هدف این مقاله تحلیل جامع تأمّلات مرگ اندیشانه در آثار سنایی است. مرگ، یکی از اندیشه های کلان و مهمّ در آثار سنایی است و او به پدیدۀ مرگ از زاویه ها و چشم اندازهای گوناگون نگریسته و آن را به شیواترین و نغزترین بیان تصویر نموده است
مرگ عبارت از آن است که بین انسان و خواستها و علائقش حائلی پدید آید. این مرگ، عین «وارستگی» است. اسقاط این اضافات و بریده شدن این تعلقات، نامش «مرگ» است. همان مرگ اختیاری که میسر نمیشود جز با «عشق».
اندیشیدن درباره ی مرگ و سخن گفتن از آن یکی از بن مایه های رایج در ادبیات و جریان اندیشگانی یک قوم است. ادبیات هر ملت زمینه ای مناسب برای بازتاباندن و شناسایی اندیشه های ایشان درباره ی مرگ خواهد بود. از سوی دیگر به دلیل ناشناخته بودن ماهیت این پدیده، پیوسته، دیدگاه های اندیشمندان مختلف با یکدیگر متفاوت و گاه متناقض بوده است. بررسی تطبیقی نگرش اندیشمندان گوناگون درباره ی مرگ، حقایق بسیاری را بر ما آشکار می کند که در بررسی جداگانه ی اندیشه ی ایشان، کمتر مجال بروز می یابد.
همانطور که نیچه، یکی از بزرگترین فرزانگان تاریخ گفته است؛ «مرگ پایان زندگی است، ولی مرگاندیشی آغاز آن.» از لحظهای که انسان به اندیشه مرگ میافتد، تازه زندگی راستین و واقعیاش را شروع میکند. نیچه میگفت اگر میخواهید زندگی [راستین]تان را آغاز کنید، خود را در یک آزمایش خیالی و ذهنی تصور کنید که در آن، مثلاً، فرشته مرگ در برابر تو حاضر میشود و میگوید فقط و فقط این فرصت را داری که نوشته روی سنگ قبرت را بنویسی و به محض اینکه آن را نوشتی، قبض روح میشوی؛ هر چه میخواهی بنویس ولی به این صورت: در قسمت اول جملات خود، آرمانهایتان را و در قسمت دوم، واقعیت زندگیتان را بنویسید، مثلاً بنویسید در اینجا کسی آرمیده است که میخواست با همه مهربان باشد (یعنی آرمانش این بود) اما دست به قتل زد (یعنی واقعیت زندگیاش این شد)؛ میخواست عالم بزرگی بشود
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید