تئاتر، سینما، تاریخ، سفرنامه و خاطره از «روایت» بهره می گیرند اما داستان به شمار نمی آیند. در این گونه های روایت ابزار ارتباط متفاوت است هر چند ممکن است در اصل روایت تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته باشند.
این نکته که در کتاب «تاریخ کشیشان» اوسبیوس قیصرانی است آشکارا می نمایاند که رومیان نیز صد سال بعد از سابور ذوالجنود(سابور بن اردشیر) به توسط ارامنه از طرز تاریخ نگاری ایرانیان مطلع شده و خواسته اند تاریخی به طرز تاریخ ساسانی برای خود بسازند ولی موفق شدن ایشان چنانکه باید مسلم نیست.
«ساختار نظام دانشگاه ایرانی» چه تأثیری در ناکام ماندن ظهور «پرسشگری تاریخی» در آموزش رشتۀ تاریخ داشته است؟ معرفی نویسنده: دانشآموختۀ رشتۀ علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی. از موضوعات مورد پژوهش او «علوم انسانی و دانشگاه در ایران» و «شرایط تاریخی تفکر علمی در ایران» است. از ادیبزاده تاکنون آثاری چون «خیزشهای عقلانی شدن در طلوع ایران مدرن»، «تبارشناسی تفکر علمی در ایران»، «امپراتوری اسطورهها و تصویر غرب»، «مدرنیتۀ زایا و تفکر عقیم»، «دموکراسی معرفتی» و «زبان، گفتمان و سیاست خارجی» منتشر شده است.
مقوله های مختلفِ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در تاریخ، ذیل «حیات اجتماعی» تعریف می شوند. «قدرت» و «جامعه» جزو مهم ترین بخش های «حیات اجتماعی» هستند.
داستان شرقیان از سنت بریده در نوع خود غمنامهایست؛ آنها از آیین اجدادی در پی هوس آزادی و عشق جدا شدهاند، ولی بیاربابی را دوام نمیآورند، پیوسته از «ایسمی» به «ایسمی» دیگر درمیغلتند و هر بار ارباب را اشتباه گرفته و تنها دربهدری و رنج نصیب آنها میشود.
کلمۀ تاریخ در زبان فارسی به دو معنی استعمال می شود: اول به معنی وقت و موقع معین که آنرا به فارسی«سالمه» و به زبان های بیگانه Date گویند مانند تاریخ هجری یا تاریخ میلادی که حسای سنوات را از نقطۀ مبدأ ان معین می کنند.
چرا خود را با تاریخ سرگرم می کنیم؟ آیا پژوهشهای تاریخی ارزشی دارند، و تلاشهایی که در این باره صورت می گیرند، به زحمتش می ارزد؟ پاسخ "آری یا نه" گفتن به این سؤالات در یک آن ممکن نیست. اجازه دهید با نقل حکایتی کوچک توضیح دهم که منظورم چیست؟
در تاریخ بشرى، تمدنهایى که تاریخ مکتوب ندارند روایت خود را به آیندگان اختصاص داده و تمایل چندانى به حفظ اعمال اجداد خود نشان نمى دهند. خلاف آن در مورد تمدنهاى سامى و غیر سامى صادق است که از قدیم الایام در سواحل مدیترانه و آسیاى غربى جانشین یکدیگر شده اند.
جای فرخزاد کجاست؟ کجای مدرنیسمِ شعری فارسی؟ تبعاً این سوال تنها در دامنهی میدانِ نیما پیش کشیده میشود. مسألهی نیما (بهبیانِ مالارمهای) «مسألهی بحرانِ مصرع» است: از بیت به سطر. مسأله تأسیسِ سطر بر ویرانههای بیت است. گذار از یک نظامِ ادراکی و توزیعیِ تقارنمحور (دو مصراع مثل دو کفهی یک ترازو، و ذهنی که در «عدلِ» شعر نشسته)، به یک نظامِ خطی-سطری.
غزالی در آثار خود از طوس یاد کرده اما از«نوقان» سخنی نگفته است. از باب نمونه در نامه پندآموز به سلطان سلجوقی (ظاهراً به غیاث احمدبنمحمد سلجوقی، حکومت ۴۹۸-۵۱۱ هجری)،۸ اشارهای به خشکسالی طوس در پریشانی اهالی دارد: «ایزد تعالی ملک اسلام را از مملکت دنیا برخوردار کناد… که یک ساعت عدل برابر صد سال عبادت است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید