نوگرایی گسسته از سنت به هیچ روی پذیرفتنی نیست. اگر ما تنها نوگرای باشیم، گسسته از پیشینة فرهنگ و تاریخ و اندیشة نیاکانی خویش، آن نوگرایی آشوبگرایی خواهد بود. نوگرایی سویمندی است در ساختار، اما اگر ساختار میباید بپاید، همچنان زنده، تپنده، شکوفان، بارآور، توانمند، نیاز دارد به سویمندی نو. از همین روست که آنچه سعدی در سخن پارسی کرده است، پیوندی نغز، ناب، دوسویه، پویا، برازنده، سازنده که در میان ساختار و سودمندی پدید آورده است.
نوگرایی گسسته از سنت به هیچ روی پذیرفتنی نیست. اگر ما تنها نوگرای باشیم، گسسته از پیشینة فرهنگ و تاریخ و اندیشة نیاکانی خویش، آن نوگرایی آشوبگرایی خواهد بود. نوگرایی سویمندی است در ساختار، اما اگر ساختار میباید بپاید، همچنان زنده، تپنده، شکوفان، بارآور، توانمند، نیاز دارد به سویمندی نو. از همین روست که آنچه سعدی در سخن پارسی کرده است، پیوندی نغز، ناب، دوسویه، پویا، برازنده، سازنده که در میان ساختار و سودمندی پدید آورده است. سعدی از همین دید به این ویژگی والا، کم مانند هم آراسته است که سخنوری است همهسویه و همهرویه، کمابیش در همه قلمروهای ادب پارسی توانمند، بشکوه، شگفتیآفرین، شاهکار آفریده است.
غزل یکی از قالبهای جاندار و مایهدار شعر فارسی است. یکی از بهترین و موفقترین قالبها در تمام دورههای تاریخ ادبیات ما هم هست؛ مخصوصاً در ۷۰ـ ۸۰ سال ظهور شیوه شعر نیمایی. قالب غزل به دلیل احتوایی که بر مسائل احساسی و غنایی و عاطفی دارد، شایستگی، کارکرد و توانایی داشته است که تا امروز هویت خود را حفظ کند. مسیر درخشان غزلسرایی با سنگلاخ و دشواری روبرو بوده است؛ اما پایهگذار غزل (به معنی درست و بایسته آن) چند شاعر قرن ششم مثل سنایی، انوری، نظامی و خاقانی بودهاند.
دوستی دارم بسیار نوجوی و نوگرا، و پیوسته در تكاپوی خبر گرفتن از تازهترین مطبوعاتِ ناشران و نویسندگانِ مَصبوغ به صِبغه تَجَدُّد. هربار كه او را میبینم، با شوق و حرارت، از تازهترین كتابهایی كه فُلان و بَهمان روشنفكر پَسَند كردهاند و سخنرانیی كه زید و عَمرو در قَلَمرو نواندیشی دینی إیراد فرمودهاند و یادداشتی كه فُلانی در نقدِ بَهمانی در فضای مجازی انتشار داده است و مصاحبهای كه مجلّه نمیدانم چه با آقای نمیدانم كه انجام داده و نویدِ انتشارِ شاهكارِ تازه آقای دیگری كه در مجلهای دیگر داده شده است، سخن میگوید، و از منِ ـ به قولِ سعدی ـ «فرسوده روزگار» هم جویا میشود كه آیا این را دیدهام و آن را خواندهام و نَظَرم درباره آن یكی چیست و ...
حکمت از آن جهت که میخواهد به زندگی مردم جان ببخشد و از ملال تکرار بکاهد به شعر نزدیک است و چیزی از ابداع هم در آن وجود دارد؛ اما حکمت همواره ناظر بر زندگی و صفا و سلامت است و به این جهت ضرورتا شعر نیست. اگر شعر مستقیما به صلاح کاری ندارد و از طریق بنیانگذاری در زندگی مردم عمل میکند؛ حکیم از امکانها و فروبستگیهای افق و احیانا از لغزشگاههای راه و خطرها و دشواریها و از شرایط گشایش افق میگوید. سعدی در نظم و نثر خود و حتی گاهی در غزلیاتش درس زندگی داده است. به تعبیر دیگر حکمت خردمندی و البته زیباترین صورت خردمندی است. پس نسبت میان شعر و حکمت عموم و خصوص منوجه است. چنانکه حکمت میتواند شعر باشد و چه بسیار شعرها که عین حکمت است؛ اما همه شعرها حکمت نیست و همه حکمتها را نمیتوان شعر دانست.
گستره طنز به سبب آن که به زندگی و اجتماع نظر می افکند دارای محدودیت مشخصی نیست و هر آنچه را که در مرز این دو مقوله می گنجد در بر می گیرد. از این رو می تواند به انواع مختلفی اعم از تربیتی، اخلاقی، سیاسی و ... جلوه گری نماید. اما در این میان، عدالت و ریا همواره از موضوعات محوری آن است، خاصه وقتی منادیان عدالت، خیر و سعادت دنیا و آخرت، خود متعهد به معیارهای اخلاقی مناسب نباشند. بنابراین بسیاری از سخنوران طنزپرداز به عنوان روشنفکران عصر خویش به نقد اعمال این عاملان در آثار خود پرداخته اند.
سعدی با وجود این که اصل آزادی و اختیار انسان را هرگز به طور کامل نفی نکرده، به شدت تحت تأثیر اندیشه های جبرگرایانه و تقدیرگرایی ناشی از آن بوده است. اغلب سعدی پژوهان در ریشه یابی جبرگرایی وی، اندیشه های اشعری را مهم ترین عامل دانسته اند؛ در حالی که این رویکرد ریشه ها و سرچشمه های کهن تری دارد و چنان که یافته های این پژوهش نشان می دهد، سعدی جدا از اقتضای اوضاع سیاسی و مذهبی و اجتماعی خاص روزگار خود، و در عین اثر پذیری از اندیشه های اشعری با اندیشه های زروانی نیز آشنا بوده است.
انتشار کتاب «سعدی: شاعر زندگی، عشق و شفقت» اثر دکتر همایون کاتوزیان (با ترجمه کاظم فیروزمند) در حال و هوای دلپذیر بهار، بسیار مغتنم است؛ زیرا مجالی برای اندیشیدن درباره شعر و اندیشه سعدی میگشاید و جان و جهان مخاطبان را طراوت میبخشد.
در کلیات سعدی 54 بیت هست که هجده بیت آن به فارسی، هجده بیت به عربی و هجده بیت دیگر به گویش قدیم شیراز است. این اشعار در نسخه های کلیات مثلثات نامیده شده اند. بخش شیرازی این مثلثات غالباً در نسخه ها تصحیف شده است. در این مقاله این ابیات براساس کهن ترین نسخه های آنها مقابله و تصحیح شده اند. در مقدمۀ مقاله به سابقۀ تحقیقات دربارۀ مثلثات نیز اشاره شده است.
گفتمان سنت یا تجدد به مفهوم امروزی در اعصار قدیم رایج نبود. توضیح اینکه در عصر جدید مدرنیسم غالباً با نفی سنت همراه است، اما در اعصار قدیم معمولاً در عین حفظ سنت، نوآوریهایی هم میکردند. این نوآوریها مخصوصاً در ادبیات بیشتر ناظر به محتوا بود؛ حال آنکه در عصر جدید بیشتر ناظر به فرم است یا به نحوی با تغییر فرم هم همراه است. تجدد امروزیها تند و تیز است؛ حال آنکه قدما روشی معتدل داشتند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید