1392/4/9 ۱۰:۳۷
نلسون ماندلا، اسطوره نامدار افریقا و جهان آخرین روزهای عمر پرافتخار خود را میگذراند. او که در شش ماه گذشته به علت عفونت ریه بارها در بیمارستان بستری شده، وصیت کرده است که در روستای گونو (Qunu) واقع در استان کیپ شرقی، منطقهای که آغازین سالهای کودکی خود را سپری کرده بود، دفن شود.
نلسون ماندلا، اسطوره نامدار افریقا و جهان آخرین روزهای عمر پرافتخار خود را میگذراند. او که در شش ماه گذشته به علت عفونت ریه بارها در بیمارستان بستری شده، وصیت کرده است که در روستای گونو (Qunu) واقع در استان کیپ شرقی، منطقهای که آغازین سالهای کودکی خود را سپری کرده بود، دفن شود. در روزهای گذشته چشمان مضطرب دههامیلیون مردم افریقای جنوبی به بیانیههای سخنگوی ریاستجمهوری و اخباری است که اعضای خانواده ماندلا درباره وضعیت وخیم وی اعلام میکنند. از اخبار منتشرشده چنین برمیآید که جهان باید خود را برای لحظه تلخ وداع با ماندلا آماده کند.
هفته گذشته خبرگزاری افریقای جنوبی (ساپا) عکسی را از ملاقات اعضای خانواده و بزرگان منطقه گونو با ماندلا منتشر کرد. این عکس ماندلا را در میان جمعی از خانواده و در لباسی که مخصوص اوست، در هیبت سالهای اوج افتخار و لبخندی که به زحمت بر لبانش جاری بود، نشان میداد. برای هر بینندهای کاملا عیان بود که نزدیکان ماندلا که از گوشه و کنار افریقای جنوبی برای ملاقات با او فراخوان شده بودند برای تصمیم درباره روزهای آیندهای که لاجرم باید با ماندلا وداع کنند در آنجا جمع شدهاند. ماکازیوه ماندلا، دختر نلسون ماندلا ، به شبکه اسای افام (SAFM) گفت وضع پدرش بسیار وخیم است و هر احتمالی وجود دارد و فقط خدا میداند زمان رفتن کی فرا میرسد. تردید نباید کرد که فوت ماندلا ضایعه بزرگی نه فقط برای افریقای جنوبی و افریقا بلکه برای جهان خواهد بود. دنیا روزهای آینده با کسی وداع خواهد کرد که باید از او به عنوان نامدارترین و تاثیرگذارترین سیاستمدار جهان در چند دهه اخیر نام برد. ماندلا اسطورهای که به رفیعترین قلههای افتخار که آرزوی دستنیافتنی هر سیاستمداری است، رسید و در اوج قدرت و محبوبیت لحظهای از معیارهای اخلاقی که بدان پایبند بود عدول نکرد.
ماندلا 27 سال از عمر خود را در زندان رژیم آپارتاید گذراند. 18 سال آن در زندان جزیره روبن سپری شد که یکی از مخوفترین زندانهای آن رژیم بود. باوجود تحمل انواع شکنجهها، محرومیتها از آزادی و برخورداری از ابتداییترین حقوق انسانی هم نتوانست کینهورزی و انتقامگیری را در دل ماندلا شعلهور کند. به قول یکی از نزدیکترین دوستان ماندلا «او حتی نسبت به دشمنانش هم کینهای در دل نگرفت.»
این سختیهای حبس و شکنجه از او مردی ساخت که تندیس مهربانی، عطوفت و نداشتن کینه حتی نسبت به دشمنانش شد. یکی از ویژگیهای بزرگی که قرآن در وصف مومنان و اهل بهشت ذکر میکند این است که خداوند کینه را از دلهای آنان زدوده است (و نزعنا ما فی صدورهم من غل - اعراف 43). رمز ماندگاری و جاودانگی ماندلا را نیز باید در همین ویژگی او جستوجو کرد که در اوج قدرت و محبوبیت به عنوان یک سیره سیاسی از خود به جای گذاشت. همین سیره بود که ماندلا را به محبوبترین سیاستمدار قرن و شخصیت مورد احترام همه جهانیان تبدیل کرد. راهی که ماندلا در پیش گرفت، روشی است که با فطرت انسان و با ناموس خلقت و طبیعت سازگاری دارد. یکی از بزرگان ما راه و روش ماندلا را با سیره پیامبر بزرگ اسلام پس از فتح مکه مقایسه کردهاند که مقایسهای درست است.
ماندلا در محاکمات 1964 ریونیا گفت: «من در سراسر زندگیام خود را وقف مبارزه مردم افریقا کردهام. من علیه حاکمیت سفیدپوست جنگیدهام وضد سلطه سیاهپوست مبارزه کردهام. من همواره آرمان یک جامعه دموکراتیک و آزاد را که در آن همه مردم در هماهنگی کامل با امکانات برابر در کنار هم زندگی کنند، گرامی داشتهام. این آرمانی است که امیدوارم بهخاطر آن زنده بمانم و به آن دست یابم. اما این آرمانی است که حاضرم در صورتیکه ضروری باشد در راه آن جان خود را فدا کنم.» ماندلا به این ایده انسانی خود وفادار ماند و هنگامیکه در سال 1994 به قدرت رسید و نخستین رییسجمهوری افریقای جنوبی آزاد شد، همین مشی را در پیش گرفت که پیشتر در سال 1964 در محاکمات ریونیا بیان کرده بود. امروز نیز دفاعیات ماندلا در آن دادگاه به عنوان یک سند با افتخار در تاریخ مبارزات ایشان مکتوب و ثبت شده است. در حقیقت آن تحولی که در درون آقای ماندلا بهوجود آمده بود، ناشی از شناخت ایشان از وضعیت کشورش، یعنی افریقای جنوبی بود.
عبارت معروف ماندلا در کاخ باکینگهام که گفته بود: «گذشته افریقای جنوبی به قدری تلخ، دردناک و تاریک است که نمیتوان آن را فراموش کرد، ولی من میتوانم آن را ببخشم» گواه بر انسانیت سیاستمداری است که بهخاطر تعالی ملت و کشورش کینهها را از دل زدود، به دیدار زندانبانش رفت و سخاوتمندانه به او گفت: «گذشته را فراموش کن و دست در دست بده تا در کنار هم افریقای جنوبی جدید را بسازیم.» ماندلا تنها یک چهره شاخص و تمامعیار بینالمللی نیست، او در داخل کشور هم به عنوان یک چهره شاخص ملی است که سیاهپوستان در حد پرستش به او عشق میورزند و قاطبه جمعیت اقلیت سفیدپوست و رنگینپوست نیز او را منجی کشورشان میدانند که 350 سال تحت حاکمیت بلامنازع سفیدپوستان اروپاییتبار اداره شد و اگر روش ماندلا نبود جنگهای خانمانبرانداز داخلی این کشور را به ویرانهای تبدیل میکرد. نتیجه سیره سیاسی ماندلا را امروز میتوان در محبوبیت بیبدیل جهانی وی، منزلت و جایگاه و احترامی که افریقای جنوبی از آن برخوردار است، مشاهده کرد. این سیره ترجمان دفاعیه او در اولین دور محاکمات ریونیاست که گفت: «من وظیفهای را که در قبال مردم خود و کشور افریقای جنوبی داشتم انجام دادهام. تردیدی ندارم که آیندگان بیگناهی مرا تصدیق خواهند کرد و خواهند گفت خلافکاران و مجرمانی که باید در این دادگاه محاکمه میشدند، در واقع همان اعضای دولت هستند.» ماندلا اعتقاد داشت: «مصالحه هنر رهبران است. رهبران با دشمنان و مخالفانشان مصالحه میکنند نه با دوستان و یک رهبر واقعی باید به سختی بکوشد تشنجها را در جامعهاش آرام کند، بهخصوص زمانیکه جامعه با مسائل حساس و پیچیده روبهرو میشود، افراطیون و تندروها معمولا در زمان بروز تشنج دست بهکار میشوند. در چنین شرایطی که احساسات خالصانه بر اندیشه و عقلانیت پیشی میگیرد مسئولیت رهبران بیشتر احساس میشود.» ماندلا در اوج اقتدار و محبوبیت به قدرت پشت کرد تا الگو و اسوه برای رهبرانی شود که خلعت حکومت را بر تن خود زیبنده میبینند و آن را رسالتی بر دوش خود تلقی میکنند؛ مسئولیتی الهی از جانب پروردگار عالم در نظامهای دینی و رسالت تاریخی در رژیمهای بهاصطلاح خلقی و البته لذت و حلاوت قدرت در نظامهای استبدادی. ماندلا از همان زمان پیروزی و رهایی ملتش از غل و زنجیر آپارتاید، قدرت را نمیخواست و بالاخره در مقابل اصرار دوستان و خواست ملت، ریاست بر کشور را مشروط بر فقط یک دوره پنجساله (براساس قانون اساسی جدید) پذیرفت. او حتی قبل از پایان پنج سال در گردهمایی سراسری کنگره ملی افریقا داوطلبانه از ریاست حزب کنارهگیری کرد تا براساس سنت قانونی رییس جدید حزب اکثریت رهبری کشور را عهدهدار شود. او با ترک داوطلبانه قدرت نشان داد توصیفی که درباره سلف خود در کنگره ملی افریقا «اولیور تامبو» کرده، مصداق شخصیت خود اوست: «در تمثیل افلاطون درباره فلزات، این فیلسوف انسانها را به سه گروه تقسیم میکند؛ طلا، نقره و سرب. الیور طلای خالص بود. تیزهوشی، گرمی، انسانیت، بردباری، سخاوتمندی، وفاداری بیدریغ و فداکاری. تمام وجود او طلا بود.»
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید