مشروطه آمد، آذین ببندید / مهدی یساولی

1394/5/12 ۰۹:۵۵

مشروطه آمد، آذین ببندید / مهدی یساولی

نگاهی به شادی‌های اجتماعی ایرانیان؛ مطالعه نمونه موردی جنبش مشروطیت ١ - نگارنده این مطلب، آذر‌سال ١٣٧٦ خورشیدی را خوب به‌یاد دارد؛ زمانی که یک رخداد ورزشی، پیروزی تیم‌ملی فوتبال ایران- استرالیا در بازی‌های مقدماتی جام‌جهانی ١٩٩٨ میلادی و صعود ایران به مهم‌ترین رقابت‌های جهانی فوتبال، مردم را به‌خیابان‌ها کشاند تا شادی کنند و یک سرور ملی را به شیوه همگانی در کنار یکدیگر جشن بگیرند. این حرکت ملی در آن زمان به‌گونه‌ای تازگی داشت که نه بینندگان و ناظران سیاسی- اجتماعی که حتی خود شادی‌کنندگان را نیز به شگفتی واداشت

 

نگاهی به شادی‌های اجتماعی ایرانیان؛ مطالعه نمونه موردی جنبش مشروطیت

 ١ - نگارنده این مطلب، آذر‌سال ١٣٧٦ خورشیدی را خوب به‌یاد دارد؛ زمانی که یک رخداد ورزشی، پیروزی تیم‌ملی فوتبال ایران- استرالیا در بازی‌های مقدماتی جام‌جهانی ١٩٩٨ میلادی و صعود ایران به مهم‌ترین رقابت‌های جهانی فوتبال، مردم را به‌خیابان‌ها کشاند تا شادی کنند و یک سرور ملی را به شیوه همگانی در کنار یکدیگر جشن بگیرند. این حرکت ملی در آن زمان به‌گونه‌ای تازگی داشت که نه بینندگان و ناظران سیاسی- اجتماعی که حتی خود شادی‌کنندگان را نیز به شگفتی واداشت. تا پیش از آن، دست‌کم در چند دهه اخیر، کسی به‌یاد نداشت یک رخداد ملی آن هم ورزشی، مردم را به خیابان‌ها بکشاند تا در کنار یکدیگر شادی کنند.  مردم جامعه ایران عادت کردند به‌مناسبت هر رخداد جاری که لبخند بر لبان همگان می‌نشاند، به‌خیابان‌ها بیایند و در کنار یکدیگر جشن بگیرند و شادی کنند. اینها البته جدای از جشن‌ها و سوگ‌های ملی به‌ویژه مذهبی جامعه ایران بود که هزاران و صدها‌ سال در فرهنگ ایران پیشینه داشت و واکنش‌های گروهی، غم و شادی، مردم ایران را درپی داشت و آنها را به‌گذرها و خیابان‌ها می‌کشاند تا با یکدیگر جشن بگیرند یا سوگواری کنند. از آن پیروزی ورزشی و شادی همگانی نزدیک به ٢٠سال می‌گذرد. اکنون که به آن می‌نگریم و می‌اندیشیم، درمی‌یابیم که آن شادی همگانی توانست در جامعه و زندگی مردم ایران جاگیر شود و تداوم یابد؛ موضوعی که بسیار موردعلاقه جامعه‌شناسان و روانشناسان اجتماعی است و درباره آن فراوان سخن‌رانده‌اند.  ٢- اکنون می‌خواهیم به صد‌سال پیش از آن بازگردیم؛ زمانی که هیاهوی مردم پایتخت و دیگر شهرهای ایران میانه‌های عصر قاجار به‌گوش می‌رسد؛ آنها که می‌خواهند استبداد سلطنتی را به‌ حکومت‌مشروطه بدل کنند؛ دقیقا به میانه جنبش مشروطیت ایران. این رخداد تاریخی چه شباهت‌هایی به شادی خیابانی و همگانی مردم ایران پس از پیروزی تیم‌ملی فوتبال ایران به استرالیا دارد؟ در ادامه روشن خواهد شد.  جنبش مشروطیت ایران که در‌سال ١٢٨٥ خورشیدی در دوره حکمرانی مظفرالدین شاه قاجار به‌بار نشست، از هر نظر در تاریخ ایران، یگانه به‌ویژه از جنبه‌های سیاسی و اجتماعی به‌شمار می‌آید. از نظر قلمرو سیاست، برای نخستین‌بار در تاریخ ایران، مردم با هدفی مشخص، بر ساختار سیاسی حاکم و شیوه کهنه و کهن فرمانروایی در ایران، یعنی نظام استبداد، شوریدند تا نظمی نوین مستقر سازند. جنبش مشروطه از نظر اجتماعی، هم میوه تحرکاتی بود که از سال‌ها پیش آغاز شده بود، هم خود، سرآغاز دگرگونی‌هایی مهم در این قلمرو به‌شمار می‌آید. آن‌گونه که اسناد تاریخی و مطالعات تازه نشان می‌دهند، ایرانیان به‌خوبی می‌دانستند چه‌نمی‌خواهند و از آن مهم‌تر، در پی چه هستند و به چه‌سمتی می‌خواهند بروند؛ هرچند برخی وابستگان سیاسی کشورهای اروپایی در ایران عصر قاجار، هنگامی که رخدادهای جنبش مشروطیت ایران را روایت می‌کنند، برآن‌اند ایران تا آن زمان «از اندیشه‌ها و اشتغالات ذهنی اروپایی کاملا بی‌خبر بود». به اعتقاد آنان، «عدم‌ارتباط و بعد مسافت موجب شده بود این کشور از روش حکومتی اروپا، حتی از نحوه‌ حکومت بسیاری از سرزمین‌های مشرق‌زمین مطلقا اطلاعی نداشته باشد».*

 این‌که جنبش مشروطه چگونه آغاز شد، چه فرآیندی را از سرگذراند، چگونه به کامیابی یا به تعبیر برخی، به انحراف رسید و از اهداف نخستین دور شد، موضوع امروز ما نیست؛ چه آن‌که جنبه سیاسی این جنبش سیاسی اجتماعی تاریخ معاصر ایران را تاریخ‌نگاران سیاسی بسیار بررسیده و کاویده‌اند. مطالعاتی فراوان در حوزه دگرگونی‌های اجتماعی پدیدآورنده این جنبش و آغازشده پس از آن، نیز انجام پذیرفته‌است. از این دو قلمرو که برون آییم، امروز می‌خواهیم از زاویه‌ای تازه به جنبش مشروطیت ایران بپردازیم؛ به یکی از جنبه‌های اخلاقی و رفتاری جامعه و مردم ایران نوری بیفکنیم تا به دستاویز این جنبش همه‌گیر، تصویری بهتر و روشن‌تر از خلقیات انسان ایرانی در سده‌های اخیر به دست آوریم؛ موضوع امروز ما «بررسی شادی‌های اجتماعی ایرانیان با مطالعه نمونه موردی جنبش مشروطیت» است. با ارایه روایت‌هایی از این دگرگونی بزرگ در ساختار سیاسی و اجتماعی زندگی ایرانی، برآنیم ببینیم مردم جامعه ما در هنگامه دگرگونی‌های بزرگ که لبخند بر لبان‌شان جاری می‌سازد، چگونه شادی می‌کرده‌اند. با پیروزی جنبش مشروطیت ایران، مردم ایران عصر قاجار برای نخستین‌بار، فارغ از مناسبت‌های ملی همچون نوروز و سیزده‌بدر و نیز آیین‌های مذهبی همچون ولادت برخی امامان شیعه، پیروزی یک رخداد سیاسی اجتماعی را در کنار یکدیگر جشن گرفتند؛ پدیده‌ای که شاید به جز جنبش تنباکو در چند‌سال پیش آن‌ که برخی شادمانی‌های پراکنده گروهی را در پی داشت، بی‌سابقه بود.

 

این دگرگونی اجتماعی که همزمان با کامیابی مشروطیت و سال‌های پس از آن در سالگرد پیروزی جنبش، مردم را به خیابان‌ها می‌آورد که در کنار یکدیگر شادی کنند، از این جنبه مهم به نظر می‌رسد. شاید کاوش در چگونگی شادی‌های اجتماعی و همگانی ایرانیان بتواند یافته‌هایی به علاقه‌مندان و پژوهشگران حوزه تاریخ و مطالعات اجتماعی واگذارد.

٣- آن‌گونه که منابع و اسناد تاریخی روایت می‌کنند و در گزارش این شماره روایت‌نو به تفصیل می‌خوانید، آذین‌بندی، جشن‌های دنباله‌دار چندروزه، چراغانی، پخش شربت و شیرینی، حضور و مشارکت زنان در آیین‌های جشن، تزیین مکان‌ها با پرچم سه‌رنگ ایران، ایجاد طاق‌نما و طاق‌نصرت، آویختن فرش‌ها و گذاردن گلدان‌ها در گذرها و خیابان‌ها و شعار دادن، جلوه‌هایی از رفتارهای مردم ایران در جشن‌های پیروزی جنبش مشروطیت و نیز برپایی جشن‌های گرامیداشت سالگرد آن به‌شمار می‌آید. همکاری و همیاری به‌عنوان ویژگی‌های مهم رفتاری ایرانیان در تاریخ، حضور اصناف به‌ویژه بازاریان و مشارکت‌دادن دانش‌آموزان کم‌سن یا به تعبیر منابع تاریخی، «شاگردان مدارس» در این جشن‌ها و بهره‌گیری از آنها برای رژه‌رفتن و زنده‌باد و مرده‌باد گفتن، علاقه فراوان به پیشواز رفتن جشن، به‌عنوان نمونه، ١٤ روز پیش‌تر از جشن یکمین سالگرد پیروزی مشروطه و سرانجام سردادن شعارهای «زنده‌باد» و «مرده‌باد»، از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که می‌توان از شادی‌های مردم در جشن‌های کامیابی جنبش مشروطه و نیز در سالگردهای آن دریافت. اینها هریک می‌تواند به‌عنوان وجه‌ممیز رفتار جامعه ایران در هنگامه شادی‌های همگانی در تاریخ، نسبت به مردم دیگر کشورها در مناسبت‌های یکسان، به شمار آیند و از این نظر مورد مطالعه قرار گیرند؛ با طرح پرسشی با سرآغاز واژه «چرا»! چرا بازار در همه مناسبت‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی ایران حضوری جدی دارد؟ به‌ویژه در هنگامه مشروطه و شادی‌های پس از آن. مگر نه این‌که به‌عنوان نمونه، مشروطه ساختار و نظم سیاسی را برهم می‌ریخت و کامیابی و رونق بازار در گرو ثبات است؟ چرا ایرانیان، برخلاف آنچه امروز پنداشته می‌شود، در بسیاری از مناسبت‌های اجتماعی، در این‌جا به‌عنوان نمونه شادی‌های همگانی، همکاری و همیاری داشته‌اند؟ این مسأله آیا در زمینه‌های دیگر جامعه ایران بروز داشته است؟ چرا مردم ایران حتی برای جشن گرفتن نیز «پیشواز» می‌روند؟ آیا به زبانی ساده، کاری دیگر ندارند و وقت‌شان اضافه است؟ چرا ایرانی‌ها همواره حتی در یک مناسبت شادی و سرور نیز در کنار شعار «زنده‌باد»، «مرده‌باد» می‌گویند؟ آیا شادی کردن، لازمه آرزو کردن مرگ برای دیگران حتی دشمن است؟ ایرانیان حتی صد‌سال پیش نیز آنگاه که می‌خواستند در خیابان‌ها همگانی جشن بگیرند، «شاگردان مدارس» را به‌خط می‌کردند تا رژه بروند و شعار زنده‌باد و مرده‌باد بدهند. چرا؟ آیا در جوامع دیگر نیز اینچنین بوده و هست؟ پرسش‌های دیگر با قید «چرا» درباره شیوه شادی‌کردن همگانی ایرانیان در هنگامه پیروزی جنبش مشروطیت ایران می‌توان طرح کرد. در این ظرف محدود، یک شماره از «روایت‌نو» تنها وضع را توصیف و چند پرسش طرح کرده‌ایم تا از این دریچه در شماره‌های بعد بتوانیم علت یا علت‌ها را بیابیم.

*  «ایران امروز؛ ١٩٠٧-١٩٠٦»، سفرنامه اوژن اوبن، سفیر فرانسه در ایران در میانه‌های عصر قاجار

روزنامه شهروند

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: