رقص

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • قایق | قایِق، وسیله‌ای کوچک‌تر از کشتی، برای حمل‌ونقل دریایی و صیادی در رودخانه‌ها و آبراههایی با عمق کم.
  • قاووت | قاووت، از خوراکیهای مقوی با کاربردهای آیینی و دارویی در بسیاری از مناطق ایران.
  • قالی و قالی بافی | قالی و قالی‌بافی، قالین/ غالی/ غالین، فرشی پشمی یا ابریشمی، گره‌بافته، پرزدار و خواب‌دار، و هنر بافت آن.
  • قالی شویان، مراسم | قالی‌شویـان، مَراسِمِ، نمـایشـی آیینـی از شست‌وشـوی نمادین قالی مقدس در مراسمی بـا آداب و سننی ویـژه در دومین جمعۀ پاییز هر سال، پیرامون بارگاه امامزاده سلطان‌علی در مشهد اردهال.
  • قالی شویان | قالی‌شویان، یا مشهد اردهال، مجموعۀ چند فیلم مستند دربارۀ مناسک قالی‌شویی در مشهد اردهال کاشان.
  • قالیچۀ حضرت سلیمان |
  • قاف | قاف، کوهی اسطوره‌ای و افسانه‌ای که گرداگرد زمین کشیده شده است.
  • قاعدگی | قاعِدِگی، یا دشتان یا حیض، خون‌ریزی منظم ماهیانه در زنان و دختران پس از بلوغ، به‌سبب سقط تخمک بارورنشده.
  • قاطر | قاطِر، یا اَستر، چهارپای اهلی از راستۀ سم‌داران، که از جفت‎شدن خر بـا مادیان زاده می‎شود و درگذشته، کارکردهـای فراوانی داشته است.
  • قاشق زنی | قاشُقْ‌زَنی،‌ از آیینهای کهن حاجت‌خواهی، که زنان و دختران و گاهی، پسران جوان در شب چهارشنبه‌سوری و در برخی از مناطق ایران، در شبهای ماه ‌رمضان انجام می‌دهند.
  • قاز |
  • قاری | قاری، کسی که بر گور مرده، جلو تابوت و در مراسم ترحیم قرآن می‌خواند.
  • قارمان | قارْمان، یا قارمون، نوعی ساز از دستۀ هواصداها.
  • قارچ | قارْچ، گیاهی خودرو از شاخۀ ریسه‌داران با ظاهری چترگونه و کاربردهایی در فرهنگ مردم.
  • قاپ بازی | قاپْ‌بازی‌، یا قاب‌بازی، از کهن‌ترین بازیهای برد‌و‌باختی در ایران، که بیشتر نوعی قمار، و ابزار آن استخوان شتالنگ (استخوان میان ساق و مچ پای گوسفند و گاو) است.
  • قابوس نامه | قابوسْ‌نامه‌، پند‌نامه‌ای (تألیف: 475 ق/ 1082 م) در 44 باب از امیر عنصر‌المعالی کیکاووس، از امیرزادگان آل‌زیار.
  • قابله |
  • قابلگی |
  • فیلمهای مردم نگاری |
  • فیلبرگ |
  • فیروزه | فیروزه، یا پیروزه، سنگی زینتی به رنگ سبز یا آبی با کاربردهای خاص در فرهنگ مردم.
  • فیروزشاه نامه | فیروزْشاهْ‌نامه، یا داراب‌نامۀ بیغمی، از داستانهای بلند و مشهور ایرانی به روایت مولانا محمد بیغمی.
  • فی تحقیق ما للهند |
  • فهلویات | فَهْلَویات، اشعاری که به گویشهای محلی مناطق مرکزی و غربی ایران سروده می‎شده است.
  • فولکلور | فولْکْلور، اصطلاحی انگلیسی ترجمه‌شده به «فرهنگ مردم» و «فرهنگ عامه»، که دربارۀ معنا و کارکردهای آن میان پژوهشگران این حوزه اختلافی جدی وجود دارد.
  • شگون | شُگون، تأویل، تعبیر یا به فال نیک و بد گرفتن انواع پدیده‌ها، اعمال، حرکات و سکنات انسانها و حیوانها، نحوۀ قرارگیری اشیاء، اعمال غیرعادی و همچنین باورها و اعتقادات مردم دربارۀ آنها.
  • آبستنی | آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفۀ او تا هنگام زادن حمل می‌کند.
  • آبجی نسا | آبْجیْ نِسا، از نمایشهای شادی‌آور زنانه، رایج در مناطق مختلف ایران. نمایش، روایت آهنگینِ دختر دَم بختی است که به جوانی هم سن و سال خود ــ که البته وضع مالی خوبی هم ندارد
  • آبجی گل بهار | آبْجیْ گُلْ بَهار، از نمایشهای شادی‌آور زنانه که در بیشتر مناطق ایران اجرا می‌شده است. این نمایش زنانه که در مقایسه با برخی نمونه‌ها، کوتاه‌تر است،
  • آی تو به باغ رفته بودی | آیْ تو به باغْ رَفْته بودی، از نمایشهای شاد رایج در بیشتر مناطق ایران. اگرچه این نمایش را بیشتر زنانه دانسته‌اند، اما به گواهی برخی منابع، نمونه‌هایی از اجرای آن در میان مردان و گردهماییهای خانوادگی نیز در دست است
  • استکان و نعلبکی | اِسْتِکان و نَعْلْبَکی، در تلفظ متداول «استکانْ نَلبِکی»، از رایج‌ترین اسباب نوشیدن چای در ایران.
  • باباکرم | باباکَرَم، از انواع رقصهای نمایشی که در آن ویژگیها و رفتارهای گروههای لوطی یا داش‌مشدی، با حرکات و اطوار خاص اجرا می‌شود. این رقص از 1320 ش ابتدا در تهران رواج یافت و با تحولاتی در نوع اجرای حرکات و پوشش رقصنده‌ها، تا امروز در همه جای ایران اجرا می‌شود.
  • بندری، رقص | گونه‌ای رقصِ شاد و پرتحرک در مناطق جنوب و جنوب غربی ایران.
  • تنبک | سازی کوبه‌ای از خانوادۀ پوست‌صداهای یک‌طرفه که در بیشتر نواحی ایران برای مراسم شادی، نمایش و بازیها به کار می‌رود.
  • جشن | جَشْن، آیینی با آداب گوناگون و بیشتر شادی‌آور. جشن را بزم، سور، شادی، عیش، و عید نیز می‌گویند (برهان ... ؛ لغت‌نامه ... ).
  • چراغ، رقص |
  • چاپ | چاپ، رقصی دسته‌جمعی در سیستان که با استفاده از چوب و اغلب بدون آن اجرا می‌شود.
  • چپ و راست | چَپ و راسْت، یا چپه ـ راسته، نوعی رقص، و حرکت بنیادی در رقصهای یک‌قَرْصه، دوقرصه و سه‌قرصۀ رایج در شمال خراسان.
  • چکه سما | چَکّه‌سِما، رقصی زنانه در منطقۀ مازندران. این رقص اصیل مازندرانی، با اجرای همگون و حرکات و حالاتی یکسان اجرا می‌شود که گاهی نیز رقصنده‌ها دست به ابداعاتی در آن می‌زنند.
  • حتن | حَتَن، حرکتی آیینی و مراسمی شبیه رقص دسته‌جمعی، که مردم محلی آن را «بازی» می‌نامند و امروزه برخی آن را در ردیف رقص می‌دانند.
  • چهل تکه | چِهِلْ‌‌تِکّه، پارچه‌ای پرنقش‌و‌نگار، دوخته‌شده از قطعات ریز و درشت تکه‌ها و اضافه‌های پارچه‌های دور‌ریز، با کاربردهای متنوع در فرهنگ مردم.
  • خان امیری | خانْ‌اَمیری، نام یکی از گونه‌های رقص کردی. برخی از منابع رقص کردی را بر‌اساس شیوۀ اجرا، 250 نوع دانسته‌اند .

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: