درگذشت هر انسانی تأسفآور است. تصور غمی که بازماندگان بر دل و جانشان احساس میکنند، کافی است تا اندوه را بر ذهن و روانت بنشاند. درگذشت برخی اما، تأسفبارتر است، چون افزون بر آن، لحظهلحظه زندگیهای کسانی را در پیش چشمانت به نمایش میگذارد که انسانیت را با اندیشه و عملشان ترجمه کردهاند؛ آن هم در زمانهای که چوب حراج بر انسانیت زده شده است و علم و اخلاق، در تندبادهای حوادث روزمره زندگی اجتماعی و فردی، در پی یافتن جانپناهند. صادق آئینهوند، جانپناهی از این دست بود. هر لحظه که با او بودی، ثمره عمری خودسازی اخلاقی و کنکاش علمی را در آیینه وجودش میدیدی. نخستینبار که او را دیدم، سال ١٣٦٥ بود. در تبوتاب تحقیق برای پایاننامه دوره کارشناسی بودم با موضوع «اندیشه سیاسی مسلمین در سه قرن اول هجری» و در پی یافتن منابع دستِ اول و دستِ دوم در این زمینه، سخت در مضیقه بهسر میبردم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید