نوگرایی گسسته از سنت به هیچ روی پذیرفتنی نیست. اگر ما تنها نوگرای باشیم، گسسته از پیشینة فرهنگ و تاریخ و اندیشة نیاکانی خویش، آن نوگرایی آشوبگرایی خواهد بود. نوگرایی سویمندی است در ساختار، اما اگر ساختار میباید بپاید، همچنان زنده، تپنده، شکوفان، بارآور، توانمند، نیاز دارد به سویمندی نو. از همین روست که آنچه سعدی در سخن پارسی کرده است، پیوندی نغز، ناب، دوسویه، پویا، برازنده، سازنده که در میان ساختار و سودمندی پدید آورده است. سعدی از همین دید به این ویژگی والا، کم مانند هم آراسته است که سخنوری است همهسویه و همهرویه، کمابیش در همه قلمروهای ادب پارسی توانمند، بشکوه، شگفتیآفرین، شاهکار آفریده است. نویسنده کوشیده است تا در این نوشتار به نوگرایی سعدی از این دیدگاه بپردازد.
از پانزده، بیست سال پیش متوجه شده ام که باید برای یافتن شیوۀ سخن و نحوۀ شاعری و طرز و اسلوب هر شاعر پا از تعریف و تعاریف و توصیف معمول قدیم فراتر گذاشت و زمینه های مطمئن تری برای ترسیم و تصویر چهرۀ شاعران فراهم آورد. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم جز چند کس از قبیل شمس قیس رازی که گاهی نقادی های استادانه کرده است باقی تذکره نویسان و فراهم کنندگان ترجمه حال گویندگان به بستن چند لقب سنگین و آهنگین به دنبال نام و نسبت هر شاعر اکتفا کرده اند
دکتر کوروش کمالی در مراسم شب سعدی گفت که سعدی را به دلیل توانایی زیادش در ادبیات و شاعری پادشاه سخن مینامند و به همین دلیل است که مردم دنیا اعجاز سعدی در کلام و آفرینشش را در خلق کلام میستایند. همچنین آیتالله اسدالله ایمان عنوان کرد که سعدی شاعری توانمند است اما شاعری تنها خصیصه او نیست.
«اول اردیبهشت ماه جلالی» روز آغاز تصنیف کتاب گلستان و روز بزرگداشت شاعری است که تاریخ نگارش اثرش مصرعی از یک شعر در یکی از اوزان پیچیده شعر فارسی است که حتی موزون خواندن آن مستلزم هنر و توجه خاصی است.
چه سرّی در میان است که ایرانیان چنانکه داریوش شایگان مینویسد: «از میان صدها شاعری که تاریخ ادبیات ایران به خود دیده است تنها پنج شاعر (یا به عقیده برخی شش شاعر) را در مقام نمونههای اعلای بینش شاعرانه خویش برگزیدهاند.»
کنفوسیوس یکی از بزرگان فرهنگ جهانی چین است. اطلاعات ما درباره چین خیلی زیاد نیست؛ درباره هند کمی بیشتر و درباره مغربزمین بسیار بیشتر است. علت آن این است که در دوران اسلامی به علت نزدیکی فکری و دینی به مغرب زمین ارتباط بیشتر بوده و آثار و ترجمههای بسیاری از مراکز فرهنگی مسیحی و حتی یهودی انجام شده است. این خاصیت درباره هند و چین چندان اتفاق نیفتاده است.
فانگ یولان کتابی به نام «تاریخ فلسفه چین» دارد که فرید جواهرکلام آن را سال 1380 ترجمه کرده است. او گزارش میدهد که «سرزمین قاره مانند چین در دید مردم آن قرنها خود دنیا بود و دو عبارت «هر چه زیر آسمان است» و «هر چه درون چهار دریاست» مصداق واحدی داشتهاند، گواینکه از چین بیرون رفتن، از دنیا بیرون رفتن بوده است. به عقیده کنفوسیوس کوه که از جای خود تکان نمیخورد، نمونه انسان خوب و خوبان آرام بر جای میمانند و اهل تاملند. اما سعدی که در اقسام عالم از بر و بحر گردش میکرد نظر دیگری دارد.»
اینکه سعدی و کنفوسیوس چه نسبتی با هم دارند، ماجرایی دشوار و آسان است. دشوار از این جهت که جهان کنونی شرق را به دشواری میشناسد و تفسیری که از تفکر چینی و تفکر شرق دور بهطور کلی میشود، تفاسیری است که جای حرف و بحث دارد یا لااقل برای من جای تامل دارد. اگر بخواهم بیان فلسفی این حرف را بگویم باید اشاره کنم که جهان متجدد از لایههای متفاوت تجدد، قرون وسطی، تفکر یونانی و... باید بگذرد تا به تفکر شرقی برسد و این مساله بسیار دشواری است.
در آستانه روز بزرگداشت سعدی، همایش سعدی و کنفوسیوس برگزار میشود.
طنز سعدی غالباً بسیار پوشیده است و این پوشیدگی، نه به دلیل ناتوانی او در اینگونه از سخن است، بلکه درست به سبب توانایی اوست، که طنز را به ظریفترین صورت به کار میبرد و آن را (جز در هزلیاتش) با شوخی و هزل نمیآمیزد. طنز سعدی لبخند بر لب مینشاند و ما را به تأمل میانگیزد، اما خندهآور نیست. سعدی طنزگوست، اما هجاپیشه و هزال نیست. بنابراین پیش از پرداختن به طنز سعدی اندکی در معنی این اصطلاحات و تفاوتهای آنها با یکدیگر دقیق شویم.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید