طبیعت گرایی و توجه به عناصر طبیعی سابقه ای دیرینه در شعر فارسی دارد. بعضی از شاعران صبغه ی اصلی شعر خود را به وصف طبیعت و جلوه های گوناگون آن اختصاص داده اند و گروهی دیگر تنها به بعضی از عناصر خاص پرداخته اند ولی تلقی و نگاهی فراتر از نگاه عام و عادی به طبیعت داشته اند. این نگاه خاص، ظریف و خیال انگیز سبب شده است که بعضی از عناصر طبیعی همچون «قهرمان شعری» در شعر فارسی ومطرح شوند.
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند
در بخش نخست این مطلب ، دیدیم که افلاطون با زیر سوال بردن تناسب به عنوان ملاک زیبایی حقیقی به وسیله ی این استدلال که تناسب ممکن است یک چیز را زیباتر از آن چه هست نشان دهد سعی کرد که آن را از ویژگی های زیبایی به شمار نیاورد ، اما نهایتا هماهنگی اثر و جامعه را نمی توانست نپذیرد و دلیل او این بود که ساختار جدید و ناهماهنگ با جامعه برای آن خطرناک است. اما ارسطو با دلیلی بسیار قوی به اثبات آن چه هماهنگی نامیده شد می پردازد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید