زباله دان تاریخ کجاست؟ / محمد بقایی ماکان

1394/3/11 ۰۸:۲۳

زباله دان تاریخ کجاست؟ / محمد بقایی ماکان

ینکه باب شده می‌گویند بسیاری از رویدادها و واقعیت‌ها را باید به زباله دان تاریخ ریخت، از آن دست توصیه هایی است که ظاهراً معقول به‌نظر می‌آید ولی در عمل مفید نمی‌افتد. در طول تاریخ نصایحی به گوش بشر خوانده شده و دستوراتی به وی ابلاغ کرده‌اند که هر عقل سلیمی آن را تأیید می‌کند، ولی باوجود زیبایی و دلنشینی با زندگی واقعی و شرایطی که خاص هر فرد و جامعه است سازگار نمی‌آیند و از این رو فایده‌ای به بار نمی‌آورند. در این گفته‌ها ظاهراً حقیقتی مکتوم است، ولی حقیقت در تعریف نهایی آن است که در زندگی عملی و واقعی ثمربخش باشد، وگرنه مفهومی است انتزاعی و تجریدی که نقشی در جهان واقع نخواهد داشت. اصطلاح «زباله دان تاریخ» نیز از این قماش است.

 

اینکه باب شده می‌گویند بسیاری از رویدادها و واقعیت‌ها را باید به زباله دان تاریخ ریخت، از آن دست توصیه هایی است که ظاهراً معقول به‌نظر می‌آید ولی در عمل مفید نمی‌افتد. در طول تاریخ نصایحی به گوش بشر خوانده شده و دستوراتی به وی ابلاغ کرده‌اند که هر عقل سلیمی آن را تأیید می‌کند، ولی باوجود زیبایی و دلنشینی با زندگی واقعی و شرایطی که خاص هر فرد و جامعه است سازگار نمی‌آیند و از این رو فایده‌ای به بار نمی‌آورند. در این گفته‌ها ظاهراً حقیقتی مکتوم است، ولی حقیقت در تعریف نهایی آن است که در زندگی عملی و واقعی ثمربخش باشد، وگرنه مفهومی است انتزاعی و تجریدی که نقشی در جهان واقع نخواهد داشت. اصطلاح «زباله دان تاریخ» نیز از این قماش است. آنان که اهل تاریخ اند، چنین جایی را نمی‌شناسند و اطمینان دارند که تاریخ زباله دان ندارد و هر چیزی که در بطن آن قرار گرفته قابل استفاده و عبرت آموز است، زیرا خصلت تاریخ این است که هر آنچه را از جامعه‌ای کسب می‌کند در نهایت به‌صورت تجربه عرضه می‌دارد. به قول ظهیر فاریابی: «خصلت ابر است اینکه هر چه گیرد ز بحر/ جمع کند جمله را باز به دریا دهد.» بنابراین تبدیل بخشی از تاریخ به زباله یعنی نادیده گرفتن جریان زمان که با تاریخ عجین شده و به عبارت بهتر سازنده آن است. تاریخ چیزی تفکیک کردنی نیست که گمان کنیم می‌شود همانند رشته‌ای آن را «قیچی» کرد و فقط بخشی از آن را پذیرفت. تاریخ از رویدادهای درهم تنیده شکل می‌گیرد که حذف یکی از آنها موجب از بین رفتن معنای رویدادهای پیشینی و پَسینی می‌شود.

فرد و جامعه می‌توانند با آگاهی از زوایای تاریک و روشن تاریخ معنای بیشتری به زندگی خود بدهند. این آگاهی به مفهوم واقعی  تنها از تاریخ مورد قبول این و آن به‌دست نمی‌آید، بلکه از مجموع واقعیت‌ها و رویدادهای نیک و بد حاصل می‌شود. هیچ دولتمردی را نمی‌توان یافت که بی‌استعانت از تجربه‌های کلی تاریخ راه به جایی برده باشد، دولتمردان موفق کسانی بوده‌اند که حقیقت سررشته داری را در به اصطلاح زباله دان تاریخ جست‌و‌جو کرده‌اند، آنان یا خود از تاریخ مطلع بوده‌اند یا از اهل تاریخ مشورت گرفته‌اند. وقتی در جامعه‌ای مسائل مشکل آفرین مدام تکرار می‌شوند، یعنی تجربه‌های تاریخی نادیده گرفته می‌شود و آموزه‌های آموزگار زمان خریدار ندارد. برای مثال چهره‌های معروف در دنیای عرب که از امکانات مادی و حتی معنوی بسیار برخوردار بوده‌اند، ولی از آنجا که به رویدادهای عبرت آموز تاریخ - حتی از آنچه در عصرشان گذشته - توجه نداشته‌اند و قائل به زباله دان تاریخ بوده‌اند، همانند سنگی در اقیانوس زمان فرو شدند و از یادها رفتند. این مفهوم را می‌توان تعمیم داد و گفت: هر انسان موفق کسی است که از تاریخ یعنی از تجربه‌های نهفته در جریان زمان بهره می‌گیرد. بنابراین تاریخ چیزی نیست که فقط به گذشته مربوط باشد، بلکه در زمان جاری است و از این رو می‌توان آن را دلیل راهی برای مدیریت صحیح زندگی و جامعه دانست.

نادیده گرفتن تجربه‌های تاریخی یا به عبارت دیگر پند نیاموختن از اشارات تاریخ که‌ای بسا مؤثرترین اش در همان زباله دان باشد، یعنی آزموده را آزمودن که بی‌تردید حاصل اش ندامت است. از اینجاست که تاریخ را باید معادل تجربه گرفت که در آن برای اهل فکر عبرت هاست. نزدیک به هزار سال است که خاقانی شروانی در قصیده بی‌بدیل خود به اذهان خو گرفته با ستم نَهیب می‌زند که: «دندانه هر قصری پندی دهدت نو نو.» و اینکه: «ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما/ بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان.» ولی طی این هزار سال آدمیانی در جهان سر برآوردند که برخی از آنان باوجود  های و هویی که در عصر خود به پا کردند، هیچ ذکری از آنان در روزگاران بعد نشد و اگر شد آمیخته به ملامت و ملالت بوده. پیداست که چنین ماندنی از هزار نماندن بدتر است. آنان نماندند، زیرا از تخم جفایشان درخت بدنامی رویید که حاصل اش فراموشی بود. چنین کسانی بی‌گمان قائل به زباله دان تاریخ بودند و ندانستند که تاریخ را باید به‌صورت یک کل منسجم نگریست و از نیک و بدش پند آموخت، ندانستند که بهترین تجربه‌ها در زباله دان تاریخ یافت می‌شود. یکی از این تجربه‌ها که گروه‌های سلفی در دنیای اسلام سعی می‌کنند آن را نادیده بگیرند یا چنانکه باب شده به زباله دان بیندازند، این خصلت بارز تاریخ است که ثابت کرده هر جامعه‌ای مانند شخصی است که وقتی جامه‌ای را مستعمل و آن را کهنه کرد، دوباره به تن نمی‌کند، زیرا آدمی فطرتاً طالب اندیشه‌های نو و هماهنگ با زمان است.

روزنامه ایران

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: