نگاهی به تاریخنگاری اندیشهی جان پوکاک و کوئینتن اسکینر؛ اسکینر- پاکاک مکتب کمبریج در تعارض با مکاتب تاریخنگاری رایج مارکسیستی و تحت تأثیر مکاتب نئوایدئالیستی شکل گرفت؛ بهعنوان مثال، کوئینتن اسکینر تحت تأثیر سخن مشهور کالینگوود که هر تاریخی نهایتاً «تاریخ اندیشه» است، بر این باور بود که تاریخنگار اندیشه باید تلاش کند که اندیشهی نویسندگان گذشته را مورد تأمل قرار دهد تا بتواند اغراض آنها را به زبان معاصر بیان کند و معاصرت ببخشد.
پیش از این در جایی دیگر بهاجمال اشاره کرده بودم، به نظر نگارنده، اغراض نویسندهی سهگانهی تأملی دربارهی ایران که تاکنون دو جلد آن منتشر شده است، تأسیس اندیشهی سیاسی جدید ایران از درون «بحران ایران» است. «آگاهی از بحران» بهعنوان درِ تنگی که خروج از آن جز از طریق تدوین نظام فلسفیِ آن تأسیس امکانپذیر نیست، نیازمند دستگاهی از مفاهیم است که توضیحدهندهی بحران و راههای خروج از آن باشد، در شرایطی که سنت متصلب ما دیری است که نه تنها قدرت پاسخگویی به مسائل ما را از دست داده، بلکه تجدید ایدئولوژیک آن، خود در مضاعف کردن بحران مهمترین نقش را ایفا کرده است. گشودن راهی که با بازخوانی انتقادی و بازاندیشی سنت، زمینههای تأسیس اندیشهی سیاسی جدید ایران را فراهم آورد، نیازمند تدوین و تنقیح دستگاهی از مفاهیم است که قدرت توضیح بحران و پاسخگویی به مسائل آن را داشته باشد. این مهم (تدوین و تنقیح مفاهیم) نیازمند بحث در «مبانی» و تأمل در آن است. جلوتر به این بحث باز خواهم گشت، اما پیش از آن میخواهم توضیحی دربارهی جایگاه «تاریخ و تاریخنگاری» در تأسیس اندیشهی سیاسی جدید بدهم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید