از میان استادان و پژوهشگران عرصه تاریخ ، موقعیت زنده یاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی موقعیتی ویژه است چراکه این مورخ نامدار توفیق یافت از تاریخ ، دانشی مردم پسند و مردم خوان بسازد. این سبک از تاریخ نگاری قبل از او رایج نبود و پس از ایشان نیز چندان پیگیری نشد. استاد باستانی پاریزی در 5 فروردین 1393 روی در نقاب خاک کشید. آنچه در این صفحه آمده است پاسداشت سیره علمی و شخصیتی این استاد فقید است .
در آستانه فصلی سرد تنها زادروز فروغ فرخزاد(8 دیماه) شاعر موثر معاصر نیست؛ بلکه پنج روز پیش از آن، تولد شخصیت تاثیرگذار دیگری از سازندگان فکر و فرهنگ ایران جدید است. محمد ابراهیم باستانی پاریزی، 9 سال پیش از فروغ به دنیا آمد و تقریبا نیم قرن بعد از او نیز در قید حیات بود و به کار تدریس و تحقیق و نوشتن پرداخت.
شادروان «محمدابراهیم باستانی پاریزی» (ملقب به باستانی)، تاریخنگار و تاریخنگر، مولف و پژوهشگر، شاعر، موسیقیپژوه و البته استاد بازنشسته دانشگاه ته ران بود. متولد سوم دی ١٣٠٤ پاریز سیرجان، كه به سال ١٣٣٣ با حبیبه حایری در كرمان وصلت كرد و حاصل این ازدواج بعدها دختری (حمیده) و پسری (حمید) شدند.
«... از خصایص کرمان – که بدان معنی ممتاز است و دریت خاصیت بی انباز – دین داری و پاک اعتقادی و اسلام پروری و توحید گستری اهل اوست. بحمدالله تعالی آن خاک مقدس از قاذورات تشبیه و تعطیل و زندقه و رفض و اعتزال و صبر و قدر مطهر است، و دامن اعتقاد هیچ کرمانی به غبار این خیالات نیالوده، همه دست در شاخ واعتصموا بحبل الله زده، تکیه بر عصای علیکم بدین العجائز کرده، خدای را به یگانگی و پاکی شناسند، و محمد را صلی الله علیه – رسول به حق دانند، و چهار یار را بدنگویند و دشمنی نکنند، و اول ایشان و مقدم ابوبکر صدیق شناسند، پس عمر، پس عثمان، پس علی، و مذهب ایشان مذهب امام اعظم ابوحنیفه و امام مطلق شافعی مطلبی زیادت نه،...»
طی برخورد به بعضی کلمات گاهی فکر کرده ام که آیا ممکن بود کلمه ای دیگر را به جای این لفظ گذاشت یا خیر؟ مثلا تصور می شود کرد کلمه ای پیدا شود بهتر از «نرگس» که حالت این گیاه شوخ چشم را در ذهن مجسم سازد؟ یا چه اسمی غیر از «نی» برای خشک چوبی می توان به کار برد که با آهنگهای دلنواز شکایت از جدائیها را به گوش جان برساند؟
از میان کتابخانه های مشهور دنیا که گذشت روزگاران و غلبۀ جباران آنها را به دست نابودی سپرده و نامشان را از دفتر وجود شسته است یکی کتابخانۀ اسکندریه است کهدر تاریخ اسلام و ایران شهرتی بسزا یافته و میزان کتب و نوع نوشت های آنعلما و محققین را به حیرت افکنده ببینیم این کتابخانه را که تأسیس کرد و چه کسی از میان برد؟
سال 1368 کنگره بزرگداشت شیخالمورخین محمدبن جریرطبری در دانشگاه مازندران در بابلسر برگزار شد. پیشنهاددهنده کنگره من بودم. خبری رسیده بود که رژیم بعث عراق میخواهد بزرگداشتی برای طبری برگزار کند. طبری آملی ایرانی چه ارتباطی به صدام داشت نمیدانم ولی لازم بود که ایران هم کاری بکند. سمینار، بینالمللی بود و محققان بزرگی از کشورهای عربی، اسلامی، اروپایی و شبهقاره شرکت کرده بودند. از میهمانان شرکتکننده خارجی مشهور دکتر سهیل زکار، مورخ معروف و دکتر شوقی ابوخلیل بودند که هردو از سوریه شرکت کرده بودند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید