دیدگاههای هگل و دکتر منوچهر آشتیانی در زمینه حقوق، هرچند در بسترهای فلسفی و سیاسی متفاوتی شکل گرفتهاند، اما بهطور کلی هرکدام بهطور خاص در ارتباط با مسائل اجتماعی، حقوق فردی و ماهیت قانون، به بررسی نهادهای اجتماعی پرداختهاند. برای مقایسه دیدگاههای هگل و دکتر منوچهر آشتیانی در زمینه حقوق، ابتدا باید تفاوتهای اساسی در دیدگاههای فلسفی و اجتماعی این دو را درک کرد.
هگل، فیلسوف مشهور آلمانی ایرانیان را نخستین ملت تاریخی و امپراتوری هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ میداند و میگوید: «از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن [بیگمان به معنای نسبی] فراهم میآید.»
چرا باید امروزه هگل بخوانیم؟ اگر بخواهیم به این سوال پاسخی بدهیم همین بس كه بگوییم اگر هگل را نفهمیم بخش عمدهای از نظام فكری و فلسفی جهان معاصر را نخواهیم فهمید و از درك جهان جدید عاجز خواهیم بود.
مفهوم پیشرفت (Development یا progress) از بحثبرانگیزترین مفاهیم فكری و فلسفی در روزگار كنونی است. بسیاری از محققان تاریخ و فلسفه و جامعهشناسی معتقدند ایده پیشرفت، از مفاهیم بنیادین و اساسی در عصر تجدد (مدرنیته) و در روزگار مدرن است، به این معنای ساده كه مسیر تاریخ بشری، رو به تكامل و اعتلا و بهبود است و وضعیت زندگی انسان به صورت نسبی، ولو به شكل بسیار كند و بطئی، هر روز بهتر از دیروز میشود.
هگل فیلسوف دشواری است، بسیار سخت و دیرفهم. این گزاره را بارها شنیدهایم، نه فقط از زبان مترجمان فارسی و مدرسان او در ایران كه از زبان مفسران و شارحانی كه او را به زبان آلمانی خوانده و تفسیر كردهاند.
فلسفه و فیلسوفان آلمانی به علل و دلایل مختلف همواره در ایران پرمخاطب بودهاند و آثار و اندیشههایشان طرفدار داشته. البته از انصاف هم نباید دور شد كه فیلسوفانی چون كانت و هگل و شوپنهاور و نیچه و هوسرل و هایدگر و ویتگنشتاین، واقعا متفكران بزرگ و تاثیرگذاری هستند و فارغ از زبان و ملیتشان، اهمیتی انكارناپذیر در اندیشه فلسفه دارند.
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱) یکی از مهمترین فلاسفه دو سه قرن اخیر غرب محسوب میشود. فیلسوفی بسیار مؤثر در سیر فلسفی و فکری غرب که فلسفه را مکانتی متعالی بخشید و بر بسیاری متفکران مابعد خود تأثیر گذاشت.
مسئله سرشت و منشأ شناخت انسانی فرآورده متأخر فلسفه انگارشی نیست بلکه یکی از آن مسائل اساسی انسانی است که نمیتوان برای آن سرآغاز تاریخی مشخصی تعیین کرد؛ اما قدیمیترین نشانههای آن را میتوان در لایههای ابتدایی اندیشه اسطورهای و دینی یافت. حتی در اسطوره و دین همه آنچه ممیز انسان دانسته میشود با معجزه شناخت ارتباط دارد.
ترجمه دکتر حمید عنایت: ایرانیان مردمان بسیاری را به زیر فرمان خود درآوردند، ولی همه آنها را آزاد گذاشتند تا ویژگیهای خویش را نگاه دارند؛ از این رو حکومت آنان را میتوان همانند امپراتوری دانست. در حالی که چین و هند در اصل خود بی حرکت ماندند، ایرانیان [نماینده] انتقال راستین تاریخ از شرق به غربند…
به نقل از مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، حمید طالبزاده، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران، در چهارمین دوره طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی با عنوان «تاملی درباره امکان علوم انسانی» به ایراد سخنرانی پرداخت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید