱۱۶۹ یا ۱۱۷۱-۱۲۳۷ یا ۱۲۳۹ م)، فقیه و از مشایخ ثقۀ راویان شیعه. وی از پدر و عم خویش ابوالمکارم حمزه و ابن شهر آشوب و تنی چند از دانشمندان اجازۀ روایت داشت و دانشمندان بزرگی چون علی‌ بن موسی‌ بن طاووس (د ۶۶۴ ق / ۱۲۶۶ م)، محقق حلّی (د ۶۷۶ ق / ۱۲۷۷ م) و یحیی ‌بن احمد بن سعید حلّی (د ۶۹۰ / ۱۲۹۱ م) از شاگردان او بوده‌اند. از آثار وی الاربعون حدیثاً دربارۀ حقوق برادران دینی است. نامۀ مشهور به «اهوازیّه» که امام جعفر صادق (ع) به عبدالله نَجاشی نوشته، یکی از آن احادیث است.
۵. بدرالدین حسن ‌بن محمد بن علی ‌بن الحسین بن زهرة الحسینی الحلبی (مق‍ ‍۷۳۲ ق / ۱۳۳۲ م)، نقیب اشراف و ناظر بیمارستان حلب.
۶. علاء‌الدین ابوالحسن علی ‌بن ابراهیم ‌بن محمد بن الحسین بن زهرة ‌الحسینی الحلبی (د ۷۵۵ ق / ۱۳۵۴ م)، از دانشمندان بزرگ وثقۀ شیعه. وی یکی از ۵ تن افراد خاندان است که علامه حسن ‌بن یوسف ‌بن علی ‌بن المطهر الحلّی (د ۷۲۶ ق / ۱۳۲۶ م) در ۷۲۳ ق / ۱۳۲۳ م بدانان اجازۀ روایت داده است. این اجازه که به «اجازۀ کبیره» شهرت دارد و از دستنویس ۲۵ شعبان ۷۲۳ ق / ۲۹ اوت ۱۳۲۳ م علامه در ۱۰۹۶ ق / ۱۶۸۵ م استنساخ شده، در مجلد ۱۰۴ بحار الانوار صص ۶۰-۱۳۷ چاپ گردیده است. ۴ تن دیگر که نامشان در این اجازه آمده عبارتند از الف ـ بدرالدین ابوعبدالله محمد بن ابراهیم (د ۷۳۳ ق / ۱۳۳۳ م)؛ ب ـ امین‌الدین ابوطالب احمد بن محمد بن ابراهیم (د ۷۱۷ یا ۷۱۸-۷۷۵ ق / ۱۳۱۷ یا ۱۳۱۸-۱۳۷۳ م). وی از مشایخ شهید اول محمد بن مکی (مق‍ ‍۷۸۶ ق / ۱۳۸۴ م) است و افزون‌بر این اجازه، در ۱۴ ربیع‌الاول ۷۵۶ ق / ۲۹ مارس ۱۳۵۵ م از محمد بن حسن‌ بن یوسف حلی، فرزند علامه، نیز اجازه یافته است که همۀ آنچه در «اجازۀ کبیره» آمده، روایت کند (بحار، ۱۰۴ / ۵۹)؛ ج ـ عزالدین (جمال‌الدین) ابومحمد حسن ‌بن محمد بن محمد بن ابراهیم، از دانشمندان شیعه؛ د ـ شرف‌الدّین ابوعبدالله حسین ‌بن علی ‌بن ابراهیم، فقیه.
۷. الشریف محمد بن علی ‌بن محمد بن الحسن ‌بن زهرة (د ۷۷۹ ق / ۱۳۷۷ م). وی به ایران آمد و از دانشمندان روزگار خویش سود جست و با گروهی از دانشمندان خراسان و ماوراء‌النهر دیدار کرد و سپس به حلب بازگشت. او مشارق ‌الانوار را از فقیه محدث مفسر، شمس‌الدّین ابوعبدالله محمد بن فیروزآبادی شنید و بخشی از آن را در حلب از او روایت کرد.
ارائۀ شجرۀ نسب این خاندان دور از لغزش نخواهد بود، زیرا از یک سوی کتب رجال غالباً در ذکر زنجیرۀ نامها، برخی واسطه‌ها را حذف کرده‌اند و از سوی دیگر وجود افراد همنام متعدد دراین خاندان، خلطهایی پیش آورده است.

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة، ۱ / ۱۴۲، ۴۲۶، ۱۶ / ۶۹؛ همو، طبقات اعلام الشیعة، القرن السادس، بیروت، ۱۹۷۲ م، صص ۸۷، ۸۸، ۱۶۵؛ همو، همان، القرن السابع، ص ۱۶۰؛ همو، همان، القرن الثامن، صص ۹، ۴۱، ۴۵، ۴۶، ۴۸، ۵۶، ۱۳۳، ۱۴۰، ۱۴۹، ۱۷۷، ۱۹۳، ۱۹۵؛ ابن ادریس، ابوعبدالله محمد، کتاب السرائر، تهران، ۱۳۹۰ ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الدرر الکامنة، هند، ۱۳۹۳ ق، ۱ / ۲۸۹، ۲ / ۱۲۴، ۱۴۲، ۱۴۳، ۱۴۶، ۱۷۵؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، ۱۳۸۰ ق، ص۴۶؛ ابن عدیم، عمر بن احمد، زُبْدة ‌الحلب، به کوشش سامی الدهان، دمشق، ۱۳۷۰ ق / ۱۹۵۱ م؛ ابن عنبه، احمد بن علی، عمدة ‌الطالب، به کوشش محمد حسن آل طالقانی، نجف، ۱۳۸۰ ق / ۱۹۶۱ م؛ ابن کثیر، اسماعیل‌ بن عمر، البدایة و النهایة، مصر، ۱۲ / ۲۸۹؛ افندی اصفهانی، عبدالله، ریاض العلماء، قم، ۱۴۰۱ ق، ۱ / ۵۹، ۶۰، ۳۱۰، ۳۱۱، ۳۲۱، ۳۲۲، ۲ / ۱۳۸، ۱۳۹، ۳ / ۲۲۷، ۲۲۸؛ امین؛ محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، ۱۴۰۳ ق / ۱۹۸۳ م، ۳ / ۷۵، ۵ / ۲۵۱، ۲۵۹، ۲۶۰، ۶ / ۱۰۱، ۲۴۹، ۸ / ۵۹؛ امینی نجفی، عبدالحسین، شهداء الفضیلة، قم، صص ۷۱-۷۳؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، استانبول ۱۳۶۴-۱۳۶۶ ق / ۱۹۴۵-۱۹۴۷ م، ۱ / ۲۲۵، ۲ / ۳۸، ۱۵۰، ۱۵۱، ۲۲۰، ۳۴۴؛ همو، هدیة ‌العارفین، استانبول، ۱۹۵۱-۱۹۵۵ م، ۱ / ۴۵۷، ۲ / ۲۲۷؛ تنکابنی، محمد، قصص العلماء؛ تهران؛ الجوامع الفقیهة، قم، ۱۴۰۴ ق، صص ۴۶۱-۵۶۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، امل‌الآمل، به کوشش سید احمد حسینی، قم، ۱۳۶۲ش، ۲ / ۲۲، ۲۴، ۷۶، ۹۵، ۱۰۶،۱۰۵، ۱۶۲، ۱۶۳، ۱۷۱، ۲۷۱؛ خوانساری، محمدباقر، روضات ‌الجنات، بیروت، دارالکتاب العربی، ۲ / ۳۷۴-۳۷۷؛ دوانی؛ علی، مفاخر اسلام، تهران، ۱۳۶۳ ش، ۳ / ۴۸۱-۴۹۲؛ زرکلی، خیرالدین، الاعلام، چ ۳، بیروت، ۱۳۸۹ ق، ۲ / ۳۱۲، ۳۱۳؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۳ ق؛ شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۷۵ ق، ۱ / ۵۰۷- ۵۰۸؛ قایینی نجفی، معجم مؤلفی الشیعة تهران، ۱۴۰۵ ق، ص ۱۴۱؛ قمی، عباس، الفوائد الرضویة، تهران، ۱۳۲۷ ش، صص ۲۳، ۱۶۳، ۲۶۴؛ همو، الکنی و الالقاب، تهران، ۱۳۹۷ ق، ۱ / ۲۹۹؛ همو، هدیة ‌الاحباب، تهران، ۱۳۶۳ ش، ص ۷۰؛ کحاله، عمر رضا، معجم ‌المؤلفین، بیروت، ۳ / ۷۹، ۶ / ۸۸، ۹ / ۲۲۶، ۲۷۲؛ مامقانی، محمد بن عبدالله، تنقیح‌ المقال، نجف، ۱۳۴۹-۱۳۵۰ ق، ۱ / ۷۶، ۸۱، ۳۰۵، ۳۷۶، ۲ / ۲۰۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ ق / ۱۹۸۳ م، ۱ / ۴۰؛ محمد راغب، اعلام ‌النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، حلب، ۱۳۴۳ ق / ۱۹۲۵ م، ۲ / ۹۵، ۹۶، ۴ / ۲۸۵-۲۸۶، ۳۴۳، ۵۴۱، ۵۶۱، ۵۷۲، ۵ / ۱۶، ۴۴، ۷۰، ۳۷۲؛ مدرس محمدعلی، ریحانة ‌الادب، تبریز، ۱۳۴۶ ش، ۷ / ۵۴۹-۵۵۳؛ نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، ۱۳۸۲ ق، ۳ / ۴۷۵، ۴۷۶؛ نیز:

GAL, S, I / 710.

هادی عالم‌زاده