سید محمدمهدی جعفری؛ نویسنده و نهجالبلاغهپژوه با اشاره به ترجمه نهجالبلاغه اثر مرحوم سید جعفر شهیدی، بیان کرد: در دهه 20 مرحوم فیضالاسلام به تدریج نهجالبلاغه را ترجمه کرده بود، اما ترجمه او بیشتر به روش سنتی و تحتاللفظی بود. مرحوم جواد فاضل هم این اثر را ترجمه کرده، ولی ترجمه امین و دقیقی نبود، در واقع ترجمهای آزاد از نهجالبلاغه محسوب میشود. شاید ترجمه استاد شهیدی، نخستین ترجمه دقیق نهجالبلاغه بود، آنهم از سوی کسی که هم زبان فارسی و هم ادبیات عرب را بهخوبی میدانست.
در دعوت نامه عنوان سخنرانی بنده را «زبان و ادبیات عرب و اهمیت آن برای زبان و ادبیات فارسی» نوشته بودند، در صورتی که بهتر و بلکه صحیح تر این است که زبان و ادبیات عرب را به زبان و ادبیات عربی تبدیل کنیم، زیرا زبان و ادبیات عرب از آن ِ ملل عرب است تنها، یعنی مردمی که امروز در کشورهای مختلف شبه جزیرۀ عربستان و یا قارۀ آفریقا زندگی می کنند و زبان آنان عربی است.
ناصر خسرو درباره تأویل و اهمیت آن می گوید: «دلیل بر آنکه توحید بیتشبیه اندر تأویل کتاب خدای است، آن است که جز تأویل اختلاف و اشتباه کاندر کتاب است به اتفاق نیاید.»
ناصر خسرو با اینکه در سراسر کتابهای خود عقل را میستاید و مردم را به پیروی از حکم عقل میخواند، مقصودش عقل مقید است نه مطلق؛ عقلی که در حکم خود از ائمه تأویل پیروی کند.
گزارشی به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر سید جعفر شهیدی در محله آرام میدان پنجاه و هشتم نارمک، کتابخانه وقفی دکتر سید جعفر شهیدی قرار دارد؛ مکانی که 30 سال محل زندگی او و خانوادهاش بود و تمام جلسهها و ملاقاتهایش در همین خانه برگزار میشد.
بیستوسوم دیماه هفتمین سالروز درگذشت سیدجعفر شهیدی، مورخ، پژوهشگر و ادیب بنام ایرانی، است. سیدجعفر شهیدی سال 1297 در بروجرد به دنیا آمد. در سال 1320 برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد، اما بعد از هشت سال، ناگزیر بر اثر بیماری به ایران بازگشت. شهیدی برای گذران زندگی و به منظور ترجمه متون عربی، نزد دکتر سنجابی، وزیر فرهنگ وقت، رفت، اما به او اشتغال به تدریس پیشنهاد شد. او در آن دوران به تدریس در دبیرستان ابومسلم مشغول شد و بدون شرکت در کلاسها، لیسانس الهیاتش را با بهترین نمرهها گرفت.
چگونگى ضربت خوردن حضرت علی(ع) در نوشته تاریخنویسان پیشین یكسان نیست. در حالى كه طبرى و ابن سعد و دیگران نوشتهاند: «چون [حضرت علی علیه السلام] از سایبانى كه به مسجد مىرسد، بیرون شد، ابن ملجم او را ضربت زد.» یعقوبى كه تاریخ او پیش از اینان نوشته شده گوید: «پسر ملجم از سوراخى كه در دیوار مسجد بود، شمشیر بر سر او زد.» اما نوشته ابن اعثم كه هم عصر طبرى است، با نوشته آنان مخالف است و با آنچه میان شیعیان مشهور است مطابق مىباشد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید