اما با این حال، برخی از محافل روشنفکری از «جمهوری» سخن میگفتند. به عنوان مثال مجله ایرانشهر در یکی از شماره های خود ، تحت عنوان «جمهوری خواهی و انقلاب اجتماعی» مینویسد: «امروزه ، اغلب ممالک اروپا حتی روسیه بزرگ ، نیز جمهوری شده است. تردیدی نیست که در این دوران جدید، شکل جمهوریِ حکومت ، بهترین نظام حکومتی میباشد.
چنانچه ملاحظه میشود، اکنون ساختار دیوانی کشور در حال جابه جایی از سنت ، به شیوه مدرنی است که آنرا از راه اصلاحات به انجام میرساند و قوانینش را از «راه پارلمانی» پیش میبرد. و این از موارد بسیار مهم و درخور توجه است. زیرا دیگر ، این شاهِ صاحب قدرت و مبتنی بر فرهنگ فئودالی نیست که به نیّت کارهای عام المنفعه، به اصلاحاتی میپردازد که مخل قدرتش نمی شود
دولت سید ضیا فقط 90 روز دوام داشت. ده روز بعد از آن ، قوام السلطنه فهرست هیئت دولت خود را اعلام میکند. در بین آنان نام رضا خان ، به عنوان وزیر جنگ و دکتر مصدق ، در مقام وزیر مالیه به چشم میخورد. مجلس چهارم ، افتتاح میشود و دولت احمد قوام با اشاره به اهمیت و لزوم «توسعه قوای نظامی» ، و متحدالشکل کردن آن، برنامه اصلاحاتی خود را چنین علام میدارد: «اول، توجه به رفاه طبقه سوم و رفع بیکاری و اصلاح حال زارع و توجه به بهبود امر فلاحت. دوم ، به راه انداختن بانک استقراضی (بانکی که دولت شوروی آنرا با کلیه محاسباتش به ایران واگذار کرده بود، به موجب معاهده ) و کلیه شعب آن در مرکز و ایالات به عنوان بانک دولتی ایران و تهیه سرمایه از منابع داخلی .
برخی از مدارک نشان از این دارد که طراح کودتای سوم اسفند 1299 انگلیسها بودند . بهار نقل می کند که مستشار سفارت انگلیس یعنی مستر اسمارت ، بارها در مورد «چگونگی ایجاد حکومت مقتدر در ایران » با وی سخن گفته بود ( 49 ). کودتایی که طرحش را انگلیس ها ریختند و توسط سید ضیاء طباطبایی و رضا خان عملی گردید. در آن ایام رضا خان، بی بهره از هر شهرتی بود.
برخی از مدارک نشان از این دارد که طراح کودتای سوم اسفند 1299 انگلیسها بودند . بهار نقل می کند که مستشار سفارت انگلیس یعنی مستر اسمارت ، بارها در مورد «چگونگی ایجاد حکومت مقتدر در ایران » با وی سخن گفته بود ( 49 ). کودتایی که طرحش را انگلیس ها ریختند و توسط سید ضیاء طباطبایی و رضا خان عملی گردید.
اما اینگونه رخ نداد چرا که اسباب و امکانات چنین آرزوهایی فراهم نبود. به این دلیل مهم که بعد از فروپاشی قاجار، چنانچه گفته ایم، گروههایی در عرصه قدرت حضور یافتند که گرچه در سرنگونی قاجار و پیروزیِ نهضت مشروطه با یکدیگر همکاری داشتند، اما پس از پیروزی نهضت ، به دلیل تمامیت خواهی، رشته همکاری و اتحاد با سایر طبقات اجتماعی را قطع و تنها از منافع خود و هم قشری های خود حمایت کردند. که در نتیجه آنها را به رقابت بسیار شدیدی با یکدیگر وامیداشت که هر روزه عرصه این رقابت تنگ تر و شدیدتر و خشن تر میشد.
در واقع قرارداد 1919، یکی از چالش برانگیزترین قراردادها در عصر مشروطه بود . بدین معنی که برای همه ایرانیان منفور نبود . و باعث بحث و جدل در مواضع اعضاء حزب دموکرات میشود و اختلاف نظرهایی به وجود میآید؛ و اختلافات تا جایی پیش میرود که منجر به شکاف بین اعضای حزب میشود. گروهی به حمایت از قرارداد 1919 انگلیس و گروهی دیگر در مخالفت با آن نظر میدهند.
باری، گاهی این نزاعِ «اجتماعی و طبقاتی»، بین این دو جریانِ قدرت طلب، چنان به افراط آلوده میشد که از سوی سکولارها، کار به بغض و کینه و دین ستیزیِ علنی، منتهی میشد (14 ) ؛ که در لحظاتی از این دست ، کاملا فراموش میشد در زمان شکل گیری جنبش مشروطه ، بخشی از سرمایه اجتماعی در به حرکت آوردن توده ها، از سوی روحانیان مترقی و آزادی خواه بوده است
«روشنفکران جوان ما به آسانی قادر به فهم دوره پادشاهی رضا شاه نبوده و بنابراین شاید نتوانند در این باره داوری کنند ،(...) چون جوانتر از آن هستند که اوضاع پر آشوب و هرج و مرجی را که منجر به ظهور مستبدی مانند رضا شاه شده بود ، به یاد آورند» ( 1 ) ، این سخنی است که احمد کسروی ( حقوق دان و تاریخ نویس) در سال 1321، یعنی یک سال پس از استعفای اجباری «رضا شاه» ، ـ در جریان محاکمه افسران امنیتیِ وابسته به حکومت خودکامه و استبدادی رضا پهلوی ـ ، به زبان آورد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید