دفاع از حق آب دولاب
1392/8/6 ۱۳:۲۹
دبا - پروانه بابايي: «دولاب» يکي از محلات قديمي تهران است؛ محلهاي که 1200 سال پيش قريهاي در شمال شهرري بوده است. نام دولاب از دو کلمه دلو و آب چرخ که بر روي چاه آب قرار داشت گرفته شده است.پس از آنکه شاهان قاجار تهران را به عنوان پايتخت ايران در نظر گرفتند و براي تعيين حدود شهر ديوار دور آن کشيدند و دروازههايي براي آن ساختند، وسعت دولاب محدودتر شد
دبا - پروانه بابايي: «دولاب» يکي از محلات قديمي تهران است؛ محلهاي که 1200 سال پيش قريهاي در شمال شهرري بوده است. نام دولاب از دو کلمه دلو و آب چرخ که بر روي چاه آب قرار داشت گرفته شده است.پس از آنکه شاهان قاجار تهران را به عنوان پايتخت ايران در نظر گرفتند و براي تعيين حدود شهر ديوار دور آن کشيدند و دروازههايي براي آن ساختند، وسعت دولاب محدودتر شد. دولاب به دليل نزديکي به شهرري و داشتن آب و هواي مناسب و معتدل و نيز داشتن قنوات و چاههاي پر آب و زمينهاي حاصلخيز منطقه مهمي محسوب ميشود.از دير باز در مورد مالکيت و نحوه استفاده از آب قناتهاي دولاب اختلافاتي وجود داشت که نمونهاي از اين اختلافات در سند زير مشاهده ميشود.
نويسنده در مقابل تقاضاي استفاده از آب دولاب براي اهالي خيابان حضرت عبدالعظيم اينطور پاسخ ميدهد که دولاب داراي پنج رشته قنات بوده که اهالي محل براي آن 1500 قصيل ماليات ميپرداختند. به تدريج سه رشته قنات آن توسط ديگران و براي جاهاي ديگر استفاده شد. دو رشته ديگر را صاحبان باغات بدون اجازه به خيابانهاي سلطنتآباد، دوشان تپه و قورخانه ميبردند و همچنين صاحبان باغات سر راه از آن استفاده ميکردند در نتيجه زراعت اهالي دولاب بر اثر اين امر دستخوش خسارات شد. و اگر آب سليمانيه نبود دولاب کاملا از سکنه خالي ميشد.
وي همچنين در مورد خسارات وارده به اهالي در صورت آب رساني از آب سليمانيه براي اهالي خيابان حضرت عبدالعظيم توضيح داده و آن را غيرممکن ميداند، و ضمن ابراز نارضايتي از توهينهاي وارده به خود آمادگياش را براي اجراي هرگونه دستور مخاطب اعلام مينمايد.
اظهار مهرباني فرموده بوديد همين طور است انشاءالله عوالم دوستي و يک جهتي که سالها فيمابين متقن بوده در تزايد است و شخص محترم جنابعالي معروف به مراتب دوستي و دينداري بوده و هستيد و اعتقادات باطني من به شخص محترم جنابعالي بيش از تصور خودتان است. در باب آب دولاب و خيابان حضرت عبدالعظيم عليه السلام اظهار فرموده بوديد گذشته از اينکه ذات مقدس ملوکانه همايوني مالک الرقاب کل ممالک ايران هستند بخصوص در مال و جان عموم ايل جليل قاجار خاصه نسبت به آنچه متعلق به من است که بدون هيچ سابق و ظاهرسازي در مقابل راي و رضاي مبارک خود را صاحب چيزي نميدانم و به هر چه امر بفرمايند مختارند. ظاهرا و باطنا مطيع فرمانم. شخص جنابعالي هم که سالها است به حقيقت و درستي و ديانت معروف و مدارج مودت و يگانگي را به سر حد کمال مترقي بودهايد اين جزئيات را در مقابل ميل جنابعالي قابل مذاکره نميدانم. ولي چون اظهار فرموده بوديد که خيابان حضرت عبدالعظيم هميشه از دو ممر مشروب شده يکي از آب دولاب و يکي از دولتآباد لهذا به جهت رفع اين اشتباه کاري چون که جنابعالي را نسبت به ذات مقدس همايوني دولتخواه حقيقي و ديندار باغيرت واقعي ميدانم حال دولاب و آب ولايات آن را في الجمله تشريح ميکنم. دولاب قديما پنج رشه قنات داشته و از اين پنج رشته يک هزار و پانصد خروار قصيل ماليات مي داده است ديگران متدرجا سه رشته را بردهاند دو رشته ديگر که باقي است سالها است که بدون حق به خيابان سلطنتآباد و قورخانه و خيابان دوشن تپه ميبرند بعضي باغات متدرجا هم مردم کنار طاحونها که در عرض راه است احداث کرده از اين دو رشته آب ميبرند. بطوري که هفته شايد سه روز فاضل آب اين دو رشته به دولاب نمييايد و کفاف خوراک و جزئي از زراعت دولاب را ندارد به اين واسطه و طاحونهاي دولاب اکثر اوقات از کار ميماند و با اين تفصيل چطور اين آب به خيابان حضرت عبدالعظيم رسيده است. اگر آب سليمانيه نميبود قليل رعيتي که در دولاب باقي ماندهاند تاکنون فراري شده بودند چون اين ماليات را که از پنج رشته قنات ميدادند حال از اين دو رشته که مسبوق شديد ميبايد بپردازند در حالي که دو تومان و دو هزار و دويست و پنجهزار تسعير کرده از ايشان ميگيرند. خلاصه از دولاب محققا آبي به خيابان حضرت عبدالعظيم نرفته و ممکن نبوده است که به آنجا برسد ولي از قراري که تحقيق کردم سال گذشته يک هنگام آب سليمانيه را از مستاجر سليمانيه خريداري کرده و به خيابان بردهاند و اين ربطي به قنوات دولاب و سليمانيه و شرب معمولي خيابان ندارد تا به حال خيابان حضرت عبدالعظيم از کجا مشروب ميشده است که حال نمي شود از آن ممر مشروب شود. دو ثلث بلکه متجاوز از آب سليمانيه را دولابي و غيره هر کسي به قدر حاجت اجاره کردهاند و يک ثلث کمتر که به جهت باغ و اشجار و زراعات سليمانيه باقي مانده است به درجه غيرقابل است که خواستيم آب را به خانه هاي تشنه دولابي و محلات شرقي تهران محض دعاگويي وجود مبارک و اسباب مغفرت به جهت شاه شهيد سعيد انارالله برهانه ببريم اين يک ثلث نمي رسد که مدتي با ساير مستاجرين گفتگو نموده و به معاونت آب سهمي آنها خانه ها را مشروب نمودند. مقصود اين است که بر فرض چشم از خسارت زراعت و اشجار بپوشم و مجض امر ملوکانه تحمل اين خسارت بشود باز مشکل است که آبي بتوان به خيابان رسانيد مگر آنکه ساير مستاجرين را رضا نموده با سهام آنها معاونت جسته آب را برسانند. اگر چه هر گاه اين کار بشود حکايت قنوات دولاب خواهد شد که اختياري براي مالک باقي نمانده و خسارات متحمل شده و مالياتي جبرا ميدهند و کسي به فريادشان نميرسد آب نرفته را با اين اشتباه کاري و اسباب چيني مطالبه ميکنند واي به وقتي که يک دفعه آب به خيابان برود و با وجود اين مخاطره ايام عيد نوروز امسال هم چون آب را چندان لازم نداشتند به خيابان حضرت عبدالعظيم مجانا داده اند ولي حال اين آب حاليه به وضعي است که تشريح نمودم. با وجود اين تفصيلات دامت مقدس همايوني مخصوصا مختار و مالک جان و مال و هست و نيست من هستند. به هر چه ميل ايشان اقتضا فرمايد بفرمايند البته اطاعت ميشود من که گوشه نشسته و خود را با جمعيتي کثير متعلق به دولت و حفظ مراتب آنها بر ذمه دولت است ... رعيتي نگاهداري مينمايم و حفظ حدود و آبروي خود و همه را که در حقيقت حفظ آبروي دولت است متحملم و صادر و وارد را کما ينبغي استقبال ميکنم و تا حال هر چه خسارت و ضرر توهينات وارده آمده محض اينکه زحمتي به وجود مبارک ندهم و با هر کسي طرف سوال و جواب نشوم تحمل مينمايم چرا اين قدر مواظب توهين و اسباب چيني و دردسر و زحمت من هستند نميدانم بهر دولتخواهي دعاگوي بي رياي بي ضرر و زحمت اين قسم رفتار ميشود يا منحصر به من است ايام اقبال مستدام باد.
ولي چون به جهت مستاجر خسارت کلي دارد مشکل است که ... به رضايت آب را بدهند و اين مطلب را تحقيق بفرمايند معلوم مي شود


کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.